علیرضا قائمی نیا

علیرضا قائمی نیا

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۷۰ مورد از کل ۷۰ مورد.
۶۱.

تغایر تجارب وحیانی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 511
موضوع‌ اصلی‌ این‌ مقاله، بررسی‌ تفاوت‌ تجارب‌ وحیانی‌ و عرفانی‌ است. نگارنده، پس‌ از بررسی‌ عامل‌ اهمیت‌ یافتن‌ تجارب‌ عرفانی‌ در دورة‌ جدید، به‌ بررسی‌ دو دیدگاه‌ ساختی‌گروی‌ و ذات‌گروی‌ در زمینة‌ تجربة‌ دینی‌ پرداخته‌ و تأثیر این‌ بحث‌ را در تفاوت‌ تجارب‌ عرفانی‌ و وحیانی‌ نشان‌ داده‌ است. طبق‌ ذات‌گروی، میان‌ تجارب‌ دینی، هستة‌ مشترکی‌ در کار است‌ که‌ تفاسیر و زبان‌ و معارف‌ فاعل‌ تجربه، در آن‌ تأثیر ندارد؛ ولی‌ ساختی‌گروی‌ می‌گوید که‌ هیچ‌ تجربة‌ تفسیر نشده‌ای‌ در کار نیست. نگارنده‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ طبق‌ هر دو دیدگاه، تجارب‌ وحیانی‌ از سنخ‌ دیگری‌ هستند.
۶۳.

تجربه دینی در جهان جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 119
موضوع‌ بحث‌ این‌ مقاله‌ بررسی‌ علل‌ پیدایش‌ بحث‌ تجربة‌ دینی‌ در جهان‌ جدید است. چرا تجربة‌ دینی‌ در جهان‌ جدید پیدا شد و چه‌ تغییر و تحولاتی‌ یافت؟ به‌ نظر نگارنده، بحث‌ تجربة‌ دینی‌ دو روش‌ دارد: روش‌ معرفت‌شناختی، و روش‌ پدیدارشناختی. بحث‌ تجربه‌ دینی‌ با آغاز مدرنیته‌ ظهور کرد و در بستر جریان‌ پست‌ مدرنیسم‌ نیز دگرگونی‌هایی‌ یافت. ارکان‌ مدرنیته‌ چه‌ ارتباطی‌ با این‌ بحث‌ دارد؟ نگارنده‌ نخست‌ ارکان‌ مدرنیته‌ را برشمرده؛ آن‌ گاه‌ ارتباط‌ آن‌ را با این‌ بحث‌ بیان‌ کرده‌ است.
۶۶.

بسط ناپذیرى تجربه نبوى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید تجربه دینی
تعداد بازدید : 90
نویسنده زیربناى این «سخن را که وحى تابع پیامبر است نه او تابع وحى‏» را مدل کانتى مى‏داند کانت مى‏گوید ذهن، منفعل و دریافت کننده محض نیست‏بلکه فاعلیت هم دارد و صورى را از خود به مدرکاتش مى‏افزاید و در حقیقت تجربه‏اى محض در کار نیست. با توجه به این ایده به اعتقاد بعضى از متفکرین داخلى موضع‏گیریها و تجارب پیامبر صلى الله علیه و آله با شرایط اجتماعى رابطه دیالوگى داشت. مؤلف پس از تبیین رابطه دیالوگى با نقد این نظریه مى‏نویسد: اسلام پیامى خاص براى جامعه داشت و پیامبر حامل آن پیام بود و مضمون این پیام از پیش تعیین شده بود، شرایط اجتماعى و تاریخى، محتوا و مضمون آن پیام را تغییر نمى‏داند بلکه مواردى پیش مى‏آوردند که پیامبر صلى الله علیه و آله آن پیام را بهتر تفسیر و تبیین مى‏کردند. بحث اساسى و بنیادى‏تر که نسبت‏به کل این مقاله مطرح مى‏شود، از این قرار است که: بطور کلى، سه نظریه اساسى در مورد سرشت وحى در غرب مطرح شده است. یکى از این نظریات که دیدگاه گزاره‏اى درباب وحى است از قرون وسطا در میان متکلمان مسیحى مطرح بوده است. بر طبق این نظریه، وحى مجموعه‏اى از گزاره‏ها است که خدا به پیامبر القاء مى‏کند. دوم، دیدگاه تجربه دینى که بر طبق آن وحى گونه‏اى تجربه دینى است و خدا بر پیامبر وحى کرد به این معنا است که پیامبر خدا را تجربه کرد. این نظریه از زمان شلایرماخر در الهیات پروتستان مطرح بوده است و بالاخره، دیدگاه سوم; یعنى نظریه‏اى که در قرن بیستم مطرح شد دیدگاه افعال گفتارى است. این نظریه را متکلمان و فلاسفه دینى مطرح کرده‏اند که از آثار آستین فیلسوف تحلیلى متاثر بوده‏اند. بر طبق دیدگاه اخیر خدا بر پیامبر وحى کرد. به این معنا که اولا خدا جملاتى معنادار را از زبانى خاص براى پیامبر اظهار کرده است و ثانیا، این جملات مضمونى خاص داشته‏اند; یعنى خدا مضامینى
۶۷.

‌نظریه‌ شالوده: مبناگرایی‌ خطاناپذیر(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 667
یکی‌ از مؤ‌لفه‌های‌ اساسی‌ در تعریف‌ معرفت، توجیه‌ است. یک‌ نظریة‌ مهم‌ و اساسی‌ در این‌ باب، مبناگرایی‌ است. کیث‌ لرر معرفت‌شناس‌ معروف‌ و برجستة‌ معاصر، در این‌ نوشتار ضمن‌ تبیین‌ و تحلیل‌ نظریة‌ مبناگرایی‌ و بیان‌ اقسام‌ آن‌ انتقاداتی‌ را براساس‌ دیدگاههای‌ خود بر این‌ نظریه‌ وارد می‌داند. وی‌ ضمن‌ بیان‌ اینکه‌ این‌ نظریه‌ هم‌ در میان‌ تجربه‌گرایان‌ و هم‌ عقل‌گرایان‌ طرفدارانی‌ برجسته‌ داشته‌ است؛ مبناگروی‌ را به‌ خطاناپذیر و خطاپذیر تقسیم‌ می‌کند و برای‌ تبیین‌ مبناگروی‌ خطاناپذیر بحث‌ از اصلاح‌ناپذیری‌ در قضایای‌ تحلیلی، قضایای‌ راجع‌ به‌ افکار و نیز احساسات‌ را مطرح‌ می‌کند و آنها را مورد انتقاد قرار می‌دهد و بدینوسیله‌ راه‌ را برای‌ مفهومی‌ ضعیفتر از تحیلیلیت‌ و امکان‌ و در نتیجه‌ مبناگرایی‌ را فراهم‌ می‌سازد تا در عین‌ تأکید بر باورهای‌ پایه‌ و اینکه‌ اینها ضامن‌ صدق‌ باورهای‌ غیرپایه‌اند، آنها را خطاناپذیر بداند. وی‌ ضمن‌ تبیین‌ نظریة‌ پدیدارگرایی‌ به‌عنوان‌ نمونه‌ای‌ از مبناگرایی‌ خطاناپذیر، انتقاداتی‌ هم‌ بر آن‌ وارد می‌آورد. وی‌ از این‌ نوشتار می‌خواهد این‌ نتیجه‌ را بگیرد که‌ ما در باورهای‌ خود حتی‌ باورهای‌ پایه‌ خطاناپذیریم‌ و طبعاً‌ در دستیابی‌ صدق، تضمین‌ و قطعیتی‌ در کار نیست. دیدگاههای‌ لرر در این‌ خصوص‌ دارای‌ اشکالات‌ و انتقاداتی‌ چند است‌ که‌ به‌ یاری‌ خداوند متعال‌ در شماره‌های‌ آتی‌ نشریه‌ بدانها خواهیم‌ پرداخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان