جمال محمدی

جمال محمدی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری، گروه حسابداری واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۳ مورد.
۱.

شناسایی پیشران ها و کنشگران مؤثر در تبدیل اصفهان به جهان شهراسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهانشهر اسلامی کنشگران اصفهان پیشران های توسعه مدل مکتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۴
جهانشهرها پدیده ای نوظهور می باشند که در متن اقتصاد کشورها به عنوان مکان های پیوند دهنده شبکه اقتصاد جهانی عمل می کنند. در این مقاله نخست، به شناسایی پیشران های کلیدی و کنشگران اصلی در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی با رویکرد آینده پژوهی می پردازد. جهت این منظور به بررسی مهم ترین عوامل موثر بر مطرح شدن شهر اصفهان به عنوان یک شهر اسلامی در سطح جهانی و شناخت سازمان های اصلی به عنوان بازیگران و کنشگران کلیدی در تبدیل اصفهان به جهانشهر، به روش آینده نگری می پردازد. پژوهش مورد نظر ازلحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی و تحلیل ساختاری در نرم افزار میک مک و مدل مکتور برای تحلیل داده های نهایی استفاده شده است. بر اساس منابع بدست آمده 51 متغیر جهت شناسایی پیشران های کلیدی در تبدیل شهر اصفهان به جهانشهر اسلامی بدست آمد. متغیرها بر اساس سطح تاثیرگذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک جهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جایگذاری گردید. بر این اساس تعداد 16 پیشران کلیدی به دست آمد. در بخش دوم بر اساس یافته های بدست آمده از بخش نخست و نتایج به دست آمده از نظر کارشناسان، 6 کنشگر اصلی شناسایی و در نرم افزار مکتور وارد گردید، بر اساس داده های استخراج شده بیشترین نقش در میان کنشگران تاثیر گذار در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی وزارت راه و شهرسازی به میزان 29 درصد و وزارت اقتصاد و وزارت علوم به میزان 15 درصد بوده است.
۲.

پدیدارشناسی دلالت های زنانگی در میان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان سرپرست خانوار تجربه زیسته از زمان زیست متعارض تناقض ارتباطی انزوای تدریجی دلالت های زنانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۱
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسی دلالت های زنانگی و فهم و تفسیر زنان سرپرست خانوار از زنانگی ، به روش پدیدارشناسی ماکس وان مَنِن انجام شد. زنانگی، در رویکرد نظری پژوهش، معادل اجرای بدن مند نقش ها، رفتارها و خصایلی است که در شرایط نابرابری جنسیتی، به شیوه ای گفتمانی، تولید و به تدریج مسلط می شود. در پژوهش حاضر بازنمودهای ادراک زنان سرپرست خانوار از این زنانگی مسلط، در چهار حوزه روابط اجتماعی، فضای کنش، زمان زیسته و بدن زیسته بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانواده های زن سرپرست شهرستان بهار بود که تعداد 23 نفر از ایشان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی با بیشینه پراکنش، برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها جمع آوری و به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار در حوزه روابط اجتماعی، واقعیت هایی مثل ایفای نقش های متعارض، انزوای تدریجی، بیگانگی از خود، چندچهره گی و تناقض ارتباطی را تجربه می کنند. همچنین مهم ترین مؤلفه های فضای کنشی که در آن زیست می کنند عبارتند از: احساس ناامنی، دلزدگی از محیط، بی اعتمادی به دیگری، سیطره کلیشه های جنسیتی و تضاد زندگی خصوصی و عمومی. براین اساس، تجربه زیسته این زنان از زمان، متضمن عناصری همچون ملال، زمان پریشی، گسیختگی زمان و گذر کُند زمان است. در چنین وضعیتی آنها بدن خود را در چارچوب مقولاتی مانند بدن به مثابه ابزار کار، بدن به مثابه طعمه جنسی، شرم بدنی، بدن آگاهی وارونه و بدن به منزله سرمایه، درک و تفسیر می کنند. بنابراین، می توان گفت که مؤلفه های این چهار حوزه در زندگی روزمره زنان سرپرست خانوار پیوندی متقابل با هم دارند که زنان سرپرست خانوار را به سوی پذیرش زنانگیِ مسلط سوق می دهد. زیست متعارض و هویت پرتناقض این زنان در جامعه مردسالار بیش از آنکه باعث شکل گیری خودآیینی و خودپنداره قوی زنانه در ایشان شود، سبب واپس روی آنها به سمت درونی سازی خصایل و رفتارهایی که به طور سنتی برچسب زنانه خورده اند، می شود.
۳.

مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زندگی روزمرهٔ زنان مرفه شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصرف نمایشی کالای لاکچری زنانگی تمایز منزلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۷
موضوع مصرف کالاهای لاکچری، و این که چرا مصرف کنندگان به مصرف کالاهای لاکچری روی می آورند، موضوع پژوهش از منظر رشته های مختلف بوده است. هدف اصلی این مقاله کندوکاوی کیفی، به شیوهٔ نظریهٔ زمینه ای، در شیوه های مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زنان اقشار مرفه در شهر سنندج است. با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلهٔ «شالمان»، «صفری» و «مبارک آباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد. داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولهٔ شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شدند. مقولهٔ هسته برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست است که به گواهی داده ها تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه می کند. زنان مرفه با اتخاذ دو طیف راهبرد هم در جهت برساخت نوعی زنانگی شبه اشرافی و هم بازتولید منزلت فرادست شان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی دست به مصرف لاکچری می پردازند. مصرف کالاهای لاکچری، در زندگی آن ها پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبه اشرافی نظیر تفاخر، فضل فروشی، نجیب نمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است. آن ها به دیگران القابی مثل نوکیسه و نااصیل می دهند. با دیگران روابط درون گروهی محدود دارند، اغلب در معاشرت های خانوادگی شان گزینشی و محتاطانه عمل می کنند و نوعی خودانگارهٔ زنانهٔ دیگری پرهیز دارند. آن ها درست به مانند زنان نجیب دربارهای اشرافی هنوز دنیا را به «ما» و «آن ها» تقسیم می کنند. «آن ها» همان دیگران فرودست اند و «ما» نیز نوعی خودِ زنانهٔ متناسب با منش اشرافی است.
۴.

منطق چند روایتی/ تک روایتی در تولیدات رسانه ای (مورد مطالعه: مجموعه های تلویزیونی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تک روایتی/ چندروایتی روایت داستان مخاطب تولید رسانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۵
پژوهش حاضر تلاشی برای واکاوی منطق چندروایتی/ تک روایتی در تولیدات رسانه ای است که به طور خاص ژانر مجموعه های تلویزیونی برای مطالعه انتخاب شده است. به لحاظ نظری، از آرای میخاییل باختین، رولان بارت و ژیل دلوز برای مفهوم پردازی دوگانه تک روایتی/ چندروایتی بودن متن استفاده شده است و به لحاظ روشی، تحلیل محتوای کیفی به کار رفته است. با اتکا بر نمونه گیری نظری هدفمند دو مجموعه "روزگار قریب" و "پروانه" برای تحلیل انتخاب شدند که وجه مشترکشان روایت پردازی قصه ای تاریخی است. از "روزگار قریب" پنج سکانس و از "پروانه" سه سکانس که حاوی غنی ترین داده ها هستند انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که "روزگار قریب" مبتنی بر منطق چندروایتی است و در آن روایت پردازی قصه اصلی در متن پرداختن به انواع خرده داستان ها و خرده روایت های دیگر انجام می پذیرد. نه فقط شخصیت ها و کنش ها و تعامل ها در ابعاد مختلف و از نقطه نظرهای متفاوت به نمایش گذاشته می شوند، بلکه طیف وسیعی از ماجراها و رخدادهای به ظاهر حاشیه ای، شخصیت های فرعی، صداهای ناشنیده و برهم کنش های به ظاهر بی اهمیت در کنار قصه اصلی روایت پردازی می شوند. درست در نقطه مقابل، مجموعه "پروانه" داستانی واحد را با اتکا بر روایتی خطی و یک سونگر به نمایش می گذارد که در آن مخاطب فقط قادر به شنیدن صدای راوی مسلط، و نه هیچ کس دیگر، است.
۵.

زنان سالمند و تجربۀ طرد اجتماعی (مورد مطالعه: زنان ساکن سرای سالمندان در شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرد اجتماعی زنان سالمند شکاف نسلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۸
تلاش این پژوهش مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان سالمند از طرد اجتماعی در سرای سالمندان شهر خرم آباد است. برای نیل به این هدف، از نظریه زمینه ای استفاده شده تا علل، شرایط مداخله گر و پیامدهای تجربه طرد اجتماعیِ زنانِ سالمند به شیوه ای ژرف نگرانه واکاوی شود. سوژه ها به شیوه نمونه گیری هدفمند از میان ساکنین سرای سالمندان حاج صدیق و فرزانگان شهر خرم-آباد انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق فردی انجام شده است. نتایج تحلیل مصاحبه ها بیانگر آن است که نابرخورداری زنان از پایگاه اقتصادیِ مستقل (نداشتن پشتوانه مالی و ازدست دادن توان کار)، افول همبستگی های سنتی در خانواده (زوال اقتدار مادرانگی، شکاف نسلی و رشد فردگرایی) و دگردیسی سبک های زندگی (تغییر نوع و چیدمان وسایل خانگی، تغییر معنای کار خانگی و سیطره مناسبات جنسیتی) اصلی ترین شرایطی اند که خانواده ها در بستر آن ها تصمیم می گیرند زنان سالمند را به سرای سالمندان تحویل بدهند. این شرایط علی، به موازات تداوم سکونت و زیست زنان در سرای سالمندان، به میانجی برخی شرایط مداخله گر به عوامل شکل دهنده تجربه طردشدگی زنان سالمند بدل می شوند. بدبینی مفرط (کاهش اعتماد به جامعه، حالت شکنندگی درونی) و احساس تنهایی (حسرت روابط گذشته، احساس فراموش شدگی) دو مورد از مهم ترین شرایط مداخله گری هستند که مجرای اثرگذاری شرایط علی بوده و زنان سالمند را به تدریج در وضعیتی ذهنی روانی فرو می برند که پیامدهایی اساسی برای آن ها و تأثیر عمیقی بر شخصیت شان دارد. بدین معنا که در پی اثرگذاری این دو نوع شرایط آن چه در سرای سالمندان عاید زنان می شود احساس کنده شدن از جهان زندگی و افتادن در فرایند مرگ تدریحی است.
۶.

