فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶۷ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به وضعیت نامناسب بازار کار ایران اشتغال غیر رسمی به ویژه در میان زنان جوان افزایش یافته است. لذا بررسی وضعیت اشتغال آن ها حائز اهمیت است. در این مقاله وضعیت اشتغال غیر رسمی زنان جوان 25 – 15 سال با استفاده از طرح درآمد – هزینه خانوار در سال 1390 بررسی شد، سپس با به کارگیری مدل لاجیت عوامل مؤثر بر اشتغال غیر رسمی توضیح داده شد. در این پژوهش از حداقل مزد به عنوان شاخصی برای برآورد اشتغال غیر رسمی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در سال 1390 سهم زنان در اشتغال غیر رسمی بالا و نسبت به مردان بیش تر است. شهری بودن، تحصیلات دانشگاهی و متأهل بودن احتمال اشتغال غیر رسمی را کاهش می دهد.
بررسی وضعیت سلامتِ زنانِ سرپرست خانوارِ شهری و روستایی شهرستان جهرم و عوامل اجتماعی- اقتصادی مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت سلامت زنان سرپرست خانوار در شهرستان جهرم پرداخته است. روش پژوهش کمی و پیمایشی، و از روش نمونه گیری مطبق سهمیه ای برای دستیابی به پاسخگویان استفاده شده است. حجم نمونه بر اساس جدول تعیین حجم نمونه لین، 326 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر و روستاهای جهرم بوده اند. بر اساس یافته های تحقیق، سالخوردگان، روستاییان، کسانی که در منزل غیرشخصی ساکن هستند و کسانی که به علل ارادی سرپرست خانوار شده، و سرپرستی یک تا چهار نفر را عهده دار بوده اند در مقایسه با دیگران، سلامت جسمانی کمتری داشتند. هم چنین، شاغلان و باسوادان، سلامت روانی کمتر و کسانی که رضایت اجتماعی بیشتری داشته اند، سلامت روانی بیشتری داشتند. بر اساس نتایج پژوهش علت سرپرستی (ارادی یا غیرارادی بودن) از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سلامت جسمانی و روانی پاسخگویان بوده است؛ هر سه عامل بیولوژیکی، جغرافیایی و اجتماعی اقتصادی برای سلامت مهم است؛ اما سهم دو عامل اول برای سلامت جسمانی و سهم عامل سوم برای سلامت روانی بیشتر است. مهمتر از همه اینکه این عوامل، می تواند تأثیرات منفی همدیگر را تقویت کند به گونه ای که زنان پیر، بیسواد و شهری ای که فاقد مسکن شخصی، و به علل غیرارادی سرپرست خانوار شده اند، کمترین مقدار سلامت جسمانی داشته اند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر ارتقای شغلی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای شغلی زنان، در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان اجرا شد. بر اساس مطالعات انجام شده، معیارهای مؤثر بر ارتقای شغلی زنان در سطح فرد، خانواده، سازمان و جامعه قابل بررسی است. برای شناسایی شاخص های سنجش، از تکنیک دلفی و برای دستیابی به توافق از ضریب هماهنگی کندال و در مرحله بعد، برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه با طیف لیکرت و همچنین از پرسشنامه خبره با طیف ساعتی مبتنی بر مقایسه های زوجی برای تعیین اولویت معیارها و شاخص های شناسایی شده با دیدگاه کارشناسان استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان بود و پرسشنامه ها در نمونه ای به حجم 72 نفر توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با تکنیک AHP نشان داد که معیارهای فرهنگی بیش ترین اولویت را دارند و تعدیل فرهنگ مرد سالاری، بهبود نگرش جامعه به وظایف زنان و تحدید نگرش های قالبی به زنان، سه اولویت اول را به خود اختصاص داده اند. شاخص سطح تحصیلات، علاقه مندی به پیشرفت و افزایش اعتماد به نفس نیز، بیش ترین اولویت را در پیشرفت شغلی زنان دارند.
پدیده صخره شیشه ای: بررسی تجربه ها و چالش های زنان در پست های رهبری سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج پژوهش های اخیر نشان می دهد زنان با مانع نامرئی دیگری، فراتر از سقف شیشه ای مواجه می شوند که به «صخرة شیشه ای» معروف شده است. صخرة شیشه ای در برگیرندة همة حواشی انتصاب زنان به مشاغل مدیریتی متزلزل (ناامن) و چالشی است. در پژوهش حاضر، این پدیده و مؤلفه های مؤثر در آن، و پیامدهایش در ایران با به کارگیری روش تحقیق کیفی،از نوع نظریة داده بنیاد بررسی می شود. یافته ها نشان می دهد زنان مدیر در کشور ایران نیز با پدیدة صخرة شیشه ای مواجه اند. با به کارگیری داده های حاصل از مصاحبه، مدل صخرة شیشه ای طراحی شد، که در آن عوامل مسبب و تقویت کنندة صخرة شیشه ای تبیین شده است. این عوامل عبارت اند از ویژگی های زنان در رهبری، طرفداری درون گروهی مردان، عدم تمایل زنان برای ورود به شبکه های مردانة سازمان، فقدان شبکه های حمایتی برای زنان، عوامل سازمانی و عوامل فرهنگی. همچنین، مدل نشان می دهد صخرة شیشه ای به ناکارآمدی زنان در مشاغل مدیریتی منجر شده است که خود، پیامدهای فردی و سازمانی در پی دارد.
بررسی تأثیر نوع و میزان فعالیت زنان روستایی بر سطح حقوق اقتصادی - اجتماعی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی بررسی رابطه بین نوع و میزان فعالیت های زنان روستایی و بهره مندی آن ها از حقوق اقتصادی- اجتماعی بود. به عبارت دیگر این مقاله به دنبال یافتن تأثیر تقسیم کار جنسی میان زنان و مردان بر میزان نابرابری بین آن ها بود. چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های فمینیسم درباره تقسیم کار جنسیّتی است. به این شکل که تقسیم کار جنسی به نوع و میزان فعالیت و نابرابری جنسیّتی به میزان بهره مندی از حقوق اجتماعی-اقتصادی برگردانده شده است. روش تحقیق، پیمایشی بوده و اطلاعات از طریق پرسشنامه گردآوری شد. یافته های پژوهش حاکی از مشارکت قابل توجه زنان روستایی در امور زراعت و باغداری، دامپروری و صنایع دستی است. همچنین، بین میزان فعالیت زنان کشاورز روستایی و میزان بهره مندی از حقوق اجتماعی-اقتصادی شان رابطه منفی معناداری وجود دارد. بین تحصیلات و پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان کشاورز روستایی با میزان بهره مندی از حقوق اجتماعی-اقتصادی شان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از طرف دیگر، رابطه معنا داری بین نوع فعالیت های زنان روستایی و سن آن ها با میزان بهره مندی آن ها از حقوق اقتصادی-اجتماعی وجود ندارد. به طور کلی می توان گفت بین تقسیم کار جنسی و میزان بهره مندی از حقوق رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی سطح توسعة بازار کار به تفکیک جنسیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سند چشم انداز ج.ا.ا در حکم بالاترین سند پس از قانون اساسی، ایجاد فرصت های برابر و توزیع مناسب درآمد را یکی از اهداف چشم انداز در افق 1404 قلمداد کرده است که این مهم نیز در گرو توسعة موزون بازار کار است و از این رو، بررسی سطح توسعة این بازار به تفکیک جنسیت هدف اصلی این مقاله است. برای تعیین سطح توسعة بازار کار از میان شاخص های متعدد این بازار، چهار شاخص نرخ بیکاری، سهم جمعیت دارای اشتغال ناقص، سهم شاغلان بخش صنعت و سهم شاغلان بخش خصوصی در سال های 1384 تا 1390 انتخاب و برای تلفیقشان از روش برترین پیشنهاد از راه حل ایدئال استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که در دورة مذکور سطح توسعة بازار کار به تفکیک جنسیت دچار دوگانگی و به نفع بازار کار مردان بوده است. در مقایسة سال های آغازین و پایانی این دوره نیز این تفاوت نه فقط در راستای اهداف برنامه های کلان کشور کاهش نیافته، بلکه روندی صعودی را طی کرده است.
سیاست های کلی اشتغال زنان در نظام حقوقی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران و مقایسه آن با اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا سیاست های اشتغال زنان، درنظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران را در مقایسه با حقوق بین الملل مورد بررسی قرار دهد. لذا در این راه به عملکرد سازمان بین المللی کار و سازمان ملل متحد در قلمرو اشتغال زنان و حمایت های حقوقی و بین المللی آن از طریق تهیه و تنظیم اسناد و معاهدات بین المللی و برگزاری کنفرانس های بین المللی حقوق بشر پرداخته است. همچنین قوانین بین المللی با قانون اساسی و قوانین عادی کشور ایران مقایسه شده و وضع سیاست های کلی و خاص اشتغال زنان، ازجمله زنان سرپرست خانوار و زنان خانه دار مورد توجه قرار گرفته و اثر سیاست گذاری های مکمل در ایجاد دگرگونی در نظام اشتغال زنان بررسی شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده وشیوه جمع آوری و تدوین آن به روش تحقیق کتابخانه ای است که با استفاده ازاسناد و مدارک قوانین ملی، سازمان ملل متحد، سازمان بین المللی کار، کتب، مقالات و غیره است. هدف از این تحقیق، شناخت سیاست های کلی اشتغال زنان و یافتن راهکارهایی دربرخورد با مسائل داخلی و بین المللی اشتغال زنان، موضع گیری مناسب و مؤثر در کنفرانس ها، امضا و انعقاد معاهدات بین اللملی خاص زنان است
ارزش اقتصادی شغل زن پزشک و تفاهم اقتصادی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پزشکی از مشاغل پردرآمد در ایران، به ویژه برای زنان، به شمار می رود. پژوهش درباره تفاهم اقتصادی زنان پزشک به دلیل قرارگرفتن در اوج اقتدار اقتصادی، بیش از بررسی تفاهم اقتصادی مشاغل دیگر می تواند درخصوص سنجش درستی ایدة «افزایش اقتدار اقتصادی = افزایش تفاهم اقتصادی» گویا باشد.
روش پژوهش در این زمینه، پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه است. براساس نتایج پژوهش، بیش از 90 درصد زنان پزشک، در تأمین نیازها و مخارج خانواده، به شوهرشان کمک می کنند و این هزینه کردها با میل و رغبت و احساس مسئولیت در مقابل هزینه های خانواده است. با توجه به اینکه مسئولیت مهم شوهر در خانه و خانواده، سرپرستی و تأمین هزینه های زندگی است، با این حال بیش از 52 درصد شوهران در این گونه خانواده ها، از خرج نشدن درآمد زن در مخارج خانواده، ناراضی اند. درنهایت تفاهم اقتصادی همسران در این پژوهش با متن و دیدگاه های اسلامی برابری می کند و نشان می دهد که هرجا اقتدار اقتصادی شوهر بیشتر از جایگاه اقتصادی زن بوده تفاهم بیشتر است از خانواده هایی که جایگاه مرد و زن در تأمین مخارج خانواده جابه جا شده است.
تجربه تعارض های هویّتی در سبک زندگی زنان متأهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویّت، درک فرد از کیستی خویشتن است. در دنیای معاصر بابرداشته شدن مرزهای ارتباطی و گسترده شدن چشم اندازهای زندگی، مؤلّفه های فردی و اجتماعی متنوعی برای تحقق هویّت در اختیار فرد قرار می گیرد. تلاش برای بهره گیری از این مؤلّفه ها در جهت ساخت روایتی منحصربه فرد، در سبک زندگی خاص هر شخص نمود می یابد. اگرچه زنان متاهل و شاغل در سبک زندگی خود، به سان دیگر افراد، به دنبال تأمین بالاترین ارتباط و نزدیکی میان سویه های هویّتی هستند، اما پذیرفتن تعهدات و انگاره های دو نقش متفاوت شغلی و خانگی برای آن ها با دغدغه های عینی و ذهنی بسیاری همراه است، امری که تا حدی از هویّت جنسیّتی آنان تأثیر می پذیرد. این پژوهش با هدف شناسایی و توصیف سبک زندگی زنان متاهل و شاغل و درک عمیق تر مسائل هویّتی ملازم با آن، از روش کیفی بهره گرفته است. داده های پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته با 22 نمونه فردی و یک نمونه گروهی گردآوری شده و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان دهنده آن هستند که این زنان به واسطه تعدد نقش و تفاوت و گاه تعارض زمینه های فکری و فرهنگی حامی این نقش ها، با چالش های هویّتی خاصی مواجه هستند که به اشکال گوناگون در ابعاد مختلف سبک زندگی، یعنی زندگی روزمره، روابط و مصرف نمود می یابد.
