فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۰۸۳ مورد.
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
۶۰-۵۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همواره یکی از دغدغه های اصلی مدیران نظام سلامت، کنترل و کاهش هزینه های بهداشت و درمان بوده است. استفاده بهینه از منابع مراکز بهداشتی و درمانی جهت حفظ و ارتقای خدمات، مستلزم تحلیل هزینه ها و به کارگیری نتایج به دست آمده در فرآیند تأمین و مصرف اقلام موردنیاز است. هدف این مطالعه استخراج الگویی مناسب جهت مدیریت هزینه های ملزومات پزشکی در مراکز بهداشتی و درمانی است. روش ها: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی است که به صورت مقطعی انجام شد. هزینه خرید سالیانه ملزومات پزشکی مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی همدان از سیستم اطلاعات بیمارستانی استخراج و پس از پردازش، نتایج با بهره گیری از تجربیات محققین و ضوابط تجهیزات پزشکی کشور تحلیل گردید. برای خوشه بندی داده ها از الگوریتم K-means در محیط نرم افزاری Rapidminer 9.6 استفاده شد. یافته ها: هزینه های خرید سالیانه ملزومات پزشکی بر مبنای قیمت خرید واحد و کل به روش K-means به نُه دسته خوشه بندی شد و سپس بر اساس تحلیل هریک از طبقات، راهکارهایی جهت مدیریت هزینه از جمله کاهش قیمت از طریق خرید متمرکز، عقد قرارداد با تأمین کنندگان مجاز، نظارت و کنترل دقیق مصرف و عقد تفاهم نامه با سایر مراکز درمانی جهت تبادل کالای مازاد یا موردنیاز ارائه گردید. نتیجه گیری: تحلیل هزینه کرد حوزه ملزومات پزشکی بر مبنای قیمت، میزان خرید و مصرف در یک بازه زمانی معین با استفاده از الگوریتم خوشه بندی، اطلاعات ارزشمندی را جهت مدیریت منابع و مصارف در اختیار مدیران نظام سلامت قرار می دهد و منجر به حفظ، تداوم و ارتقاء سطح خدمات مراکز بهداشتی و درمانی می گردد.
بهینه سازی توزیع منابع اورژانس: شبیه سازی به روش سطح پاسخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۳
۷۱-۶۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از نگارش این مقاله، نخست بررسی وضعیت موجود منابع اثرگذار در بخش اورژانس و سپس ارائه ترکیب بهینه منابع مذکور به منظور کم کردن زمان انتظار بیماران مراجعه کننده به این بخش از طریق بهینه سازی رویکرد شبه مدل محور است. روش ها: مدل پژوهش بر اساس روش سطح پاسخ و با استفاده از طراحی آزمایش ها، مناسب سازی شده است. متغیر وابسته مدل مذکور، متوسط زمان انتظار بیماران در بخش اورژانس است که این سطح پاسخ از طریق اجرای آزمایش های ایجاد شده طرح عاملی در مدل شبیه سازی ساخته شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از اسناد بایگانی ثبت شده برای هر بیمار در نیمه اول سال 1396 جمع آوری شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد تعداد بهیاران، تخت های بستری، در تابع تخمینی متوسط زمان انتظار بیماران، معنی دار هستند. با وجود معنی دار نبودن اثرهای منشی اورژانس، تعداد پرستاران و تعداد متخصصان قلب از نظر آماری، از آنها در مدل مذکور عمدا استفاده شده است، زیرا هدف پژوهش تعیین ترکیب بهینه این متغیرها از طریق حل مسأله است. نتیجه گیری: در این پژوهش، بهینه سازی زمان انتظار بیماران مراجعه کننده به بخش اورژانس با استفاده از شبیه سازی، طراحی آزمایش و شبه مدل رگرسیون انجام گرفته است. از حل مسأله بهینه سازی ایجاد شده و استقرار ترکیب بدست آمده، مطلوب ترین زمان انتظار در بخش اورژانس به دست آمد که این امر باعث ایجاد کاهشی معادل 49/6 درصد در زمان انتظار و کاهشی معادل 51 درصد در هزینه های جاری بخش اورژانس شد.
مجموعه حداقل داده های سیستم گزارش دهی آزمایشگاه جهت تبادل با سامانه پرونده الکترونیک سلامت ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۶
۷۰-۶۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ثبت اطلاعات حاصل از یافته های آزمایشگاه، روش مهمی برای انتقال نتایج حاصل از این یافته ها توسط متخصصان آزمایشگاه است که در تشخیص مشکلات بالینی بیمار کمک کننده است. تعیین عناصر داده ای این بخش نقش مهمی در طراحی سامانه پرونده الکترونیک سلامت دارد. هدف از این پژوهش تعیین مجموعه حداقل داده های سیستم گزارش دهی آزمایشگاه می باشد. روش کار: این مطالعه توصیفی-کاربردی بود که به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1394 بر روی 95 نفر از کارکنان آزمایشگاه مرکز قلب شهید رجایی شهر تهران انجام گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته بود. به منظور روایی پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و به منظور پایایی آن از روش آزمون- بازآزمون استفاده شد و بعد از اتمام کار ضریب همبستگی 88 درصد تعیین شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید. یافته ها: بر اساس اولویت های به دست آمده، بیشترین میانگین به تشخیص نهایی(6/9)، یافته های آزمایش(4/9)، تاریخ انجام آزمایش(9)، تاریخ اعتبار دفترچه(4/8) و نوع بیهوشی(7/8) مربوط بوده است. آدرس پزشک ارجاع دهنده (8/3)، ابزار به کار رفته در آزمایش(3/3) و تاریخچه اجتماعی(3/5) دارای کمترین میانگین بودند. نتیجه گیری: باتوجه به اهمیت داده و اطلاعات در بخش آزمایشگاه در امر تشخیص و درمان بیماران و نقشی که سیستم های اطلاعاتی این بخش می توانند در جمع آوری، پردازش و توزیع سریع و دقیق این اطلاعاتداشته باشند، توجه به حداقل داده های سیستم گزارش دهی آزمایشگاه برای تبادل با سامانه پرونده الکترونیک سلامت، همچون داده های دموگرافیک، مدیریتی، بالینی، بیمه ای، بیهوشی و داده های اقدامات، مشاهدات و تفسیر آزمایشگاه ضروری می باشد.
بررسی میزان همکاری های علمی در مقالات قلب و عروق ایران در وبگاه علوم : 2002 تا 2011(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۶
۵۵-۴۶
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همکاری علمی فرآیندی است که طی آن دو یا چند نویسنده با هدف خلق اثری مشترک، منابع و استعدادهای خود را به اشتراک می گذارند. یکی از اشکال همکاری علمی، هم تألیفی است. این مطالعه به بررسی میزان هم تألیفی در مقالات حوزه قلب و عروق ایران طی سال های 2002 تا 2011 در وبگاه علوم ( ( WOS ) Web of Science ) می پردازد. روش کار: این پژوهش از نوع پیمایشی و به روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات حوزه قلب و عروق ایران است که در سال های مذکور در وبگاه علوم نمایه شده اند. شاخص همکاری، درجه همکاری و ضریب همکاری جهت بررسی میزان همکاری محاسبه شدند. یافته ها: تولید علم در حوزه قلب و عروق در طول این سال ها روندی صعودی داشته است و تعداد مقالات از سال 2002 به بعد افزایش یافته است. مقالات سه نویسنده ای بیشترین و مقالات تک نویسنده ای کمترین تعداد مقالات را به خود اختصاص داده اند. همچنین مشخص گردید محققان ایرانی به همکاری های داخلی تمایل بیشتری دارند. به لحاظ شاخص های همکاری نیز، همکاری علمی در میان نویسندگان حوزه قلب و عروق در سطح مطلوبی قرار دارد و روندی رو به رشد داشته است. نتیجه گیری: سال 2002 به نوعی نقطه شروعی برای افزایش فعالیت علمی محسوب می شود. تمایل افراد، به ویژه در سال های اخیر به انجام فعالیت های پژوهشی در گروه های علمی است. با توجه به بین رشته ای بودن حوزه قلب و عروق، همکاری و اشتراک دانش متخصصان این حوزه با یکدیگر و متخصصان سایر حوزه ها می تواند در بهبود و ارتقاء تولیدات علمی موثر واقع شود.
رابطه عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با استراتژی مدیریت دانش در مراکز آموزشی درمانی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران: 1390(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۴۵
۹۴-۸۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در طی چند سال گذشته در جوامع مختلف بحث های زیادی در مورد اهمیت مدیریت دانش صورت گرفته است .از این رو مدیریت دانش به یکی از مهمترین وظایف سازمان هایی تبدیل شده است که تلاش می کنند به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با استراتژی مدیریت دانش در مراکز آموزشی درمانی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و مقطعی در سال 1390 انجام شده است. جامعه پژوهش را کارکنان مراکز آموزشی درمانی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران (9 مرکز) تشکیل می دادند که 200 نفر از آنان به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از روش نظرات متخصصان و روایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ (0.88) تأیید شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS به طریق روش آماری توصیفی (از جمله جدول، میانگین و واریانس) و با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از متوسط بودن وضعیت مدیریت دانش به دلیل رسمیت و تمرکز زیاد در ساختار سازمانی مراکز مورد پژوهش است. همچنین ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد ساختاری و ابعاد فرهنگی سازمان و مدیریت دانش ارتباط معناداری وجود دارد (p<0.005)، بطوری که این ارتباط با تمرکز و رسمیت، منفی (به ترتیب با ضریب همبستگی 0.272- و 0.144-) و با جریان ارتباطات و تسهیم دانش و یادگیری مستمر، مثبت (به ترتیب با ضریب همبستگی 0.223، 0.217 و 0.162) است. بحث: با توجه به همبستگی بین عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با مدیریت دانش و همچنین نقش دانش در کیفیت خدمات درمانی ارائه شده توسط مراکز، توصیه می شود در استقرار مدیریت دانش در مراکز درمانی به ابعاد ساختاری و فرهنگی سازمان توجه لازم و همه جانبه صورت گیرد و تاحد امکان با دادن آزادی عمل به کارکنان و عدم اعمال محدودیت های بیش از حد، فضا را برای ارتباطات همه جانبه و تبادل اطلاعات بصورت مداوم فراهم نموده و فرهنگ اعتماد را تقویت و حمایت کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یکپارچه سازی کتابخانه های دیجیتالی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور با روش تاپسیس فازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۸
۶۴-۵۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای دستیابی به «نظام سلامت مطلوب» در جامعه، دستیابی یکپارچه به سیستم های اطلاعاتی در مراحل مختلف تصمیم گیری، امری ضروری است. کتابخانه دیجیتال یکپارچه از به هم متصل شدن کتابخانه های دیجیتالی پراکنده و ارائه خدمات تحت یک شبکه واحد ایجاد می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یکپارچه سازی کتابخانه های دیجیتالی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور بوده است. روش کار: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کتابخانه ای و دلفی است. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای، مجموعه عوامل مؤثر بر یکپارچه سازی کتابخانه های دیجیتالی شناسایی شدند. سپس با نظر اعضا هم اندیشی خبرگان، بررسی و نهایی شدند. اعضای هم اندیشی به تعداد 15 نفر، با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و با استفاده از نرم افزار تاپسیس فازی وزن عوامل تعیین شد. یافته ها: عوامل مؤثر بر یکپارچه سازی کتابخانه های دیجیتالی به ترتیب تأثیرگذاری عبارتند از: عوامل راهبردی، فنی، دیجیتالی، سازمانی و انسانی. هر کدام از این عوامل شامل مجموعه ای از زیرعامل ها می باشند که اهمیت هر کدام از آن ها نیز به ترتیب اثرگذاری مشخص شده است. نتیجه گیری: عوامل مؤثر در اکثر موارد همان عواملی هستند که در یکپارچه سازی سیستم های اطلاعاتی و کتابخانه های دیجیتالی شناسایی شده اند. اما بر اساس نظرات ابراز شده از سوی هم اندیشی خبرگان در خصوص عوامل مؤثر بر یکپارچه سازی، مجموعه عوامل راهبردی در اولویت اول هستند.
معیارها و ملزومات طراحی و تدوین اینفوگرافی های سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۴۵-۱۱۸
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اطلاعات سلامت از طریق منابع متفاوتی مانند اینترنت، رسانه های چاپی و الکترونیکی در دسترس قرار می گیرند و به شکل های متنوعی از جمله کتاب، مقاله و اینفوگرافی ارائه می شوند. اینفوگرافی ها، به عنوان ابزاری آموزشی، نقش مهمی در مدیریت و درمان بیماری ها و ارتقای سطح بهداشت عمومی ایفا می کنند. بنابراین، توجه به معیارها و الزامات کلیدی در طراحی و فرآیند تدوین اینفوگرافی ها حیاتی است تا اطلاعات دقیق، صحیح و با کیفیت به مخاطبان ارائه شود. روش ها: پژوهش حاضر، مروری حیطه ای با هدف شناسایی معیارهای محتوایی و ظاهری در طراحی اینفوگرافی های سلامتی و همچنین تعیین الزامات مربوط به فرآیند تدوین آن ها انجام گرفته است. برای این منظور، پایگاه های داده LISTA، ProQuest، Web of Science، PubMed، Embase و Scopus برای یافتن منابع مرتبط جستجو شد. در پی جستجوی اولیه، مقالات بر اساس معیارهای ورود و خروج دقیق ارزیابی و غربال شدند و در نهایت، 52 مقاله برای مطالعه انتخاب شدند. یافته ها: معیارهای محتوایی در طراحی اینفوگرافی های سلامت شامل ویژگی هایی مانند متن، زبان نوشتاری، عنوان، تصاویر، مخاطب و شاخص های اعتباری هستند. همچنین، معیارهای ظاهری اینفوگرافی ها شامل زیبایی شناسی، استفاده از تصاویر، فونت، رنگ بندی و قالب بندی می باشند. فرآیند تدوین اینفوگرافی های سلامت به دو بخش تقسیم می شود: نیروی انسانی، که شامل تیم طراحی و تولید، تیم ارزیابی، و تیم انتشار و اشاعه است، و ملزومات طراحی، که دربردارنده اجزاء و عناصر، اصول طراحی، مراحل طراحی و ابزارهای مورد استفاده در طراحی می باشند. نتیجه گیری: این تحقیق انتظار دارد که با شناسایی معیارها و الزامات طراحی و تدوین اینفوگرافی های سلامت، روشی کارآمد در اختیار طراحان و متخصصان سلامت قرار دهد تا بتوانند اینفوگرافی ها را به شیوه ای مؤثر طراحی، تولید و ارزیابی کنند. هدف از این کار، بهبود فرایند اطلاع رسانی در حوزه سلامت و دستیابی به نتایج مطلوب تر است.
بررسی وضعیت جریان اطلاعات در مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران: 1391(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵۵
۵۰-۴۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جریان اطلاعات را می توان به عنوان یکی از مهم ترین مباحث مدیریت اطلاعات در سازمان ها در نظر گرفت. در این پژوهش جریان اطلاعات از لحاظ نحوه «گردآوری»، «تولید و ذخیره» و «اشاعه و انتشار اطلاعات» در مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران و نیز روابط اطلاعاتی این مراکز با سازمان های مادر، همسو و رقیب مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: این مطالعه از دسته مطالعات کاربردی است و به روش پیمایش توصیفی– تحلیلی (مقطعی) انجام گرفت. داده های آن از طریق پرسش نامه پیش ساخته با پایایی و روایی تأیید شده، گردآوری گردید. با بهره گیری از نرم افزار SPSS، جهت تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کروسکال والیس) استفاده شد. یافته ها: به لحاظ میزان تأکید بر انواع منابع گردآوری اطلاعات (مجذور کا= 40/365، درجه آزادی=10، 000/0= p) و شیوه و نحوه گردآوری اطلاعات (مجذور کا= 40/32، درجه آزادی=10، 000/0= p) در بین مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین میزان تأکید بر نوع وقالب های ذخیره اطلاعات (مجذور کا= 22/27، درجه آزادی=10، 001/0= p) و محملهای تولید و ذخیره اطلاعات (مجذور کا= 18/28، درجه آزادی=10، 001/0= p) در مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت معنی داری متفاوت است. اما به لحاظ میزان تأکید بر مخاطبان اشاعه اطلاعات (مجذور کا= 20/6، درجه آزادی=10، 695/0= p)، شیوه و قالب های اشاعه اطلاعات (مجذور کا= 40/6، درجه آزادی=10، 795/0= p) و محمل اشاعه اطلاعات (مجذور کا= 95/16، درجه آزادی=10، 070/0= p) در بین مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: نوع روابط اطلاعاتی موجود در مراکز تحقیقاتی عمدتاً از نوع روابط سازمانی است که تنها با دو نوع سازمان در ارتباط می باشند: سازمان مادر (دانشگاه) و سازمان های هم سو. روابط با سازمان های رقیب و سازمان های هم سو در مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت تعریف شده و مشخص وجود ندارد. در کل می توان گفت که جریان اطلاعات به شکل ناقصی در مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران وجود دارد.
مطالعه اثرگذاری مقالات حوزه پزشکی کودکان ایران در سال های 2010 تا 2016 با روش آلتمتریک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
۱۰۶-۹۴
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر با استقبال هرچه بیشتر جوامع علمی از ابزارهای وب2، استفاده از روش آلتمتریک به عنوان یکی از روش های علم سنجی، برای سنجش میزان تأثیرگذاری تولیدات علمی در رسانه های اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثرگذاری مقالات حوزه پزشکی کودکان ایران با استفاده از روش آلتمتریک انجام شد. روش کار: پژوهش حاضرکاربردی از نوع توصیفی-تحلیلی و روش پژوهش علم سنجی است. جامعه پژوهش شامل 1332 مقاله پژوهشی، مروری و خلاصه کنفرانس های منتشر شده کشور ایران در حوزه پزشکی کودکان در پایگاه آی. اس. آی طی سال های 2010 تا 2016 است که طی بررسی 256 عدد از آنها دارای نمره آلتمتریک بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار Webometric Analysis و افزونه کاربری Altmetric API استخراج و با روش های آمار توصیفی در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: از میان 1332 مقاله مورد بررسی در حوزه پزشکی کودکان ایران، 256 مقاله دارای نمره آلتمتریک بودند. این مقالات رسانه های مندلی، سایت یولایک، رسانه های خبری، وبلاگ ها، توییتر، ردیت، فیس بوک، پینترست، فکالتی1000 و گوگل پلاس اشاره شده بودند. میانگین رتبه مقالات حوزه پزشکی کودکان ایران با در نظر گرفتن نمره آلتمتریک 43/0 بود. نتیجه گیری: تعداد مقالات منتشر شده نسبتاً مناسب بود، اما مقالات از نظر کیفی و نمرات آلتمتریک کسب شده ناهمگون بودند. نگارش مقالات بین المللی در افزایش تاثیرگذاری مقالات نقش بسزایی دارد. نویسندگان ایرانی این حوزه باید دقت بیشتری در انتخاب مجلات برای انتشار مقالات خود مبذول دارند.
ارائه یک الگوی برای نظام ملی ثبت سرطان ایران
منبع:
مدیریت سلامت بهار ۱۳۸۳ شماره ۱۵
۱۵-۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در هزاره جدید، مردم با چالش های جدی در مراقبت بهداشتی از جمله روند رو به رشد بیماری های غیرواگیر مواجه هستند. از میان بیماریهای غیرواگیر، بیماری های قلب و عروق، سرطان و دیابت به ترتیب سهم بیشتری را به خود اختصاص داده اند. از آنجا که بیماری سرطان در سنین بالا رخ می دهد باتوجه به جوان بودن جمعیت کشورمان و همچنین افزایش امید به زندگی انتظار می رود که میزان بروز این بیماری در سالهای آینده به سرعت افزایش یابد. در دهه گذشته در کشورمان به رغم تحولات مثبت در بسیاری از زمینه های بهداشت و درمان به مقوله ثبت سرطان بر پایه استانداردهای بین المللی کمتر توجه شده است. تحقیقات موثر کاربردی به ویژه در زمینه علت شناسی تحقق اهداف پیشگیری برنامه های غربالگری در نظام بهداشت و درمان کشور و ارزیابی میزان کارایی استراتژی های مربوط به آنها وقتی میسر است که نظام ملی ثبت سرطان ایجاد و داده های آن کامل و بهنگام جمع آوری گردد. این پژوهش به منظور مطالعه تطبیقی نظام ملی ثبت سرطان انگلیس، دانمارک، مالزی و ایران و ارائه الگوی مناسب برای ایران در سال 1382 به صورت مقطعی – مقایسه ای انجام گرفت. روش پژوهش: در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، اینترنت، مشاوره با متخصصان داخل و خارج کشور نظام ملی ثبت سرطان انگلستان، دانمارک و مالزی مورد ارزیابی قرار گرفت و باتوجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی کشور الگویی برای نظام ملی ثبت سرطان کشورمان پیشنهاد گردید. این الگو با روش دلفی طی سه مرحله آزمون شد. برای هر مرحله پرسشنامه ای ساخته شد. نهایتا پس از تجزیه و تحلیل الگوی نهایی ارائه گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که به منظور بهینه سازی ثبت سرطان در کشور و کاهش هزینه ها، می بایست درساختار عناصر اطلاعاتی معیار ثبت فرایند گردآوری داده ها سیستم طبقه بندی و همچنین کنترل کیفیت داده ها در نظام فعلی ثبت سرطان کشور تجدیدنظر به عمل آید. نتایج مقایسه محورهای نظام ملی ثبت سرطان کشورهای منتخب در شش جدول و الگوی پیشنهادی اولیه و نهایی در دو دیاگرام نشان داده شده است. بحث ونتیجه گیری: مقایسه عناصر اطلاعاتی نظام ملی ثبت سرطان کشور با کشورهای تحت بررسی نشان داد که عناصر اطلاعاتی که در حال حاضر جمع آوری می شود نه تنها نیازهای ملی را برآورد نمی کند، بلکه با توصیه های موسسات بین المللی تحقیقات سرطان شناسی نیز مطابقت ندارد. در این پژوهش با بررسی های انجام شده مجموعه داده های ضروری نظام ملی ثبت سرطان که بتواند نیازهای ملی و بین المللی را برآورده سازد توصیه شده است. امید است با ساختار پیشنهادی، در آینده نزدیک شاهد یک فرایند کارامد در گردآوری داده ها باشیم.
کاربرد روش های تحلیل شبکه ای و تاپسیس فازی در تحلیل کیفیت خدمات الکترونیک بخش مراقبت های بهداشتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵۵
۲۸-۱۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کاهش هزینه های خدمات بهداشتی و درمان و نیز ارائه خدمات بهداشتی و درمان با کیفیت، به یک اولویت جهانی تبدیل شده است. هدف از این تحقیق به کارگیری مفهوم کیفیت خدمات الکترونیک در بخش مراقبت های بهداشتی بر اساس رویکرد سروکوال و ارائه چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی خدمات مراقبت بهداشتی الکترونیکی می باشد. روش کار: در این تحقیق مدلی بر اساس روش تصمیم گیری چند معیاره ساخته شد که شامل ترکیب فرآیند تحلیل شبکه ای برای به دست آوردن وزن معیارهای کیفیت خدمات الکترونیکی و تاپسیس فازی جهت ارزیابی و اولویت بندی ارائه دهندگان مراقبت بهداشتی الکترونیکی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه فرآیند تحلیل شبکه ای و تاپسیس فازی می باشد که در چهار بیمارستان شهر رشت مورد ارزیابی قرار گرفته است و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Super decision صورت گرفت. زمان مربوط به گردآوری داده ها و انجام مطالعه سالهای 1391 تا 1392 بود. یافته ها: معیارهای مربوط به ابعاد سنجش سروکوال الکترونیک استفاده شده در این تحقیق دارای شش معیار اصلی و 19 زیرمعیار می باشد که رتبه بندی شدند. چهار بیمارستان گلسار، قائم، آریا و پورسینا به ترتیب رتبه یک تا چهار را کسب کردند و معیارها و زیرمعیارهای تحقیق که مورد شناسایی قرار گرفتند هر کدام رتبه ای را به خود اختصاص دادند که نشان دهنده اهمیت آن ها در ارزیابی کیفیت خدمات الکترونیک در مراقبت های بهداشتی می باشد. نتیجه گیری: با اجرای این پژوهش می توان با معرفی معیارها و زیر معیارهای مربوط به کیفیت خدمات الکترونیک اهمیت هر کدام از آن ها را مشخص کرد و به بهتر شدن هر چه بیشتر عملکرد خدمات مراقبت های بهداشتی کمک کرد.
تأثیر برنامه آموزشی کارکنان بر میزان کسورات بیمه ای مرکز آموزشی- درمانی فیروزگر 1387- 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۳
۲۶-۱۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به تعرفههای پایین خدمات تشخیصی و درمانی در بیمارستانها و با عنایت به هزینههای بالای ارائه خدمات بهداشتی درمانی، لزوم وصول کلیه ی درآمدها از سازمانهای بیمه گر بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارکنان بر میزان کسورات بیمه ای در مرکز آموزشی درمانی فیروزگر بوده است. روش کار: این پژوهش از نوع تحلیلی بود که از نظر زمان انجام آن طولی تلقی می شود. از نظر نتایج در ردیف پژوهشهای کاربردی قابل تقسیم بندی است. جامعه این پژوهش شامل اسناد بیمه ای تمامی بیماران بستری تأمین اجتماعی (1685پرونده) و خدمات درمانی(1330پرونده) مرکز آموزشی درمانی فیروزگر در بهار 1386و بهار 1387 بود. در این پژوهش از طریق مراجعه به مستندات اسناد پزشکی سازمانهای بیمه گر تأمین اجتماعی و خدمات درمانی شهر تهران و مرکز آموزشی درمانی فیروزگر دادههای مورد نیاز گردآوری شد. داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از آزمون paired samples t-test مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین کل درصد خطای تنظیم اسناد بیمه ای قبل ازآموزش کارکنان برابر 1.38 و بعد ازآموزش 3.25 بود. همچنین میزان کسورات از 9.13 درصد قبل ازآموزش به 9.6درصد بعد ازآموزش رسید. با استفاده ازآزمون مقایسه میانگین در دو جامعه، تأثیر آموزش بر خطاهای تنظیم اسناد بیمه ای به تفکیک نوع بیمه(خدمات درمانی و تأمین اجتماعی)تأیید شد.(P-value≤0.001) بحث: به طور کلی پژوهش حاضر نشان داد آموزش کارکنان باعث کاهش خطاهای اسناد بیمه ای و در نهایت کاهش میزان کسورات بیمه ای در مرکز آموزشی درمانی فیروزگر گردید. بدیهی است اجرای برنامه های آموزشی مدون و مستمر به منظور توانمند سازی کارکنان، باعث افزایش نقش و مشارکت آنان در کاهش کسورات بیمه ای و تعامل مثبت و سازنده با نمایندگان سازمانهای بیمه گر می گردد، همچنین پویایی سازمان و کارکنان را به دنبال خواهد داشت. برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد
ارائه مدل تثبیت ساختار دانشگاه نسل سوم در حوزه علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۶
۱۱۰-۹۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: لزوم اعمال تغییرات در دانشگاه ها از نسل دوم به نسل سوم، نیاز به انجام پژوهش های علمی و کاربردی در این زمینه را مشخص می سازد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جهت تثبیت ساختار دانشگاه نسل سوم در دانشگاه علوم پزشکی صورت گرفت. روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بوده که در آن از روش نظریه زمینه ای استفاده شد. ابتدا، تعداد 18 نفر از معاونین و کارشناسان ارشد دانشگاه های علوم پزشکی در استان های تهران و فارس به عنوان نمونه آماری و با روش اشباع نظری از بین 288 نفر انتخاب و سوال های مورد نظر پژوهش از آنها در قالب مصاحبه باز و در بازه زمانی دی و بهمن ماه 1397 پرسیده شد. با استفاده از نرم افزار Maxqda12 و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و مدل نهایی به دست آمد. یافته ها: مدل نهایی دارای شش مقوله اصلی نیازمندی های درونی و بیرونی، ساختار دانشگاه، تثبیت ساختار، موانع تثبیت ساختار، عوامل درون سازمان و کارآفرینی می باشد. بر اساس این متغیرهای مهم در زمینه تثبیت ساختار که در حقیقت نقطه اهمیت و نوآوری در پژوهش حاضر می باشد و در پژوهش های گذشته به صورت تخصصی مورد توجه نبوده است تعیین گردید. نتیجه گیری: بر اساس مدل نهایی به دست آمده نیازهای درونی و بیرونی دانشگاه بر ساختار دانشگاه نسل سوم تاثیر می گذارد و این موجب استفاده از استراتژی هایی در راستای تثبیت ساختار می گردد. استراتژی های تثبیت ساختار نیز تحت تاثیر عوامل درون سازمانی و موانع تثبیت ساختار قرار گرفته و در نهایت موجب کارآفرینی و مزایای حاصل از کارآفرینی می گردد.
تاثیر استقرار طرح تحول نظام سلامت بر پرداخت رسمی بیماران بخش قلب: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۲
۹۸-۹۰
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت از جمله حقوق طبیعی و نیازهای اساسی انسان ها بوده و به عنوان یکی از پیش شرط های اصلی نظام های رفاه اجتماعی شناخته شده است. با این وجود نبود محافظت مالی در سلامت به عنوان یکی از بیماری های نظام های سلامت شناخته شده است. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طرح تحول سلامت را به دنبال محافظت مالی از مردم تدوین کرد. روش ها: پژوهش حاضر، مطالعه ای مقایسه ای از نوع مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش صورتحساب کلیه بیماران بخش قلب مرکز در بازه زمانی مشخص شده بودند. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به ترتیب تعداد 120 و 154 نمونه از پرونده های بخش قلب در سال های 92 و 93 انتخاب شد. داده های مورد نیاز از صورتحساب مالی بیماران استخراج و با استفاده از روش آماری t-test و من ویتنی تحلیل شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS v.22 استفاده گردید. یافته ها: با افزایش زیاد تعرفه های خدمات درمانی طی اجرای طرح، میزان پرداخت رسمی بیماران کاهش چشمگیری نداشته است. همچنین، سازوکارهای بیمه ای مانع از رسیدن طرح تحول به هدف کاهش میزان پرداخت مستقیم بیمار شده است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه بیانگر تأثیر عوامل مختلفی همچون سازوکارهای بیمه ای، تعرفه خدمات درمانی، نوع بیمه فرد، سرپایی یا بستری بودن می باشد؛ بنابراین، شایسته است دولت نتایج حاصل از مطالعه را در برنامه ریزی به منظور افزایش پوشش و محافظت مالی مردم به کار گیرد.
ارائه الگوی پیشنهادی اشتراک دانش درون سازمانی میان اعضای هیأت علمی بر مبنای عوامل فردی، سازمانی و فنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۵۴
۷۰-۵۶
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه اشتراک دانش، به منشأ دستیابی به مزیت رقابتی تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تأیید عوامل مؤثر بر اشتراک دانش درون سازمانی و ارائه الگوی پیشنهادی اشتراک دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در رشته پزشکی صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر روش پژوهش ترکیبی و کاربردی است که در سال 1391 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیأت علمی شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز پژوهشی رشته پزشکی بود که از روش «نمونه گیری تصادفی طبقه ای» استفاده شد و حداقل حجم نمونه لازم برابر 423 نفر به دست آمد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از نرم افزار 15 SPSS و Amos Graphics و روش مدل سازی معادله ساختاری برای ارائه الگو استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج آماری و تحلیل عاملی از بین سه عامل مورد بررسی، تنها تأثیر عامل سازمانی بر میزان اشتراک دانش درون سازمانی معنادار تشخیص داده شد و دو عامل فردی و فنی تأثیر معناداری را بر میزان اشتراک دانش نشان ندادند. نتیجه گیری: الگوی پیشنهادی ارائه شده در حوزه اشتراک دانش درون سازمانی بر اساس نتایج به دست آمده از بخش کمی و پیشنهادهایی که برای بهبود اشتراک دانش در سازمان های مختلف آموزشی و پژوهشی ارائه شد، الگویی برای پژوهش های آینده خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش مبنای تجربی مناسبی برای برنامه ریزی و اجرای سازوکارهای اشتراک دانش را فراهم خواهد آورد.
واکاوی پیشران های رفتارهای نابهنجار از دیدگاه مدیران بخش سلامت در پاندمی کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
۱۹-۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به بحران همه گیری کرونا و تأثیرات گسترده آن بر زندگی، بدون شک واکاوی مؤلفه ها و پیشران های رفتارهای نابهنجار، می تواند تسهیلگر بروز رفتارهای اخلاقی گردد. لذا، این پژوهش باهدف واکاوی پیشران های رفتارهای نابهنجار از دیدگاه مدیران بخش سلامت در پاندمی کرونا انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی بود که با روش کیفی از نوع توصیفی انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار بود که 13 نفر از مدیران سطوح مختلف مدیریتی بیمارستان های تأمین اجتماعی استان مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد و با روش تحلیل محتوای تجمعی با نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل ساختاری (شامل سیستم حقوق و دستمزد نامناسب، ویژگی های شغلی، بدرفتاری سازمانی، ضعف مدیریتی)، عوامل رفتاری (شامل کنشگرهای تنش زا، پرخاشگری در سازمان، رفتار ضداجتماعی و ناهنجاری روانی فردی) و عوامل محیطی (شامل محیط درونی و بیرونی سازمان) جزو پیشران های رفتارهای نابهنجار در بیمارستان ها بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش به مدیران کمک می کند با افزایش حمایت ها و مشوق های مالی و کاهش تنش گرهای استرس زا شرایط مناسب تری را برای کارکنان ایجاد کرده تا موجب افزایش کیفیت عملکرد، خدمات دهی به بیماران و حفظ سلامت بهداشت و درمان کشور شود.
رضایتمندی بیماران بستری بیمارستان شهید اکبرآبادی از خدمات ارائه شده تهران سال 1382
منبع:
مدیریت سلامت جلد ۶ زمستان ۱۳۸۲ شماره ۱۴
۷۰-۶۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه:غلبه بر بحرانهای موجود در بیمارستانها بدون توجه به نیازها و جلب رضایت بیماران غیرممکن است . میزان رضایت مندی بیماران بستری از واحدهای مختلف بیمارستان ، یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی کیفیت خدمات ارائه شده در بیمارستان است. روش پژوهش : این پژوهش به صورت مقطعی در روز پانزدهم اردیبهشت 1382 به منظور ارزیابی رضایت بیماران بستری از خدمات واحدهای مختلف بیمارستان زنان شهید اکبرآبادی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیمارانی بود که حداقل 24 ساعت در یکی از بخش های بیمارستان مذکور ، در روز بررسی ، بستری بودند . برای سنجش رضایت بیماران از پرسشنامه استاندارد شده وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی استفاده شد و روایی آن مجدداً به صورت صوری ارزیابی شد . داده ها پس از جمع آوری با استتفاده از نرم افزار آماری spss و آزمونهای مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید . یافته ها : حدود 68 درصد بیماران بستری از خدمات بیمارستان راضی بودند . بیشترین میزان نارضایتی از امکانات اتاق بستری، کیفیت غذا ، رفتار پرستاران و پزشکان و دسترسی به آنان ( به خصوص در شیفت شب ) و هزینه های بیمارستان بود . بحث و نتیجه گیری : لازم است مدیران بیمارستان در جهت کسب رضایت بیماران ، کیفیت غذا و خدمات پرستاری و پزشکی را بهبود بخشد. ضمناً توصیه می شود تجهیز اتاق بیماران در برنامه های استراتژیک بیمارستان قرار گیرد.
ارزیابی اثر فقر و نابرابری اقتصادی بر همه گیری کرونا در ایران و جهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
۳۲-۲۰
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مؤثر بر شیوع کووید-۱۹ به منظور سیاست گذاری در کنترل همه گیری این بیماری ضروری است. فقر و نابرابری اقتصادی از مهم ترین متغیرهای توضیح دهنده شیوع کرونا هستند. این پژوهش به سنجش اثر فقر و نابرابری اقتصادی بر شیوع کرونا در کشورهای جهان پرداخته است. روش ها: مطالعه حاضر کاربردی با روش توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی بود که با استفاده از رگرسیون باثبات، به ارزیابی اثر فقر و نابرابری اقتصادی بر شیوع کرونا در ۱۴۵ کشور جهان پرداخته شد. جامعه آماری، شامل داده های تجمعی کووید-۱۹ بود که بر اساس آمارهای برنامه تحقیقاتی آکسفورد-مارتین و بانک جهانی در سال ۲۰۲۱-۲۰۲۰ استخراج شد. کشورهای منتخب بر اساس طبقه بندی بانک جهانی در چهار گروه درآمدی دسته بندی و توضیح دهندگی شاخص های فقر و نابرابری بر شیوع کرونا در آن ها ارزیابی شد. اقتصادسنجی و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MATLAB انجام شد. یافته ها: اثر افزایشی سوءتغذیه و سالخوردگی جمعیت، بر نرخ ابتلا به کرونا برای تمام گروه های درآمدی کشورهای جهان تأییدشده است. درحالی که افزایش سخت گیری دولت ها سبب کاهش ابتلا به کرونا شده است. متغیرهای معنادار در شیوع کرونا برای ایران و کشورهای گروه درآمدی بالاتر از متوسط نیز اثر سالخوردگی و مقررات سخت گیرانه دولت ها را تائید کرده است. یافته ها نشان داد که ضریب جینی، سالخوردگی و سوءتغذیه جزو متغیرهای توضیح دهنده افزایش نرخ مرگ ومیر ناشی از کرونا در ایران و گروه درآمدی بالاتر از متوسط بوده است. نتیجه گیری: برخورداری از تغذیه مناسب به موازات مخارج نظام سلامت و مقررات سخت گیرانه دولت ها می تواند نقش مؤثری در کاهش ابتلا و مرگ ومیر ناشی از کرونا داشته باشد. همچنین، انتخاب سیاست های مناسب در جهت افزایش برابری اقتصادی نقش مؤثری در کاهش مرگ ومیر این بیماری خواهد داشت.
نقش ظرفیت یادگیری سازمانی در پذیرش فن آوری اطلاعات(مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان های آموزشی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
۱۲۲-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پذیرش و کاربرد موفقیت آمیز فن آوری اطلاعات کیفیت ارائه خدمات بهداشت و درمان را افزایش می دهد. هدف این مطالعه، بررسی نقش ظرفیت یادگیری سازمانی در پذیرش فن آوری اطلاعات توسط پرستاران بیمارستان های آموزشی بود. روش کار: مدل پژوهش که براساس نظریه های پذیرش فن آوری تدوین شد در مطالعه ای مقطعی در سال 1394 مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری شامل پرستاران سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود (788=N). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 258 نفر برآورد گردید که 177 نفر از پرستاران در این پژوهش مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس پذیرش فن آوری اطلاعات و مقیاس ظرفیت یادگیری سازمانی استفاده شد. ضریب همسانی درونی مقیاس ها 77/0 و 72/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده روایی سازه مقیاس ها بود. برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات عملکرد مورد انتظار (01/0>p، 271/0=β)، تلاش مورد انتظار (05/0>p، 191/0=β) و نفوذ اجتماعی (01/0>p، 195/0=β) بر تمایل رفتاری برای کاربرد فن آوری اطلاعات مثبت و معنی دار بودند. ظرفیت یادگیری سازمانی بر عملکرد مورد انتظار (01/0>p، 378/0=β)، تلاش مورد انتظار (01/0>p، 389/0=β) و نفوذ اجتماعی (01/0>p، 267/0=β) اثر مثبت و معنی دار داشت؛ هر چند اثر مستقیم ظرفیت یادگیری سازمانی بر تمایل رفتاری برای کاربرد فن آوری اطلاعات (05/0<p، 085/0=β) معنی دار نبود. نتیجه گیری: ظرفیت یادگیری سازمانی می تواند بر تعیین کننده های اصلی تمایل رفتاری برای کاربرد سیستم های اطلاعات اثر بگذارد و از این طریق، زمینه پذیرش و کاربرد فن آوری اطلاعات بوسیله پرستاران بیمارستان های آموزشی را فراهم سازد.
عدالت عمودی در بهره مندی از مراقبت های سلامت در برنامه بیمه خدمات سلامت در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۶۲
۴۱-۳۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش مقایسه گروه های استانی طبقه بندی شده بر اساس نیازمندی به مراقبت های سلامت، رابطه بین نیازمندی به مراقبت های سلامت و بهره مندی از مراقبت ها ی سلامت را در یک دوره پنج ساله (سال های 1383-1388) ارزیابی شد. هدف از این ارزیابی، توضیح تغییراتی است که با توسعه خدمات بیمه ای سلامت در وضعیت گروه های استانی با نیازمندی بیشتر (کمتر) به مراقبت های سلامت از جهت بهره مندی بیشتر (کمتر) آن ها از این مراقبت ها ایجاد شده است. روش کار: این پژوهش از نوع تحلیل توصیفی-آماری است. در این پژوهش از داده های استانی شاخص امید به زندگی در بدو تولد به عنوان شاخص نیازمندی استان ها به مراقبت های سلامت، و شاخص بهره مندی از این مراقبت ها در خدمات بیمه ای سلامت استفاده گردید. سپس با توضیح رابطه همبستگی رگرسیونی بین متغیرهای نیازمندی و بهره مندی درگروه های استانی، ضرایب همبستگی برای هر گروه محاسبه گردید. یافته ها: مقایسه ضرایب همبستگی بین نیازمندی به مراقبت های سلامت و بهره مندی از این مراقبت ها نشان داد که ضرایب همبستگی بین دو این متغییر در گروه های استانی متفاوت از یکدیگر بوده است. بر اساس شرط عدالت عمودی (یعنی بهره مندی از مراقبت ها به طور متناسب با نیازمندی) این ضرایب همبستگی می بایست برای همه گروه های استانی یکسان می بودند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که گسترش خدمات بیمه ای سلامت در سال های 1383 تا 1388، موجب برقراری عدالت عمودی بین گروه های استانی طبقه بندی شده بر اساس نیازمندی به مراقبت های سلامت، نگردیده است. علت آن تأثیر عوامل اجتماعی برای حفظ سطح بهره مندی استان ها در سال پایه، در طول این دوره پنج ساله بوده است.