شناسایی و تدوین راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک و تحلیل شبکه (SWOT - ANP) (مطالعه موردی: محله دردشت اصفهان)

کلید واژه ها: نوسازی بافت فرسوده مدل SWOT مدل ANP دردشت اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف: امروزه به لحاظ ساختاری و عملکردی بافت های فرسوده دچار کمبودهایی شده اند که نمی توانند پاسخگوی نیازهای امروزی ساکنان نیز باشند. با وجود ناکارآمدی بافت های فرسوده شهری امروزه می توان با کمک روش های استراتژیک و تحلیل شبکه به ارائه راهبردهای مختلف جهت نوسازی بافت های فرسوده پرداخت.  هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک که تحلیل شبکه در محله دردشت اصفهان صورت گرفته است.روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و شیوه مطالعه برحسب روش و ماهیت، توصیفی – تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات در این مطالعه از روش های کتابخانه ای و اسنادی، روش مشاهده مستقیم و مطالعات میدانی و پیمایشی مانند مصاحبه با مردم، کارشناسان و نخبگان شهری و تهیه ی پرسشنامه به روش دلفی استفاده شد. پرسشنامه نیز بصورت محقق ساخته و با سوالات بسته در قالب طیف لیکرت با گویه های پنج گزینه ای تنظیم شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مسئولان و کارشناسان سازمان ها و نهادهای مرتبط با نوسازی و بهسازی شهری می باشد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد WO1 , SO2, WT1 سه راهبرد اصلی برای نوسازی بافت فرسوده محله دردشت می باشند که عبارت اند WT1 بهبود یافتن معابر تنگ و باریک و افزایش کیفیت، SO2 احاطه شدن محله با شبکه ارتباطی مهم و تاثیر ویژه آن در بهبود کیفیت کاربری های محله و راهبردهای بازنگری، WO1 فرصت مناسب وجود اراضی بایر و مخروبه جهت بکارگیری در راستای پیشبرد سریع برنامه ها و طرح های کالبدی به ترتیب اولویت اول تا سوم را جهت نوسازی بافت فرسوده محله دردشت را به خود اختصاص داده است.
۷.

مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان تنها-زیست در زندگی پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان مطلقه تنها زیست پدیدارشناسی رشد فردیت استقلال شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۱
اهداف: طی دهه های اخیر، تنها-زیستی در میان زنان مطلقه شهر سنندج روند روبه رشدی داشته است. توصیف تجارب، تفسیر و درک زنان از تنهازیستی و جهان پدیداری و پاسخ به اینکه «جهان تنها-زیستی» در تجربه زیسته یک زن مطلقه تنها-زیست، به چه شکلی حضور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. روش مطالعه: روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است؛ به همین منظور با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری با 23 نفر از زنان مطلقه تنها-زیست در شهر سنندج مصاحبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش شش مرحله ای ون مانن استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجربه زیسته زنان تنها-زیست پس از طلاق نشان از درک تنها-زیستی به مثابه گسترش دامنه اختیارات و آزادی های بیشتر، نبود بار مضاعف بر دوش پدر و مادر و حفاظت از فرزندان دارد. به همین جهت احساس متفاوتی نسبت به تنها-زیستی پس از طلاق در بین زنان مشارکت کننده شکل گرفته که برای دسته ای زنان احساس تنها-زیستی به مثابه تجربه ای ناخوشایند و برای دسته ای دیگر، به مثابه استعاره ای رهایی بخش تلقی شده است. درک و تفسیر زنان تنها-زیست از جهان پدیداری بر خود-حمایت گری و تاب آوری رشددهنده در برابر مشکلات، دگردیسی در رفتارها و خودانگاره زنانه، بازمعنابخشی به زیست جهان و خودکنترلی و مهار نیاز جنسی دلالت دارد. نتیجه گیری: تنهازیستی آثار و پیامدهای متفاوتی بر زندگی زنان بر جای گذاشته که در ذیل چهار مضمون کلی «رشد فردیت»، «استقلال شخصی»، «طرد اجتماعی» و «خلأ تکیه گاه در فرزندان» دسته بندی شده است. برساخت های معنایی پژوهش حاضر نشان می دهد که زنان تنها-زیست، در حال تجربه زیست جهانی دشوار توأم با مشکلات خاص خود هستند که حمایت از سوی جامعه را به صورتی همه جانبه می طلبد.
۸.

