محمود صوفیانی

محمود صوفیانی

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تبریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۷ مورد.
۱.

زمان هایدگری در نمایشنامۀ در انتظار گودو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان انتظار در انتظار گودو بکت هایدگر وجود دازاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 751 تعداد دانلود : 728
مسئلۀ زمان همواره در طول تاریخ یکی از بزرگ ترین سؤالات فیلسوفان و دانشمندان حوزۀ فیزیک بوده است. بدون شک هر تفکر فلسفی به اشکال مختلف در آثار ادبی و هنری نمود پیدا می کند و در این میان نویسندگان و هنرمندانی هستند که فلسفه را بن مایۀ آثار خود قرار می دهند. ساموئل بکت یکی از نویسندگان مؤثر در شکل گیری جریان فکری تئاتر ابزورد است که ریشه در فلسفه دارد. این مقاله سعی در بررسی و بیان مسئلۀ زمان در نمایشنامه در انتظار گودو با استفاده از نظریات مارتین هایدگر دارد. بر همین اساس در ابتدای سخن، تعریف و توصیف «زمان» از گذشته تا کنون بررسی شده و سپس دیدگاه هایدگر در باب زمان و تفاوت نگرش وی با فیلسوفان دیگر مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه با بررسی اجمالی مفهوم انتظار به رابطۀ آن با مسئلۀ زمان در نمایشنامۀ در انتظار گودو پرداخت شده و همخوانی های آن با نظر هایدگر بیان شده است. در نتیجه گیری مقاله، مسئلۀ اصلی مقاله که مسئلۀ مهم زمان در نمایش در انتظار گودو که به انتظاری ممتد انجامیده است به کمک زمان هایدگری تأویل و تفسیر شده است.
۲.

نقدی کوتاه بر درون نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: شفافیت دکارت درون نگری محتویات ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 667 تعداد دانلود : 141
درون نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می دهد، و به واسطهٔ ویژگی هایی، مانند بی واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول شخص و غیره مشخص می شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم اند. با این حال، آزمایش های تجربی و استدلال های فلسفی حاکی از آن اند که ذهن پر از واسطه های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می داند و غیره. این موارد نشان می دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی های بیان شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی زدایی کند.
۳.

هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی هژمونی سکوت زبان سهروردی ایدئالیسم آلمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 929 تعداد دانلود : 420
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است. 
۴.

تغییر جهان: بررسی و نقد آموزه شناخت فیشته و نسبت فلسفه اخلاق با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر جهان فیشته آموزه شناخت اخلاق کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 882 تعداد دانلود : 860
فلسفه فیشته تفسیر جهان را با تغییر آن درک می کند. در این فلسفه تأمل نظری بدون تغییر عالم بی معناست. این در صورتی است که مهمترین دستاورد فلسفی جهان از نظر فیشته یعنی فلسفه کانت با وجود دادن ابزار برای تغییر عالم اما از آن در این مسیر استفاده نمی کند. مأموریت فیشته برقراری سنخیت میان فلسفه کانت با جهان خارج است. در این مسیر فیشته تمامی دوگانگی ها و نظریاتی که موجب عدم برقراری این سنخیت در فلسفه کانت شده بود را طرد می کند یا از درون تغییر می دهد و راه را برای تئوری نظر-عمل و سوژه-ابژه باز می کند. و نشان می دهیم که چگونه فیشته در این مسیر معنای آزادی، واقعیت و ایده آلیسم را دگرگون می سازد. نگارنده در این مقاله تمامی دستاوردهای فیشته در مسیر را با دقت مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و سپس به نقد روش و راهکار فیشته می پردازد و نشان می دهد که چگونه او در دام موانعی می افتد که پیش آن ها را در کانت بازشناسی کرده بود.
۵.

رابطه هستی شناختی سوژه بدنمند با جهان در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدن جهان رابطه وجودی نظرگاه بدنی و مرلوپونتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 637 تعداد دانلود : 215
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در پدیدارشناسی مرلوپونتی بدن به مثابه سوژه بدنمند به واسطه نحوه های وجودی خاص خودش، از لحاظ هستی شناختی، رابطه ای وجودی با جهان دارد. برای تبیین این موضوع لازم است ماهیت ادراک را بشناسیم که ذاتاً با بدن و در نتیجه با جهان ارتباط وجودی دارد و نیز برای فهم رابطه وجودی بدن با جهان لازم است ماهیت نظرگاه بدنی را که بیانگر در-جهان-بودن جسمانی سوژه است را نیز تحلیل نماییم. به طور کلی مرلوپونتی با انتقاد از ثنویت روح و جسم دکارتی در سنت فلسفی و تقلیل روح یا سوژه به ساحت اندیشه، می کوشد با نفی این ثنویت هم بدنمندی سوژه را به اثبات برساند و هم نشان دهد که سوژه بدنمند از سنخ یا گوشت جهان طبیعی است و از اینرو رابطه آن با جهان رابطه ای طبیعی و وجودی است. این پرسش که بدن و جهان در فلسفه مرلوپونتی چه رابطه ای دارند یقینا جواب این پرسش معرفت شناختی یا روان شناختی نخواهد بود بلکه اگزیستانسیالیستی خواهد بود و این پاسخ از یک منظر خلاء معرفتی است که این مقاله در مرلوپونتی پژوهشی به دنبال پر کردن آن است. بنابراین، مرلوپونتی با طرح مفاهیمی مثل سوژه بدنمند، گوشت، نظرگاه بدنی، در جهان بودن و غیره در صدد آن است که به نحو هستی شناختی نشان دهد که ما روابط پیچیده ای با جهان داریم و بدون فهم این روابط نمی توان شناختی از خود و جهان داشت.
۶.

ویژگی های اگزیستانسیال بدن در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدن غیاب بدن شاکله بدن تحلیل اگزیستانسیال پدیدارشناسی و مرلوپونتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 727 تعداد دانلود : 934
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که موریس مرلوپونتی به سان قدیس حامی بدن تحلیل پدیدارشناختی از بدن ارائه می دهد که نه از نوع روان شناختی است نه از نوع عقل گرایانه بلکه از سنخ اگزیستانسیالیستی است. می دانیم که اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی در اندیشه مرلوپونتی چنان به هم جوش خورده اند که نمی توان به راحتی آن دو را از هم جدا کرد و به گفته پریست، مرلوپونتی این دو را در کتاب خودش در قالب تفکر «پدیدارشناسی اگزیستانسیال»(existential phenomenology) خویش خلاصه کرده است. مرلوپونتی تحت تأثیر فلسفه هایدگر تحلیلی وجودی یا اگزیستانسیال از انسان و بدنمندی او ارتباط سوژه بدنمند با جهان ارائه می دهد. در این مقاله با تمرکز بر مفاهیمی مثل مکانمندی، شاکله بدن، گوشت، غیاب بدن و نظرگاه بدنی نشان می دهیم که تحلیل پدیدارشناسانه مرلوپونتی از این مفاهیم تحلیلی اگزیستانسیال از بدن زیسته است. او این تحلیل را در مقابل تحلیل های فلسفی از جمله فلسفه دکارتی قرار داده است و به عقیده وی ادراک حسی و بدن به عنوان بنیان آگاهی بشر در فهم او از خودش و جهان به نحو پیشاتأملی نقش مهمی دارد.
۷.

نقش محوری زمان در تفسیر اونتولوژیک هایدگر از فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان سوژه خیال استعلا اونتولوژی متافیزیک وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 206 تعداد دانلود : 732
زمان در تفسیر اونتولوژیک هایدگر از کانت چه نقش و جایگاهی دارد؟ تفسیر هایدگر از فلسفه کانت، تفسیری بحث برانگیز و متفاوت از جریان تفسیرهای معمول از فلسفه او است. هایدگر در پرتوی فهم معنای وجود به تفسیر کانت می پردازد و قصد دارد پروژه کانت را به معنای کلی، یک پروژه اونتولوژیک قلمداد کند. حال، ما با توجه به پرسش اصلی این مقاله، درصدد هستیم تا نقش محوری زمان را در تفسیر هایدگر از کانت نشان دهیم، نقشی که به گمان ما، خط اصلی و رشته پیونددهنده دیدگاه های هایدگر در باب کانت است و بدون درنظر گرفتن آن، فهم چگونگی تفسیر هایدگر از کانت، چندان راه به جایی نخواهد برد.
۸.

تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفه سیاسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل روبسپیر روسو اراده ی عمومی اراده ی جزئی ترور وساطت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 352 تعداد دانلود : 478
انقلاب فرانسه به مثابه نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته می شود، جایی که او از برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه می ایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایش های بسیار از این انقلاب به آسیب شناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان می پردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و به خصوص عصر ترور می پردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهی مطلق، آزادی مطلق، اراده جزئی و اراده عمومی به پیکار برمی خیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات می رساند. هگل در پس این نقد خود به صورت ضمنی، به نقد روسو به عنوان ایجاد کننده پیش زمینه تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز می پردازد. هگل پس از آنکه نتیجه آزادی مطلق و تمامی تعینات آن را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرح شده در بخش ترور می پردازد و چگونگی متحقق شدن آزادی و اراده عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش به تصویر می کشد. جایی که با نفوذ به درون قدرت و اراده مطلق، نه تنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمی گرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجی ها در خارج متحقق می سازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل می آید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز می گرداند.
۹.

اهمیت میانجی گری اخلاق کانتی بین حق انتزاعی و حیات اخلاقی و ضرورت گذار از اخلاق به حیات اخلاقی درکتاب مبانی فلسفه حق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل اخلاق حیات اخلاقی حق انتزاعی آزادی اراده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 680 تعداد دانلود : 46
همانطور که هگل در پیشگفتار کتاب مبانی فلسفه حق بیان کرده است؛ بحث مرکزی در این اثر، از بین بردن خودسرانگی اراده است که همان معنای عامیانه آزادی است. هگل در صدد ردیابی تحقق مفهوم آزادی به عنوان ایده در نفس الامر است. نگارنده معتقد است که در هر دو گذار هگل میان سه بخش اصلی این اثر یعنی از حق انتزاعی به اخلاق و از اخلاق به حیات اخلاقی، او خودسرانگی اراده را به عنوان نمود فاقد مفهوم رفع کرده است. در گذار نخست شخص به عنوان تعین حق انتزاعی که آزادی خویش را تنها در تملک چیزهای خارجی و بازشناسی آن از طریق دیگری می یابد، در دیالکتیک ناحق و رفع آن اسیر اراده ی خودسرانه ی فرد جزئی ای می شود که جرم را وارد تسلسلی نامتناهی می کند. بنابراین بازشناسی ساحت کلی درون انسان در جهت قانون گذاری امر خیر در مقام اخلاق ضرورت پیدا می کند. در این بخش وجدان به عنوان متعین کننده خیر درونی انسان، پس از آن که تمامی نهادها و قوانین عرف را در درون خویش مستحیل می سازد، به دلیل صوری بودن قانونش، به جای اراده ی امر کلی، اراده ی جزئی خویش را به عنوان محتوای قانون مطلق، وضع می کند و از این طریق ادعای مطلق بودن می کند که هگل آن را نتیجه اخلاق کانت و اینهمان با منطق حکومت ترور در فرانسه می داند. هگل در جهت رفع این خودسرانگی، به وجه ممیزه فلسفه اخلاق خویش یعنی حیات اخلاقی گذار می کند که در آن محتوای قانون های اخلاقی بایستی از طریق نهادهای جهان اجتماعی بالفعل که شخص در آن ساکن است چارچوب بندی شوند.
۱۰.

بررسی رفتار و رفتارگرایی در اندیشه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتار رفتارگرایی ذهن امر درونی زبان گرامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 996 تعداد دانلود : 512
در نوشتار حاضر برآنیم تا به یکی از وجوه فلسفه ذهن، یعنی بحث از سرشت حالات ذهنی، از نگاه ویتگنشتاین بپردازیم. کم و بیش، موضع و ایستار ویتگنشتاین پیرامون این بحث را، به دیدگاه رفتارگرایی نزدیک دانسته اند. برای بررسی چند و چون این امر، نخست شمه ای درباره مکتب رفتارگرایی در روان شناسی نوین بیان می کنیم و سپس به رفتارگرایی فلسفی نظری می اندازیم و به برخی از آراء فیلسوفان مهم در این باب اشاره می کنیم. در ادامه، موضع ویتگنشتاین را نسبت به رفتارگرایی بیان می داریم و این مهم را نشان می دهیم که از منظر ویتگنشتاین، «پدیده های ذهنی را نه می توان به حالات جسمانی یا رفتاری شان فرو کاست و تقلیل داد (تقلیلی که رفتارگرایان انجام می دهند) و نه می توان بالکل از آن ها [ حالات جسمانی و رفتاری] جدا کرد و منفک ساخت»(انفکاکی که دوگانه انگاران برقرار می کنند). پس از طرح و شرح این مباحث، در انتهای نوشتار، نتایج و رأی مختار خویش را در باب نسبت ویتگنشتاین و رفتارگرایی بیان می کنیم.
۱۱.

گسست ماکیاوللی از مبانی فلسفه سیاسی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماکیاوللی ارسطو طبیعت بخت فضیلت ویرتو میهن قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 817 تعداد دانلود : 130
در این پژوهش درصدد توضیح این موضوع هستیم که چگونه نیککولو ماکیاوللی، مبانی اندیشه سیاسی کلاسیک را به صورت بنیادین مورد نقد قرار می دهد و در گسست از آن مبانی، راه را برای ایجاد نگرشی جدید به سیاست و همچنین تأسیس علم سیاست هموار می کند. در این جستار، فلسفه سیاسی ارسطو به عنوان نماینده منطق اندیشیدن سیاسی کلاسیک مطرح شده است و این اندیشه را بر اساس سه اصطلاح استراتژیکِ طبیعت، بخت و فضیلت و همچنین نسبت پیچیده میان آن ها و ارتباطشان به سیاست در منظر ارسطو، مورد تفسیر و بررسی قرار می دهیم و نشان خواهیم داد که سیاست دنباله نگاه طبیعت محور و اخلاق محور ارسطوست. همچنین به صورت همزمان می پردازیم به اینکه چگونه ماکیاوللی با سه اصطلاحی که در مقابل اصطلاحات ارسطو وضع می کند (که عبارتند از قدرت، ویرتو و میهن) مبانی اندیشه سیاسی ارسطو و همچنین به تبع آن اندیشه سیاسی کلاسیک را بی اعتبار می کند و راه را برای ایجاد اندیشه سیاسی جدید که در بیرون میدان جاذبه قدرت طبیعت، قدرت اخلاق و قدرت بخت شکل می گیرد، باز می کند. جایی که آدمی تنها با اتکا به اراده خود و ویرتو و بدون نیاز به نیروی طبیعت و بخت، منطق مناسبات سیاسی را به نفع خود بر هم می زند.
۱۲.

پدیدارشناسی افسردگی بیماران نجات یافته از سرطان و راهیابی به فلسفه درمانی به عنوان رویکردی مراقبتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان افسردگی پدیدارشناسی فلسفه درمانی وضعیت وجودی بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 289 تعداد دانلود : 186
سرطان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در دنیاست. ویژگی مقاومت به درمان و پیشرفت سریع آن یکی از دلایل بالا بودن میزان مرگ و میر ناشی از آن است. مبتلایان پس از شنیدن خبر ابتلا به این بیماری به شدت روحیه خود را از دست می دهند که خود این مسئله در روند درمان تاثیر منفی دارد، اما آنچه که در زندگی چنین بیمارانی قابل تامل به نظر می رسد عارضه افسردگی حتی پس از درمان کامل بیماری است. پس از شنیدن خبر ابتلا به این بیماری صعب العلاج، علاوه بر خود فرد، خانواده و اطرافیان وی نیز دچار تشویش و نگرانی می شوند و تا پایان دوره درمان از بیمار حمایت همه جانبه می کنند غافل از اینکه چنین حمایت ناگهانی و در اکثر موارد نابجا می تواند اثرات زیانباری را در پی داشته باشد. ما در این مقاله خواهیم کوشید از منظر فلسفه پزشکی، روان شناسی، و فلسفه به مثابه درمان و مراقبت، وضعیت بحرانی این بیماران بهبود یافته را مورد واکاوی پدیدارشناسانه و توصیفی قرار دهیم تا راه برای آگاهی از وضعیت بنیادین و وجودی چنین بیمارانی گشوده شود زیرا ناسازگاری و یأس بعد از بیماری رابطه اساسی با این وضعیت وجودی بنیادین دارد.
۱۳.

ماکیاوللی و انهدام فضیلت؛ طرح آزادی و رستگاری میهن به عنوان غایت اندیشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماکیاوللی غایت فضیلت حقیقت موثر ویرتو میهن آزادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 796 تعداد دانلود : 548
بنیان و غایت اندیشه سیاسی ماکیاوللی، زندگی فضیلتمندانه و کسب سعادت نیست چرا که نه تنها اخلاق بلکه دین را به عنوان امور قائم بالذات و خط مشی دهنده ی سیاست قلمداد نمی کند بلکه هر دوی آن ها را در درون ساحت سیاست و بر حسب میزانسن میان نیروهای سیاسی باز تعریف می کند. بنابراین ماکیاوللی به سیاست خودآیینی می دهد و منطق درونی سیاست را به مثابه ی علمی مستقل مورد بررسی قرار می دهد. ماکیاوللی نجات میهن، دوام دولت و آزادی مردم را به عنوان اساس و غایت اندیشه سیاسی معرفی می کند و با دو اصطلاح خاص خود یعنی حقیقت موثر و ویرتو، به تکوین انتولوژی یا اتمسفر جدیدی که این ساحت جدید بدان نیازمند است، می پردازد و راه را برای غایت مذکور هموار می کند. با حقیقت موثر منطق میان «بود و نمود» و «عمل و اثر» را بر هم میزند تا ساختار دیالکتیکی جدیدی از معنای فضلیت در جهت نجات میهن ایجاد کند و با ویرتو نه تنها قدرت را از چنگال بخت بیرون می کشد بلکه ایده ی ویرتو را صرفاً معادل هر خصلتی می داند که در حفظ زندگی و حراست از آزادی کشور عملا به کار آید. و در نهایت فضیلت را تنها به ابزاری در دست سیاست برای دوام میهن تنزل می دهد.
۱۴.

نقش بدن زیسته در عینیت بخشی به اعیان از منظر مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصدیت عملی عینیت سوژه ر بدن اعیان نامتعین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 177 تعداد دانلود : 131
تبیین مرلوپونتی از قصدیت عملی به مثابه قصدیتی تنانه و متحرک راه را برای بیان معنای جدیدی از تقویم و عینیت می گشاید. تحلیل او از چنین قصدیتی، ابزاری ملموس و پیشاتأملی، اما معنادار و تنانه برای داشتن جهان و اعیان قصدی فراهم می آورد. مرلوپونتی بر این باور است که آگاهی به واسطه خصلت قصدی خود روی به سوی اعیان خود در جهان دارد. اعیان آگاهی اموری مشخص و متعین نیستند، بلکه در حوزه ای قرار دارند که خود ذاتاً معنادار است و این معنا در مواجه سوژه با آن منکشف می شود. آگاهی برای مواجهه با اعیان از بدن به منزله نظرگاه خود بهره می گیرد. بر این اساس، مرلوپونتی آگاهی را در بدن قرار می دهد و بدن را سوژه- بدنی محسوب می کند که در جهان پیرامون خود حضور دارد و از طریق تجربه ادراکی با اعیان در تماس است. آنچه در طی این تجربه آَشکار می شود نوعی درک پیشاتأملی از جهان محسوس به منزله جایگاه حیات عملی است. سوژه همواره به واسطه بدن خود در درون جهانی که در آن تحقیق و عمل می کند جای دارد و در مواجهه تنانه با اعیان نامتعین، به آنها عینیت می بخشد. این تعین بخشی به واسطه قصدیت جنبشی و وحدت تألیفی بدن روی می دهد. در این مقاله درصدد هستیم تا نقش بدن در این تعین بخشی را بیشتر برجسته نماییم.
۱۵.

ارتباط اخلاق و زیبایی شناسی در فلسفه هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیوم اخلاق زیبایی شناسی ذوق احساس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 816 تعداد دانلود : 379
اخلاق و زیبایی شناسی همواره در مباحث فلسفه جایگاهی ویژه داشته اند؛ معیار تشخیص و ارتباط آنها نیز از دغدغه های فیلسوفان بوده است. اغلب فیلسوفان معتقدند این معیار، توسط عقل تعیین می شود، اما هیوم در این باره نظری جدید و بدیع آورده و معتقد است که آنها بر احساس و ذوق مبتنی بوده و از یک جنس اند. از نظر او در اخلاق، هرآن چه به واسطه زیبایی و یا فایده، لذت به بار آورد، امری فضیلتمند به شمار می آید. فایده مندی نیز گاهی به طور مستقیم و گاهی نیز به واسطه زیبایی و به دلیل اینکه زیبا می نماید، لذت به وجود می آورد. همچنین زیبایی نیز بر اساس نظر هیوم، امری ذهنی و وابسته به لذت است؛ پس لذت و رنج مبنای ذوق برای تشخیص فضیلت و رذیلت اخلاقی و ارزش اثر هنری است. ما در این مقاله ابتدا ارتباط اخلاق و زیبایی شناسی را از چهار جنبه مختلف با یکدیگر مقایسه کرده ؛ سپس با تکیه بر دیدگاه مفسران شاخص هیوم، نسبت زیبایی و اخلاق را در فلسفه او بررسی کرده و نهایتاً از این دیدگاه دفاع می کنیم که زیبایی از مولفه های مهم تبیین اخلاق در نظام فلسفی هیوم است، اما زیبایی شناسی به طور کلی بر اخلاق تفوق ندارد؛ در نتیجه در این مقاله از «اصالت اخلاق» در مقابل «اصالت زیبایی شناسی» دفاع شده است.
۱۶.

گذار کانت از وضع اخلاقی-مدنی به وضع حقوقی-مدنی و ایجاد اجتماع اخلاقی/سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت اخلاق حق آزادی وضع اخلاقی - مدنی وضع حقوقی - مدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 964 تعداد دانلود : 818
کانت در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق به وضع اصطلاحات استراتژیکی همچون اراده آزاد، خودآیینی، قانون عقل، وظیفه و نسبت پیچیده میان آن ها می پردازد که بنیاد آموزه اخلاق، حق و سیاست کانت را شامل می شوند. در این بین نه تنها اخلاق خود بر اساس کشمکش میان اراده و قانون ایجاد می شود بلکه اخلاق در نسبتی دوسویه و دیالکتیکی بنیاد شکل گیری اراده آزاد، خودآیینی و متحقق کننده ی مابعدالطبیعه درون انسان به عنوان غایت نیز هست. اما زمانیکه این موجودات خودآیین سعی به ایجاد اجتماع و تشکیل وضع اخلاقی-مدنی با قوانین مشترک براساس ضمانت اخلاقی می گیرند در ساحت بیرونی اسیر دیگری ای خواهند شد که خویش را دارای آزادی مطلق می داند و در این ساحت، آزادی من هیچ ضمانتی نخواهد داشت. بنابراین آدمی بایستی پای به وضعی دیگر گذارد که تمامی حقوق او در آن دارای ضمانت خارجی باشد که آن چیزی جز وضع حقوقی-مدنی نیست. بنابراین آدمی برای حفظ اخلاق( و به تبع آن خودآیینی و آزادی خویش) از وضع اخلاقی-مدنی که صرفاً تحت نظارت الزام درونی است به وضع حقوقی-مدنی وارد می شود که تمامی تکالیف دارای الزام و قانونگذاری خارجی هستند.
۱۷.

استنتاج و نسبت مفاهیم حق و سیاست بر اساس کتاب بنیادهای حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فیشته حق سیاست موجود متعقل آزادی دیگری بیناسوژه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 571 تعداد دانلود : 14
فیشته در کتاب بنیادهای حق طبیعی در دیالکتیکی دو سویه نه تنها مفهوم و اصل حق را از اصطلاحاتی در آغاز انتزاعی چون موجود متعقل، کنش گری، آزادی، آگاهی، دیگری و مفهوم بیناسوژه ای استنباط می کند بلکه در عین حال انضمامی شدن تمامی آن اصطلاحات را بر اساس مفهوم و اصل حق تحقق می بخشد. بنابراین در نظام فکری فیشته تمامی این مفاهیم مجموعه ی پیچیده ای را تشکیل می دهند که تنها با یکدیگر فهمیده می شوند چرا که به صورت دیالکتیکی از درون یکدیگر به وجود می آیند و تنها با یکدیگر امکان تحقق دارند. اما در پایان راه به دلیل استنباط قانون حق و تمامی نسبت های آن از طریق عقل، موجود متعقل آزاد را زماناً و منطقاً در رأس هرم اصطلاحات بنیادین فلسفه ی حق و سیاست فیشته نشان خواهیم داد. در ادامه فیشته در صدد متحقق کردن قانون حق و ضمانت آن برای افراد در جهان خارج، به استنتاج حکومت (در مقام اراده ی عمومی همگان) و سیاست به عنوان علم دولت گام برمی دارد و این علم جدید را همچون خدمتگزار حقی در نظر می گیرد که اساس ماهیت خود را به طور پیشینی از موجود متعقل آزاد کسب کرده است.
۱۸.

Language, gender and subjectivity from Judith Butler’s perspective(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Butler gender language Performativity subjectivity

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 671 تعداد دانلود : 995
The present paper seeks to view language through the prism of gender as social practice as delineated by Judith Butler. Following up on the notion of gender as an entity distinguished from biological sex, she tends to base the notion on a set of normalizing practices that determine gender identity. For so doing, she believes that gender is discursively made or constructed performatively. In her view, the social discourse aligns economic power with a manly power structure where women are dismissed altogether. On the other hand, social and linguistic structures are closely inter-related and serve to perpetuate the dominance and imposed gender identity the latter one of which is actualized through imitated performativity. The article also explores dimensions of gendered practice regarding subjectivity and repression. Butler’s views, though quite intriguing for post-structuralists and postmodern scholars, have been criticized on the grounds that it fails to empower women, follow a political agenda, promise any moral basis.
۱۹.

رویکرد انتقادی مرلوپونتی به قصدیت هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصدیت مرلوپونتی قصدیت عملی روی داشتن بدن-سوژه نویسیس -نویما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 174 تعداد دانلود : 471
مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک می کوشد تا از تبیین سنّتی قصدیت فراتر رود و به این منظور به توصیف پدیدارشناسی بدن می پردازد. به نظر مرلوپونتی، میان جهان و آگاهی جدایی وجود ندارد و این دو در هم گره خورده اند. آگاهی برای مرلوپونتی، سوژه محضی نیست که مقوّم ذوات و ماهیات لایزال باشد و به پدیدارها معنا ببخشد، بلکه بدن سوژه ای است که روی به جهان دارد و نمی تواند از این حوزه عملی که در جهان دارد، جدا شود. اعیان این سوژه بدن نیز در همین حوزه پدیداری قرار دارند که با روی آوردن بدن زیسته به آن ها تعین می یابد و از ابهام خارج می شوند و از این طریق، معنای آن ها متولد می شود. بر این اساس، قصدیت از نظر مرلوپونتی، جهت گیری در جهان و روی داشتن به خود جهان است و حالات قصدی در برخوردها یا حالات جسمانی واقع در نوعی محیط فیزیکی و انضمامی تحقق می پذیرند. در این مقاله، می کوشیم تا تفسیری از مفهوم قصدیت از منظر مرلوپونتی ارائه دهیم که خود آن را «قصدیت عملی» می نامد و تفاوت ها و مشابهت های آن را با قصدیت هوسرل تبیین کنیم. تفاوت اصلی دیدگاه این دو فیلسوف در نقد مرلوپونتی بر ساختار نوئسیس نوئمای هوسرل است. او ادعا می کند که معنا، ذاتی حوزه پدیداری است و امکان ندارد از طریق تمایز میان مادّه و صورت تجزیه و تحلیل شود.
۲۰.

خوانش دریدا از مفهوم اکنون در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دریدا اکنون زمان متافیزیک حضور نقطه منشاء اکنون منبسط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 924 تعداد دانلود : 519
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون» در بستر انتقادهایی که به آن وارد می سازد آشکار می شود؛ انتقادهایی که با پیش فرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد می کند و راه حل رهایی فلسفه خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت می داند. دریدا بر این اساس که اکنون نشان دهنده حضور است آن را نقد می کند. نقد اصلی وی به اکنون  براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل می گیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیش نگری و دیگری اکنون به مثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار می کوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سه پایه ای اکنون پاسخی برای آن عرضه داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی می گردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایه ای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیش نگری را فراهم می سازد که بر پایه ی آن هیچ انطباع اولیه ای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان