جامعه شناسی هنر و ادبیات
جامعه شناسی هنر و ادبیات دوره 13 پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
قالی دست بافت ایران به عنوان هنر بومی و ملی و متن فرهنگی جامعه، امروزه با مشکلات و چالش های متعددی مواجه است. تبیین دلایل این مشکلات یا بخشی از آن ها، علیرغم حضور این محصول فرهنگی در زندگی اجتماعی، کم تر از منظر جامعه شناسی بررسی شده است. نظریه عمل بوردیو یکی از مهم ترین نظریات در حوزه جامعه شناسی هنر است که امکان تحلیل حوزه های مختلف هنری را فراهم آورده است. واکاوی و تلاش برای صورت بندی میدان قالی مطابق با این نظریه، موضوع این پژوهش است. از آن جایی که قالی دست بافت شامل میدان های متعدد است، بنابراین در این پژوهش سه میدان بازار(تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده)، طراحان و بافندگان، که بیش از سایر میدان ها در قاب این نظریه و منظومه بوردیو نزدیک است، مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارگرفته است. از این رهگذر، هنر قالی بافی و قالی دست بافت مطابق با مبانی نظریه کنش بررسی و تحلیل می شود. برخی از یافته-های پژوهش چنین است : از میان میدان های قالی، میدان بازار از دایره وسیع تر برخوردار بوده و به بینش و نظر بوردیو در ارتباط با میدان و کنش گران و تلاش برای کسب قدرت و سرمایه نزدیک تر است. کنش گران این میدان ضمن تعلق داشتن به طبقه مرفه و برخوردار از انواع سرمایه ها، در تلاش و رقابت و اعمال قدرت و خشونت نمادین با یکدیگر برای کسب سرمایه و منابع بیش تر هستند. کنش گران طراح و بافنده در زُمره طبقات میانی و فرودست و محروم از سرمایه ها و دیگر منابع هستند. در میدان طراحان و بافندگان ضمن تلاش بازیگران برای کسب سود، رقابت و قدرت نمادین شکل نمی گیرد. از این رو که
بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران با تکیه بر بازخوانی ویژگی های هویتی آن در حوزه هنر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت هنر نقاشی در جامعه ایرانی بهتر است از زوایای مختلف به این آثار نگاه شود تا همه ارزش های آن مورد مطالعه قرار گیرد. در این حوزه، به دیوارنگاره های بوم پارچه(که تلفیقی از نقاشی روی کرباس و دیوارنگاره است) کمتر توجّه شده و به عنوان یک اثر تاریخی با ویژگی های منحصر به فرد، کمتر مورد مطالعه بوده که این کم توجّهی باعث اتخاذ تصمیم های نادرست و همچنین تنوع روش های برخورد در حوزه حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه شده است و در ادامه باعث از بین رفتن بخش هایی از ارزش های نهفته در این گونه از نقاشی شده است. در این راستا، هدف از این پژوهش: دستیابی به معیارهای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان، شیوه اجرا و عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه است. از نظر هدف، نوع پژوهش پیش رو یک تحقیق کاربردی-توسعه ای است و همچنین از نظر روش، تحقیق حاضر یک تحقیق کیفی است که روش یافته اندوزی با استناد به منابع مکتوب، انجام مصاحبه و همچنین مطالعات و بررسی های میدانی بوده است که در ادامه مورد تحلیل قرار گرفته است. در نتیجه مطالعات، معیارهایی برای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان و شیوه اجرا، عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه معرفی شده است. برای تکمیل بخش تئوری، با تکیه بر یافته های تحقیق، آثاری از دیوارنگاره بوم پارچه برای اولین بار در ایران مورد شناسایی و معرفی قرار گرفته است.
مسئولیت اجتماعی هنرمند و کارکرد انتقادی هنر درمواجهه با بحران های طبیعی (مطالعه موردی: برنامه های هنری پس از طوفان کاترینا در آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های طبیعی، هرساله زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان را متأثر می سازد و موجب خسارات قابل توجهی می گردد. در بسیاری از بحران ها، ابعاد اجتماعی فاجعه، به مراتب مصیبت بارتر از ابعاد اقتصادی و تلفات جانی آن است و بحران هویتِ ناشی از آن، می تواند برای مدت طولانی، جامعه را با مشکلات جدی مواجه سازد. به همین دلیل یکی از مهم ترین اهداف مدیریت بحران، بازسازی مناطق بحران زده نه تنها از لحاظ فیزیکی بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی است. هنر، از مؤثرترین ابزار در کاستن از شدت آسیب های اجتماعی و بازسازیِ مجدد جامعه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با هدف بررسی کارکرد انتقادی هنر و مسئولیت اجتماعی هنرمند در مواجهه با بحران های طبیعی و پاسخ به این پرسش انجام گرفته که نقش هنر و رسالت هنرمندان در نقد و بررسی مدیریت بحران و به چالش کشیدن وضع موجود چیست و به عنوان نمونه موردی، آثار هنریِ پس از طوفان کاترینا در آمریکا مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که مفاهیم اجتماعی همچون پایداری، روحیه بازسازیِ جمعی، امید به آینده و... که در ژرف ساخت اثر هنری تجلی می یابند، می توانند معنا و هویتِ جمعیِ ازدست رفته جامعه را به آن بازگردانند و موجب جهت گیریِ تازه ای از کنشِ اجتماعی گردند. همچنین «هنرمندان»، به عنوان گروه نخبگان معنوی، به مدد مدیوم های هنری می توانند با نقد و بررسی نحوه مواجهه با بحران و به چالش کشیدن مسائل اجتماعی در هنگام بحران همچون اختلاف طبقاتی، تبعیض نژادی، عدالت اجتماعی و...، موجب افزایش شناخت جامعه و دستیابی به فهم و آگاهی بیشتر نسبت به واقعیت های موجود گردند.
نگاه خیره نظارت کننده و شکل دهی به بدن مطیع مدرنیزه شده در فیلم بلوچ (1351)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوچ (1351) داستان انتقام مردی روستایی از دو مرد شهری قاچاقچی عتیقه جات است که به همسر وی تعرض کرده اند. در طول فیلم شخصیت امیر قدرت خود را از امکان نامرئی بودن و دیدن بدون دیده شدن، به دست می آورد. او ابتدا بلوچ را که در پی انتقام گیری است از طریق ساز و کارهایی به سوژه مرئی خود مبدل می سازد، و از این طریق وی را تحت نظارت خود قرار می دهد. با این حال نگاه نظارت کننده امیر، از ظرفیت تاثیرگذاری برخوردار است و می تواند با حکاکی اصول خود بر بدن بلوچ، وی را به بدنی مطیع و منضبط مبدل سازد. در انتهای فیلم اما چرخشی اساسی در جهت نگاه پدید می اید، و با واژگونی مدل سراسربینانه، بلوچ نیز از قدرت نگاه برخوردار می شود و جایگاه نظارتی امن و نامرئی امیر از بین می رود. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای میشل فوکو در رابطه با ساز و کار نظارتی قدرت انضباطی، می کوشد نگاه نظارت کننده امیر بر بلوچ و نقش این نگاه در تبدیل کرن بلوچ به بدن مطیع را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش این بحث را مطرح می سازد که تلاش امیر برای مطیع و مدرنیزه سازی بدن بلوچ، در ارتباط با نگاه انضباطی حکومت پهلوی و تلاش های این حکومت برای شکل دهی به پیکر اجتماعی منسجم قابل بررسی است. نگاه خیره همگن کننده ای که با نفی و از بین بردن تفاوت ها، در پی شکل دهی به پیکر مطیع و همگن اجتماعی است.
آماتوریسم به مثابه کنشی اخلاقی و سیاسی در موسیقی: نگاهی به تحلیل نشانه شناختی موسیقی در آثار رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مسئله تحلیل نشانه شناختی موسیقی از منظر رولان بارت می پردازد. تحلیل نشانه شناختی موسیقی به این دشواری بر می خورد که موسیقی نظامی نشانه ای نیست. دلالت، که مسئله اصلی نشانه شناسی است در موسیقی غایب است. بررسی بارت از موسیقی دست آوردهای مهمی برای موسیقی و نشانه شناسی دارد، زیرا از طرفی این رویکرد به تحلیل بدیعی از موسیقی منجر می شود و از طرف دیگر توان نشانه شناسی را در بررسی تولیدات هنری را گسترش می دهد. اما هرچند بارت نشانه شناس است، چیزی به عنوان نشانه شناسی موسیقی به شکل مجزا در آثار او وجود ندارد. این پژوهش تلاش می کند با توجه به تفکر رولان بارت و بحث های او درباره موسیقی، عناصر اصلی نوعی نشانه شناسی موسیقی مبتنی بر تفکر بارت را توضیح دهد. ما برای بررسی این مسئله از شاخه های مختلف علوم انسانی هم چون فلسفه، روانکاوی و علوم اجتماعی یاری گرفته ایم همچنین این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای با رویکرد توصیفی تحلیلی نگاشته شده است. بارت برای بررسی موسیقی از دو مفهوم آماتوریسم و نا به هنگام استفاده می کند که در این مقاله شرح داده می شوند. از خلال این بررسی ها پژوهش حاضر سعی دارد مسئله جدایی بین هنر مدرن و جامعه را بازاندیشی کند. با برجسته کردن مسئله بدن از طریق تحلیل موسیقی می توان با کمک تفکر بارت راه برون رفتی از این جدایی یافت که نه به معنی بازگشت به گذشته باشد و نه پافشاری بر منطق مدرن.
مصرف موسیقی رپ به مثابه خرده فرهنگ معارض (مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف موسیقی رپ در میان نوجوانان و جوانان پدیده رایجی است؛ بخش قابل توجهی از اوقات فراغت آن ها را به خود اختصاص داده و جزء اصلیِ برسازنده سبک زندگیِ خرده فرهنگی آن ها است. پژوهش حاضر می کوشد شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی این پدیده را در میان دانش آموزان دبیرستان شهر همدان به شیوه ای کیفی مطالعه کند. نمونه ها به شیوه ای هدفمند انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل مضمونی داده های حاصل از مصاحبه ها بیانگر آن است که شیوه های مصرفِ خرده فرهنگی موسیقی رپ در میان دانش آموزان دبیرستان را می توان ذیل شش مضمون محوری دسته بندی کرد: ابراز عواطف و هیجان زدگی، برقراری ارتباط، بازنمایی خود، تفنن و سرگرمی، محدودیت گریزی و رؤیاپردازی، و پس زدن دیگریِ بزرگ. سه مضمون اول دلالت بر آن دارند که دانش آموزان این ژانر موسیقایی را در خدمت دستیابی به نوعی رهایی ایجابی مصرف می-کنند و می کوشند به میانجی مصرف این موسیقی معناها و امکان هایی در زندگی شخصی و عمومی خود بیافرینند. اما سه مضمون دوم ناظر به نوعی رهایی سلبی هستند، یعنی رهایی از قیود، الزام ها و موانعی که فضاهای نمادین موجود بر حیات روزمره دانش-آموزان تحمیل می کند. مصرف موسیقی در این جا دستمایه ای ست برای گریز و مقاومت و طفره روی. می توان گفت که مصرف موسیقی رپ در میان دانش آموزان فعالیت روزمره ای است که از ناهمگونی و شکاف بین جهان رویایی و جهان واقعی زندگی آن ها تغذیه می کند.
بررسی بازتاب هویت ملی در طراحی بسته بندی ایران با تأکید بر مؤلفه خط فارسی (مطالعه موردی: بسته بندی های برگزیده محصولات مواد غذایی دو سالانه طراحی گرافیک ایران "سرو نقره ای")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی بازتاب هویت ملی در طراحی بسته بندی ایران با تأکید بر مؤلفه خط فارسی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان هویت ملی ایرانیان است. پرسش اصلی تحقیق این است که موضع و گرایش طراحان بسته بندی برگزیده محصولات مواد غذایی دوسالانه طراحی گرافیک ایران "سرو نقره ای" در رابطه با بازتاب نوشتار فارسی و اعمال معیارها و هنجارهای خط و خوشنویسی فارسی در آثارشان چیست. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها ترکیبی از شیوه فیش برداری و تصویرخوانی و همچنین مشاهدات میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با مخاطبان است. تجزیه و تحلیل یافته ها نیز کیفی است. نتایج پژوهش نشان می دهد، در نمونه های موفق حروف نگاری بسته بندی ها ضمن بازتاب هویت برند، معرّف مؤلفه مهمِ هویت فرهنگی ایرانیان یعنی خط فارسی و هنجارها و خصوصیات زیبایی شناسانه آن است. ولیکن در تقابل با آن چالش هایی انتقال مفاهیم و معانی موردنظر را تحت تأثیر قرار داده و ارتباط خط و حروف نگاری فارسی با مخاطبان ایرانیِ فارسی زبان را با اختلال روبرو ساخته، که بدین شرح است: 1. فقدان (و یا) ضعف بهره گیری از خط و نوشتار فارسی در طرح و ارجحیت استفاده از نوشتار لاتین؛ 2. استفاده از قلم هایی با کیفیات بصریِ متأثر از هندسه، تناسبات و روحیه خط و خوشنویسی عربی؛ 3. شباهت بسته بندی ها و حروف نگاری آن ها به نمونه های دیگر و نداشتن هویت مستقل.
بررسی تغییر مفهوم عکاسی در ایران در گذار از گفتمان انقلابی به سازندگی بر اساس نظریه نهادگرایی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق می کوشد سیر تحول مفهوم عکاسی ایران در دو دهه نخست پس از انقلاب را در نسبت با گفتمان های سیاسی و فرهنگی حاکم بر هر دوره بررسی نماید. در این پژوهش از روش شناسی «نهادگرایی گفتمانی» بهره گرفته شده است که در آن هم زمان به نقش نهادها و ایده ها توجه می شود. در واقع از طریق تجزیه و تحلیل نظرات عکاسان ایرانی از یک سو و هم چنین بررسی گفتمان حاکم بر سازمان های متولی عکاسی تلاش می شود تا نشان دهیم که با گذار از گفتمان انقلابی (دهه نخست انقلاب) به گفتمان سازندگی، چگونه عکاسان ایرانی رفته رفته از صرف ثبت واقعیت (گرفتن عکس) فاصله گرفته و به جنبه ذهنی و بیان فردی (ساختن عکس) روی آورده اند. به عبارت دیگر، این پژوهش نشان می دهد که چگونه ارزش مستندنگارانه عکس رفته رفته جای خود را به ارزش هنری و نمایشی می بخشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نزدیک شدن به سال های پایانی دهه شصت، با قوت گرفتن نگرش فرمالیستی ابتدا مقوله ی تعهد و رسالت در عکاسی کمرنگ شده و سپس در نتیجه ی تحولاتی مانند دانشگاهی شدن عکاسی، رشد سازمان های متولی عکاسی و افزایش کتاب های نظری، عکاسان به شکلی از ساخت عکس روی می آورند که ذهنیت عکاس را بیش از پیش در خلق اثر دخیل می سازد.
خوانشِ پسااستعماری رمان های عربی با موضوع مهاجرت به غرب بر اساس الگوی رشدِ هویتِ نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفر و مهاجرت به غرب را می توان پربسامدترین درون مایه رمان های پسااستعماری عربی برشمارد. ماده داستانی این رمان ها از خط روایتِ یکسان و کارکردهایِ روایت شناختیِ هم گونی تبعیت می کند که تقریباً در همه آن ها تکرار می شود. در این دست رمان ها، شخصیت اصلی همواره سفری پر فرازونشیب را به کشوری غربی (غالباً فرانسه، انگلستان و آمریکا) تجربه می کند. این سفر از شیفتگی به تمدن غربی و تقلید از ارزش های موردِ تأیید اکثریت، آغاز می شود و پس از تقابل با این ارزش ها و مقاومت در برابر آن ها (با دو سازوکارِ فرویدیِ «جابه-جایی» و «واپس روی») در نهایت یا به درون گرایی و خودکوچی می انجامد و یا با درکِ عقلانی جایگاهِ «خود» در میان اکثریت، منجر به خودشکوفایی و بالندگی فرد می شود. پژوهش پیش رو، ضمن تبیین فرآیند رفتاری این شخصیت ها در سفر به غرب، می کوشد این فرآیند را بر مبنای الگوی پنج مرحله ایِ رشد هویت نژادی-فرهنگیِ «درالد وینگ سو» و «دیوید سو» تبیین و واکاوی کند. برآیندِ این پژوهش اثبات مطابقتِ نظریه مزبور با الگوی رفتاری شخصیت های داستانی عربی در سفر به غرب است. با این حال، در طول مراحل پنج گانه، مغایرت ها و تعارضاتی نیز دیده می شود که ناشی از شرایط منحصربه فرد جوامع عربی، تجربه خشونت بار استعمار غربی در جهان عرب، و تاریخ و سنت گران مایه عربی-اسلامی است.
موسیقی عامه پسند مستقل و فرهنگ غالب؛ سوژه اجتماعی در مضامین آثار امیرحسین مقصودلو (تتلو) در دهه نود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به رابطه موسیقی عامه پسند مستقل و فرهنگ غالب می پردازد. امیرحسین مقصودلو، ملقب به تتلو، خواننده مشهور، مورد مطالعه این پژوهش است. این مقاله به مطالعه محتوای آثار تتلو به عنوان یک خواننده موسیقی عامه پسند در دهه 1390 شمسی می پردازد. سؤالی که در این تحقیق مطرح می شود این است که آیا این محتوا بازتاب دهنده سوژه برآمده از دل سیاست های نئولیبرالی مورد مناقشه چند دهه گذشته بین صاحب نظران است یا خیر. این پژوهش با روش تحلیل مضمون، ده اثر از این خواننده را که از آن ها استقبال بیشتری شده است، بررسی می کند. نتیجه این بررسی، حوزه هایی را مشخص می کند که بخشی از آن ها شامل مضمون هایی هستند که همسو با فرهنگ غالب و بخش دیگر، در تقابل با آن قرار می گیرند. از دل چنین تطبیق و تقابلی سوژه ای سرگردان و آشفته برمی آید که هم مورد مذمت جامعه و فرهنگ و ایدئولوژی غالب و هم مورد عتاب منتقدان آن ها واقع می شود
مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق (مطالعه موردی گروه کامکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه گذشته، صنایع خلاق به بخش مهمی از اقتصاد جهانی تبدیل شده اند. صنایع خلاق و به ویژه صنعت موسیقی را می توان به عنوان بهره برداری تجاری از دانش هنری در نظر گرفت. صنایع موسیقی به عنوان بخشی از صنایع خلاق، نمونه ای آشکار از تغییرات اجتماعی-اقتصادی معاصر هستند که از صنایع تولیدی به سمت کسب وکارهای مبتنی بر دانش و خلاقیت حرکت می کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق با تأکید بر گروه کامکارهاست. در این راستا داده های پژوهش از ترکیبی از روش های مطالعه اسنادی و تحلیل تماتیک گردآوری شده اند. نتایج پژوهش حاضر مؤید ده مؤلفه اصلی در فعالیت های گروه کامکارها در راستای ترویج صنایع خلاق هستند که عبارت اند از: برقراری ارتباط دوجانبه بین موسیقی کردی و موسیقی ایرانی، ترویج و ارتقا سازهای محلی و ایرانی، استفاده از زبان های کردی و فارسی در آهنگ ها، شیوه انتخاب پوشش در اجراها، عضویت زنان در گروه، هم راستا بودن عضویت گروهی و خلاقیت فردی، همکاری با سایر گروه ها و خواننده ها، آموزش موسیقی، برگزاری کنسرت در مناطق مختلف و ارتقای وجه اجتماعی گروه با انجام کارهای عام المنفعه. نتایج پژوهش حاضر مؤید این نکته هستند که در فعالیت کامکارها تعامل دائمی بین امر کلی و امر جزئی مشاهده می شود. امر کلی در اینجا موسیقی ملی ایرانی و امر جزئی موسیقی محلی کردی است. کامکارها با ترکیب این دو سبک موسیقایی توانسته اند پایه گذار سبکی نوین باشند که مؤلفه های هر دو سبک موسیقایی را داشته باشد.