پدیدارشناسی شرم بدنی در تجربه زنانه از فضاهای جمعی (زنان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شرم بدنی فرهنگ مصرفی ابژه سازی مردسالاری عدم رضایت بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
شرم بدنیِ زنانه احساس یا حالتی عاطفی است که سوژه مؤنث در مراوده های اجتماعی تجربه می کند. این احساس در جامعه مصرفیِ معاصر به شکلی فزاینده تشدید می-شود. قصد این جستار مطالعه پدیدارشناختی تجربه شرم بدنی زنان در سه فضای جمعی «عروسی»، «گروه های مختلط کوهنوردی» و «پاتری های خصوصی» است. نتایج تحلیل مصاحبه های عمیق با این سوژه ها نشان می دهد که شرایط و زمینه های اثرگذاری مثل رسانه ها، ابژه شدن بدن زنانه، نگاه خیره دیگری، موقعیت فرودست زنان و کارکردهای جسم زنانه بیشترین نقش را در شکل گیری احساس شرم بدنی نزد آن ها دارد. شکل گیری و تشدید این احساس در آن ها واجد آثار و پیامدهایی در زندگی شخصی و اجتماعی است که از آن جمله می توان به درونی-سازی ویژگی های جنس دوم، کناره گیری از برخی فضاها و فعالیت ها، استفاده از شرم بدنی برای پاسداشت حریم شخصی، نداشتن اعتمادبه نَفس در پذیرش مسؤلیت ها و خودسانسوری و زدن نقاب به چهره اشاره کرد. زنان برای مدیریت شرم بدنی به اتخاذ استراتژی هایی روی می آورند که عمده ترین آن ها عبارتند از: تلاش برای پنهان کردن نقص های بدنی، نمایش جذابیت های جسمانی و رفتاری، والایش امیال جسمی و طرد قواعد مردانه. می توان این گونه استنتاج کرد که شرم بدنی در زمانه حاضر در متن مواجهه ناگزیر زنان با فرهنگ مصرفی ای پدید می آید که هنوز مردسالار است.
۹.

بازنمایی زنانگی در نقاشی های زنان کُرد (تحلیل نشانه شناختی نقاشی های نگین وکیلی و اکرم کریمی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازنمایی جنسیت گرایی سوژه انفعال نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۰۳
هدف این نوشتار تحلیل نشانه شناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشی های زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهه اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آن ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانه شناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سه گانه معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، به رغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطه متفاوت می رسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشی های وکیلی نوعی جنسیت گرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیت گرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز می شود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خورده اند و لذا ناخواسته نوعی جنسیت گرایی منفعلانه بازتولید می شود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطوره ای است نمایش می دهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعی گر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی می کند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامی خوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکل بخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذات پنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا می خوانند. سوژه بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمی آید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار می کند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو می برد.
۱۰.

بررسی شاخص های تأثیرگذار در تبدیل شهر ایرانی به جهانشهر اسلامی (نمونه موردی: شهر اصفهان )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهانشهر اسلامی شهر جهانی پیشران های توسعه شهر اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۳۹
این مقاله جهت بررسی و تعریفی از جهانشهر اسلامی و شناسایی شاخص های مؤثر در تبدیل شهر اسلامی به جهانشهر اسلامی می باشد. جهت این منظور به بررسی مهمترین عوامل موثر بر مطرح شدن شهر اصفهان به عنوان یک شهر اسلامی در سطح جهانی و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل می پردازد. پژوهش مورد نظر از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیر ها و شاخص ها استفاده شده است. بر اساس منابع بدست آمده و نظر کارشناسان از 168 متغیر شهر جهانی و شهر اسلامی، 51 متغیر جهت شناسایی شهر جهانی اسلامی بدست آمد. متغیرهای شناسایی شده بر اساس سطح تاثیر گذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک جهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جایگذاری گردید. در پایان تعداد 16 متغیر شامل میزان رشد تولید ناخالص داخلی، پویایی بازار شهری، تنوع و رقابت پذیری قیمت کالاها، میزبانی شرکت های بزرگ بین المللی (500 شرکت برتر جهانی)، میزان جمعیت شهری، تعداد پروازهای مستقیم بین المللی، تعداد هتل های بزرگ، تعداد بازدید کنندگان خارجی، تنوع تولید انرژی، ظرفیت جاذبه سایت های گردشگری، واقع شدن در مسیرهای اصلی حمل و نقلی، دخالت کم دولت در بازار و انجام امور نظارتی بر بازار، استقرار بانک های بین المللی، وجود بورس های بین المللی، تعداد دانشگاه های برتر و میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر تبدیل اصفهان به یک شهر جهانی به دست آمدند. نتایج ناشی از یافته ها بیان گر این حقیقت است که شهر اصفهان در صورت توجه و تقویت 16 پیشران توسعه از یک شهر منطقه ای به شهر جهانی اسلامی می تواند ارتقاء یابد.
۱۱.

تحلیل نشانه شناختی بازنمایی خانواده در مجموعه های داستانی (سریال) تلویزیونی (مطالعه موردی: مجموعه لحظه گرگ و میش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مجموعه تلویزیونی دگردیسی خانواده نشانه شناسی بازنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۲۱۷
خانواده از جمله مضامین و بن مایه های محوری مجموعه های تلویزیونی است. پژوهش حاضر به مطالعه نشانه شناختی یکی از پربیننده ترینِ این مجموعه ها، باعنوان لحظه گرگ و میش، می پردازد که موضوع اصلی آن تحول خانواده در دهه های گذشته است. از مدل نشانه شناسی جان فیسک برای تحلیل متن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که لحظه گرگ و میش با کاربست انواع مختلف رمزگان سعی در دراماتیزه کردن سویه های عادی زندگی خانوادگی و ایده آلیزه کردن خصایل پیشامدی آن دارد تا شکلی از خانواده آرمانی را که غیرتاریخی و ماورایی است به منزله الگو معرفی کند. ویژگی هایی مثل اقتدار مردانه، خانواده گسترده، فرزند آوری و همسرگزینی ستایش می شود و برای تعارض ها و واگرایی هایی خانواده صرفاً راه حل هایی اخلاقی و فردی تجویز می شود. خانواده آرمانی پاسخ گویی تمامی نیازها و خواسته های اعضا است و یگانه مأمن باثبات و تسلابخش است که فرد باید در پناه آن به جستجوی کمال برآید. برخی از عمده ترین مضامین این مجموعه که در سطح هر سه نوع رمزگان برساخت و بازنمایی می شود عبارتند از: نوستالژی گذشته طلایی؛ بازتولید ایدئولوژی مردسالاری؛ دراماتیزه کردن امور روتین و روزمره از طریق خلق صحنه ها، نماها و سکانس-های نامتعارف؛ توجیه اطاعت فرد از نهادهای ریشه دار سنتی؛ پنهان نمودن نقش ساختارهای اجتماعی؛ روانشناسانه کردن مسایل اجتماعی؛ ارایه راه حل فردی برای غلبه بر شکاف نسلی؛ برجسته کردن نقش افراد در کم رنگ شدن اعتماد اجتماعی؛ و بازنمایی تنوع گروه های اجتماعی و سبک های زندگی در قالب دوگرایی خیر و شر.
۱۲.

بررسی سناریوهای محتمل ظهور جهانشهراسلامی با رویکرد آینده نگاری (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهانشهر اسلامی شهر جهانی شهر اصفهان سناریوهای محتمل آینده نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
شهر اصفهان با توجه به سوابق تاریخی و توانایی های طبیعی و سیاسی و اقتصادی و موقعیت راهبردی آن در کشور و منطقه خاورمیانه، از نظر نگارندگان بیش از کلان شهرهای کشور، قابلیت تبدیل شدن به جهانشهر اسلامی را دارد؛ اما با توجه به چالش های اقتصادی و سیاسی در سال های اخیر، به ویژه تحریم ها و رکودهای اقتصادی اخیر، این فرصت ها را با مخاطراتی مواجه کرده است که در این تحقیق سناریوهایی محتمل (طلایی، ایستا و فاجعه) را به عنوان جهانشهر اسلامی بررسی می کند. پژوهش مورد نظر از لحاظ هدف، کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی-تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیر ها و شاخص ها استفاده شده است. براساس منابع به دست آمده و نظر کارشناسان از متغیر شهر جهانی و شهر اسلامی، 51 متغیر به منظور شناسایی شهر جهانی اسلامی به دست آمد. متغیرهای شناسایی شده براساس سطح تأثیرگذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک درجهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جای گذاری شد. براین اساس، 16 متغیر شامل میزان رشد تولید ناخالص داخلی، پویایی بازار شهری، تنوع و رقابت پذیری قیمت کالاها، میزبانی شرکت های بزرگ بین المللی (500 شرکت برتر جهانی)، میزان جمعیت شهری، تعداد پروازهای مستقیم بین المللی، تعداد هتل های بزرگ، تعداد بازدیدکنندگان خارجی، تنوع تولید انرژی، ظرفیت جاذبه سایت های گردشگری، واقع شدن در مسیرهای اصلی حمل ونقلی، دخالت کم دولت در بازار و انجام امور نظارتی بر بازار، استقرار بانک های بین المللی، وجود بورس های بین المللی، تعداد دانشگاه های برتر و میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر تبدیل اصفهان به یک شهر جهانی به دست آمدند. از تحلیل این 16 متغیر، 3 سناریو برای 10 سال آینده جهانشهر اصفهان پیش بینی شد.
۱۳.

مُدگرایی و نزاع بر سر بدنِ عمومی (مورد مطالعه: نسل جوان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۸۴
هدف این نوشتار مطالعه کیفی سبک های جدید مُدگرایی در پوشش به عنوان یکی از اصلی ترین میدان های نزاع بر سر بدنِ عمومی در فضاهای همگانی است. سوژه های مورد مطالعه از میان دختران 14 تا 30 سال شهر سنندج انتخاب شده اند که پرسه زنی در فضاهای همگانی را به عنوان فعالیت معمولی خود معرفی نموده اند. داده ها از طریق مصاحبه فردی گردآوری و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده اند. طبق نتایج تحقیق، شش مضمون اصلی از داده ها قابل استنتاج است: نقش دوگانه مُدگرایی در افشاسازی/ پنهان سازی هویت؛ انتخاب مُد جایگزین به عنوان راهی برای پس زدن رمزگانِ سنتیِ پوشش؛ کارکرد مُد در بازتولید دوگانه تمایز/ ادغام؛ استفاده از سبک های مُدگرا برای نمایش پرستیژ و گشودگی فردی؛ مُدگرایی راهی برای تصرف فضاها؛ و جایگاه محوری مُدگرایی در منازعه بدن خصوصی/ بدن عمومی. ترسیم شبکه مضامین و خرده مضامین همبسته آن ها بیان گر آن است که برای دخترانِ جوان، پرسه زنی در فضاهای همگانی، پیروی از سبک های جدید پوشش، تصرف فضاها، متمایزکردن خویش از نسل قدیم، و تلاش برای مدیریت بدن خود در فضاهای عمومی جملگی اجزاء به هم پیوسته شکلی از زیستن هستند که می توان ذیل مقوله هسته ای «نمایش عمومی وجه مطلوبی از بودن» آن را نا مگذاری کرد. بدین سان، استفاده دخترانِ جوان از سبک-های جدید لباس درست در لحظه ای که به قصد نمایاندن هویتی جدید انجام می شود عملاً حکم انتخاب نوعی مُد جایگزین برای سرپیچی از قواعد قدیمی پوشش را دارد. همین کنش، هم زمان، آن ها را قادر می سازد خود را درمقام اعضای یک خرده فرهنگ از فرهنگ کلی متمایز کنند و پرستیژ، شکوه، انعطاف و آراستگی خود را به نمایش بگذارند.
۱۴.

شبکه های اجتماعی و گونه های کارکرد جمعی: مطالعه موردی شبکه اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینستاگرام تحلیل محتوا کاربر صفحه اجتماعی کارکرد جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۱۹۵
شبکه اجتماعی اینستاگرام به عنوان یکی از پرمخاطب ترین شبکه های اجتماعی نوین در جامعه ایرانی محسوب می شود که کاربران بسیاری آن را دنبال می کنند. وجود صفحات مختلف و متعدد در شبکه اجتماعی اینستاگرام نشان دهنده آن است که کاربران ایرانی با اهداف و مقاصد متفاوتی به ایجاد و پیگیری این صفحات می پردازند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی شبکه اجتماعی اینستاگرام، ضمن نقادی پژوهش های پیشین، درصدد تحلیل محتوای صفحات کاربران ایرانی و دسته بندی آن ها بر اساس نوع کارکرد جمعی بر آمده است. نتایج نشان می دهد که این صفحات انبوه را می توان ذیل شش کارکرد جمعی دسته بندی کرد: خبری، آموزشی، بازاریابی، خدماتی، بلاگرها، و پیج های زرد. بدین-ترتیب، حوزه فعالیت شبکه اجتماعی اینستاگرام فراتر از ارتباط ساده اجتماعی است چراکه شبکه های اجتماعی جدید نظیر اینستاگرام با قابلیتی های متفاوتی که دارند بسیاری از حوزه های فردی و اجتماعی را تحت پوشش قرار می دهد و می تواند پاسخ گوی نیازهای متفاوت افراد در زمینه کسب وکار اقتصادی، دریافت اطلاعات ، سرگرمی، آموزش ، ارائه خدمات و غیره باشد. شبکه اجتماعی اینستاگرام همچنین موجب تقویت فرهنگ مشارکتی می گردد. چراکه کاربران و کنشگران در این شبکه در ایجاد و گردش محتوا جدید به طور فعالانه مشارکت می کنند.
۱۵.

تحلیل گفتمان برساخت سوژه جسم مند زنانه در ارتباط با سلطه مردانه (زنان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفتمان سوژه جسم مند زنانه سلطه مردانه خودفعلیت بخشی عشق رمانتیک تناسب اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۲۲۱
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل گفتمانِ فوکویی این مسئله است که انجام کنش «مدیریت بدن زنانه» در بستر جامعه مصرفیِ کنونی چگونه به شکل گیری فردیت و نَفسِ مستقلِ زنانه، یا برعکس، به بازتولید سلطه مردانه می انجامد. . روشِ مورداستفاده، «تحلیل گفتمانِ فوکویی» است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق فردی با زنان شهر سنندج (بیست وشش نفر به-شیوه نمونه گیری هدفمند) گردآوری شده اند. از یافته های تحقیق هشت گزاره اصلی در ارتباط با موضوع استنتاج گردید که نشان از برساخت نفس زنانه در فضای نزاع آلود و پرتناقض بیناگفتمانی دارند. تکنیک های برسازنده سوژه جسم مند زنانه در دو گروه «تکنیک های پرورش نَفس مستقل زنانه» و «تکنیک های معطوف به بازتولید سلطه مردانه» دسته بندی شده اند. همچنین، اصلی-ترین موقعیت های سوژگی که به زنان ارایه می شود عبارتند از: «پایه زندگی»، «معشوق وفادار»، «شریک جنسی»، «زن جذاب»، «زن مهربان و فداکار» و «زن خانه دار». دست آخر این که یافته های تحقیق بیانگر آنند که شش گفتمان رایج درباره زنانگی به سوبژکتیویته زنان شکل می دهند: «گفتمان خودفعلیت بخشی»، «گفتمان عشق رمانتیک»، «گفتمان زن مستقل»، «گفتمان» تناسب اندام»، «گفتمان شریک زندگی» و «گفتمان مادر دلسوز». در ارتباط با پرسش اصلی تحقیق می توان گفت که سه گفتمان نخست به پرورش نفس مستقل زنانه کمک می کنند و سه گفتمان دوم به بازتولید سلطه مردانه می انجامند.
۱۶.

زنان کرد در حوزه عمومی: زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت های تشکل های اجتماعیِ زنانه (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازپس گیری دیگریِ مذکر روابط افقی زنانگی سوبژکتیویته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
هم زمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعه مدنی و گسترش تقریبی حوزه عمومی در اواسط دهه 1370، زنان شهرنشین جامعه کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزه عمومی تشکل هایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواست های زنان پی ریزی کنند. این تشکل ها از آن زمان تاکنون، به رغم محدویت ها و موانع ساختاری بسیار، به حیات و فعالیت خود ادامه داده اند. موضوع این پژوهش چگونگی برساخته شدن سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها، به مثابه نمادی از حوزه عمومی، است؛ یعنی این مسئله که سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها در متن چه زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت هایی و در مواجهه با کدام نوع قواعد و عرف ها شکل می گیرد؟ و زنان چگونه در تقلای تثبیت موقعیت سوژگی خود از نو خود را در برابر دیگریِ مذکر تعریف می کنند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با هجده نفر از فعال ترین اعضا و بعضاً پایه گذاران تشکل های زنانه، در چهار شهر مهم استان کردستان، مصاحبه های عمیق به عمل آمده است. طبق نتایج به دست آمده، از میان مؤثرترین زمینه های شکل گیری این تشکل ها در کردستان می توان به پیشنیه های تاریخی کنشگری عمومی زنان، رشد فزاینده ورود دختران به دانشگاه ها، رواج نگرش های فمینیستی و پیوستن روزافزون زنان به نیروی کار اشاره کرد. همچنین، تعامل ها، مناسبات و فضاهایی که سوبژکتیویته زنان در این تشکل ها در متن آن ها شکل می گیرد واجد مؤلفه هایی مثل روابط افقی اعضا، زنانگی معطوف به مقاومت، محوریت فعالیت های مدنی و خشونت پرهیزی است. دست آخر اینکه فرایند تثبیت موقعیت سوژگی زنان در این تشکل ها عمدتاً از خلال تلاش آن ها برای از آنِ خود کردنِ فضاهای عمومیِ مردانه، بازپس گیری گستره های فعالیت مدنی از دیگریِ مذکر و تمرین فردیت و خودآیینی در پیشگاه عموم می گذرد. به باور زنان، بسط این تشکل ها یگانه کورسوی امید رهایی آنان از کهن الگوی مردسالاریِ بازتولیدشده در وضعیت کنونی جامعه کردستان است.
۱۷.

مصرف موسیقی رپ به مثابه خرده فرهنگ معارض (مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خرده فرهنگ دانش آموزان رهایی مصرف موسیقی رپ مقاومت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۵۲
مصرف موسیقی رپ در میان نوجوانان و جوانان پدیده رایجی است؛ بخش قابل توجهی از اوقات فراغت آن ها را به خود اختصاص داده و جزء اصلیِ برسازنده سبک زندگیِ خرده فرهنگی آن ها است. پژوهش حاضر می کوشد شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی این پدیده را در میان دانش آموزان دبیرستان شهر همدان به شیوه ای کیفی مطالعه کند. نمونه ها به شیوه ای هدفمند انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل مضمونی داده های حاصل از مصاحبه ها بیانگر آن است که شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی موسیقی رپ در میان دانش آموزان دبیرستان را می توان ذیل شش مضمون محوری دسته بندی کرد: ابراز عواطف و هیجان زدگی، برقراری ارتباط، بازنمایی خود، تفنن و سرگرمی، محدودیت گریزی و رؤیاپردازی، و پس زدن دیگریِ بزرگ. سه مضمون اول دلالت بر آن دارند که دانش آموزان این ژانر موسیقایی را در خدمت دستیابی به نوعی رهایی ایجابی مصرف می-کنند و می کوشند به میانجی مصرف این موسیقی معناها و امکان هایی در زندگی شخصی و عمومی خود بیافرینند. اما سه مضمون دوم ناظر به نوعی رهایی سلبی هستند، یعنی رهایی از قیود، الزام ها و موانعی که فضاهای نمادین موجود بر حیات روزمره دانش-آموزان تحمیل می کند. مصرف موسیقی در این جا دستمایه ای ست برای گریز و مقاومت و طفره روی. می توان گفت که مصرف موسیقی رپ در میان دانش آموزان فعالیت روزمره ای است که از ناهمگونی و شکاف بین جهان رویایی و جهان واقعی زندگی آن ها تغذیه می کند.
۱۸.

خرده فرهنگ لوطی ها و تجربه طرد اجتماعی (مطالعه ی موردی لوطی های شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خرده فرهنگ لوطی طرد اجتماعی فرودستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۲۷۲
لوطی ها در شهر خرم آباد در حاشیه ها و محلات پایین سکونت دارند و به مشاغل و فعالیت های فرودستانه مشغول اند. فرهنگ کلیِ جامعه با به-حاشیه راندن این خرده فرهنگ از آن یک دیگریِ فرودست ساخته است که توان انطباق خود با تحولات جامعه مدرن را ندارد. پرسش این است که لوطی ها این طردشدگی اجتماعی را چگونه در متن خرده فرهنگ خود تجربه می کنند. پژوهش حاضر با اتکا به نظریه خرده فرهنگ مکتب بیرمنگام و با به کارگیری روش مردم نگاری انتقادی کوشیده است تا تجربه طرد اجتماعی نزد لوطی های شهر خرم آباد را تحلیل کند. از طریق مصاحبه فردی روایت های بیست نفر از لوطی های این شهر از تجربه طرد اجتماعی گزارش و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده است. طبق روایت لوطی ها، آن ها بیش از هر چیز از روابط همسایگی، مشارکت اجتماعی، میدان های آموزشی و ورزشی و از قلمرو سبک زندگیِ مدرن طرد شده اند. و علل این طرد بسته به موقعیت می تواند اصرار بر تداوم پیشه مطربی، فقر بین نسلی، تحقیر اجتماعی، تلقی ذات گرایانه از لوطی بودن، تابوی ناپاکی، کلیشه های رایج، نداشتن اصالت عشیره ای و نوع بازنمایی رسانه ای باشد. این طردشدگی در زندگی لوطی ها واجد پیامدهای گوناگون است، از جمله فرودستی اقتصادی، منع ازدواج های برون گروهی، مهاجرت به شهرهای دیگر، سرخوردگی از پیشه نوازندگی، انزجار از فرهنگ کلیِ جامعه، کتمان هویت خویش و احساس زائد بودن. در چنین وضعیتی، لوطی ها راه چاره را در مقاومت های خرده فرهنگی می بینند،
۱۹.

فرهنگ مصرفی و تخریب طبیعت: رویکرد انجمن های زیست محیطی به بحران زیست بوم (مطالعه موردی: انجمن سبز چیا، مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محیط زیست بحران زیست بوم سیاست سبز خوانش نشانه گرایانه انجمن سبز چیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۴۲
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت واکاوی انتقادی سیاستِ سبز که مبنای رویکرد انجمن های زیست محیطی به بحران زیست بوم است. استدلال اصلی این است که انجمن های زیست محیطی در تحلیل ریشه های بحرانِ زیست بوم و ارایه راهکارهای مقابله با آن از نقش سازوکارهای جهانشمولِ سرمایه داری غفلت می ورزند و با تمرکز بر عوامل جزییِ محلی به دام نوعی کیش حاشیه گرایی می-افتند. از منظر این پژوهش، تخریب طبیعت در جهان کنونی چیزی جدا از مناسبات اجتماعی و سیاسی نیست و فقط با تأمل در نشانگانِ متون و اسناد و نیز با تحلیل نگرش ها و فعالیت های کنشگران مربوطه می توان این پیوند را آشکار ساخت. میدان مطالعه انجمن های زیست محیطی کردستان و به طور مشخص انجمن سبز چیا در شهر مریوان است. داده ها در دو سطح گردآوری شده اند: متون و اسنادی که این انجمن تولید و منتشر کرده است و مصاحبه با اعضای فعال این انجمن درباره نگرش ها و رفتارهای آن ها در قبال محیط زیست. داده های نوع اول از طریق روش خوانش نشانه گرایانه تحلیل شده اند و داده-های حاصل از مصاحبه ها از طریق روش تحلیل مضمونی. نتایج بیانگر آن است که فرهنگ سازی، ساده زیستی، زاگرس، زریبار، جمعیت، خشونت، کمپین، مدیریت، حقوق بشر، نوستالوژی و اکوتوریسم محوری ترین نشانه های مورد استفاده این انجمن در اسناد نوشتاری است. همچنین قانون گرایی، هویت طلبی و واقع گرایی عمده ترین مضامین مرتبط با سیاستِ سبز در انجمن چیا هستند. به طورِ کلی تأملِ انتقادی بر داده ها حاکی از آن است که تمهیدات نشانگانی چیا در جهت بازنمایی محیط زیست ذیل سیاست پدیدار مفصل بندی شده که نتیجه ی آن نامرئی کردن کلیت اجتماعی در تحلیل بحران زیست بوم است.
۲۰.

بازنمود فردیت در فضای مجازی: از انتخابی شدن زندگی روزمره تا سوژه آنلاینِ ازهم گسیخته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه فردیت زندگی روزمره مناسک فضای آنلاین دیگریِ فربه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۵۲
این مقاله می کوشد تلاش سوژه ایرانی برای بازنمایی/ برساختِ فردیتِ خویش در فضای مجازی را مطالعه کند. برای انجام این کار، به منظور فهم چگونگی تولد و رشد سوژه ایرانی، نخست شرحی موجز از تولد سوژه مدرن و سیر دگردیسی مفهومی و انضمامی آن، به ویژه در مدرنیته متأخر، به دست داده است؛ سپس با اتکا بر تحلیل نشانه شناختی تصاویر بازنمودشده در فضای مجازی سویه های گوناگون تجلی سوژگی ایرانی را مطالعه کرده است. نتایج نشان می دهد که سوژه ایرانی در تلاش برای تحقق فردیت خویش در روزگار حاضر درست در کشاکش رودررویی با همان ریسک ها، بیم ها و تلاطم هایی است که زندگی روزمره او را دستخوش چندپارگی، نوسان، بیم زدگی و تعارض کرده اند. این سوژه به رغم آن که قدرت انتخاب بیشتری در زندگی روزمره پیدا کرده است، در مواجهه با مناسک، شعایر، فضاهای جمعی و دیگریِ فربه توان اش برای شکوفایی خویشتن تحلیل رفته است. سترون شدن زندگی روزمره در وضعیت واقعی جامعه ایران و تلاش سوژه ها برای احیای آن در جهان مجازی به خلق شکلی از زندگی انجامیده است که از دل آن سوژه هایی سرخورده، ازهم-گسیخته، تسلیمِ به دیگری، محوشده در مناسک و واپس رفته به کودکی سر بر آورده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان