فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۰۱ تا ۴٬۷۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
The Effect of Using Phonetic Websites on Iranian EFL Learners’ Word Level Pronunciation
حوزه های تخصصی:
Computer-assisted language learning (CALL) is reaching an up most position in the pedagogical field of English as a Second or Foreign Language (ESL/EFL). The present study was carried out to study the effect of using phonetic websites on Iranian EFL students’ pronunciation and knowledge of phonemic symbols. Participants of the study included 30 EFL female pre-intermediate students studying in Kish Language School in Tonekabon. A pretest and posttest of phonemic symbols and pronunciation was given before and after the treatment to both experimental and control groups. The results of statistical analysis revealed that the learners’ pronunciation developed better when they took part in web-based training course. On the other hand, the experimental group did not outperform the control group regarding the knowledge of phonemic symbols. This thesis concludes with some implications for teaching and directions for further research.
Learning Styles and the Writing Process in a Digitally Blended Environment: Revising, Switching, and Pausing Behaviors in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present investigation sought to explore the relationship between learning styles and writing behaviors of EFL learners in a blended environment. It also aimed to identify the learning style types best predicting writing behaviors. Initially, the participants' preferred learning styles were identified through the Kolb’s learning style inventory (Kolb, 1984). Secondly, data were obtained through analyzing the Stat counter and Input log data to reveal the pausing, revising and switching behaviors of the participants who attended a writing course in which they developed their writing texts using an online module. The results indicated a negative and significant correlation between the accommodator learning style and the revision behavior. A statistically significant and positive relationship was also found between the converger learning style and the pausing behavior, and between the converger learning style and the revision behavior Furthermore, a positive and significant relationship between the accommodator learning style and the switching behavior was revealed. The accommodator learning style was found as the best predictor for the switching behavior and the converger learning style turned to predict the revision and pausing behavior at an optimal level. The findings suggest that internal factors, cognitive and learning styles, play a significant role in the learning behaviors of English writing learners. The results encourage writing educators to take into account students’ learning style and provide more flexible and rigorous learning environment in which all learners can take benefit.
گفتمان روایتیِ کودکان تک زبانه فارسی زبانِ مبتلا به آسیب ویژه و غیرویژه زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی ازنظر توانایی های شناختی غیرکلامی با کودکان مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی تفاوت دارند. با این حال، در رابطه با تفاوت های این دو گروه برحسب ویژگی های زبانی هنوز توافقی حاصل نشده است. هدف از انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعیِ حاضر بررسی ویژگی های روایت داستان در کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی با توجه به مقیاس های ساختار، محتوا و انسجام گفتمان روایتی است. به این منظور، دو گروه از کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی (هر گروه 15 پسر) با دو گروه از کودکان طبیعی، به عنوان گروه کنترل (همتای زبانی و همتای سنی (هر گروه 15 پسر))، مورد مقایسه قرار گرفتند. کودکان با استفاده از دو مجموعه از محرک های تصویریِ مسئله بنیاد به روایت داستان ترغیب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانی، تفاوت آماریِ معناداری، ازلحاظِ مقیاس های ساختارِ داستان، اطلاعات ارائه شده و انسجام وجود ندارد (001/0p> ). تفاوت بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانیِ ویژه و گروه همتای زبانی، ازلحاظِ طول داستان های روایت شده و میزان اطلاعات ارائه شده، ازنظر آماری معنادار بود (001/0p< ). با این حال، گروه مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی با گروه همتای زبانی در مقیاس های کمتری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیر مهارت های زبانیِ یکسانِ دو گروه به مراتب بیشتر از تأثیر توانایی های شناختیِ غیرکلامیِ متفاوتِ آنها بر مقیاسِ روایتِ شفاهیِ داستان است.
بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در پاره گفتارهای زبان فارسی بر پایه ی نظریه ی معناشناسی پیش فرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخنگویان زبان غالباً وقوع رویدادها و وقایع را به لحاظ ذهنی به زمان خاصی مربوط می نمایند و بر همین مبنا گزاره های ذهنی خود را در قالب زمانی خاصی که چارچوب آن عمدتاً توسط واژگان و دستور زبانشان تعیین می شود قرار می دهند. هدف این مقاله ارائه بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در زبان فارسی است. نظریه ی بازنمایی گفتمان [1] از جمله نظریات معنایی است که با دیدی پویا معنای پاره گفتارهای زبانی را بررسی کرده و بازنمایی صوری از این معنای ذهنی ارائه نموده است. نظریه ی معناشناسی پیش فرض نیز با در نظر گرفتن عوامل بافتی- موقعیتی گفتار، باز نمایی صوری از معنای ذهنی پاره گفتار ارائه نموده است. در این پژوهش کفایت این دو چارچوب برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که در زبان فارسی ساختارهای مختلفی برای بیان مفهوم زمان آینده بکار می روند و غالباً درک مفهوم زمان آینده از آنها تنها با تکیه بر عوامل واژگانی و دستوری امکان پذیر نمی باشد، در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظریه ی معنا شناسی پیش فرض که عوامل متعددی از جمله استنتاج بافتی-موقعیتی را در درک معنا دخیل دانسته و آنها را در بازنمایی معنا ارائه می نماید؛ چارچوب مناسب تری برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی خواهد بود. واژگان کلیدی: بازنمایی گفتمان، زمان آینده، پاره گفتار، معناشناسی پیش فرض [1] Discourse Representation Theory
جنگ تحمیلی پنهان: دزفول این بار در محاصره ی کلمات غریب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف نمود برنامة آموزشی نهفته در کتاب های آموزش زبان انگلیسی تجاری در درک بهتر صنعت آموزش زبان انگلیسی و اهداف آن مؤثر است. در این راستا، در این مطالعة موردی، نخست متن دو مجموعه از محبوب ترین کتاب های آموزش زبان انگلیسیتجاری تدوین شده برای تدریس این زبان در سراسر جهان که در دزفول نیز در مدت ده سال پس از جنگ تحمیلی (1380-1370) تدریس شده، یعنی کتاب های «هِد وِی» و« نیو هِد وِی»، به صورت استقرایی مورد تحلیل قرار گرفتند.پس از آن، کدهای ظاهرشده از این تحلیل متنی با نمودشان در محیط دزفول مقایسه شدند. نمود کدها در محیط دزفول از طریق مصاحبه با مدیران آموزشگاه های زبان و معلمان و دانش آموزان آن دوره به دست آمده است. از بررسی داده های جمع آوری شده معلوم شد که نه تنها کدهای به دست آمده از کتاب های «هِد وِی» و «نیو هِد وِی» ارزش های مبلغان و نویسندگان خود را تبلیغ می کنند بلکه بسیاری از این ارزش ها با ارزش های زبان آموزان دزفولی به عنوان گروهی از زبان آموزان ایرانی در تضاد هستند. این مسئله در درازمدت می تواند مسبب استقرار ارزش های این کتاب ها و سلطة آنها در بافت و محیطی که در آن تدریس می گردند، شود. بدین ترتیب در این مقاله تلاش می شود که اهمیت نقش برنامةآموزشی نهفته در فرایند آموزش زبان انگلیسی بهفعالان این حوزه آشکار شود تا هنگام انتخاب مطالب درسی و کتاب ها به اندازة برنامة آموزشی رسمی به آن توجه نمایند.
Built-In Learner Participation Potential of Locally- and Globally-Designed ELT Materials(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aims at empirically measuring a universal criterion for materials evaluation, i.e., learning opportunities, in a locally- and a globally-designed materials. Adopting the conceptual framework of sociocultural theory and its conceptualization of learning as participation (Donato, 2000), the researchers utilized the methodological power of conversation analysis to examine how opportunities for learner participation and, by extension, learning are created whilst the materials are being used. Thirty teachers’ naturally-occurring classroom interactions, evolving from the two types of materials, was videotaped and transcribed line-by-line to identify the interactional contexts in which learner participation opportunities are embedded. Four interactional contexts affording different levels of learner interactional space were prompted by both types of materials. Examining the distribution of contexts revealed that management-oriented and form-oriented contexts were sustained significantly longer in classes with the locally-designed material. The globally-designed material, however, tended to unfold significantly longer skill-oriented and meaning-oriented contexts suggesting higher levels of built-in learner participation potential. The findings of this study raise materials developers’ awareness, especially in periphery communities, about how materials can either marginalize or empower learners in classroom interaction.
موضوعات و مضامین شرقی درادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین بخش های تاریخ ادبیات فرانسه به دوره ادبیات نمایشی کلاسیک در قرون شانزدهم و هفدهم و هجدهم میلادی مربوط می شود که در جریان آن آثار نمایشی برجسته ای توسط نمایش نامه نویسان بزرگ فرانسوی، چه به صورت تراژدی و چه به شکل کمدی، با استفاده از اصول و قواعد مکتب ادبی کلاسیسیم و موضوعات اصیل عهد یونان و روم باستان خلق شده اند؛ اما این نویسندگان علاوه برآن از مضامین گوناگون حکایات و داستانها و افسانه های شرقی برگرفته از منابع غنی و پربار فرهنگ و ادب تمدن های کهن شرق به ویژه ایران (پارس)، عثمانی (ترک)، هند و چین نیز برای خلق آثار بدیع و تازه نمایشی خود بهره گرفته اند. در این مقاله به اختصار به بررسی این موضوعات و مضامین گوناگون شرقی در ادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه پرداخته می شود.
تأثیر تحولات «میدان» نشر بر «عادت واره» مترجمان ادبی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقطع تاریخی بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵ به لحاظ افت و خیزهای سیاسی و ظهور گرایش های فکری متنوع در تاریخ معاصر ایران بسیار حاﺋز اهمیت است. در این مسیر، مترجمان نیز به مثابه عاملان اجتماعی که با بافت اجتماعی این دوره پیوند محکمی داشته اند، از این افت و خیزها و گرایش های فکری تأثیر پذیرفته یا بر آن ها تأثیرگذاشته اند. پژوهش حاضر بر آن است تا رابطه بین رفتار مترجمان و ساختارهای اجتماعی فرهنگی حاکم بر آنان را در قالب نظریه جامعه شناسی تولیدات فرهنگی بررسی نماید. به این منظور، با استفاده از دو مفهوم اصلی عادت واره و میدان در این نظریه، سیر تحول نشر کتاب در ایران و نقش مترجمان در این سیر مورد مطالعه قرار می گیرد و به فراخور مطالب گردآوری شده تأثیر صنعت نشر بر شکل گیری عادت واره مترجمان نیز بررسی می شود. در نهایت، چنین به نظر می رسد که هرچه میدان قدرت و به تبع آن میدان تولیدات فرهنگی زمینه را برای ظهور میدان نشر به شکل یک میدان مستقل و سلسله مراتبی بیشتر فراهم کنند، تأثیرگذاری این میدان بر عادت واره مترجمان بیشتر می شود.
بازآفرینی یک روایت در دو اثر: داستان «مردگان» اثر جویس در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اقتباس به عنوان شاخه ای جدید در نقد ادبی مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. در ایران نیز اقتباس های مختلفی از آثار ادبی ایرانی و خارجی در چند دهه اخیر انجام گرفته است. پلّه آخر (۱۳۹۲) به کارگردانی علی مصفا یکی از جدیدترین آثار اقتباسی و برگرفته از داستان معروف «مردگان» (۱۹۱۴) اثر جیمز جویس (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. در این مطالعه، با استفاده از تئوری کانون دید ژرار ژِنِت، به دنبال بررسی تغییر روایت از متن نوشتاری به فیلم و پیامدهای آن خواهیم بود. تئوری کانون دید ژِنِت، با معرفی سه نوع کانون دید بیرونی، درونی و صفر و همچنین چهار نوع روایت با توجه به سطح و رابطه راوی با داستان، ابزار مناسبی برای مقایسه اثر ادبی و فیلم اقتباسی در قالبی روایت شناسانه است. بنابراین، مطالعه حاضر سعی دارد با بررسی این تغییرات در روایت «مردگان» و پلّه آخر و با تکیه بر تئوری کانون دید، درباره علل و نتایج آن ها به بحث و نتیجه گیری بپردازد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که تأثیر آگاهانه یا ناخودآگاه اقتباس کننده مذکر بر نوع روایت، باعث کم رنگ شدن نقش لیلی و هم ذات پنداری بیشتر مخاطبان با قهرمان منفعل این فیلم، یعنی خسرو شده است. علی رغم روایت پیچیده داستان فیلم، قضاوت در مورد شخصیت های فیلم برای مخاطب توسط این تغییر در روایت آسان شده است.
بررسی معنایی پسوند -ه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نقش معنایی پسوند -ه را در چارچوب نظریه معنایی لیبر (۲۰۰۴، ۲۰۰۹) بررسی می کند. این نظریه با استفاده از هفت مشخّصه معنایی و یک اصل (اصل هم نمایگی)، نقش معنایی عناصر واژی و عملکرد آنها را در فرایندهای ترکیب، اشتقاق و تغییر مقوله بررسی و برای هر عنصر واژی حتّی وندها، یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی ارائه می کند. هدف این نوشتار بررسی نقش/نقش های معنایی پسوند –ه در زبان فارسی و دلیل/دلایل چندمعنایی بودن آن است. برای دستیابی به این اهداف، نخست دیدگاه های مطرح شده در پژوهش های پیشین درباره این وند مرورشد؛ سپس داده های گردآوری شده از اینترنت و دیگر منابع، برپایه نظریه لیبر تحلیل گردید. دستاورد بررسی پسوند -ه برپایه این نظریه این که است این وند دست کم دارای سه اسکلت معنایی است: اسم عینی ساز، اسم معنی ساز دارای مفهوم رویداد/فرایند و صفت ساز. اسم فاعل-محور، مفعول-محور، اسم ابزار، مکان و نظایر آن بر اثر گسترش نقش معنایی اسم عینی ساز یا عملکرد متفاوت اصل هم نمایگی در پیوند دادن موضوع وند با موضوع های پایه به دست-می آید.
Investigating Dynamic Writing Assessment in a Web 2.0 Asynchronous Collaborative Computer-Mediated Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aims at investigating the effect of dynamic assessment (DA) on L2 writing achievement if applied via blogging as a Web 2.0 tool, as well as examining which pattern of interaction is more conducive to learning in such an environment. The results of the study indicate that using weblogs to provide mediation contributes to the enhancement of the overall writing performance, vocabulary and syntactic complexity, and quantity of overall information presented in a single paragraph. That is to say, DA procedures are applicable via Web 2.0 tools and are advantageous to L2 learners’ writing suggesting that L2 practitioners and instructors should actively consider the integration of Web 2.0 technology into L2 education system using DA. Moreover, the collaborative pattern of interaction as compared to expert/novice, dominant/passive, and dominant/dominant patterns is found to be more conducive to fostering writing achievement in the asynchronous computer-mediated communication environment.
بررسی مقابله ای فرآیند حذف یا آنتروپی در ترجمه های فارسی هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سده های نخست هجری که داستان های هزار و یک شب به عربی برگردانده شد تا دوران معاصر که با خیل عظیمی از مترجمان به زبان های مختلف جهان روبه رو گردیده، شاهد ورود سلایق گوناگون در ترجمه این کتاب بوده ایم که نتیجه آن از میان رفتن اصل، تعدد نسخه ها و اختلافات عمده میان ترجمه ها است. یکسان بودن نسخه اساس ترجمه طسوجی و اقلیدی و مرعشی پور (چاپ بولاق مصر) زمینه مناسبی را برای بررسی نحوه تعامل این سه مترجم با متن اصلی فراهم می کند. حذف یکی از مؤلفه های مهم نقد ترجمه بر اساس نطریه ژان رنه لادمیرال نظریه پرداز مقصدگرای فرانسوی به شمار می رود. او معتقد است که مترجم گاه می تواند به حذف گزاره ای متنی روی آورد. این فرآیند در عملیات ترجمه بنابر الزامات فراوانی نظیر الزامات فرهنگی، زبانی، سبکی و غیره رخ می دهد. مبحث پیش رو می کوشد مؤلفه حذف را در سه مقوله بیان حالات عشقی، برگردان اشعار و نشانه های عربی-اسلامی در ترجمه های فارسی ألف لیلة و لیلة همورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
ESP Program in Iran: A Stakeholder-based Evaluation of the Program’s Goal, Methodology, and Textbook(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study is an attempt to evaluate certain areas of the Iranian ESP program through the lens of its immediate stakeholders, i.e. policy implementers, authors, teachers and learners. Using questionnaires, interviews and classroom observations through a quantitative-qualitative mixed-method design, the collected data were analyzed. The results of the study indicate that the program is suffering from lack of systematic observation and evaluation policy, and its stakeholders especially in the users’ strand are not satisfied with the program’s current status, goal, methodology and textbooks. The origin of the problems and dissatisfaction in the program was found to have varying shares from different sources. Contextual factors, improper policies, unprincipled teaching methodology, and old fashioned spiritless textbooks were found and concluded to have their impeding roles in the Iranian ESP program achievement and satisfaction. The findings of the present research are hoped to provide the concerned communities in both strand of providers and users with clear insights around the common flaws and drawbacks in the program along with possible clues for the program improvement.
بی اهمیت جلوه دادن مطالب در ارائه های علمی فارسی: دسته بندی بر اساس نقش در کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سخنرانی علمی کلاسی مهم ترین شیوه تدریس در دانشگاه ها است. با توجه به ازدیاد مطالب شفاهی و بصری بیان شده در طی یک سخنرانی علمی و اهمیت بخشی از این مطالب در ارزیابی پایان ترم، دانش چگونگی پررنگ یا کم رنگ کردن مطالب در این سخنرانی ها می تواند برای فارسی آموزان مفید واقع شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی چگونگی کم رنگ کردن یا بی اهمیت جلوه دادن مطالب در سخنرانی های علمی فارسی است. این پژوهش به طور ویژه سعی دارد تا با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و مبتنی بر یک رویکرد پیکره محور، نقش های کلامی نشانگرهای مطالب کم یا بی اهمیت را بررسی نماید. این نشانگرها از 60 سخنرانی مندرج در پیکره فارسی سخن استخراج شدند. پس از استخراج، نشانگرها ازلحاظ نقش کلامی دسته بندی شدند. نتایج پژوهش حاکی از این است که: 1) پنج نقش کلامی برای نشانگرهای نکات کم اهمیت یافت شد. این نقش ها عبارت اند از: «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب»، «پوشش موضوع»، «وضعیت مطلب» و «ارتباط با امتحان». 2) از این پنج دسته نشانگر، «پوشش موضوع» و «وضعیت مطلب» به ترتیب بیشترین شمار را به خود اختصاص دادند. 3) «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب» و «ارتباط با امتحان» کم تکرارترین نشانگرها بودند. به طورکلی، نتایج بدست آمده نشان می دهد که کم رنگ کردن مطالب در سخنرانی علمی لزوماً مستلزم تعامل با مخاطب و یا تقسیم کلام به نکات مهم و غیر مهم نیست. در عوض، مطالب غیرضروری سخنرانی را می توان با استفاده از عباراتی که به صورت صریح یا تلویحی بین آنچه ارائه دهنده می خواهد پوشش بدهد یا بگذرد مرز ایجاد می کنند، کم یا بی اهمیت جلوه داد.
مصدر، اسم مصدر و حاصل مصدر از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
انسان مداری و بازنمود آن در تعریف حیوانات در فرهنگ فارسی معین تحلیلی در چارچوب انگاره زبان شناسی زیست بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی زیست بومی رویکردی نوین در پژوهش های زبانی است که به تبیین چرایی و چگونگی تأثیرگذاری کردارهای زبانی بر رفتار اجتماعی سخن وران زبانی و پیامدهای آن بر محیط زیست و گونه های زیستی می پردازد. بررسی جایگاه انسان و شیوهّ بازنمایی حیوانات در فرهنگ فارسی معین بر اساس دستاوردهای زبان شناسی زیست بومی هدف این پژوهش است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان انسان مداری حاکم در فرهنگ فارسی معین را درقالب یک انگاره پویای زبانی توصیف کرد؟ ملاک های به کار گرفته شده در تعریف حیوانات در این فرهنگ چیست؟ رابطه این ملاک ها با پدیداری و پایداری مشکلات زیستی در کشورمان چگونه است؟ بدین منظور به بررسی تقابل انسان و محیط زیست و چگونگی بازنمود آن در فرهنگ فارسی معین می پردازیم. برای واکاوی انسان مداری، تمامی اسامی حیواناتی که در مجموعه چهار جلدی ""فرهنگ فارسی معین"" معرفی شده اند، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج در چهارچوب انگاره پیشنهادی تجزیه و تحلیل شده است. براساس یافته ها، کارکردهای اقتصادی، آرامش خاطر و ویژگی های فیزیکی حیوانات مهم ترین شاخصه های بازنمایی حیوانات در این فرهنگ می باشد. رمزگشایی از انسان مداری نهادینه شده در فرهنگ فارسی زبان ها، آگاهی بخشی در مورد اهمیت گونه های زیستی و ضرورت بروز رسانی تعاریف حیوانات به منظور بازتاب دغدغه های زیستی مهم ترین دستاوردهای پژوهش پیش رو می باشد.
ساخت بیش ارتقاء در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم بدون خدشه وارد کردن به جهانی های اشاره شده در برنامه کمینگی و صرفاً با استفاده از پارامترهای زبانی ساخت ارتقایی را در زبان فارسی تبیین کنیم و نشان می دهیم در این زبان نیز همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت نوع خاصی از ساخت ارتقایی تحت عنوان بیش ارتقاء امکان پذیر است که به موجب آن گروه اسمی فاعلی حتی پس از مطابقه با هسته زمانی فای کامل در بند درونه می تواند به جایگاه موضوعی بند بالاتر ارتقاء یابد. البته در این نوع ساخت، برخلاف دیگر ساخت های ارتقایی غیر موضعی، تطابق فاعل ارتقاء یافته با هسته زمانی بند بالاتر امکان پذیر نیست. در مقاله حاضر به تبعیت از فرناندز و سلگویرو (2008 و 2011) نشان می دهیم در واقع به موجب پارامتر تأخیر در بازبینی حالت، ارتقای فاعل به فاعل در زبان فارسی بدون نقض شرط چاره نهایی صورت می گیرد. از سوی دیگر به نظر می رسد مجاز نبودن تطابق فاعل ارتقاء یافته با فعل بند پایه با عدم بازبینی چندباره مشخصه های فای گروه اسمی در این زبان مرتبط است که بازبینی مشخصه های فای هسته زمانی بند پایه با بند متممی را در پی خواهد داشت و بازنمون این امر بر روی فعل بند پایه به صورت تصریف پیش فرض سوم شخص مفرد خواهد بود. به این ترتیب با در نظر گرفتن پارامترهای مطرح شده سازگاری ساخت بیش ارتقاء با ضمیر اندازی زبان فارسی تبیین می شود.
گویش شناسی ادراکی؛ مطالعه ای موردی از ترکی آذری در شهرستان شبستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش شناسی ادراکی حوزه ای است که در آن درک و نگرش اهل زبان نسبت به مفاهیمی مانند مرزبندی جغرافیایی گویشِ خود و گویش های مناطق مجاور، اعتبار و منزلت اجتماعی گویش ها و نظایر آن مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش 64 گویشورِ چهار منطقه از شهرستان شبستر در شمال غرب تبریز (شامل شهرهای شبستر، شندآباد، دریان و خامنه) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس محقق به کمک چهار نمونه صوتی ضبط شده از چهار منطقه مذکور و یک پرسشنامه محقق-ساخته، نگرش آزمودنی ها را در باره نمونه های صوتی ارزیابی کرد. یافته ها نشان می دهد که گروه میان سال و نیز گروه زنان در تشخیص دوری/نزدیکی گونه زبانی و نیز (غیر)همشهری بودن گوینده، موفق تر از گروه جوان و گروه مردان عمل می کنند و این امر با نتایج برخی مطالعات پیشین مانند دیرکز(2002) در آلمان کاملاً سازگار است. به این ترتیب درمی یابیم که در منطقه مورد مطالعه، میان سالان و زنان زبان آگاه ترند. همچنین مشخص شد که مرکزیت اداری و اقتصادی یک منطقه (شهر شبستر) باعث می شود تا گونه به کاررفته در آن منطقه از نظر گویشوران، گونه شهری تلقی شود. یکی دیگر از یافته های قابل تأمل در مطالعه حاضر این است که برخلاف پیش فرض رایج در مطالعات جامعه شناسی زبان، گونه زبانی کم جمعیت ترین شهر منطقه مورد مطالعه – خامنه- معتبرتر از سایر مناطق تشخیص داده شده است.
A Social Semiotic Analysis of Social Actors in English-Learning Software Applications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study drew upon Kress and Van Leeuwen’s (2006, [1996]) visual grammar and Van Leeuwen’s (2008) social semiotic model to interrogate ways through which social actors of different races are visually and textually represented in four award-winning English-learning software packages. The analysis was based on narrative actional/reactional processes at the ideational level; mood, perspective, social distance, and modality at the interpersonal level; and salience, framing, and vector at the compositional level. The findings revealed that although contemporary multimodal texts have tried to be unbiased and neutral in the verbal mode, there are still traces of discrimination, bias, and stereotyping in the visual mode. The results of this research can be of potential help and use for researchers, pedagogues, material developers, software designers, teachers , and students to become visually literate and get aware of the hidden messages that can be communicated by images in textbooks and multimedia.