محمدرضا مریدی

محمدرضا مریدی

مدرک تحصیلی: استاد یار دانشکده هنر دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۹ مورد از کل ۳۹ مورد.
۲۱.

کشمکش های گفتمانی حافظه- فراموشی در مجموعه عکس «به روایت یک شاهد عینی» اثر آزاده اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظه جمعی ایدئولوژی حافظه عکس صحنه پردازی شده تحلیل گفتمان عکس های آزاده اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
عکس ها چونان اسنادی تاریخی منبعی برای دستیابی به واقعیت های گذشته هستند و بخشی از آگاهی تاریخی جمعی را شکل می دهند. اما عکس، همچون دیگر رسانه ها، تصویری کامل از تاریخ نیست؛ بلکه گزینش شده و برجسته سازی شده است. در واقع، عکس های تاریخی روایتی جهت داده شده و رسمی از گذشته دارند. از سوی دیگر، این هنرمندان هستند که با درام عکاسانه ساختار خطی روایت رسمی از تاریخ را بر هم می زنند و دوگانه حافظه و فراموشی را به منزله موضوع اندیشه و به مثابه برساخته ای اجتماعی تبدیل به ابزار روشنگری سیاسی می کند. سازوکار سیاست با تأکید بر رویدادهای درخشان به دنبال یادآوری خاطرات قدرت و پیروزی است و شکست های تاریخی را به فراموشی می کشاند؛ از همین رو است که منتقدان قدرت بر گسست ها و فراموش خانه های تاریخ تأکید می کنند. هنرمندان هم در ساخت حافظه و هم در بازسازی خاطره های فراموش شده نقش مهمی دارند؛ چه در ثبت رویدادهای هنری که اوج های درخشان تاریخ ملت را به فیلم و تصویر تبدیل می کنند، چه با خلق آثار انتقادی که تصویر رو به فراموشی تاریخ را یادآور می شوند. فیلم های تاریخی، عکاسی تاریخی و نقاشی تاریخی بخشی از این تلاش است. این مقاله به بررسی عکس های صحنه پردازی شده آزاده اخلاقی در مجموعه عکس «به روایت یک شاهد عینی» بر اساس تحلیل گفتمان می پردازد. با بررسی استراتژی-های گفتمانی حافظه-فراموشی در این مجموعه عکس، سه گونه روایت (فراموش شدگان، حذف شدگان و طرد شدگان) در تاریخ ایران تحلیل شد و نشان داده شد که هنرمند چگونه با کنش زیباشناختی خود سازوکارهای فراموشی حافظه جمعی را بازنگری می کند.
۲۲.

نوگرایی نگارگری در گفتمان های اجتماعی ایران معاصر با تمرکز بر رویکرد تحلیل گفتمان ارنست لاکلا و شانتال موفه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۲۰۳
 نگارگری ایران، هنری سنتی با قدمتی دیرین شناخته شده که همواره متناسب با سنت ها و در بستر تحولات فرهنگی جامعه عصر خویش شکل گرفته است. ازاین رو در هر دوره تاریخی نوگرایی هایی نسبت به دوره های پیشین مشاهده می گردد. نگارگری همانند دیگر هنرها در جامعه امروز ایران تنها با ترسیم فضای یکپارچه ای از حاکمیت یک اندیشه مواجه نیست. مقاله پیش رو با هدف تحلیل تحولات گفتمانی در ایجاد نوگرایی در نگارگری معاصر ایران سعی در پاسخ گویی به این پرسش دارد که «در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی چه خوانش متفاوتی از نوگرایی در نگارگری معاصر ایران نمایان شده است؟» پژوهش پیش رو این فرضیه را دنبال می کند که نوگرایی در نگارگری در رقابت و منازعه با گفتمان های رقیب شکل گرفته است. با بهره گیری از رویکرد تحلیل گفتمان[i] «ارنست لاکلا وشانتال موفه» نشان داده خواهد شد که در این منازعه چگونه برخی از دال های مرکزی[ii] برجسته و برخی به حاشیه رانده شده است و درنهایت صورت بندی گفتمانی آن ارائه می گردد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی با بررسی اسناد کتابخانه ای و میدانی با ابزار فیش و تصویربرداری به گردآوری داده ها پرداخته است. نمونه های موردبررسی از میان نگارگری های معاصر بعد از دوره مشروطه (1285-1398 ه.ش) به روش انتخابی گزینش شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد نیروهای مولد مرتبط با دال های مرکزی تداوم سنت در گفتمان «سنت-گرای متجدد»، بازگشت به سنت در گفتمان «تجدد سنت-گرا»، خوانش ایدئولوژیک از سنت در گفتمان «سنت-گرایی ایدئولوژیک» و سنت گرایی بیرون از متن سنت در گفتمان «واگرایی سنت» منجر به نوگرایی در نگارگری معاصر می گردد . [i] - Discourseanalysis [ii] - Nodal Point
۲۳.

تحلیل گفتمان هنر خاورمیانه: بررسی شکل گیری قواعد هنری در جامعه نقاشی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک هنری قراردادهای هنری گفتمان هنری هنر ایران هنر خاورمیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف مقاله حاضر تحلیل گفتمانِ هنر خاورمیانه است. از این رو در گام اول با نقد محدودیت های نظریه سبک در تحلیل هنر مدرن، بر تحلیل گفتمان به عنوان رویکردی جایگزین تاکید خواهیم کرد و در گام دوم رویکرد گفتمانی را برای تحلیل هنر خاورمیانه به کار خواهیم گرفت. تحلیل گفتمان هنر در یک سطح شامل تحلیل ویژگی های بصری، کالبدی و ژانر اثر و در سطحی بالاتر شامل تفسیر بینامتنی اثر و نسبت آن با تاریخ و در سطحی بالاتر شامل مطالعه فضای اندیشه ای است که امکان خلق اثر را فراهم می کند؛ مواردی همچون مطالعه نهادهای قدرت سیاسی و اقتصادی و نهادهای آموزشی، موزه ها و رویدادهای هنری (مانند فستیوال ها و حراجی های فروش) که فضای گفتمانی را بازتولید می کنند و برخی از آثار را مورد تایید یا رد قرار می دهند . بنابراین در مقاله حاضر مطالعه گفتمانی هنر، به معنای فراتر رفتن از مطالعه سبک های هنری است که به ما امکان مطالعه جریان های تازه ای از هنر مانند هنر فمنیستی، هنر ملی، هنر استعماری، هنر آسیایی و دیگر هنرهای منطقه ای مانند هنر خاورمیانه را می دهد. در این مقاله بر مبنای تحلیل فوکو از صورت های گفتمانی، به تحلیل چهار قاعده شکل گیریِ یک گفتمان یعنی وحدت موضوع، وحدت اسلوب های بیانی، وحدت نظام مفاهیم و وحدت استراتژی در هنر خاورمیانه می پردازیم تا ویژگی های صورتبندی گفتمانی آن روشن گردد. این رویکرد ابعاد تازه ای از قراردادهای زیباشناختی و قواعد هنری رایج میان نقاشان معاصر ایران را ، به مثابه جزئی از هنر منطقه ای مزبور، آشکار خواهد کرد.
۲۴.

تحلیل مفهوم هنرمند کنشگر با تکیه بر اندیشه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنرمند کنشگر هانا آرنت داستان کنشگری در هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۷۸
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟ در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
۲۵.

اسطوره فقر در سینمای ایران: تحلیل نشانه شناختی فیلم ابد و یک روز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره فقر ابد و یک روز دلالت ضمنی سینمای ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۰
در مقاله حاضر ابتدا به طرح موقعیت فقرا در جامعه مصرفی جدید از دیدگاه زیگمونت باومن، ژان بودریار و جان گالبریت می-پردازیم و با بررسی جایگاه فقرا در ایران پس از انقلاب اسلامی، رویکردی برای بررسی بازنمایی از فقرا در سینمای پس از انقلاب ارائه می دهیم؛ سپس به تحلیل نشانه شناسانه فیلم ابد و یک روز (سعید روستایی، 1394) می پردازیم؛ این فیلم از جمله آثار سینمایی درباره فقرا و تهی دستان است که در دهه هشتاد و نود بر پرده سینما اکران شده است. این مقاله تلاش دارد تا از خلال شناسایی دلالت های ضمنی برساخته شده از فقرا، اسطوره پردازیِ جامعه مصرفی از فقر را تحلیل کند و به نقد این روایت در سینمای دو دهه اخیر ایران بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در فیلم ابد و یک روز، تصویری از "فقرای تقدیرگرا"، "فقرای تبعیدی" ،"فقرای مقصر" برساخته می شود که با بهره از مکانیسم های "تاریخ زدایی" و "جابجایی رمزگان نابرابری با توانایی های ذاتی"، تصویر اسطوره ای و تغییرناپذیر از فقر ارائه می دهد؛ تصویری که سعی در بازتولید کلیشه های فرهنگی از فقر و در نهایت حفظ نظم طبقاتی و طبیعی سازی فقر در جامعه دارد.
۲۶.

بررسی جهت گیری نظام نقاشی در دوران انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انقلاب مشروطه دربار دیگری نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
در مواجهه با سپیده دم تجدد ایرانی در عصر مشروطه می توان پرسید آیا انقلاب مشروطه ایران، سرآغازی برای تحولات هنری بوده است یا خیر؟ دربار قاجار پیش از این به مدرنیزاسیون از بالا رو آورده بود که در پی آن، نظام نقاشی ایران، عناصری از بیرون را پذیرفته و حرکت به سوی نقاشی واقع گرایانه را آغاز کرده بود. در این پژوهش، با اتخاذ دیدگاهی تاریخی و جامعه شناختی تلاش شده است نشان داده شود دربار در چه شرایطی سلیقه هنری خود را بروز و تغییر داد و چگونه تحولات فرم شناختی را به خدمت در آورد. با تعلیق این حکم کلی که نظام نقاشی دوره قاجار، درباری است و دربار هم نمی تواند به تجدد فرهنگی کمک چشمگیری کند، می توان مشاهده کرد بستری برای تجدد نقاشی فراهم شد؛ ولی نیروهای مخالفِ دربار، حتی بعد از انقلاب، حمایت چندانی از نقاشی نکردند. در این بین، ناتورالیسم ایرانی نیز از طرح مفاهیم صریح اجتماعی فاصله می گرفت. به نظر می رسد دوری مبارزان عصر مشروطه از هنرهای تجسمی و شکل نگرفتن نقاشی متعهد را بتوان ناشی از عواملی همچون موانع مذهبی در پیوند مشروطه خواهان با هنرهای جدید، اقتصاد خاص و اغلب اشرافی نقاشی و مسائلی از این دست دانست. در این نوشتار، با معرفی جایگاه هنرمند، نقاشان عصر یادشده در کارکردی که در بدنه اجتماع دارند، قالب بندی می شوند.    
۲۷.

خوانش انتزاعی مردان و خوانش انضمامی زنان؛ مطالعه کانونی گروه های مخاطبان از برخی عکس های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوانش جنسیتی تأویلی تفسیری عکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۰
ادراک مخاطب از اثر، اوج کنش ارتباطی مخاطب در سیستم هنر است که طی آن مخاطب با ارزیابی اثر، به فهم آن نائل می شود. مخاطب در کوشش برای ساختن مفهومی منسجم از اثر، عناصری از اثر را انتخاب می کند و در کل هایی منسجم مانند ارائه ی روایت از اثر، سازمان می دهد. پیش فرض های ادراک که محصول تجربه ی زیسته و مشخصه های اجتماعی مانند جنسیت و تحصیلات هستند؛ چارچوبی پدید می آورند که مطالب بعدی در آن تفسیر می شوند. براین اساس، فرضیه ی پژوهش این است که در خوانش جنسیتی عکس مردان رویکرد انتزاعی و زنان رویکرد انضمامی دارند؛ در این مقاله با تفکیک نظری خوانش انتزاعی/ انضمامی و در سطحی فراتر شناخت تفسیری/ تأویلی، به مطالعه ی مواجهه ی مخاطبان با چهار عکس ایرانی پرداخته شد. روش پژوهش کیفی است و با استفاده از مصاحبه ی کانونی، به بررسی و دسته بندی خوانش ها پرداخته شد. براساس یافته های پژوهش، خوانش مخاطبان را می توان به تفسیرهای انتزاعی مردان و تأویل های انضمامی زنان تقسیم کرد و اینکه زنان در خوانش، بیشتر از مردان از ترکیب تأویل و تفسیر استفاده می کنند. اگرچه مخاطبان، در سطوح مختلف تحصیلی نیز تفاوت داشتند. به عبارتی مردان و زنان با تحصیلات پایین رویکردهای تاویلی بیشتری داشتند و برخی زنان با تحصیلات بالا نیز گاهی رویکردهای تفسیری را در پیش می گرفتند.    
۲۸.

هویت زن محور در جواهرسازی مفهومی: مطالعه موردی آثار سه هنرمند زنِ جواهرساز معاصر (فاطمه دولت آبادی، پگاه وداد، فرزانه داودیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جواهر مفهومی بازنمایی جنسیت گفتمان زن محور جواهر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۲۰
جواهرسازی مفهومی محصول پارادایم «معاصریت» با به چالش کشیدن و نقد مفاهیم و اصول پذیرفته شده در جواهرسازی کلاسیک و مدرن و اولویت قراردادن وجه مفهومی و بیان هنری به مثابه رسانه ای فرهنگی، بستری را برای بیان اندیشه های اجتماعی، سیاسی و حضور کنشگر هنرمندان فراهم ساخته است. جواهر اثری بیانگر و سمبولیک است که دلالت بر ارزش های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دارد. برای زنان جواهرساز، جواهر معاصر زبانی برای بیان ایده هایی است که موقعیت، خواسته ها و آرزوهای آنها را نشان می دهد و نقدها، اعتراض ها و دیدگاه های آنها را بیان می کند. از همین رو نظریه پردازان زن محور و کنشگران هویت جنسیتی به جواهرات توجه ویژه دارند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازنمایی جنسیت و تبیین موقعیت زن در آثار جواهر مفهومی ایران است که با رویکرد روش شناسی تحلیل گفتمان فرکلاف به معناکاوی در دلالت های انتقادیِ جواهر معاصر ایران پرداخته شد. نتایج نشان می دهد جواهرات تنها دلالت بر زیبایی زنانه و اشرافیت نیست، بلکه رسانه ای برای طرح دیگرگون و متفاوت از هویت زن است که با نقد مفاهیمی مانند بی هویتی و کالاانگاری زنان، تبعیض جنسیتی، تحقیر و طردشدگی، کلیشه های جنسیتی (همچون بدن ایدئال، زیبایی، کارکردهای جنسی) و خشونت در فضای عمومی و خصوصی به بازاندیشی آن می پردازند. هنرمندانِ جواهرمعاصر در مقام واکنش به نگاه جنسیتی عمل می کنند و با بیان انتقادی در جریان آگاهی سازی سوژه زنان گام برمی دارند.
۲۹.

تحلیل گفتمان فرودستی: بازنمایی عکاسانه فرودستان در ایران از دهه 1350 تا دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان میشل فوکو فرودست بازنمایی عکاسی مستند اجتماعی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۷۲
عکاسی مستند اجتماعی ایران، سهم اندکی در بازنمایی مسئله فرودستی داشته است؛ و بر خلاف ادعای ثبت صریح و بی دخل و تصرف، آنچه از فرودستی بازنمایی می کند، متکی بر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. هدف مقاله حاضر تحلیل بازنمایی عکاسانه فرودستی در بستر گفتمان های هژمونیک سال های انقلاب و پس از آن است. بدین منظور عکس های مستند اجتماعی ایران بین دهه های 1350 تا 1390 به روش تحلیل گفتمان، مورد تحلیل واقع شدند. با نمونه گیری هدفمند از عکس های مستند اجتماعی ایران، نشان داده می شود که گفتمان فرودستی به تعبیر فوکو با برجسته سازی چه گزاره هایی در هر دهه صورت بندی شده و عکاسی به عنوان آپاراتوس نهادی، چگونه آن را بازنمایی کرده است. نتایج این مقاله نشان داد که بازنمایی عکاسانه گفتمان فرودستی به سه دوره متمایز قابل تفکیک است؛ اول، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «رنجبر انقلابی» و «مستضعف» در گفتمان اجتماعی دهه 1350، اغلب با بازنمایی بدن هایی آرمانی و انقلابی به مثابه نمادی از مقاومت به صحنه انقلاب فرا خوانده شدند. دوم، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «قشر آسیب پذیر» در گفتمان فرهنگی، اغلب با بازنمایی بدن هایی منفعل، بیکار و معرف معصومیت از دست رفته در جامعه هنجارمند دهه 1370 با صورتی استحاله یافته به گالری ها راه یافتند. سوم بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «نابهنجار»، «کمتر برخوردار» یا «گروه های غیرمولد» در گفتمان سیاسی دهه 1390، اغلب با بازنمایی بدن هایی گروتسک و اگزوتیک به مثابه گروه های بالقوه بزهکار یا مجرمان، با فروکاست به ابژه ناکارمدِ جامعه مصرفی با تبعید به نا مکان هایی دور از جامعه به انقیاد درآمده و نامرئی شدند.
۳۰.

بازتاب قلندران صفوی در نگاره "شتر ترکیبی همراه با ساربان"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشی صفوی نقاشی ترکیبی صفوی پیکره در پیکره شتر ترکیبی تاریخ اجتماعی صفویه نظریه بازتاب قلندر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۵۰
نگاره "شتر ترکیبی همراه با ساربان" که امروزه در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، از آثار نقاشی ترکیبی ایران و متعلق به ربع سوم قرن 10/16 است. مسئله اصلی در این پژوهش به حضور پیکره های انسانی کوچک تر با شاخصه های ظاهری متفاوت –که یکی از آنها در توصیفات موزه متروپولیتن راهبی بودایی معرفی شده است- و تفاسیر اجتماعی مرتبط با آنها معطوف است. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد تا با استفاده از رویکرد تاریخ اجتماعی و نظریه بازتاب، بر مبنای اسناد و با روش توصیفی تحلیلی به مسئله چیستی هویت پیکره های انسانی متمایز کوچک تر و چرایی حضور آنها در نگاره یادشده و به بیان دیگر، برخی زمینه های اجتماعی مرتبط با طبقات اجتماعی پایین تر که با تصویرگری این اثر در ارتباط هستند، پاسخ دهد. در این راستا، از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، تعیین هویت پیکره های انسانی کوچک تر متمایز به عنوان قلندران صفوی است. ضمن آن که، حالات، ادوات و سایر ویژگی های پیکره های یادشده در هماهنگی با حالات قلندران (مانند خفته بودن در روز با پوستینی بر دوش) آیین های آنان (مانند جریده کشی و سقّایی)، جایگاهشان نزد علما و حکما و فرجام برخی قلندران شورشی صفوی است.
۳۱.

تغییر پارادایم هنر ملی به هنر تراملی: مطالعه تحولات هنر در امارات متحده عربی و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعات منطقه ای هنر هنر تراملی موزه تراملی قطر امارات متحده عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
هنر معاصر تلاش دارد از روایت هنر ملی فراتر رود و مبتنی بر تجربه های چندفرهنگی باشد. همانطور که قطر و امارات متحده عربی با تاکید بر سیاست های چندملیتی تلاش میکنند هنر معاصر منطقه را نمایندگی کنند. چندفرهنگی بودن این کشورها به دلیل انباشت نیروی کار خارجی و بین المللی است. اکنون بیش از 80 درصد جمعیت آنها را نیروی کار خارجی تشکیل می دهند؛ لذا ترجیح می دهند سیاست های چند فرهنگی و هنر فراملی را دنبال کنند. در این مقاله به سیاست های هنری این کشورها می پردازیم و این پرسش را دنبال می کنیم که تا چه حد توانسته اند در تحقق سیاست های تراملی و جریان سازی هنر در منطقه موفق شوند؟ روش مقاله حاضر «تحلیل روند» است که طی آن با تحلیل مجموعه ای از رویدادها (مانند تاسیس موزه ها و نمایشگاه های هنری) و آثار هنری (مرور تجربه های هنرمندان)، روند تغییر پارادایم هنر ملی به هنر فراملی مطالعه شد. نتایج نشان داد که سه ویژگی برای هنر در پاردایم تراملی می توان برشمرد: 1. خلق جریان جدیدی از هنر اسلامی معاصر به مثابه تجربه ای چند فرهنگی. 2. خلق آثار هنری دیجیتال و تکنولوژی محور، 3. خلق آثار هنر زیست محیطی همچون فصل مشترک فرهنگ ها و ملیت ها. این تجربه های هنری مورد حمایت سیاست های فرهنگی کشورهای منطقه به ویژه قطر و امارات است.  
۳۲.

فرهنگ بصری دیجیتال برساخته از اپلیکشن های هنری نرم افزارهای تلفن همراه هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ بصری دیجیتال اپلیکیشن تلفن همراه لو مانوویچ اندرو دارلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
امروزه تلفن های همراه هوشمند، با دو ویژگی متمایز خود، یعنی صفحات نمایش لمسی و امکان نصب اپلیکیشن های هنری، به مثابه یکی از جلوه های رسانه های دیجیتال، وضعیت جدیدی از فرآیند تولید و انتشار هنر را به وجود آورده اند. این رسانه، با مادیت زدایی از فرآیند تولید هنر و تکثیر آن، ویژگی های متنی و فرامتنی نوینی را به فرهنگ دیداری افزوده اند که در بستر خود، نقطه مولد مفاهیم بدیعی بر فرهنگ بصری دیجیتال است؛ تبیین و مفهوم سازی این پدیده بصری نوین، گامی است به سوی شناخت مختصات فرهنگی تصویر در رسانه دیجیتالی آن چه حول محور «جامعه نمایشگرها»، مفهوم می یابد. این پژوهش، با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به اطلاعات و منابع کتابخانه ای، با مطالعه چندین نمونه از اپلیکیشن های هنری تلفن همراه هوشمند، بر آن است تا ویژگی های فرهنگ بصری برآمده از تولید هنر در نرم افزارهای تلفن همراه را با توجه به آرای متفکران پیشگام در طرح مفهوم فرهنگ بصری دیجیتال، چون لو مانوویچ و اندرو دارلی، بررسی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است؛ هنر رسانه ای نوین با عزیمت از تصویر به اسکرین و جامعه نمایشگرها، به مفاهیمی نوین در عادتواره بصری، نظیر خصوصی سازی سیار و ارتباطات خانه به دوش، حاضرآماده های دیجیتال و تغییر فضای مصرف ... دامن زده اند.
۳۳.

تاریخ غایب زنان نقاش ایران: مطالعه جامعه شناختی زنان نقاش؛ از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان نقاش نقاشی معاصر ایران جنسیت زدایی جنسیت گرایی منفعل جنسیت گرایی بازاندیشانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
مطالعه تاریخ هنرهای تجسمی کشور ایران نشان از ناگفته هایی دارد که زنان هنرمند در آن از سهم بسیار کمی برخوردارند. در واقع مطرح کردن این پرسش تاریخی توسط لیندا ناکلین که «چرا هیچ هنرمند زن مهمی در تاریخ وجود نداشته است؟» چالشی را ایجاد می کند که می توان در پی آن بدون در نظر گرفتن جغرافیای خاص به این مهم پرداخت. هدف از این مقاله بررسی حضور زنان نقاش و زیبایی شناسی جنسیتی نقاشی آنها در فاصله دو انقلاب مهم ایران، یعنی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی است. بر پایه مولفه های ناکلین بر حضور کم رنگ زنان نقاش، بدیهی است کنش های نقاشانه و تعیین سطح کیفی آثار این نقاشان زن، علاوه بر افزونی حضورشان در این دوره تاریخی از توجه دور مانده باشد. افزون بر این تاثیر حضور برخی از زنان نقاش در دانشکده ها و هنرستان ها با آغاز دوران پهلوی و ایجاد موجی جدید از شیوه های نوین در امر آموزش نیز در تاریخ هنر مغفول مانده است. در این مقاله سعی شده با استفاده از تحلیل های جنسیتی در آثار نقاشان زن، به الگوهای قابل تاملی دست پیدا کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد شاخص هایی چون «مدرنیسم مردانه و جنسیت غایب»، «بازتولید نگاه مردانه»، «بازاندیشی ذهن زنانه» و «جنسیت گرای منفعل» نقاشی زنان را به گروه های مختلفی تقسیم کرده است. همچنین مطالعه آثار زنان نقاش تا پیش از انقلاب اسلامی، تنوعی از نگرش های متفاوت در ارتباط با نوسانات اجتماعی و تحولات چشمگیر هنری از شیوه های سنتی و کلاسیک تا بهره مندی از آموزه های مدرنیسم را در بر می گیرد.
۳۴.

تاریخ های موازی مطالعه تطبیقی تجربه هنر مدرن در آثار کوبیستی جلیل ضیاءپور (ایران)، شاکر علی (پاکستان)، جواد سلیم (عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقاشی کوبیسم جلیل ضیاء پور جواد سلیم شاکر علی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف مقاله، مطالعه تطبیقی هنر مدرن در کشورهای پیرامونی، همچون ایران، عراق و پاکستان است تا ابعاد تجربه مدرنیته در هنر مدرن روشن تر شود. لذا پرسش های محوری مقاله این است که هنرمندان پیشرو در این کشورها در جست وجوی فهم مدرنیته در هنر، چه راهی برای انطباق تجربه های هنر مدرن با هنر سرزمین خود در پیش گرفتند؟ مدرنیته بومی در هنر کشورهای پیرامونی چگونه تجربه شد؟ روش این پژوهش، جامعه شناسی تاریخی- تطبیقی است که بر مبنای آن، به مطالعه تجربه هنر مدرن در آثار جلیل ضیاءپور در ایران، شاکر علی در پاکستان و جواد سلیم در عراق پرداخته شد. نتایج نشان دادند که مطالعه شباهت های ساختاری تجربه این هنرمندان در سه سطح قابل انطباق است؛ 1. بستر و زمینه اجتماعی دوران؛ به ویژه در میانه قرن بیستم که گفتمان ملی گرایی بر شکل گیری فرهنگ ملی مؤثر بود و دولت ها به دنبال ساخت جریانی از هنر ملی و تاریخ گرا، اما پیشرو و مدرن بودند، 2. الگوهای هنری دوران؛ به طور مشخص آکادمی های هنری پاریس و لندن که شیوه های آموزش و مکاتب هنری را به هنرجویان بین المللی انتقال دادند، 3. ویژگی سبک کوبیسم که امکان پیوند میان هنر مدرن و هنر بومی و ملی را در آثار این هنرمندان پیشرو فراهم کرد. هنرمندان کشورهای پیرامونی در جست وجوی شیوه هنری بودند که هم معرف زبان جهانی هنر باشد و هم قابلیت ساخت یک مکتب ملی را داشته باشد. کوبیسم، پاسخی به این مسئله بود و به مثابه سبکی پیشرو در شکل دادن مکتب ملی هنر کشورهای پیرامونی، نقش مهمی داشت. هر سه هنرمند در تلاش بودند با در پیش گرفتن سبک کوبیسم، هنری ملی و سرزمینی خلق کنند؛ هر سه تلاش کردند به میراث تاریخی بازگردند و آن را با ترکیب بندی های هنر مدرن همسو کنند. تلاش آنها آغاز راهی بود که در نسل های بعد ادامه یافت. تجربه های هنری مشابه در این کشورها را می توان تاریخ موازی هنر نامید.
۳۵.

کشمکش های گفتمانی رئالیسم و ایدئالیسم در نقاشی ایران معاصر: طرح رویکردی برای مطالعه تاریخ اجتماعی هنر ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هنر ایران معاصر نقاشی ایران رئالیسم ایدئالیسم تحلیل گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۵
برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمی توان به زندگی نامه نگاری هنرمندان و تاریخ نگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوع شناسانه و سبک شناسانه آثار هنری اکتفا کرد، بلکه باید پرسید چگونه تاریخِ رویدادها شکل می گیرد و سبک ها پدید می آیند؟ چگونه نظام های قدرت فراز و فرود جریان های هنری را جهت می دهند؟ در مقاله حاضر این پرسش دنبال می شود که تقابل ایدئالیسم صاحبان قدرت و رئالیسم حاشیه نشینان قدرت به عنوان تقابل ساختاری به سبک ها و جریان های هنری ایران شکل داده اند؟ البته منظور از رئالیسم بازنمایی واقع نمایانه و طبیعت نمایانه و تقلیل آن به سبک های محدود در تاریخ هنر نیست، بلکه منظور مواجهه تجربی و عملی با جهان است؛ از همین رو در رویارویی با ایدئالیسم قرار دارد که مواجهه استعلایی و نمادی با جهان است. در این مقاله برای مطالعه فراز و فرود جریان های هنری ایران به مطالعه ظهور و گسترش طبقه متوسط و کشمکش های طبقه متوسط جدید و قدیم و هژمونیک شدن ارزش های این طبقات در تاریخ تحولات اجتماعی پرداخته شد. در نهایت پنج دوره پرفرازونشیب تحت عنوان شکل گیری رئالیسم در دوران مشروطه، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم تاریخ گرا و اصالت گرای پهلوی، حیات کوتاه رئالیسم انقلابی، افول رئالیسم در برابر ایدئالیسم مذهبی پس از انقلاب و بازگشت دوباره رئالیسم انتقادی مورد مطالعه قرار گرفت.
۳۶.

آموزش همگانی هنر: مطالعه جامعه شناختی آموزش غیر حرفه ای هنر در میان هنرجویان مراکز آموزشی شهر تهران در سال 1391(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش همگانی آموزش هنر مراکز آموزش هنر نقاشی ایران هنرجو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۴
آموزش همگانی هنر، به عنوان بخشی از برنامه اوقات فراغت، به همت سازمان ها و نهادهای فرهنگی دولتی و خصوصی اجرا می شود. یادگیری تفننی و فراغتی هنر نه تنها موجب افزایش مهارت های هنری و آشنایی با سبک های هنری می شود، بلکه با به اشتراک گذاشتن تجربه های هنری موجب افزایش مهارت در کار گروهی، افزایش مشارکت فرهنگی، و در نهایت افزایش اعتماد به نفس خواهد شد. بنابراین، پرداختن به آموزش همگانی هنر بخش مهمی از برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی است. در این مقاله، برای شناخت ابعاد مفهومی آموزش همگانی و غیرحرفه ای هنر، چهار نوع آموزش تخصصی، حرفه ای، عمومی، و همگانی از یکدیگر تفکیک شده اند و بر ضرورت توسعه آموزش همگانی، نه تنها به عنوان یک برنامه فرهنگی، بلکه به عنوان زیرساخت های آموزش تخصصی و حرفه ای هنر، تأکید شده است. هدف این مقاله، تحلیل جامعه شناسانه وضعیت آموزش همگانی هنر است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: پتانسیل اجتماعی توسعه آموزش هنر در میان چه قشرهایی از جامعه بیشتر است؟ گسترش آموزش هنر در میان کدام قشر اجتماعی به برنامه ریزی بیشتر نیاز دارد؟ متعاقباً به این پرسش ها نیز در مطالعه میدانی پرداخته خواهد شد: هنرجویان کلاس های آموزشی در مراکز فرهنگی شهر تهران چه ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ای دارند؟ آموزش هنر را در چه حوزه فرهنگی، برای فراغت خود انتخاب کرده اند؟ چه نگرشی به گونه های مختلف هنری دارند و عوامل تأثیرگذار بر این نگرش کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها، می تواند از یک سو متقاضیان آموزش غیرحرفه ای و حرفه ای هنر را ارزیابی کند و از سوی دیگر زمینه را برای برنامه ریزی فرهنگی در ارتقای کلاس های آموزش فراغتی هنر فراهم سازد. برای پاسخ به پرسش های تحقیق، با روش پیمایشی با 200 نفر از هنرجویان کلاس های آموزش نقاشی در مراکز آموزشی شهر تهران مصاحبه شد. یافته های این تحقیق نشان داد که هنرجویان مراکز آموزشی طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه و گروه های سنی مختلف با تحصیلات و سطح طبقاتی متفاوت اند؛ البته این دسترسی در طبقات پایین بسیار محدودتر و در طبقات متوسط و متوسط رو به بالا بیشتر است.
۳۷.

جاهل های سینما: کارکرد سیاسی و اجتماعی سینمای کلاه مخملی در پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان انتقادی فرهنگ عامه پهلوی دوم فیلمفارسی سینمای کلاه مخملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۲
سینما همواره در پیوند با سیاست بوده است. نظام های سیاسی همواره در پی کنترل و به خدمت گرفتن سینما بوده اند و از فیلم-هایی حمایت و استقبال می کنند که از نظر سیاسی مقبول، از نظر فرهنگی مشروع و از نظر مردم محبوب باشد. آنچه سینمای «فیلمفارسی» خوانده می شود، اگرچه توسط برخی منتقدان با بی اعتنایی و کم اهمیتی توصیف می شود، اما چه در سال های پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب این گونه از سینما تولید شده و با وجود استقبال همیشگی، کارکردهای سیاسی داشته است.در مقاله حاضر به کلاه مخملی ها، جاهل ها و لوطی ها در سینمای عامه پسند می پردازیم تا نشان دهیم ظهور این شخصیت ها در سینمای عامه پسند چگونه بود؟ کارکرد آنها برای نظام سیاست چه بود؟ با روش شناسی تحلیل گفتمانی به سه سطح توصیفی، کردار گفتمانی و کارکرد اجتماعی متن آثار سینمایی پرداخته شد تا ساختار روایی، نظام دستوری و تصویری فیلم ها مطالعه گردد. نتایج نشان داد که کلاه مخملی ها در سینمای عامه پسند چگونه قادر بودند با ساده سازی پدیده هایی چون گسست اجتماعی (سنت و مدرن)، فاصله فرهنگی (خواص و عوام)، شکاف طبقاتی (بالا و پایین)، تعارض منافع (سیاست اقلیت و موقعیت اکثریت)، دنیایی سهل، ممکن، فانتستیک بسازند و رؤیاهای مردم را تحقق پذیر کنند؛ آنها با ساخت واقعیت های جعل شده به خدمت نظام سیاسی مسلط و تثبیت نظم اجتماعی در می آمدند.
۳۸.

مشارکت نقاشان در فعالیت های جمعی جامعه هنر نقاشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایران جامعه هنری ایران فعالیت جمعی هنر مشارکت نقاشان ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۶۱
هنرمندان نوآور نیاز به نهادهایی دارند که آفرینش های نوآورانه آن ها را حمایت کند؛ آن ها با فعالیت های جمعی، جهت تأسیس اجتماعات، گروه ها و انجمن های هنری به این تأیید، تثبیت و حمایت دست می یابند. اما فعالیت های جمعی در هنر مدرن با موانعی مواجه است؛ موانعی همچون انزواگزینی رومانتیک هنرمندان و حاشیه نشینی آنان در ساختار جامعه که از مشارکت آن ها در فعالیت های جمعی می کاهد. از این رو در مقاله حاضر به این پرسش پرداخته شده است که «میزان گرایش نقاشان به مشارکت در فعالیت های جمعی هنر نقاشی چقدر است؟». برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به فعالیت های جمعی و نهادمند در جامعه هنری ایران پرداخته شد و سه صورت از فعالیت جمعی در قالب اجتماعات، گروه های و انجمن های هنری مورد مطالعه قرار گرفت؛ سپس در یک مطالعه می دانی به بررسی اثر متغیرهایی چون جنسیت، سن، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و اقتصادی نقاشان و نگرش آن ها به مقوله هنر اجتماعی و فردگرایی در هنر نقاشی، بر گرایش آن ها به مشارکت در فعالیت های جمعی جامعه هنری پرداخته شد. یافته های به دست آمده از مصاحبه با ??? نفر از نقاشان، حکایت از عدم تمایل آن ها به مشارکت های سازمانی و تمایل نسبی آن ها به فعالیت های گروهی دارد. عدم مشارکت نقاشان و فقدان انسجام در شبکه روابط اجتماعی هنرمندان از یک سو موجب ناتوانی در بیان خواسته های صنفی و مدنی گردیده و از سوی دیگر مانع شکل گیری جریان های اجتماعی هنر در قالب سبک و جریان های هنری شده است.
۳۹.

بازشرقی گرایی و نوشرقی گرایی در هنر معاصر زنان خاورمیانه مطالعه نمایشگاه شکستن حجاب (2002) و نمایشگاه زنان روایت گر (2013)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خاورمیانه زنان مسلمان زنان هنرمند مطالعات رویداد نمایشگاه های هنری هنرمندان عرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۹
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشه های بصری از «زن بودن»، «مسلمان بودن» و «خاورمیانه ای بودن» مواجه اند. نمایشگاه ها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال می کنند که به بازتولید کلیشه های بازشرقی سازی و نوشرقی گرایی تصویری می پردازند. پس از حادثه یازده سپتامبر 2001، تعداد نمایشگاه های هنری با محوریت زنان خاورمیانه افزایش یافت. این فرصتی برای زنان هنرمند بود تا مسائل شان را در کانون توجه رسانه های جهان قرار دهند؛ اما از سوی دیگر آن ها با انتظارات و کلیشه های پنهانی مواجه شدند که رویدادهای هنری غرب تمایل دارند تجربه های هنری آن ها را جهت دهند و با کلیشه های غرب همسو کنند. در مقاله حاضر با درپیش گرفتن رویکرد و روش شناسی «مطالعات رویداد» به مرور برخی از رویدادهای مهم هنر خاورمیانه می پردازیم و بر دو نمایشگاه «شکستن حجاب» (2002، یونان) و «زنان روایت گر» (2013، امریکا) تمرکز خواهیم کرد که با هدف بازاندیشی در کلیشه های فرهنگی و رد مفهوم ناتوانی زنان خاورمیانه برپا شدند. نتایج پژوهش نشان داد آثار زنان هنرمند خاورمیانه در طیفی دو قطبی قرار می گیرند؛ تصویر زنان رنجور از جنگ و زیبایی پس رانده شده سرزمین های شرق و مظلومیتی ترحم برانگیز از زنان تا تصویر زنان مقاوم و قدرتمند. در این دو سر طیف از زنان منفعل و قربانی تا آشوب گران و ستیزه جویان در برابر سنت ها، آثار متنوعی قرار دارند که مضامین زیادی را دربرمی گیرند. هنرمندان زن در جست وجوی راهی هستند که هم محدودیت های فرهنگ مردسالار را نقد کنند و هم بر انتظارات تقلیل گرایانه و اگزوتیک از هنر زنان غلبه یابند. این راه دشوار باید در برابر انتظارات بازار هنر و انتظارات سیاسی از نمایشگاه های هنری قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان