مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تلاش سوژه ایرانی برای بازنمایی/ برساختِ فردیتِ خویش در فضای مجازی را مطالعه کند. برای انجام این کار، به منظور فهم چگونگی تولد و رشد سوژه ایرانی، نخست شرحی موجز از تولد سوژه مدرن و سیر دگردیسی مفهومی و انضمامی آن، به ویژه در مدرنیته متأخر، به دست داده است؛ سپس با اتکا بر تحلیل نشانه شناختی تصاویر بازنمودشده در فضای مجازی سویه های گوناگون تجلی سوژگی ایرانی را مطالعه کرده است. نتایج نشان می دهد که سوژه ایرانی در تلاش برای تحقق فردیت خویش در روزگار حاضر درست در کشاکش رودررویی با همان ریسک ها، بیم ها و تلاطم هایی است که زندگی روزمره او را دستخوش چندپارگی، نوسان، بیم زدگی و تعارض کرده اند. این سوژه به رغم آن که قدرت انتخاب بیشتری در زندگی روزمره پیدا کرده است، در مواجهه با مناسک، شعایر، فضاهای جمعی و دیگریِ فربه توان اش برای شکوفایی خویشتن تحلیل رفته است. سترون شدن زندگی روزمره در وضعیت واقعی جامعه ایران و تلاش سوژه ها برای احیای آن در جهان مجازی به خلق شکلی از زندگی انجامیده است که از دل آن سوژه هایی سرخورده، ازهم-گسیخته، تسلیمِ به دیگری، محوشده در مناسک و واپس رفته به کودکی سر بر آورده اند.
توصیف و تحلیل آیین های عزاداری در بین بازماندگان طبقه متوسط جدید در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران همه گیری کرونا، امکان برگزاری آیین های عزاداری به نحو عمومی و جمعی وجود ندارد. از اینرو، مسئله اصلی پژوهش حاضر مطالعه شیوه انجام عزاداری در بین بازماندگان طبقه متوسط جدید ایرانی و توصیف و تحلیل ویژگی ها و تحولات رخ داده در آنها است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، مقاله ی حاضر با استفاده از روش های نتنوگرافی، اسنادی، مشاهده و مصاحبه در بازه ی زمانی اسفند 1398 تا دی 1399 به مطالعه نحوه انجام عزاداری می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، عزاداری در بین اعضای طبقه متوسط جدید از اشکال گوناگونی برخوردار شده و از جمله در رسانه های اجتماعی به شیوه های مختلف برگزار شده است. محورهای اصلی تغییرات رخ داده عبارتند از:. 1- مجازی شدن 2- فردی شدن 3- شخصی شدن 4- تصویری شدن 5- جنسیت زدایی شدن 6- دنیوی شدن (فردی شدن دین) 7- تجاری شدن. در توضیح چرایی بروز این ویژگی ها و تغییرات صورت گرفته می توان به تحولات ایجاد شده در سبک زندگی و جهان بینی بازماندگان طبقه متوسط جدید اشاره کرد و در بین این ویژگی ها و خصوصیات سبک زندگی اعضای این طبقه تناظرات و همخوانی هایی را مشاهده نمود.
راه کارهای به کارگیری رسانه های اجتماعی در بهبود فرآیند مدیریت دانش سازمان صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان صدا و سیما همانند همه رسانه ها در دهه آینده با چالش های مختلفی از جمله بقا و رقابت در جامعه جهانی رسانه ای مواجه خواهد شد. در چنین سازمانی بار اصلی حیات سازمانی بر عهده نیروی انسانی متخصص قرار دارد که از شایستگی خلق، تبدیل ، بکارگیری و به اشتراک گذاری دانش تخصصی و سازمانی برخوردار است، اما مساله ای که وجود دارد این است که فرآیند مدیریت دانش در سازمان صدا و سیما در وضعیت مناسبی قرار ندارد در راستای حل مساله مذکور هدف این پژوهش شناسایی راهکارهای بکارگیری رسانه های اجتماعی در بهبود فرآیند مدیریت دانش سازمان صدا و سیما است. از رسانه های اجتماعی، شبکه های اجتماعی و ویکی ها و از فرآیندهای مدیریت دانش، اشتراک گذاری و بکارگیری دانش با توجه به اهمیت انها بررسی شده اند. در این مسیر پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق، جهت جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردید و پس از آن در محیط رسانه ملی و با حضور 20 تن از نخبگان دانشگاهی و خبرگان رسانه ای با انجام سه دور روش دلفی 30 راهکارشناسایی شد که به سه دسته راهکارهای مدیریتی، انگیزشی و ابزاری تقسیم می شوند.
طراحی مدل سیاستگذاری مطبوعات با تاکید بر توسعه زنان با استفاده ازنظریه برپایه کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای امروز مطبوعات همزمان در رقابت با رسانه های مختلف ، هنوز جایگاه خود را از دست نداده اند و می توانند به وظایف ذاتی شان از جمله در جهت آگاهی بخشی بپردازند. همچنین با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت کشور می باشند واهمیت نقش بانوان در توسعه جوامع و پایین بودن نرخ شاخص بین المللی توسعه زنان انجام مطالعه در این زمینه ضروری به نظر می رسد. این تحقیق در حوزه سیاستگذاری رسانه مکتوب )مطبوعات( تلاش نموده که در راستای موضوع اصلی تحقیق الگویی با تاکید برتوسعه انسانی زنان ارائه دهد . در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و نظریه برپایه کالسیک )گلیزر( استفاده شده است. به این منظور با 13 نفر از متخصصان و صاحبنظران در زمینه های سیاستگذاری و مطبوعات و زنان که بصورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته بعمل آمد . براساس تحلیل داده های بدست آمده از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و مدل بدست آمده از تحقیق، مقوله های اشباع شده عبارتند از: قوانین و سیاستها، نهادسازی، مدیریت و رهبری، فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ها، اقدامات محتوایی و آینده نگری.
تحلیل عصب شناختی آسیب های رسانه های نوین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از دو دهه است که روانشناسان و جامعه شناسان درباره آسیب های رسانه های نوین اجتماعی هشدار می دهند. در دهه اخیر، تحقیقات عصب شناختی نیز به کمک این حوزه آمده است تا بنیادی تجربی برای این مدعا فراهم آورد. (زمینه پژوهش). در این مطالعه ی توصیفی، قصد داریم ابعاد عصب شناختی آسیب های رسانه های اجتماعی را واکاوی کنیم (روش کار). سه بخش مغز یعنی «شبکه شناخت اجتماعی»، «شبکه شناخت خود مرجع» و «شبکه پاداش»، در گرایش افراد به رسانه های اجتماعی نقش اساسی دارند. مکانیسم های پاداش که در رسانه ها تعریف شده است و تغییرات عصب شناختی مغز در دوران نوجوانی، سبب فعالیت بیشتر این سه منطقه می شود و یک تقویت کننده مهم در استفاده روز افزون از رسانه های اجتماعی است. از سویی، تنهایی، افسردگی و ضعف حافظه از مهم ترین آسیب های رسانه های اجتماعی است که ریشه آن علاوه بر تغییرات عصب شناختی مغز در دوره نوجوانی، به تأثیر همسالان و چندوظیفه ای بودن رسانه های اجتماعی نیز باز می گردد (یافته ها). در این مقاله پس از بررسی عصب شناختی برخی از مهم ترین آسیب های رسانه های اجتماعی، به این پرسش پاسخ می دهیم که آیا پژوهش های عصب شناختی از آسیب های رسانه های اجتماعی حمایت می کنند یا خیر؟ در انتها یادآور می شویم که این تحقیق ها با محدودیت هایی نیز همراه است اما اعتبار نتایج پژوهش های این حوزه را مخدوش نمی سازد (نتیجه گیری).
بازیابی تصاویر مبتنی بر محتوای وب از شناسایی شاخص ها تا استخراج ویژگی های مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر دنیای امروز را دنیای دیجیتال در نظر بگیریم، دور از ذهن نیست که سلول مرکزی این دنیا را اطلاعات بدانیم و همچنین خیلی به بی راهه نرفته ایم که یکی از مسائل مهم و کاربردی حوزه اطلاعات دیجیتالی را مسئله بازیابی اطلاعات قلمداد کنیم. همان طور که می دانیم بخشی از اطلاعات به صورت تصاویر ارائه، و لذا ملاحظه می شود که ضرورت پرداختن به بازیابی تصاویر وجود دارد. بازیابی تصاویر میسر نمی شود مگر از طریق آشنایی با معیارهای استخراج ویژگی مبتنی بر محتوای وب. این امر در پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و بهره مندی از پایگاه های اطلاعاتی معتبر فارسی و انگلیسی مورد مداقه قرار گرفته است. بنابر این هدف، سوال پژوهش این گونه بنا نهاده شده است: معیارهای استخراج ویژگی برای بازیابی تصاویر مبتنی بر محتوای وب چیست؟ آیا استفاده از این ویژگی ها در بازیابی تصاویر تاثیرگذار است یا خیر؟ بر اساس یافته های این سطور درمی یابیم که برای بازیابی تصاویر، دو نوع ویژگی موردنیاز است؛ ویژگی های سطح بالا و ویژگی های سطح پایین. این دو نوع شاخصه با توجه به نوع نیاز در بازیابی مبتنی بر محتوای وب مورد استفاده قرار می گیرند.
بازنمایی کلیشه ها در قاب سینمای ایران: مطالعه موردی فیلم فروشنده اثر فرهادی از منظر شرق شناسی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در راستای پاسخگویی به این پرسش که آیا فرهادی بر طبق ادعای خود موفق به شکستن کلیشه های موجود از ایران در فیلم فروشنده (1394) شده است، هدف پژوهش شکل می گیرد. هدف از این پژوهش کیفی، تحلیل کلیشه هایی می باشد که فیلم فروشنده به آن ها نزدیک شده است. میدان مطالعه این پژوهش، علاوه بر متن و بافت فیلم، نظرات منتقدان و بینندگان خارجی زبان در دو تارنمای پر مخاطب بین المللی نقد فیلم است (متاکریتیک و راتن تومیتوز، 232 نظر). با رویکرد مثلث بندی، استفاده از چارچوبِ شرق شناسی نوین برای تحلیل گفتمان و تطبیق انتقادی بافت، متن و نظرات ببیندگان، فیلم فروشنده بررسی شد. با عنایت به پیشینه تاریخی کلیشه های خاورمیانه، گفتمان قالب فیلم، گفتمان استعماری است زیرا حدود 45 درصد نظرات نوشته شده در مورد فروشنده توسط بینندگان خارجی در این دو تارنما، صرفاً به مفهوم کلیشه ها اشاره دارند. پس از بررسی تصاویر بازنمایی شده از ایران در فیلم فروشنده و مقایسه آن با پیام های دریافتی در دو تارنمای مذکور، این نتیجه حاصل شد که اصغر فرهادی از دو منظر بازنمایی زنان و جامعه ایران، موفق به شکستن کلیشه های موجود نشده است و حتی آن ها را تقویت کرده است.
تحلیل محتوای کیفی موانع شفافیت در رسانه های خبری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع شفافیت در رسانه های خبری ایران انجام شده است. بدین منظور تعداد 52 نفر از مدیران و متخصصان رسانه، ارتباطات، جامعه شناسی و حقوق با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش تحلیل محتوای کیفی و پرسشنامه عمیق نیمه ساختارمند مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها شامل موانع شفافیت رسانه ای در دو بخش "درون سازمانی" و "برون سازمانی" بود. موانع درون سازمانی شامل13 مقوله: "فقدان امنیت شغلی و مالی اصحاب رسانه "، "مشکلات مالی و اقتصادی رسانه ها"، "وجود رانت در رسانه ها"، "فقدان شایسته سالاری"، "نبود محتوای حرفه ای مخاطب محور"، "کمبود زیرساخت های فناورانه"، "خودسانسوری و ترس اصحاب رسانه" و...؛ و موانع برون سازمانی شامل 15 مقوله: "پایین بودن نقدپذیری مسؤولان"، "ضعف قوانین و مقررات رسانه ای"، "نبود چارچوب شفاف آزادی رسانه ها"، "نبود نظام صنفی رسانه ای کارآمد"، "وجود رسانه های دولتی انحصاری"، "نبود مدیران کارآمد رسانه ای در مناصب دولتی"، "انفعال مردم در برابر رسانه ها"، "نگاه ابزاری دولتمردان به رسانه ها"، "عدم پاسخگویی به نیازهای رسانه ها" و... بود. یافته ها نشان داد که یکی از راهکارهای عملی مقابله با بحران های اجتماعی و اقتصادی امروزی و مبارزه با فسادهای ساختاری، ایجاد جریان آزاد اطلاعات و توجه به شفافیت رسانه ای است.
ارائه نگاشت راهکارهای مرجعیت جشنواره جهانی فیلم فجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش بین الملل جشنواره بین المللی فیلم فجر در سال 1393 از بخش ملی این رویداد فرهنگی و هنری جدا شد تا به عنوان جشنواره ای مستقل و با عنوان «جشنواره جهانی فیلم فجر» به کار خود ادامه دهد. این جشنواره تازه تاسیس همچون هر رویداد فرهنگی و هنری دیگری برای رسیدن به حد مطلوبی از عملکرد و جایگاهی موثر در جریان سینمایی جهان، باید شاخصه هایی را برای پیشرفت خود مشخص نماید. از این رو هدف پژوهش بررسی عوامل موثر بر تبدیل جشنواره جهانی فیلم به یک جشنواره معتبر و مرجع سینمایی بود. درگردآوری داده ها، از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته برای یافتن راهکارهای مؤثر بر مرجع سازی این جشنواره استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون و اهمیت_عملکرد بهره گرفته شد تا راهکارهای مؤثر در قالب مضامین فراگیر اولویت بندی شود. نتایج به دست آمده به استخراج 20 راهکار مؤثر بر مرجع سازی این جشنواره منجر شد که با استفاده از طریق کاربست روش تحلیل اهمیت-عملکرد، چهار راهکار «حضور فیلم ها و فیلمسازان نامدار»، «تعیین رویکردهای اخلاقی، تمدنی، فکری و سیاسی»، «زمینه سازی حضور فیلمسازان مبتنی بر پیوند جغرافیایی و یا اعتقادی» و «اتخاذ سیاست های حرفه ای، جامع و باثبات» به عنوان مؤثرترین راهکارهای بر مرجع سازی جشنواره پیشنهاد گردید.
ارائه الگوی حکمرانی در پلتفرم های ویدئویی آنلاین با تأکید بر نقش صنعت (خود تنظیم گری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در سراسر جهان تلاش های وسیعی برای بازتعریف رابطه میان حاکمیت، جامعه و بخش های خصوصی صورت می گیرد؛ در هیچ کجا این بازتعریف مهم تر از فضاهای جدید ارتباطی و رسانه ای نیست؛ جایی که در آن تحولات جدید، نیاز به استقرار شیوه های نوین حکمرانی مشارکتی در زنجیره تولید، نشر و مصرف رسانه ای را دوچندان نموده است؛ پژوهش پیش رو یافتن پاسخ برای سؤالات کلیدی مربوط به نقش و مسئولیت صنعت در فرایند تنظیم گری و ارائه الگویی دقیق و علمی برای حکمرانی پلتفرم های ویدئویی آنلاین را مهم ترین هدف خود قرار داده است؛ برای دستیابی به هدف فوق از روش داده بنیاد و مصاحبه با سیاست گذاران، خبرگان علمی و اعضایی از مدیران رسانه های مجازی کشور و همچنین تحلیل اسناد سیاستی(بالادستی) استفاده شده است؛ یافته های ناشی از کدگذاری سه مرحله ای پژوهش نشان دهنده نیاز برای تحقق منفعت عمومی و ایفای مسئولیت سه گانه اخلاقی، حقوقی و اجتماعی صنعت از طریق ایجاد سازوکار نهادی و مجموعه اقدامات راهبردی در تدوین حقوق نرم، اجرای مکانیسم های انگیزه محور و سازوکارهای حقوقی مبتنی بر داوری به منظور تحقق لایه محتوایی شبکه ملی اطلاعات و توسعه سپهر رسانه ای جمهوری اسلامی ایران می باشد.
تاثیر رسانه های اجتماعی بر تشخیص فرصت های کارآفرینی و نوآوری با تبیین نقش میانجی خودکارآمدی و هوش فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گسترش و نفوذ رسانه های اجتماعی آن را به یک زیرساخت دیجیتال با اثرات شگرف در دنیای کسب و کار تبدیل کرده است. با وجود حیاتی بودن کارآفرینی و نوآوری در اقتصاد مدرن، مطالعات اندکی در خصوص تاثیرگذاری رسانه های اجتماعی بر این دو متغیر صورت پذیرفته است. از سوی دیگر، در مواجه با پدیده جهانی شدن تمایزهای فرهنگی نمود بیشتری یافته که ممکن است مانعی برای شناسایی فرصت ها به شمار آید. لذا پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تاثیر استفاده از رسانه های اجتماعی بر تشخیص فرصت های کارآفرینی و نوآوری با تبیین نقش میانجی خودکارآمدی و هوش فرهنگی صورت گرفته است. داده های تحقیق از 147 پرسشنامه که میان مدیران کسب و کارهای اینترنتی دارای نماد الکترونیکی در شهر تهران توزیع شد گردآوری شده است و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها بیانگر تاثیر دو کارکرد اطلاعاتی و اجتماعی رسانه های اجتماعی بر تشخیص فرصت های کارآفرینی و در نهایت بر نوآوری است. همچنین خودکارآمدی و هوش فرهنگی نقش میانجی را در تاثیر رسانه های اجتماعی بر تشخیص فرصت ها ایفا می کند. بر مبنای نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود مدیران و شرکت های فعال در محیط های متنوع فرهنگی، برای ارتقا سطح خودکارآمدی و هوش فرهنگی خود و کارکنان شان، تمرکز ویژه ای بر به کارگیری رسانه های اجتماعی داشته باشند.
تحلیل کهن الگویی فیلم کوتاه «پدر و دختر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات ادبی به مثابه رویکردی بینارشته ای و پیوند ادبیّات با سایر زمینه های تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم می کند تا به درک بهتر و از قابلیّت های متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشته ای در ادبیات و اهمّیّت استفاده از یافته های حوزه های مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روش شناسی آن ها در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی می پردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهن الگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میان رشته ای حوزه هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساخته «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیّت های کهن الگویی مورد بررسی و تأمّل قرار می دهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهن الگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکّر سازنده آن به منظور بازنمایی مقولات کهن الگویی در خلال صحنه های فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش می گذارد و بسیاری از مقولات کهن الگویی را در خلال صحنه های خود به تصویر کشیده است که نشان دهنده آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانه یونگ و آبشخورهای اسطوره ای است.