این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد مدیران چگونه می توانند با مدیریت مناسب فرهنگ سازمانی، اثر بخشی سازمانهای خود را در بلند مدت بهبود بخشند. برای این منظور با مروری بر مهمترین مطالعات و مدلهای موجود دراین حوزه، یک مدل فرآیندی برای مدیریت فرهنگ سازمانی پیشنهاد شده است. به منظور اجرا و پیاده سازی مدل مذکور، مدل مفهومی مشخصی طراحی شده که در آن سه عامل عمده یعنی عوامل شکل دهنده فرهنگ، ویژگیهای فرهنگ و پیامدها و نتایج فرهنگ به طور همزمان مورد توجه قرار گرفته است.در این مدل برای شناخت فرهنگ موجود و مطلوب از چارچوب ارزشهای رقابتی استفاده شده است که چهار گونه فرهنگی را از هم متمایز می سازد. بر مبنای این مدل لازم است پس از تحلیل شکاف، برنامه های مناسبی برای ایجاد تغییرات فرهنگی در سازمان طراحی و اجرا شده و اثربخشی آن مورد ارزیابی قرار گیرد.
هر سازمانی برای رفع نیازی خاص شکل می گیرد. در واقع پاسخگویی به نیازی خاص تبدیل به ماموریت و هدف اصلی سازمان شده و فلسفه وجودی آنرا شکل می بخشد. این امر خصوصا در سازمان های بخش دولتی کاملا متبلور و مشهود است. هرچه سازمان بهتر بتواند به این نیاز پاسخ گوید از اثر بخشی بالاتری برخوردار می باشد. اما این سئوال که یک سازمان چگونه می تواند اثربخش باشد مدت نسبتا مدیدی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. در این مدت تلاشهای مستمر اندیشمندان منجر به شناسایی راهکارهای مختلفی جهت اثربخش ساختن ...