"آموزش و یادگیری هر زبان زنده دنیا، فراگیری فرهنگ آن را نیز ایجاب می کند چرا که فرهنگ جز لاینفک زبان است. گفتار و رفتار، حرکات، آداب و رسوم و سنن هر ملتی از فرهنگ آن نشات می گیرد زیرا جوامع مختلف بشری از دیرباز روشهای زندگی گوناگونی داشته و دارند.
با یادگیری یک زبان خارجی، زبان آموز دنیای جدیدی را کشف می کند که غالبا با ارزش ها و معیارهای جامعه خود متفاوت است و این دنیای جدید ابتدا به وسیله کتاب های آموزش زبان به وی معرفی شده و سپس در طی دوران تحصیل آشنایی او با آن فرهنگ روز به روز بیشتر می شود.
این مقاله ابتدا به مطالعه واژه «فرهنگ» و زیر مجموعه های آن از دیدگاه انسان شناسی، جامعه شناسی و آموزش زبان می پردازد. سپس بعد از نگاهی اجمالی به نقش فرهنگ در زندگی بشر اهمیت این موضوع را در کتاب های آموزش زبان بررسی می کند. در ضمن بر نقش کلیدی و بسیار حساس مدرس زبان در انتقال فرهنگ بیگانه به زبان آموزان تاکید می کند، زیرا وظیفه خطیر او در این امر ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگ ملی و بیگانه است، پلی که نگاه از آن مانع بیگانه پرستی و در عین حال بیگانه ستیزی است و نگرشی کاملا منطقی و متعادل به زبان آموز می دهد.