فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مطالعة زبان های کهن ایرانی، مسائل نحوی از اقبال چندانی برخوردار نیستند و زبان سغدی هم از این مسئله مستثنی نیست. به این دلیل که متون بازماندة سغدی عموماً ترجمه هایی از زبان های دیگر تشخیص داده شده اند، دانشمندان کمتر به بررسی نحوی این متون اهتمام ورزیده اند. تعیین میزان تأثیرگذاری زبان های مبدأ بر نحو زبان متون سغدی از سویی و وجود تمایز بین گونه های مختلف زبانی آن از دیگر سو، خود مسائلی هستند که بدون بررسی نحوی و مقایسة ساختارهای مشابه در این گونه های زبانی قابل دسترسی نیستند و این امری است که تا کنون به صورت جدی انجام نپذیرفته است. در این نوشتار به بررسی افعال تابع دو فعل وجهی مهم در زبان سغدی پرداخته شده است. این دو فعل s˒c- «بایستن» و k˒m- «خواستن» هستند. در بررسی های پراکنده انجام شده در نحو سغدی عموماً تنها به کاربرد آن ها با مصدر توجه شده است. این پژوهش نشان می دهد که تابع این دو فعل متنوع تر از آن است که پیشتر تصور می شد. کاربرد با گونه های مختلف مصدر و نیز وجوه فعلی مختلف در جملات پیرو، صورت های نحوی دیگر این افعال هستند. فعل s˒c- در متون غیر بودایی بسامد بسیار محدودتری دارد و تنوع افعال تابع آن نسبت به kʼm- کمتر است، اما بسامد کاربرد kʼm- در متون بودایی و مسیحی نسبتاً برابر است و امکان مقایسه و بررسی آماری را بیشتر فراهم می کند.
شیوه های کاربرد داستان در داستان و ریشه های شرقی آن در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"با بررسی ادبیات ایرانی و آلمانی دیده می شود که چارچوب داستان در داستان‘که روشی شرقی است و از راه ایران به ادبیات اروپایی راه یافته در ایران و اروپا با هدف های مختلفی به کار برده شده است. در اروپا روش داستان در داستان گونه جدیدی در ادبیات داستانی را پدید آورد که در آغاز به عنوان یکی از ویژگیهای گونه ادبی نوول (داستان کوتاه) شناخته شد. (تئوری) نظریه شهباز(سمبل نقطه عطف یا چرخش داستان) که برای نوول ارائه شد به عقیده برخی از ادبا لازم دانسته شده است‘ ولی برخی دیگر از ادبا به آن چندان پایبند و معتقد نبوده اند مانند تئودر اشترمTheodor ، Storm . گوته بر این باور بوده است که گونه ادبی نوول باید حاوی واقعه ای باشد که «هرگز تا کنون شنیده نشده باشد» (فون ویزه‘1971‘ص5) . در ادبیات ایرانی سازندگان این گونه داستان ها با بکار گیری روش داستان در داستان‘ بیشتر قصد روان درمانی فرد روان پریش را دنبال می کردند. در صورتی که نویسندگان اروپایی در بکارگیری داستان در داستان هدف دیگری را مد نظر داشته اند که با هدف نویسندگان ایرانی‘ در کاربرد این روش‘ تا اندازه ای متفاوت است. این تفاوت در دوره های مختلف ادبی اروپا نیزاز یکدیگر متمایزند.
"
تحلیل منظور شناختی محاوره فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله، نگارنده بر آن است که تا چهارده گفتوگوی فارسی را، در قالب اصول تعامل گرایس و براساس نظریه لیچ درباره قواعد آداب دانی در گفتار بررسی نماید.هدفهای این بررسی عبارتند از: 1.در خصوص اهمیت یافتههای منظورشناسی در بررسی صورتهای زبانی تصریح گردد؛2.بعضی از پیچیدگیهای محاوره فارسی به کمک اصول یاد شده، باز شود.بررسی حاضر نشان میدهد که رفتار زبانی گویشوران فارسی، ریشه در بعضی از قراردادهای اجتماعی خاص این زبان دارد؛و غفلت از این اصول، منجر به ناقص ماندن مطالعات انجام شده میشود.
