مقالات
حوزه های تخصصی:
بنسون در نوشتار پیشِ رو به کلیت تفکر ماریون، فیلسوف الهی دان، می پردازد که بسیاری از مفروضات سنتی فلسفه و الهیات را دگرگون کرده است. بنسون می گوید ماریون روش معمول فلسفی برای شناخت خدا را وارونه می کند، چراکه از نظر او به بت پرستی ختم می شود. ماریون بین بت و شمایل تمایز قایل می شود: در حالی که شمایل ناظر را به فراسوی خود، به آنچه که شمایل بازنمایی آن است هدایت می کند، بت در خودش می ماند. خدا تحت مقولات قرار نمی گیرد و قابل نامگذاری نیست، اما فلسفه دقیقاً همین کار را می کند. اما لوگوس فلسفی در مقابل لوگوس یوحنّا یا لوگوس الهیاتی قرار می گیرد. در نتیجه ماریون خدا را پدیداری اشباع شده می داند، که برعکس پدیدارهای هوسرلی فاقد پس زمینه است، و بنابراین غیرقابل تسلط، شناخت و نامگذاری است. به همین دلیل ماریون می خواهد که فلسفه و الهیات را در راهی قرار دهد که از ذات خدا شروع کنند. بنسون در پایان استدلال می کند این ایده های ماریون اهمیت اساسی دارند و در آینده نزدیک اهمیت آنها بیشتر هم خواهد شد.
ارمنستان در طول دوره های سلجوقیان و مغولان
حوزه های تخصصی:
از اواسط قرن یازدهم تا قرن چهاردهم میلادی، سرزمین ارمنستان دستخوش حملات متعدد ترک مغول شد. سلجوقیان و اتباع آنان، چادرنشینان ترکمان، در نتیجه سیاست های تجزیه طلبانه امپراتوری بیزانس در ارمنستان و نیز اختلاف میان گروه های مختلف ارمنی توانستند ارمنستان را مورد تاراج و تاخت و تاز خود قرار دهند. در طول حملات و حاکمیت سلجوقیان، بسیاری از خانواده های ارمنی پراکنده شدند و از جمله به گرجستان پناه بردند و در آنجا برای استقلال سرزمینشان اقدام کردند. در دوره های بعد مغولان نیز در پی تعقیب خوارزمشاه پا به نواحی ارمنستان گذاشتند. به رغم تلفات جانی و مالی که بر مردم ارمنستان وارد شد، مغولان توانستند به دلایل تساهل مذهبی و آزادی تجاری حمایت روحانیون، تجار، و برخی اشراف ارمنی را به خود جلب کنند، اما در ادامه با گرایش ایلخانان به اسلام، سخت گیری های مالی و مذهبی بیشتری بر مردم ارمنستان وارد شد. در طول این قرون متمادی از سلجوقیان تا مغولان، تغییرات عمده ای در ترکیب قومی و جمعیتی، اقتصاد، و اوضاع سیاسی و اجتماعی ارمنستان پدید آمده بود.
بررسی آثار توفیق سبحانی در ارتباط با تاریخ و فرهنگ عثمانی و ترکیه
حوزه های تخصصی:
مقوله فرهنگ به عنوان یک عنصر مهم در مناسبات انسانی حدّ و مرزی را نمی شناسد و در طول تاریخ موجب نزدیکی ملّت ها بوده است. از همین رو شناخت فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف همواره از سوی ساکنان سرزمین های مختلف یک خواسته اساسی است. دو سرزمین ایران و عثمانی هرچند به لحاظ سیاسی در برهه های مختلفی از تاریخ دچار چالش و تنش های بسیار بودند، اما از نظر فرهنگی در تبادل فرهنگی به سر می برده اند و تأثیر و تأثّر دوسویه با بررسی های دقیق قابل مشاهده است. از این رو در دوران معاصر حرکتی از سوی فرهیختگان هر دو سمت آغاز شده است تا علاوه بر شناخت تاریخ و سرزمین مجاور خویش در صدد بازیابی عناصر فرهنگی متعلق به فرهنگ خودی در سرزمین بیگانه باشند. در ایران نیز در همین زمینه و بستر کسان بسیاری به تکاپو و تلاش افتادند تا بتوانند با حرکت به سمت ترکیه که باقی مانده ای از دولت بزرگ عثمانی است، هر چه بیشتر عناصر فرهنگ ایران را هویدا سازند. می توان از کسانی همچون مجتبی مینوی، محمد امین ریاحی و توفیق سبحانی در این ارتباط یاد کرد. تکیه اصلی در این مقاله بر روی توفیق سبحانی است تا مشخص شود این فرد تا چه حدی در ارتباط با ترک شناسی و عثمانی شناسی فعالیت داشته است. همچنین برای بازیابی عناصر فرهنگ ایرانی در عثمانی و ترکیه چه کرده و از این رهگذر چه آورده هایی را برای میهن خود به ارمغان آورده است. سبحانی با توجه به حوزه تخصصی خود بیشتر در عرصه ادبیات و مولوی پژوهی و تصوّف ورود کرده است. ضمن آنکه فهرست نویسی نسخه های خطی کتابخانه های ترکیه از کارهای شاخص اوست.
دردهای تاریخ ایران
حوزه های تخصصی:
ایران، در فرآیند تاریخی خود با دردها و معضلات زیادی در بخش های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مواجهه بوده است که کمتر برای درمان این دردها چاره ای اندیشیده شده است؛ دردها و مشکلاتی که در عقب ماندگی اجتماع و سیاست و اقتصادمان نقش بسیار زیادی داشته است. به عبارت دیگر، این دردها، بستر و فضای جامعه ما را تحت تاثیر خود قرار داد و بن بست های جدی را ایجاد کرد. دردهای تاریخ ایران را در مقوله های زیر می توان طبقه بندی کرد: وجود جنگ های پرشمار داخلی و خارجی؛ اصالت نداشتن عقل فردی یا عقل خودفرما و خودمنشأ؛ شکل نگرفتن عقل فلسفی و تن دادن به تقید، تعهد و تعبد؛ رواج و گسترش بیش از اندازه خرافه، افسانه و طلسم؛ فقدان تسلسل فکری در میان اندیشمندان (تعارض اندیشگی)؛ فقدان درد اجتماعی در میان اندیشمندان؛ بی میلی نسبت به تغییر و نبود محرک های تاریخی در جامعه؛ عدم همبستگی و زیست اجتماعی (درون گرایی، خود محوری و بیگانه گریزی)؛ ایلیاتی بودن حکومت ها؛ عدم شکل گیری طبقه به معنی واقعی؛ وجود بحران های دراز مدت و آزار دهنده جانشینی و مشروعیت؛ قدسی بودن سرشت شاهان و عدم نقادی نسبت به آنها؛ فاصله زیاد میان دولت و ملت؛ وجود خرده مالکی و شکل نگرفتن بزرگ مالکی که در این مقاله به هر یک از این مقوله ها خواهیم پرداخت.
تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر
حوزه های تخصصی:
آنچه در پی خواهد آمد، ترجمه ای از فصل پنجم کتاب برداشت هایی از ایران: تاریخ، اسطوره ها و ملی گرایی از سده های میانه ایران تا جمهوری اسلامی، تحت عنوان «تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر» که به قلم دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ ایران در دانشگاه ارواین کالیفرنیا نوشته شده است. دریایی در این نوشتار معتقد است که ساسانیان مبدع «تاریخ نگاری مقدس» شدند، زیرا تاریخ نگاری ساسانیان از متون و سرودهای زرتشتی استفاده کرد و آنچه غیردینی و مخالف با سلیقه موبدان به نظر می رسید، حذف شد و آنچه مطابق با دین زرتشتی بود، در خدای نامه حفظ گردید. بنابراین، تاریخ ساسانیان دارای «گرایش زرتشتی» بود و ظهور آن ها به همانگونه ای بود که در اوستا توصیف شده بود. در این طرح، در خدای نامه، دودمان های اوستایی همچون کیانیان و پیشدادیان جایگزین هخامنشیان و اشکانیان شدند؛ بنابراین، دودمان های سنتی اوستا به شاهان سنتی ایران تبدیل شدند. حذف هخامنشیان و بعداً اشکانیان، ممکن است به این خاطر باشد که «تاریخ مقدس» ساسانیان به ذکر دقیق رویدادهای تاریخی اهمیت نمی دهد، اما رویدادها و شخصیت های مرتبط با سنت دینی زرتشتیان، دارای اهمیت اند.
بررسی مقایسه ای نقش و جایگاه حفاظت محیط زیست در برنامه های عمرانی پیش از انقلاب 1357
حوزه های تخصصی:
در دوران قبل از انقلاب1357 به منظور پیشرفت اقتصادی و توسعه کشور شش برنامه عمرانی تدوین شد، اما تا انقلاب 1357 فقط پنج برنامه آن به اجرا درآمد. در هریک از این برنامه ها نیز جهت حفظ منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست بخش هایی در نظر گرفته شده بود و اعتباراتی جهت انجام طرح های عمرانی در این زمینه تخصیص یافته بود. لذا در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی مقایسه ای سعی بر این است تا ضمن بیان نقش و جایگاه حفاظت محیط زیست در برنامه های عمرانی، نشان دهیم توجه به محیط زیست و حفاظت از آن در برنامه های عمرانی قبل از انقلاب روندی تکاملی را پیموده و در هر برنامه نسبت به برنامه های قبلی دقت نظر بیشتری صورت گرفته و نهایتاً در برنامه پنجم برخلاف برنامه های قبلی که هیچ فصل جداگانه ای جهت حفاظت محیط زیست را دارا نبودند، با گنجاندن فصلی مجزا برای این امر، ایران به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در زمینه حفاظت محیط زیست در بین کشورهای در حال توسعه به شمار آمد.
خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیر ساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانى و خلیفة اللهى
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانى برای تمام زمامداران یا خلافت نبوى در زعامت سیاسى مسلمانان و جانشینى خلیفه رسول الله، یا منصبى شرعى و نه عرفى به تمام خلفاى راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفاى راشدین با خلفاى اموی و عباسی تفاوتى ماهوى مى یافتند، به دلیل تداعى فساد خلفاى وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفاى زمانه آنان نیز اطلاق مى شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش براى آسمانى کردن سلطنت اسلامى و کوشش براى استحاله امامت و خلافت نبوى از سوى عوامل اموى و راویان آن دوره، در ادوار بعدى نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهى در روى زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوى و سیاست خلفاى اولیه با نظام استیلایى و فرمانروایى سلطنتى، سنت هاى نبوى و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافى برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفاى اولیه محدود شد.