فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مسئله زن همواره مورد توجه نویسندگان و هنرمندان جهان بوده است و در دوران مختلف حیات بشر، مسایلی که با این موضوع مرتبط بودند با دیدگاه های متفاوت توسط شاعران و نویسندگان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از میان این نویسندگان آنتون چخوف و سید محمد علی جمالزاده هم در آثار خود شخصیت زنان را وصف کرده اند. در مقاله حاضر، سعی گردید به این سئوال پاسخ داده شود که شباهت ها و تفاوت های دیدگاه های چخوف و جمالزاده در توصیف سیمای زنان چیست؟ بر خلاف جمالزاده که زن را در آثارش تک بعدی نشان داده است، سیمای زنان در آثار چخوف بسیار متنوع توصیف شده اند. از نظر جمالزاده در ایران در اوایل قرن بیستم زنان کمتر در فعالیت های اجتماعی شرکت می کردند. براساس آثار جمالزاده می توان گفت که زن ایده آل در نگاه مردان ایرانی این دوره، کدبانوی مطیعی است که از صبح تا شب در خانه زحمت می کشد، عفت و پاکی اخلاقی خود را حفظ می کند و به همسرش وفادار است. اما چخوف با توجه به اینکه پزشک و روانشناس بود، خوب می دانست که زنان دارای طبیعتی پیچیده و گاهی غیرقابل درک هستند و به همین دلیل در آثارش به توصیف روحیات زنان بیش از ظاهر آنان توجه شده است، چیزی که در آثار جمالزاده کمتر به چشم می آید.
کاربرد حسن تعبیر در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"معمولا مترجمین و دست اندرکاران تدریس ترجمه کم و بیش به این واقعیت پی برده اند که علی رغم اهمیت بالای استفاده از حسن تعبیرات در زبانهای مختلف، متاسفانه توجه و تحقیق ناچیزی در خصوص آنها چه در فرآیند آموزش و برنامه ریزی و چه در روند ترجمه و برگردان متون صرف می گردد. به هر ترتیب، دو نکته اساسی ذیل را در مورد حسن تعبیر نباید از نظر دور نگه داشت:
.1 سلاست (fluency) و روانی در کلام و نیز در برگردان متون از یک زبان به زبان دیگر بدون احاطه کافی بر چنین اصطلاحاتی امکان پذیر نیست.
.2 بعید نیست که بسیاری از زبان آموزان و ترجمه آموزان در مواجهه با چنین اصطلاحاتی و نیز در فهم و به کارگیری و یا برگردان آنها از یک زبان به زبان دیگر دچار مشکل شوند.
این مقاله با در نظر گرفتن اهمیت و حوزه کاربردی حسن تعبیرات آنها را به چهار گروه عمده تقسیم بندی نموده و پس از آن در خصوص اهمیت حسن تعبیرات در ترجمه متون بحث می نماید. در ادامه ضمن بررسی تفاوتهای بین مفاهیم تصریحی و تلویحی واژگان این توصیه را در بر دارد که یک مترجم خوب هرگز نباید از تفاوت بین مفاهیم تصریحی (denotative meanings) و مفاهیم تلویحی یا ضمنی (connotative meanings) عبارات غافل می گردد."
بررسی سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها در زبان فارسی گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای نشان دادن گرایشهای غالب در زبانها استفاده از سلسله مراتب رده شناسی است . سلسله مراتب رده شناسی در چهار دهه اخیر ، بسیار مورد توجه قرار گرفته و حوزه های زبانی متفاوت را تحت پوشش قرار داده است . اما دو حوزه ای که بیشتر مورد توجه بوده حوزه آوایی و حوزه نحواست . رده شناسی آرایش واژه بیش از سه دهه نیست که محور توجه رده شناسان دنیا قرار گرفته و در این مد ت کوتاه ، کارهای فراوانی در این زمینه ارائه شده است . ما در این مقاله قصد داریم برخی از سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها را به اختصار معرفی و میزان تأثیرگذاری این سلسله مراتب ...
چندصدایی و چندشخصیتی در رمان پسامدرن ایران با نگاهی به رمان اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی، به اعتبار حضور صداهای چندگانة شخصیت ها با هم و در هم، متنی چندصدایی تلقی می شود. چندصدایی اصطلاحی است که باختین برای اشاره به رمان های داستایفسکی از آن استفاده کرد، که، در آن ها، شخصیت ها به گونه ای به مکالمه با هم می پردازند. در رمان های پیشامدرن، راوی گویندة مسلط در کل متن بود که اجازة هیچ گونه ابراز عقیده ای را به شخصیت ها نمی داد. در دورة مدرن، این تسلط کامل راوی از بین می رود و برابری قدرت شخصیت ها و راوی را در بیان عقایدشان شاهدیم.
حال در دورة پسامدرن، این برابری به استقلال کامل شخصیت ها در متن بدل می شود و شخصیت ها حتی گاه از راوی/ نویسندة رمان نافرمانی می کنند. به این ترتیب، متن شاهد حضور آواهای متعدد می شود و، از طریق چندصدایی، سرشت متکثرگونة فضای پسامدرنیستی را می نمایاند. حال سؤال این است که چندصدایی چگونه در متن تجسم یا، به عبارتی، متنیت می یابد. بر این اساس، در این مقاله، تأکید روی بازتاب ذهنیت شخصیت ها در زبان آن ها ست. بنابراین، با بررسی ترکیب و رقابت انواع متفاوت شخصیت ها و نیز حضور دیگر شخصیت ها در ذهن یک شخصیت، چگونگی شکل گیری کانونی سازی درونه گیری شده و تأثیر آن در ایجاد چندصدایی متن نشان داده خواهد شد. با توجه به متن های نمونه ای که در بخش تحلیل داده ها آورده شده، ما نه تغییر مدام زاویة دید بلکه حضور کانونی سازهای چندگانه را شاهدیم که کانونی شونده های دیگر را در خود جمع می کند. این کانونی شونده ها گاهی افراد دیگری اند و گاهی خودِ دیگرِ کانونی ساز. بنابراین، هنگام بازگویی مطالب از زبان کانونی سازِ چندگانه، ضمیر های اول شخص و سوم شخص را می بینیم که از جانب خودِ کانونی ساز برای اشاره به خود به کار می رود: خودِ عینی و خودِ ذهنی اش، یعنی ضمیر های «من» و «او». بدین ترتیب، صداهای متفاوت تأثیر زبانی خود را در متن تجسم می بخشند و متن، به واسطة چند شخصیتیِ حاصل از این خودهای متفاوت، چندصدایی بودن خود را متجلی می سازد.
عقاید روشنگری لسینگ در نمایشنامة ناتان حکیم
حوزه های تخصصی:
دوره روشنگری یکی از دوره های درخشان و مهم در عرصه فلسفه و علوم بود که درسده های هفدهم و هجدهم سراسر اروپا را دربرگرفت. دراین دوره، مبنای شناخت برای انسان خرد و عقل اوست که معیار سنجش همه تفکرات وی قرار می گیرد. جنبش حاکم در این دوره، یعنی «جنبش روشنگری»، ریشه در عقاید رنه دکارت (????- ????)، فیلسوف فرانسوی داشت. وی با عبارت معروف خویش می اندیشم پس هستم (Cogito ergo sum)، سرآغاز فصل جدیدی در فلسفه می شود و متفکران آن عصر را تحت تاثیر قرار می دهد. او سعی می کند مبانی شناخت بشری را به واسطه عقل (Ratio) تعیین کند و به این ترتیب بنیانگذار جنبش عقل گرایی می شود. مقاله حاضر از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول نگاهی داریم اجمالی به دوره روشنگری در آلمان، زمینه های پیدایش و تاثیرپذیری آن. در بخش دوم به بررسی جهان بینی بزرگترین نویسنده آلمانی در این عصر، یعنی گوتهلدابراهام لسینگ می پردازیم و تاثیر و ابعاد فعالیت های وی را در این زمینه از نظر می گذرانیم. پس از آن تحلیل نمایشنامه ناتان حکیم به عنوان نمایشنامه ای که مبین و نماد تفکر روشنگرانه لسینگ است، مورد بحث قرار می گیرد.
زایایی و استثنا در قواعد دستوری ( بررسی صفت نسبی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستورهای زبان فارسی دو اشکال مهم است : یکی اینکه بررسی نمی شود که قواعد دستوری زایاست یا نیمه زایا یا سترون ؛ دیگر اینکه در قواعد زبانی معمولا دارای استثنا هستند ، نه تنها استثناها آورده نمی شود بلکه حتی نامی از وجود استثنا نمی برند . در این گفتار ، نمونه تکواژهای نسبی ساز و استثناهای آنها بررسی شده است .
فضای تعامل در گفتگوی زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای تعامل در گفتگوی زبانی ناهید جلیلی مرند استادیار دانشگاه الزهرا djalilinahid@hotmail.com (1388/10/ 1388 ، تاریخ تصویب: 16 /06/ (تاریخ دریافت: 10 چکیده ارتباط زبانی مستلزم حداقل یک گوینده و یک شنونده است که در باره موضوعی خاص و یا مسایل مختلف صحبت میکنند. این تبادل نظر در زمان مکان و فضای معینی انجام میشود و از اصول و قواعد و هم چنین آداب و رسوم جامعه پیروی میکند. بنابر این دو طرف در یک گفتگو میبایست علاوه بر تسلط بر آن زبان با مسایل فرهنگی آن نیز کاملا آشنا باشند در غیر این صورت مطلب مورد نظر بدرستی درک نمیشود و یا سوءتفاهم به وجود میآید. مقاله حاضر به فضای گفتگو در ارتباط زبانی پرداخته و به راهکارهایی که گوینده و شنونده باید اتخاذ کنند تا پیام بدرستی فرستاده و دریافت شود اشاره کرده است. واژگان کلیدی: ارتباط زبانی، تعامل، کنش گفتاری، فضای گفتگو، گوینده، شنونده.
جستاری درباره ی دو واژه ی سکولاریسم و لائیسیته و برابر نهادهای فارسی و عربی این دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب فرانسه، زمینه ی پیدایش دیدگاه ها و مفهومهایی چون لائیسیته و سکولاریسم بود. اگر چه بسیاری در ایران و جهان عرب، این دو پدیده را یکی می انگارند، اما با توجه به بنیادها، هدفها و ریشه ی واژگانی لائیسیته و سکولاریسم می باید میان این دو مفهوم تمایز افکند.
استفاده ی ابزاری حزبهای مارکسیستی، سوسیالستی، لیبرال و جز اینها، باعث کژفهمی و همسان شماری این دو پدیده شده است.
لائیسیته، جدایی دین از دولت است نه از سیاست؛ دولتی که به حکومت یا قدرت اجرایی محدود نمی شود. حوزه ی لائیسیته کشورهای کاتولیک است اما سکولاریسم، ویژگی کشورهای پروتستان به شمار می رود.
بیشتر نظریه پردازان و نویسندگان ایرانی و عرب، منطق و فرایند لائیسیته و سکولاریسم را به درستی درنیافته، آنها را با مقوله های دیگری هم چون دموکراسی آمیخته اند.
آن چه درپی می آید چشم اندازی است به تاریخچه، ریشه های لاتین و برابر نهاده های فارسی و عربی لائیسیته و سکولاریسم.
فعلهای مرکب ضمیری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی امروز ، برخی ترکیبات فعلی وجود دارند که در ساخت آنها ، ضرورتا از ضمیر متصل به جای شناسه معمول استفاده می شود . این گونه افعال را که اغلب برای بیان حالات عاطفی و انفعالی به کار می روند ، «فعل های ناگذر» ، «غیر شخصی» یا «فعلهای مرکب ضمیری» نامیده اند ؛ مانند : یادم رفت ، سخت بود ، خنده اش گرفت ، ماتمان برد ، گرمتان شد ، بدشان آمد .
تحلیل نحوی - معنایی ساختمان بند ساده در زبان فارسی بر پایه دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به توصیف ساختمان بند ساده براساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی می پردازد. در این دستور "بند" به عنوان واحد اصلی تحلیل در نظر گرفته می شود. هلیدی معتقد است تمام زبان ها بر اساس چهار فرانقش عمده عمل می کنند که عبارتند از : فرانقش بینافردی ، فرانقش متنی ، فرانقش منطقی، فرانقش تجربی که نحوه ادراک و مفهوم سازی وقایع جهان بیرون و جهان درون ذهن را نشان می دهد و تجارب ما را از جهان به صورت مجموعه فرایندهایی در دستور زبان نشان می دهد. عنصر فرایند که مهم ترین سازه جمله است ملاک تقسیم بندی معنایی جمله به شمار می رود و بر پایه آن، جملات به فرایندهای مادی ، ذهنی و رابطه ای تقسیم می شوند. این نوشته تنها بر پایه فرانقش تجربی به تحلیل سازه های جمله می پردازد.
رویکردی نشانه شناختی - اجتماعی به بررسی مساله برابری در ترجمه مفاهیم ایدئولوژیکی
حوزه های تخصصی:
"هدف مطالعه حاضر ارایه رویکردی جدید در مورد بررسی مفهوم جنجال برانگیز «برابری» در ترجمه است. فرض بر این است که به طور کلی نظریه پردازان ترجمه را در عصر حاضر، بر اساس رویکردی که نسبت به مساله مفهوم «برابری» اتخاذ کرده اند، به سه گروه می توان تقسیم کرد: گروه نخست نظریه پردازانی هستند که تعریفی خاص از برابری به دست داده اند و آن را به مثابه مفهومی آرمانی و انتزاعی اما مفید در تعریف یا توصیف یا نقد و آموزش ترجمه به کار می برند. گروه دوم نظریه پردازانی هستند که برابری را مفهومی مبهم یا بی ربط می دانند و آن را به کار نمی برند. و بالاخره، گروه سوم نظریه پردازانی هستند که مفهوم برابری مورد نظر نظریه پردازان سنتی را از دیدگاهی عینی تر مورد بررسی قرار داده اند.
مقاله حاضر ابتدا مطالعات انجام شده در زمینه مفهوم برابری توسط نظریه پردازان سرشناس هر یک از گروه های بالا را مرور می کند و بر اساس اصول و مبانی نظریه زبان به مثابه نظامی نشانه شناختی - اجتماعی (هالیدی (1978 به عنوان چارچوب نظری مطالعه، نتیجه می گیرد که «برابری» در ترجمه مفهومی گمراه کننده است و بنابراین باید با مفهوم «ناهمسانی» جایگزین شود. در نهایت به پیروی از هتیم و میسون (1990) پیشنهاد می شود تا هنگامی که شکاف بین گفتمانهای فرهنگ مبدا (انگلیسی) و مقصد (فارسی) از بین نرود بحث در مورد دستیابی به برابری متن مقصد و مبدا اندیشه ای واهی است و بهتر است که به جای تصور آرمانی دستیابی به آن، در راستای کاستن از میزان ناهمسانی بین متن مقصد و مبدا تلاش کنیم."
نگاهی به مسئله با هم آیی واژگان
حوزه های تخصصی:
ادبیات، بستری مناسب برای آموزش زبان به زبانآموز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای آموزش زبان خارجی، نیاز به روشی داریم که بیشترین نیازهای انگیزشی زبان آموز را در راه یادگیری زبان برآورده کند. استفاده از متن های ادبی، ابزار بسیار مناسبی است تا جدا از بستری برای طرح آموزه های زبان، نیازهای انسانی زبان آموز را هم برآورد. متن های ادبی با دیدگاه های انسانی، متونی حقیقی اند که طرح آن در آموزش زبان، انگیزه های عاطفی و خلاقانه ای به وجود می آورد تا کیفیت یادگیری زبان ارتقاء یابد. با استفاده از متون ادبی که بازتاب کنش های زبانی جامعه اند، آموزگاران زبان ابزار قدرتمندی را در اختیار می گیرند تا زبان در حال یادگیری را همراه ظرافت های زبانی آن بیاموزانند. متون ادبی یکی از مؤلفه های قدرتمند فرهنگ هر جامعه ای ست که در صورت به کارگیری آن در راه آموزش زبان، گوشه های فرهنگی مستتر در زبان را به زبان آموز منتقل خواهد کرد؛ تا او زبانی را درک کند که به درستی در فعالیت های حرفه ای اش پاسخ گوی نیاز جامعه باشد. زبان آموز ایرانی با جذب ادبیات کهن خود در خانواده و جامعه، مستعد فراگیری زبان به کمک متون ادبی ست؛ چرا که بیش و کم ادبیات را رکن اساسی فرهنگ خود می داند و به آن افتخار می کند. چگونگی گزینش متون ادبی در کلاس درس، اهمیت بسیاری دارد. برای این منظور می باید با توجه به سطح زبان آموزان متن هایی برای طرح در کلاس برگزید. می باید از متون ساده تر آغاز کرد و به تدریج به موازات رشد ادراکی دانشجویان به ارایه متون سخت تر اقدام کرد. عوامل مؤثر در جذب بهتر آموزه های زبان، بیشتر متأثر از انگیزه های خودجوش زبان آموزان است. به این معنی که با در آمیختن با جهان متن و فهم مضامین آن، گفت و گویی میان متن و خواننده برقرار می شود. شرکت فعالانه زبان آموز در مقام خواننده متن، سبب دریافت مؤلفه های ساختاری زبان تازه توسط او می شود.