"
گویش کمزاری جزیره لارک: آزمون ملاک های رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور آزمودن ملاک های رده شناسی آوایی، واجی، صرفی، نحوی و معنایی بر داد ه های گردآوری شده از گویش کمزاری جزیره لارک، واقع در جنوب غربی خلیج فارس نگارش یافته است. پژوهش حاضر از آن رو اهمیت دارد که تا کنون هیچ گونه توصیف زبان شناختی از گویش کمزاری جزیره لارک ارائه نشده و این امر در شرایطی روی داده است که گویش کمزاری یک گویش ایرانی در خطر است که در مرز شبه جزیره عربی، یعنی در محلی که به لحاظ جمعیتی تحت سیطره زبان عربی قرار دارد، به آن تکلم می گردد. داده های مقاله حاضر، در یک پژوهش میدانی که در پاییز سال 1387 در جزیره لارک صورت گرفت، توسط نگارنده جمع آوری شده است. برای گردآوری داده های گویشی 33 مصاحبه با دوازده گویشور صورت گرفت. مصاحبه ها بر اساس چهار نوع پرسش نامه مختلف که بر مبنای اولویت های ساختاری و واژگانی متفاوتی سامان یافته اند انجام شد. از جمله ویژگی های آوا ـ واج شناختی مهم این گویش، به وجود آواهای لثوی سایشی کناری، برگشتی روان، کامی روان و کامی خیشومی می توان اشاره کرد. الگوی هجایی در کمزاری و فارسی نو همانند است. توالی مضاف ـ مضافٌ الیه و موصوف ـ صفت و استفاده از پیش اضافه ها، وجود پسوند نشان گذار و اشاره در کمزاری، از شواهد به دست آمده در این پژوهش است. فعل بی زمان در کمزاری به کار نمی رود و در این گویش مطابقه بین عدد و معدود برقرار است. در کمزاری تمایز جنس دستوری دیده نمی شود. نمایه اعداد از دو تا ده بین کمزاری و دیگر گویش های ایرانی تفاوت نشان نمی دهد، بااین حال صورت به کاررفته برای عدد یک در این گویش با دیگر گویش های ایرانی تفاوت دارد. بررسی ساخت های خویشاوندی بیشترین شباهت را بین کمزاری وگویش های لری نشان می دهد.
خوشه های صامت پایانی در فارسی میانه و فارسی نو: قیاسی با سنجه محدودیت توالی رسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، خوشه های صامت پایانی در فارسی میانه و فارسی نو از حیث میزان تبعیت از محدودیت توالی رسایی با یکدیگر مقایسه شده اند. این قیاس در سطوح مختلف بسامدی، اعم از «گونه» ها، «نمونه»ها ، «تکرار در پایان هجا» و «تکرار در پایان واژه»، صورت گرفته، و برای استخراجِ بخشی از این آمارها، ناگزیر بر اساس برخی جهانی های واج شناختی، انگاره ای مفروض برای هجابندی کلمات در فارسی میانه نیز به دست داده شده است. تحلیل های آمار استنباطی نشان می دهد که در هر چهار سطح بسامدیِ سابق الذکر، الگوی کمّیِ تبعیت خوشه ها از محدودیت توالی رسایی برای فارسی میانه و فارسی نو یکسان و بدین قرار بوده است که طبقه «رعایت محدودیت توالی رسایی»، به لحاظ آماری، در صدر و پس از آن، طبقه «نقض محدودیت توالی رسایی» و در آخر، طبقه «رسایی ثابت» قرار می گیرد. در دو سطح گونه ها و نمونه ها، علاوه بر برقراری الگوی کمّی فوق، می توان ادعا کرد که نسبت یا نحوه توزیع خوشه ها در سه طبقه کلی مزبور نیز در دو دوره میانه و نو از زبان فارسی یکسان بوده است.
مسأله سادگی در نحو صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میل به سادگی در توصیف نظام، یکی از مفاهیم پایه در فلسفه علم و روش های علمی است. زبان شناسی زایا نیز، برای رسیدن به کار آمدی مؤثرتر می کوشد تا اسباب نظری خود را به حداکثر سادگی برساند. در این مقاله، برای تحلیل سادگی دو نگرش چیره راجع به زبان با یکدیگر مقایسه شده اند که در هر دو آن ها میل به سادگی الزامی روش شناختی است. اولی نظریه ایکس تیره است که چامسکی آن را با اصلاحاتی در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی برگزیده و دومی نظریه انواع در منطق است که مونتاگیو آن را برای تحلیل نحوی منطقی زبان به کار برده است. علت انتخاب این دو نظریه، این بوده است که هر دو به نتیجه مشابهی می رسند و از روش های صوری برای توصیف نظام سود می جویند. صوری سازی علاوه بر دقت درتحلیل، قابلیت تعمیم را به دنبال دارد. تعمیم خود مفهومی مأخوذ از سادگی است . یعنی هر چه رابطه ها کمّی تر باشد نظام ساده تر است. تحلیل زیر بر پایه مقایسه این دو نظریه نشان می دهد که این پیش بینی همیشه قابل تحقق نیست و توصیف سادگی همیشه ساده نیست. افزون براین، بررسی های دقیق دال بر این است که از این گونه روش های صوری، به علت رابطه های درونی در میان عناصر و اصل های هرنظریه، می توان نتیجه های دیگری هم گرفت. در نهایت، در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که برای تحلیل نظام هایی که با دقت و به طور یکسان صوری سازی شده اند، اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرح شده است، می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد.
هنگامه و هنگامه ها (ماجرایی از سرنوشت زبان پشتو در افغانستان)
منبع:
بخارا مهر ۱۳۷۷ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
پربسامدترین فرایندهای واجی در زبان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی مهم ترین و پربسامدترین فرایندهای واجی در زبان آلمانی معیار گونه ء شهر برلین است.گزینش گونهء زبانی رایج در شهر برلین، به دلیل معیار بودن این گونهء زبان آلمانی بوده است. بدین منظور، چهار فرهنگ واژگان دودن ( 1988) (Duden: Deutsches Universal W?rterbuch) ، لانگنشاید ( 2002) (Langenscheidts Gro?w?rterbuch) ، پنبه چی (1379) و بروک هاوس (1996) (Der Sprach Brock Haus) برای استخراج داده ها و شواهد، مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین از دو تن از گویشوران آلمانی زبان برای تولید برخی از داده های ذکر شده در این مقاله کمک گرفته شده است. در ضمن، از برخی کتاب ها و منابع واج شناسی برای تعیین قواعد واجی استفاده شده که فهرست آن ها در کتابنامهء مقاله آمده است. مهم ترین فرایندهای آوایی- واجی در زبان آلمانی عبارتند از: دمیدگی همخوان های گرفتهء بیواک در آغاز واژه و هجا، واکرفتگی همخوان های گرفتهء واکدار در پایان واژه و هجا، همگون شدن همخوان خیشومی تیغه ای با همخوان دهانی پس از خود در مشخصهء محل تولید و فرایند تجانس آوایی (تغییر مشخصهء پسین در واکه های دارای مشخصهء[+ پسین] ). از میان فرایندهای مذکور، دو فرایند دمیدگی همخوان های گرفته بیواک در آغاز واژه و هجا و واکرفتگی همخوان های گرفتهء واکدار در پایان واژه و هجا نسبت به دیگر فرایندها از بسامد وقوع بیشتری برخوردارند. نکتهء حائز اهمیت دیگر در آرایش هجایی در زبان آلمانی، آن است که اصل توالی رسایی در هجای این زبان حاکم است.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
فرآیند ترجمه ماشینی و محدودیتهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه ماشینی به لحاظ کاربرد وسیع در توسعه دانش علمی از اهمیت خاص برخوردار است و از سویی ، رابطه آن با سایر رشته ها به عنوان یک اقدام بین رشته ای ، علم و فناوری را به یکدیگر پیوند زده است . پژوهش حاضر ، ضمن بیان تاریخچه و نقاط قوت و ضعف برخی سیستمهای ترجمه ماشینی و بررسی شیوه های این نوع ترجمه ، به تحلیل کارکرد اجزای زبانی سیستم پرداخته است . برای آشنایی با برنامه رایانه ای پذیرش تحلیل ساختی ، سیستمهایی معرفی گردیده و در پایان ، توجه ویژه به حوزه معنایی به لحاظ اهمیت آن در عمق بخشی به تحلیل زبان مبدا به عنوان عاملی موثر در کارکرد بهتر سیستم ترجمه ماشینی ، شده است .
روش دستور- ترجمه در بستر آموزش الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
"شیوهء دستور- ترجمه که در اصل برگرفته از دو مقولهء ""آموزش دستور"" و ""ترجمه "" است، تاکنون بیشتر در بستر فیزیکى مورد بررسى قرار گرفته است. آگاهى از تاریخچهء این شیوهء آموزشى، خود به معنى شناخت مشخصات و قابلیت هاى متفاوت آن در سرعت بخشى به روند انتقال محتوا است. آشنایى با چگونگى ایجاد، گسترش و تعمیق مهارت هاى کتبى زبان در محیط واقعى آموزش، خود گامى مؤثر در استفادهء بجا و هدفمند از شیوهء دستور- ترجمه در بستر الکترونیکى محسوب مى شود. در یادگیرى به طور اعم و یادگیرى زبان به طور اخص، اصل بر اصرار به استفاده از محیط فیزیکى آموزشى و یا شیوهء آموزشى خاص نیست، بلکه مسالهء اساسى، میزان حصول به اهداف دوره هاى آموزش زبان مى باشد. در مقالهء حاضر، به کارگیرى شیوهء آموزش دستور- ترجمه در دو بستر فیزیکى و الکترونیکى مورد مقایسه قرار گرفته است.
"
زبان، نشانه و معنی
مسائلی درباره کاربردهای تحلیل متن با استفاده از روشهای صورتگرایانه و نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از جریانات زبان شناسی همگانی قرن بیستم را می توان در ردیف فعالیت های نقش گرایانه و یا صورت گرایانه تلقی نمود. نقش گرائی منتج و وارث ساختگرایی محسوب می شود. صورت گرایی ثمره توسعه کیبرنتیک است و از ضروریات اولیه انتقال و تبادل اطلاعات بین انسان و رایانه است. ارتباط متقابل بین زبانشناسی و رایانه سابقه پنجاه ساله دارد که توام با بیان تئوری های چامسکی و ترویج دستور زایشی بود. با این حال سرچشمه دستور زایشی-گشتاری را می بایست در زبانشناسی توصیفی جستجو کرد، رویه ای جدید در زمان خود که تلاش می کرد با بیان و تدوین دقیق جزئیات ظاهری ساختار کلمات، راه درست دسترسی به نظام زبانی را فراهم نماید. به عقیده چامسکی دستور می بایست ارتباط بین نشانه های مادی (صوتی) و ذهنی را تبیین و آشکار سازد. موضوع زیرساخت از غامض ترین تئوری های دستور زایشی می باشد که در طی جریان زمان طرح تاکنون دچار تحولات فراوانی شده است. از نظر ارزش مفاهیم تشکیل دهنده این دستور دربرگیرنده لایه های نحوی، معنایی و صوتی است، اما برخلاف ساختگرایان توصیف گر، نحو رکن اصلی را در این دستور دارا می باشد. در این مقاله سعی شده است جهت گیری های اساسی و متفاوت و روش های گوناگون توصیف و تشریح متن برای استخراج اطلاعات از آن، از دیدگاه های این دو مکتب مقایسه و بیان گردد.
فرهنگ نگاری گویشی (مطالعه موردی: بررسی فرهنگ نگاری در گیلکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران، از سرزمین هایی است که از دیرباز، زبان ها و گویش های بسیاری در آن رواج داشته است؛ ولی با وجود این تنوع زبانی در کشورمان، عمر پژوهش درباره زبان های ایرانی، چندان طولانی نیست و به صورت اساسی و تخصصی، از یک سده تجاوز نمی کند. در مواردی نیز هنوز مطالعه علمی درباره زبان ها یا گویش ها شروع نشده و آگاهی ما از برخی زبان ها و گویش های ایرانی، اندک است. یکی از روش های مورد استفاده برای معرفی زبان یا گویشی خاص، تدوین فرهنگ لغت برای آن است. به طور کلی، هر مجموعه ای از واژه های گرد آمده را می توان فرهنگ نامید؛ اما برای معرفی زبان ، چنین فرهنگ هایی مورد نظر نیستند؛ بلکه آن هایی هستند که به روشی علمی و دقیق نوشته شده باشند. سابقه فرهنگ نویسی برای زبان فارسی در کشور ما نشان می دهد که فاصله ما با فرهنگی درست و علمی، بسیار زیاد و این مسئله درباره گویش های ایرانی، بسیار متفاوت است؛ زیرا برای بسیاری از گویش ها، فرهنگ لغتی تدوین نشده و یا اگر تدوین شده باشد، برای متخصصان حوزه زبان شناسی، قابل استفاده نیست و تنها تعدادی از گویشوران، از آن ها لذت می برند. نوشتن فرهنگ لغت هایی که واژه های یک گویش را به طور دقیق معرفی کند و برای اهل زبان و متخصصان، قابل استفاده باشد، به اصولی نیازمند است که با پیروی از آن می توان فرهنگ لغاتی کم عیب تر نوشت. در این مقاله کوشیده ایم برخی اصول ضروری در حوزه فرهنگ نگاری گویشی را ذکر و بررسی کنیم و برای نشان دادن اهمیت این کار، مطالعه موردی و آسیب شناسی در حوزه فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی صورت گرفته است. از بخش های این مقاله می توان اصول فرهنگ نگاری گویشی، فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی و آسیب شناسی فرهنگ های گیلکی را نام برد.
بررسی یک نمایشنامة معاصر ایرانی با رویکرد اصول سبکشناختی نمایشنامهنویسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار به بررسی اصول سبک شناختی ادبیات نمایشی معاصر می پردازد و تفاوت های آن را با متون کلاسیک بررسی می کند. یکی از این اصول وحدت های سه گانه ارسطو و قواعد دست و پاگیر نمایشی است که به فراموشی سپرده شده است. گویی تمام معیارهای تئاتر کلاسیک، همچون کنش، شخصیت و گفت و شنود، به نوعی شالوده شکنی مبتلا گشته اند و زمان نیز تداوم خطی و مستقیم خود را از دست داده است. متن نمایشی معاصر، ساختاری از هم گسیخته دارد، از مسایل روزمره سخن می گوید و درد جامعه امروز را بیان می کند. در این مقاله نویسنده این تفاوت های ساختاری و محتوایی را با نگرشی مقایسه ای از منظر جامعه شناسی در نمایشنامه ایرانی نگین، اثر حمید امجد بررسی می کند. بحث نویسنده اینست که در این نمایشنامه، واقعیت های اجتماعی تنش زا بر ساختار دورانی نگین تاثیر گذاشته است و این امر امکان هر گونه رهایی شخصیت ها را نفی می کند. در ادامه بحث، برای روشن شدن نوآوری های این اثر، نمونه هایی از تئاتر فرانسه ارائه شده است.
تعامل بین «زبان و فرهنگ» در تدریس زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
"آموزش و یادگیری هر زبان زنده دنیا، فراگیری فرهنگ آن را نیز ایجاب می کند چرا که فرهنگ جز لاینفک زبان است. گفتار و رفتار، حرکات، آداب و رسوم و سنن هر ملتی از فرهنگ آن نشات می گیرد زیرا جوامع مختلف بشری از دیرباز روشهای زندگی گوناگونی داشته و دارند.
با یادگیری یک زبان خارجی، زبان آموز دنیای جدیدی را کشف می کند که غالبا با ارزش ها و معیارهای جامعه خود متفاوت است و این دنیای جدید ابتدا به وسیله کتاب های آموزش زبان به وی معرفی شده و سپس در طی دوران تحصیل آشنایی او با آن فرهنگ روز به روز بیشتر می شود.
این مقاله ابتدا به مطالعه واژه «فرهنگ» و زیر مجموعه های آن از دیدگاه انسان شناسی، جامعه شناسی و آموزش زبان می پردازد. سپس بعد از نگاهی اجمالی به نقش فرهنگ در زندگی بشر اهمیت این موضوع را در کتاب های آموزش زبان بررسی می کند. در ضمن بر نقش کلیدی و بسیار حساس مدرس زبان در انتقال فرهنگ بیگانه به زبان آموزان تاکید می کند، زیرا وظیفه خطیر او در این امر ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگ ملی و بیگانه است، پلی که نگاه از آن مانع بیگانه پرستی و در عین حال بیگانه ستیزی است و نگرشی کاملا منطقی و متعادل به زبان آموز می دهد.
رابطة هوش هیجانی و جرأتورزی با مشارکت کلامی فراگیران انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و جرات ورزی با مشارکت کلامی بین فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، با توجه به جنسیت، میزان برون گرایی و سطح بسندگی زبان انگلیسی انجام شد. 68 دختر و 47 پسر در دو سطح مبتدی و متوسط از بسندگی زبان به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینک و پرسشنامه شخصیتی تجدید نظر شده نئو مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام نشان داد که برون گرایی، سطح بسندگی زبان انگلیسی و جنسیت می توانند تغییرات مشارکت کلامی را پیش بینی نمایند. متغیر هوش هیجانی، به دلیل عدم ارتباط و متغیر جرات ورزی، به رغم ارتباط مستقیم و معنی دار با مشارکت کلامی، به واسطه همپوشی با متغیر برون گرایی از تحلیل خارج شدند. نتایج آزمون t نشان دهنده مشارکت کلامی و جرات ورزی بیشتر فراگیران برون گرا نسبت به فراگیران درون گرا بود. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود دوره های آموزش جرات ورزی برای فراگیران درون گرا در نظر گرفته شود.
الگوی تحول نقش زن از همسر خانه دار تا مصلح اجتماعی براساس نشانه شناسی اجتماعی رمان های سووشون و عادت می کنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده می شود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربه زنان مورد توجه قرار نمی گیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تاکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربه زنانه به خواننده نشان می دهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابه نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت می کنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوه های مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانه دار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.