تبیین و بررسی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی طرح های زود بازده بر کارآفرینان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش کارآفرینی سیاستی است که به گونه مستقیم در کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر می گذارد. به همین دلیل، در بسیاری از کشورها بویژه در کشورهای پیشرفته که تا حدودی در آن موانع و مشکلات برطرف شده است، دولت ها به شکوفا کردن توان بلقوه مردم پرداختند. هدف این پژوهش نیز ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی طرح های زودبازده بر کارآفرینان زن استان مازندران می باشد. جامعه آماری این پژوهش، 850 نفر از زنان کارآفرین استان مازندران می باشد، که با توجه به محدودیت های خاص جمع آوری داده ها 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده، و تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. نتایج آزمون T-test نشان داده است که اثربخشی دوره های آموزش کارآفرینی و همه ابعاد مورد بررسی یعنی: تحریک انگیزه ها، پرورش ویژگی ها و آموزش مهارت ها، در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و یافته ها مدل معادلات ساختاری بیانگر تایید کلیت مدل ها و ارتباط معنی داری مولفه ها با اثربخشی دوره های آموزش کارآفرینی بود. در پایان هم به مدیران پیشنهاد می شود که بیش از پیش به کیفیت برنامه های آموزشی خویش پرداخته، تا شاهد اثربخشی و کیفیت بیشتر این دوره ها باشیم.
بررسی و مقایسه خصوصیات شخصیتی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان با مادران شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه خصوصیات شخصیتی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان با مادران شاغل و غیر شاغل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در شهرستان سرپل ذهاب بود. نمونه شامل 200 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی (خوشه ای چند مرحله ای) انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتیچند وجهی مینه سوتا (MMPI) و پرونده تحصیلی و مشاوره دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میان دانش آموزان با مادران شاغل و غیر شاغل در مؤلّفه های افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و هیستری تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<). دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل است، افسردگی بیش تری را تجربه می کنند و رفتارهای ضداجتماعی بیش تری از خود نشان می دهند؛ در حالی که دانش آموزانی که مادران آن ها شاغل نیست، رفتارهای هیستری گونه بیش تری از خود نشان می دهند.
بررسی ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثیر آن بر میزان قدرت آنها در تصمیم گیری های درون خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نوع علی مقایسه ای است و هدف از آن، بررسی ورود زنان به عرصه اشتغال و تأثیر آن بر میزان قدرت آ ن ها در تصمیم گیری های درون خانواده است. جامعه آماری آن، شامل تمام خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل متأهل شهرستان بوکان در سال 1390 بودند . ابتدا دو گروه نمونه هر کدام به حجم 70 خانواده از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند؛ در انتخاب گروه نمونه نخست از بین زنان شاغل متأهل، با توجه به کوچک بودن جامعه و معیارهای در نظر گرفته شده، از روش تمام شماری استفاده شد و نیازی به نمونه نبود؛ در انتخاب گروه نمونه دوم از بین زنان غیر شاغل متأهل، با توجه به وسیع بودن جامعه، از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ساختار قدرت در خانواده که مورد تحلیل قرار گرفت و متناسب SPSS دارای 85 گویه است، جمع آوری شد و به وسیله نرم افزار با سطح سنجش متغیرها از آمارهای توصیفی (مد، میانه، میانگین و ...) و آمارهای استنباطی تحلیل رگ رسیون و ...) استفاده شد . نتایج نشان داد ند که قدرت زنان در تصمیم گیری های ،T (آزمون
درون خانواده در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل متأهل متفاوت است و تا حد زیادی از متغیر های تملک منابع ارزشمند ( تحصیلات زوجین، درآمد زوجین، تملک منابع ارزشمند ) و متغیرهای جمعیتی ( مدت زمان ازدواج زوجین، فاصله سنی زوجین) تأثیر می پذیرد.
تحلیل عاملی مشکلات زنان قالیباف روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مشکلات زنان قالیباف روستایی استان همدان، به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مجموعه زنان قالیباف روستایی استان همدان تشکیل
می دهند که از بین آن ها 163 نفر با استفاده از فرمول کوکران از راه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. پرسشنامه مهم ترین ابزار جمع آوری داده ها در آن پژوهش است، اما در کنار پرسشنامه از روش مصاحبه نیز استفاده شده است. پرسشنامه مورد استفاده براساس پیش نگاشتههای پژوهش تهیه شده و روایی آن به وسیله متخصصان فن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی ابزار تحقیق، پرسشنامه در اختیار تعدادی از زنان قالیباف قرار گرفت و نتایج آن بررسی و آلفای کرونباخ 0 بدست آمد که رقم قابل قبولی است. بمنظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل / آن 87 عاملی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده مشکلات زنان قالیباف روستایی در 6 عامل دسته بندی شدند. عامل نخست که با توجه به متغیرهای تشکیل دهنده مشکلات اقتصادی و مالی 15 درصد از واریانس به عنوان مه مترین مشکل معرفی شد. عامل نخست / نام گرفت با تبیین 46 50 درصد / همراه با عوامل بهداشتی، آموزشی، اجتماعی– فرهنگی، فردی و حمایتی در مجموع 71 از واریانس را تبیین نمودند. در آخر با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی در جهت حل مشکلات زنان قالیباف روستایی ارائه شده است.
تحلیل میزان مشارکت زنان روستایی شهرستان فلاورجان در تعاونی ها: کاربرد نردبان مشارکت شری آرنستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت فرآیندی است جمعی که افراد دخیل در آن به صورت آگاهانه، آزادانه برای رسیدن به هدف تلاش نمایند با توجه به اهمیت نقش زنان به عنوان نیمی از قشر جامعه و مشارکت به عنوان یکی از مولفه های مهم توسعه پایدار، در این مطالعه، به بررسی سطح مشارکت و تبیین عوامل موثر بر آن پرداخته می شود. به این منظور در این مطالعه موردی، توصیفی- پیمایشی، میزان مشارکت زنان در تعاونی روستایی شهرستان فلاورجان با110 نفر عضو در بیست روستا به مرکزیت پیربکران، بر اساس سطوح گوناگون نردبان شری آرنستین، مورد بررسی قرار گرفت که نمونه ای به حجم 86 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید، ابزار جمع آوری داده پرسشنامه و مصاحبه بود. روایی پرسشنامه به وسیله جمعی از اساتید به تایید رسید و پایایی آن به وسیله ضریب کرونباخ برای هر سازه جدا محاسبه شد و برای تمامی موارد بیش تر از 5/0به دست آمد. برای سنجش سطح مشارکت از الگوی نردبان شری آرنستین پیروی شد، هشت پله مشارکت به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از: دگرگون سازی، مرتفع سازی، آگاه سازی، مشاوره، توافق، شراکت، قدرت قانونی و کنترل. بر اساس یافته های پژوهش، اولین اولویت مربوط به پله شراکت و کمترین آن مربوط به پله مشاوره بود. با استفاده از روش تحلیل عاملی، عوامل موثر بر مشارکت در چهار دسته نهادی، فردی- شخصیتی و اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی تقسیم شد. نتایج حاصل از ضریب همیستگی نشان می دهد بین عوامل اجتماعی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد بین عوامل اقتصادی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بین عوامل نهادی و میزان مشارکت، با احتمالی 90 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
عوامل موثر بر مشارکت زنان شهر تهران در نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل موثر در توسعه، بهره گیری حداکثری از مشارکت زنان و مردان در نیروی کار است. زنان به عنوان نیمی از نیروی کار بالقوه هر جامعه، با مشارکت در فعالیت های اقتصادی می توانند رشد و توسعه اقتصادی را سرعت بخشند. در این مقاله با استفاده از داده های نمونه دو درصد سرشماری سال 1385 شهر تهران تأثیر متغیرهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی بر مشارکت زنان در نیروی کار مورد بررسی قرار گرفته است. پس از مرور ادبیات نظری و تجربی، تأثیرگذارترین متغیرها (با توجه به داده های موجود) بر مشارکت زنان شناسایی شد و بعد از تحلیل دو متغیره برای تحلیل نهایی از رگرسیون لجستیک استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که زنان مطلقه و هرگز ازدواج نکرده مشارکت بیشتری نسبت به زنان متاهل و بی همسرِ بر اثر فوت، در نیروی کار شهر تهران دارند. سطح باروری تأثیری معکوس بر میزان مشارکت زنان شهر تهران در نیروی کار دارد، بطوری که زنان بدون فرزند در مقایسه با زنان دارای فرزند مشارکت بیشتری در نیروی کار دارند. همچنین سطح تحصیلات متغیری تأثیرگذار بر مشارکت زنان شهر تهران درنیروی کار است بطوری که با افزایش سطح تحصیلات بر مشارکت زنان در نیروی کار بشدت افزوده می شود. وضعیت اقتصادی خانواده تأثیری معنادار بر مشارکت زنان شهر تهران در نیروی کار دارد بدین صورت که زنان در خانواده هایی با وضعیت اقتصادی ضعیف در مقایسه با زنان درخانواده هایی با وضعیت اقتصادی مناسب، مشارکت بیشتری در نیروی کار دارند. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک با کنترل سن نشان می دهد که متغیرهای موجود در همه مدل ها تأثیر معنادار در سطح 99 درصد بر وضع فعالیت زنان در همه سنین داشتند. سطح تحصیلات با کنترل سایر متغیرها تأثیرگذارترین متغیر بر فعال بودن زنان در همه سنین بجز زنان 34-20 ساله است در حالی که برای زنان 34-20 ساله، وضع تاهل با کنترل سایر متغیرها تأثیر بیشتری بر فعال بودن زنان دارد. میزان تشخیص مدل ها بر اساس متغیرهای مستقل موجود بسیار بالا بوده و پیش بینی پذیری مدل ها بیش از80 درصد می باشد. بنابراین هر چهار متغیر بررسی شده بر تصمیم زن برای پیوستن به نیروی کار تأثیر زیادی دارند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که سطح تحصیلات تأثیرگذارترین متغیر بر مشارکت زنان در نیروی کار است، افزایش سطح تحصیلات نه تنها مستقیماً مشارکت زنان در نیروی کار را افزایش می دهد بلکه با تأثیر بر وضعیت تاهل (افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق) و کاهش سطح باروری، موجب افزایش مشارکت زنان در نیروی کار می شود؛ بنابراین این متغیرها در تعامل با دیگر متغیرها بر تصمیم زنان برای پیوستن به نیروی کار تأثیر می گذارند.
عوامل مؤثر بر توانمندی زنان سرپرست خانوار (مورد مطالعه: زنان شاغل در مراکز کوثر شهرداری تهران در سال 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار فقیر یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این زنان علاوه بر نقش های متداول زنان در خانواده، متولی نقش های مربوط به ""سرپرستی خانوار"" شامل دو رکن کلیدی ""تأمین معیشت"" و ""اداره و مدیریت"" خانوار نیز هستند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار با در نظر داشتن دو رکن مذکور پیش برده شده است. در این راستا پژوهشی پیمایشی در جامعه هدفی متشکل از 824 زن شاغل در مراکز کارآفرینی و مهارت آموزی کوثر وابسته به شهرداری تهران صورت پذیرفته است. داده های حاصل با روش های آماری چند متغیره همچون تحلیل همبستگی، تحلیل عاملی، تحلیل خوشه و رگرسیون ترتیبی تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق بیانگر تأثیرگذاری قوی توانمندی اقتصادی بر متغیر وابسته تحقیق بوده است. در بین متغیرهای زمینه ای نیز سن، اثر منفی و مدت سرپرستی اثر مثبت بر متغیر وابسته داشته است. همچنین در مجموع زنان مطلقه نسبت به سایر زنان از سطح توانمندی بالاتری برخوردار بوده اند.
جایگاه زنان در جامعه ی کُرد زبان با تاکید بر فرهنگ کار زنان
حوزه های تخصصی:
نگرش جوامع به کار زنان و فرهنگ زنان در قبال کار، موضوعی پراهمیت و تعیین کننده در توسعه ی جوامع در تمامی سطوح است. این که زن به عنوان نیمی از جامعه حق دارد به علایق شغلی خود بپردازد و در تولید و توسعه ی جامعه نقش داشته باشد، مسئله ای غیر قابل انکار است. با این وجود محدودیت هایی وجود دارد که تا کنون در بسیاری از مناطق عملی شدن این موضوع را با مشکل روبرو کرده اند. در این مقاله سعی شده است ابتدا مفهوم کار، اهمیت کار و تولید و نقش نیروی انسانی توضیح داده شود، سپس فرهنگ و فرهنگ کار بررسی شده اند. همچنین جایگاه زنان در اجتماع و اهمیت و منزلت زن و دلایلی که کار و فعالیت زنان را توجیه می کند بیان شده است و سپس در نهایت اهمیت زنان در کُردستان، نحوه ی نگرش به کار زنان و وضعیت آنان در مناطق مختلف کُردستان و محدودیت های موجود شرح داده شده است.
رتبه بندی عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان کارآفرین با استفاده از تکنیک تاپسیس (مطالعه موردی: بخش تعاون استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه رتبه بندی عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان کارآفرین بخش تعاون استان خراسان رضوی است. پس از مطالعة پیشینة تحقیق و بررسی ابعاد مختلف گرایش زنان به اشتغال، نخست درخت تصمیم گیری سلسله مراتب عوامل مؤثر در کارآفرینی و اشتغال زایی زنان شناسایی شد. سپس، با استفاده از تکنیک تاپسیس (TOPSIS) و روش وزن دهی آنتروپی شانون، عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان رتبه بندی شد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که یکی از مهم ترین انگیزه های زنان برای اشتغال، رفع نیازهای مادی است. بر این اساس، شغل درآمدزا برای زنان نیازهای مالی آنان را رفع می کند و کمکی اقتصادی در بهبود وضعیت مالی خانواده است. عامل جلوگیری از افسردگی در زنان رتبة آخر را در بین گزینه های مؤثر در اشتغال زایی زنان کسب کرده است.
عوامل اقتصادی مؤثر بر اشتغال زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به نقش زنان، اهمیت دادن به وضعیت اشتغال زنان و هدایت آن ها به بازار کار می تواند زمینه بهره گیری بهتر جامعه از این نیروی بالقوه را فرآهم آورد. به همین دلیل شناخت مجموعه عوامل زمینه ساز مشارکت هرچه بیش تر این جمعیت توانمند در عرصه های اقتصادی و اجتماعی کشور اولویت ویژه ای دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر متغیرهایی چون نرخ پوشش آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی برای دختران، سهم ارزش افزوده بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی (شاخص مراحل توسعه)، مجذور سهم ارزش افزوده صنعت (شاخص توسعه یافتگی)، نسبت ازدواج به طلاق (شاخص اجتماعی – فرهنگی)، سهم مخارج دولت از تولید ناخالص داخلی (شاخص اندازه دولت ) بر اشتغال زنان در ایران طی سال های 1390-1347 بود. بدین منظور از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در دوره مورد بررسی افزایش درجه توسعه یافتگی کشور و بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، بیش ترین تأثیر را در افزایش سهم زنان در نیروی کار داشته است.
بررسی سیاست گذاری اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعات مهم در حوزه ی زنان و خانواده، وضعیت و جایگاه اشتغال زنان و تمهیدات سیاستی، قانونی و برنامه ای اندیشیده شده برای آن، جهت تحقق وضعیت مطلوب نظام سیاست گذاری است. بی شک محتوا و چگونگی پرداختن نظام سیاست گذاری به این موضوع، یکی از عوامل تأثیرگذار در تعیین وضعیت و جایگاهی مطلوب برای آن به شمار می رود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد بررسی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه ی اشتغال زنان و توصیف وضع موجود است. در این راستا، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی، متن کلیه ی سیاست ها و قوانین مصوب در نهادهای اصلی سیاست گذار و قانون گذار در جمهوری اسلامی ایران از طریق احصاء و تبیین مقولات و موضوعات مورد توجه در این سیاست ها و قوانین
بررسی شد. سیاست گذاری اجتماعی با محور کلان سیاست های تشویقی- ترویجی که خود شامل دو دسته مقوله ی «اشتغال متناسب زنان» و «اشتغال بدون قید زنان» و محور کلان سیاست های حمایتی شامل دو محور خردتر «حمایت از زنان شاغل» و «حمایت از غیرشاغلین زن» می باشد، به موضوع اشتغال زنان توجه کرده است. با این حال، بسیاری از سیاست های کلی فاقد پشتوانه در قوانین جاری جهت عملیاتی شدن بوده و لذا در حد شعار باقی مانده است.