بررسی رابطه میان تفکر انتقادی و خودکارامدی دانشجویان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در ابتدا به بررسی نقش تفکر انتقادی در باورهای خودکارامدی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. سپس تاثیر جنسیت به عنوان عاملی تعدیل کننده در رابطه میان تفکر انتقادی و خودکارامدی دانشجویان مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان، تفاوت میان زنان و مردان به لحاظ سطح تفکر انتقادی و خودکارامدی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. به منظور نیل به این اهداف، از 86 دانشجوی زبان انگلیسی خواسته شد که به سوالات پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون-گلیزر و پرسشنامه خودکارآمدی یادگیرنده زبان انگلیسی پاسخ دهند. یافته ها نشان داد که رابطه معناداری میان تفکر انتقادی و خودکارامدی دانشجویان وجود دارد و از میان پنج سازه تفکر انتقادی، تعبیر و تفسیر دارای بالاترین همبستگی با تفکر انتقادی است. نتایج همچنین نشان داد که جنسیت به عنوان عامل تعدیل کننده تاثیری در رابطه میان تفکر انتقادی و خودکارامدی ندارد. افزون بر آن، تفاوت معناداری میان زنان و مردان به لحاظ سطح تفکر انتقادی و خودکارامدی آنان مشاهده نگردید.
تفاوت راوی قصه¬نویس و قصه¬گو در داستان «شیر و گاو» از کلیله و دمنه و داستان های بیدپای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با رویکردی تطبیقی، دو متن کلاسیک فارسی (داستان های بیدپای و کلیله و دمنه) با توجه به شیوة روایت آن ها بررسی شده است. فرضیة مقاله، وجود تفاوت هایی در شیوه های روایتگری این دو اثر است به اعتبار وجود سبک گفتاری در یکی و سبک کتبی و منشیانه در دیگری. حضور راوی در آغاز حکایت ها، راوی درون متنی و برون متنی، نقش راوی در برجسته کردن واژگان، لحن راوی، شیوة نتیجه گیری راوی (گوینده و نویسنده) در پایان حکایت ها، نگرش راوی به شخصیت های داستان، حضور آشکار راوی در پایان داستان و چگونگی پایانبندی روایت، مواردی هستند که در دو کتاب مقایسه شدهاند و در نهایت فرضیة پژوهش (تفاوت دو روایت در شیوة روایتگری) اثبات شده است.
تنفر، حقارت، عشق در آثار لرمانتف
حوزه های تخصصی:
در مقالهء حاضر مفاهیم تنفر، حقارت، عشق در آثارلرما نتف مورد بررسى قرا ر گرفته و دیدگاه خاص نویسنده در رابطه با این واژگان بیان مى شود. ابتدا این مفاهیم به طور مختصر در آثار منظوم مثل "شاعر" و "اندیشه ها"،و سپس به صورت مفصل در آثار منثور لرمانتف مثل رمان "وادیم"وداستانهاى، "شاهزا ده مرى "،"شا هزا ده لیگؤفسکایا "ورمان "قهرمان دورا ن ما") بررسى مى گردند. همچنین سعى شده شکل گیرى و تکامل جهان بینى قهرمانان آثار لرمانتف از زاویهء این مفاهیم نشان داده شوند، که نتیجهء این تکاملى تغییر انسان از موجودى عامى و خودخواه به موجودىو الاو اخلاقى مى باشد. جمع بندى جنبهء اخلاقى، فلسفى این مساله به صورت زیر مى باشد: زندگى انسان ها در حقارت موجب عدم درک تفاو ت بین تنفر/ نیستى و عشق/ هستى مى گردد. به همین دلیل انسانى که در حقارت زندگى مى کند، به نظر مى رسد تاثیرگذار نیست و به عبارت دیگر او حق انتخاب، له " یا "علیه" را ندارد.
کارکرد گفتمانی سکوت در ساخت مندی روایت داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی انواع مختلف سکوت به منزله غیابی معنادار می پردازد که جای آن یک رد باقی می ماند. در این رد سکوت به شکل های مختلفی تجلی دارد. بررسی سکوت دلالتمند نشان می دهد که این سکوت نشاندار به واسطه ابزارهای گفتمانی در متن حضور دارد و نظام زبان بخشی از پیام خود را به واسطه بیان و بخشی را به واسطه سکوت انتقال می دهد. به همین دلیل سکوت در ادبیات به صورت یکی از شگردهای روایی مورد استفاده قرار می گیرد. پرسش این پژوهش، چگونگی کارکرد گفتمانی سکوت نوشتاری در داستان است؛ بدین مفهوم که سکوت نوشتاری در چه سطوحی و برای چه کارکرد گفتمانی در داستان به کار می رود. این مقاله به امر تحلیل پنج داستان کوتاه ایرانی، در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی می پردازد و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سکوت به عنوان ابزار مطالعه ساخت مندی و چگونگی شکل گیری روایت در سه سطح و بر روی سه محور جانشینی، همنشینی و برهمکنش به منظور ایجاد گره افکنی، تعلیق، زمینه سازی، فضاسازی و گره گشایی در پیرنگ و داستان بازنمایی می شود.