این تحقیق در ابتدا به بررسی نقش تفکر انتقادی در باورهای خودکارامدی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. سپس تاثیر جنسیت به عنوان عاملی تعدیل کننده در رابطه میان تفکر انتقادی و خودکارامدی دانشجویان مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان، تفاوت میان زنان و مردان به لحاظ سطح تفکر انتقادی و خودکارامدی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. به منظور نیل به این اهداف، از 86 دانشجوی زبان انگلیسی خواسته شد که به سوالات پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون-گلیزر و پرسشنامه خودکارآمدی یادگیرنده زبان انگلیسی پاسخ دهند. یافته ها نشان داد که رابطه معناداری میان تفکر انتقادی و خودکارامدی دانشجویان وجود دارد و از میان پنج سازه تفکر انتقادی، تعبیر و تفسیر دارای بالاترین همبستگی با تفکر انتقادی است. نتایج همچنین نشان داد که جنسیت به عنوان عامل تعدیل کننده تاثیری در رابطه میان تفکر انتقادی و خودکارامدی ندارد. افزون بر آن، تفاوت معناداری میان زنان و مردان به لحاظ سطح تفکر انتقادی و خودکارامدی آنان مشاهده نگردید.