نادره سعادتی

نادره سعادتی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

تبیین مفهوم انفصال نسلی در مطالعه نسل زد

کلید واژه ها: انفصال نسلی نسل زد مفهوم تبیین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۲۸۴
زمینه و هدف: وجود نظریات جدیدتر در تبیین تفاوت های میان نسلی و فرآیند تغییر و تحولات نسلی و پیش بینی پیامد آن ضروری و مهم به نظر می رسد. لذا هدف از پژوهش حاضر تبیین تفاوت های بین نسلی و پیش بینی تحولات نسلی بر اساس مفهوم انفصال نسلی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع مروری و یک پژوهش تحلیلی-توصیفی بود. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، یافته های مرتبط با موضوع مقاله حاضر جهت بحث و نتیجه گیری، در بخش یافته ها شرح داده شد. یافته ها: یافته ها حاکی تفاوت های بنیادین بین نسل زد و سایر نسل ها وجود دارد. این تفاوت ها گستره زیادی را شامل می شود از جمله: فرهنگی، اجتماعی، شناختی، هیجانی، رفتاری، زبانی، نگرشی و غیره. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مفهوم انفصال نسلی به شناخت و تبیین بهتر پدیده های فرهنگی-اجتماعی مرتبط با نسل زد کمک می کند.
۲.

اثربخشی خودنظم بخشی هیجانی بر افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودنظم بخشی هیجان ازدواج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۶۱
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خودنظم بخشی هیجانی بر افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با گروه گواه و طرح  پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین تازه ازدواج کرده دانشگاههای تهران، الزهرا و شهید بهشتی بودند که طی فراخوان عمومی از کلیه دانشجویان متاهلی که کمتر از 3 سال از ازدواجشان گذشته بود دعوت به همکاری شد و از بین آنها تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش  (15 زوج) و گواه (15 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نمره خودنظم بخشی ارتباطی (54/27=F، 001/0=P)، و تکاپوی ارتباطی (91/20=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش خودنظمی بخشی هیجانی باعث افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده می شود، لذا روانشناسان و مشاوران می توانند برای کمک به زوجین تازه ازدواج کرده از این روش بهره مند شوند.
۳.

روابط مبتنی بر سلطه/تسلیم و آزارخواهی/دیگرآزاری میان زوجین: یک مقاله مروری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۳۱۴
زمینه و هدف: امروزه در جهان نوعی از روابط جنسی میان زوجین شیوع پیدا کرده است که روابط مبتنی بر سلطه و تسلیم و آزارخواهی و دگرآزاری است و در ادبیات علمی و نیز ادبیات عام از اصطلاح بی دی اس ام برای این روابط استفاده می گردد که به طور کلی نوعی از مبادله قدرت و یا وجود درد در رابطه زناشویی میان زوجین است که منجر به برانگیختگی و ارضای جنسی می شود. تحقیقات پیشین رویکردی آسیب شناسانه به این موضوع داشته اما به مرور تمرکز پژوهش ها در این زمینه از آسیب شناسی فاصله گرفته است. هدف از این پژوهش مرور مقالات مرتبط با روابط مبتنی بر سلطه/تسلیم و آزارخواهی/دیگرآزاری میان زوجین است. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده و جهت گردآوری داده ها از مقالات و کتب موجود در پایگاه های علمی معتبر استفاده گردید. یافته ها: پژوهش های پیشین نشان دادند که نگرش جامعه و درمان گران نسبت به این نوع روابط منفی بوده و این باعث شده است این افراد تحت تأثیر برچسب و داغ قرار بگیرند. از سوی دیگر، این نوع روابط با ویژگی های شخصیتی، رضایت زناشویی و رضایت جنسی رابطه دارد. به طور مثال، یافته ها حاکی از آن بود که این افراد برون گراتر و بازتر نسبت به تجربه هستند و از نظر تحصیلی و جایگاه شغلی در مراتب بالایی قرار می گیرند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که این موضوع نیازمند مقالات بیش تر به ویژه به زبان فارسی می باشد. همچنین به متخصصین پیشنهاد می شود یافته های شرح داده شده را در کار خود لحاظ کرده و در ابتدای روند تشخیص و درمان افرادی که تمایل به این نوع روابط دارند را برچسب گذاری نکرده و علائم و نشانه های اختلال را با دقت بیش تری جهت تصمیم گیری بررسی نمایند.
۴.

اثربخشی آموزش مبتنی بر توانمندی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان

کلید واژه ها: آموزش مبتنی بر توانمندی عملکرد تحصیلی دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
زمینه و هدف: یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هر کشور، مسئله افت تحصیلی و پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان آن کشور است. بنابراین، هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر توانمندی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون بود. بدین منظور از جامعه آماری دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب (مجتمع ولیعصر(عج)) به صورت نمونه گیری تصادفی شناسایی 16 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (8 نفر) گمارش تصادفی شدند و عملکرد تحصیلی آن ها مورد سنجش قرار گرفت. این افراد در جلسه های آموزش مبتنی بر توانمندی اسمیت (2004) به صورت فردی در 10 جلسه 90 دقیقه ای شرکت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با به کارگیری نرم افزار تحلیل آماری SPSS تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که عملکرد تحصیلی (001/0P< ، 018/41= F) در گروه آزمایشی به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از آموزش مبتنی بر توانمندی می تواند به بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان کمک کند.
۵.

اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ (STEP) بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استپ رابطه والد - فرزندی خودکارآمدی والدگری انعطاف پذیری آموزش والدین مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۴۹۲
زمینه: مرور پژوهش ها نشان می دهد که استفاده از برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر سبک های فرزندپروری، انعطاف پذیری روانشناختی و تنیدگی مادران تأثیر می گذارد؛ اما مسئله اینست که تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزند و خودکارآمدی والدگری مغفول مانده است. هدف: بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر کیفیت روابط والد - فرزندی، خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران شهر اصفهان بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش مادران دارای نوجوان پسر 12 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره یارستان شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 40 مادر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 مادر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های رابطه والد - فرزندی پیانتا (1994)، خودکارآمدی والدگری دومکا، استرزینگر، جکسون و روسا (1996)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش به شیوه استپ درایکورس و سولتس (1991). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: برنامه آموزش والدین به شیوه استپ بر بهبود کیفیت روابط والد - فرزندی و افزایش خودکارآمدی والدگری و انعطاف پذیری شناختی مادران تأثیر داشت (0/001> p ). همچنین برنامه آموزش والدین به شیوه استپ در مرحله پیگیری هم، معنادار بود (0/001 > p ). نتیجه گیری : والدینی که در 8 جلسه برنامه آموزش والدین به شیوه استپ شرکت کرده بودند، کیفیت روابط والد - فرزندی بیشتر، خودکارآمدی والدگری بهتر و انعطاف پذیری شناختی بیشتری کسب کردند.
۶.

بررسی نقش سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۴۵
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان شهر اصفهان بود. روش پژوهش: این مطالعه که از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی است؛ از بین مادران دارای فرزند نوجوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بازه زمانی آبان تا بهمن 1398، 120 مادر به شیوه هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (1973) و مشکلات رفتاری آخنباخ (فرم والدین) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گوشه گیری/افسردگی و رفتار پرخاشگرانه با شیوه فرزندپروری سهل گیرانه و بین مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی با شیوه فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی معناداری دارد؛ همچنین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه توانست گوشه گیری/افسردگی (05/0=P) و رفتار پرخاشگرانه (01/0=P) را پیش بینی کند؛ شیوه فرزند پروری مستبدانه نیز مشکلات اجتماعی (01/0=P) و رفتار قانون شکنی (01/0=P) و شیوه فرزند پروری مقتدرانه رفتار پرخاشگرانه (05/0=P) را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شیوه های فرزندپروری سهیل گیرانه و مستبدانه بر روی بازخورد فردی روان شناختی نوجوانان با مشکلات گوشه گیری/افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی و رفتار پرخاشگرانه بیشتری همراه است.
۷.

ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل تربیتی مردان موفق تجربه زیسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۵۷۹
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تربیتی از تجربه زیسته مردان موفق بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند شرکت کنندگان انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 15 مرد موفق مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفت و با استفاده از روش چارمز (2014) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در گام اول مولفه های تربیتی مردان موفق در شش طبقه نظام ارزشی خانواده، انعطاف پذیری شناختی، کارکرد مطلوب، سبک فرزندپروری مقتدرانه، والدگری توانمند و مدیریت مثبت روابط والد-فرزندی به عنوان محور اصلی استخراج شدند و در گام دوم چهار مولفه عوامل خانوادگی، فردی، اجتماعی و آموزشی به عنوان محورهای اصلی ریشه تربیت مردان موفق شناسایی شدند. در گام سوم دو منبع مهم سابقه رشدی و سبک زندگی سازنده به عنوان سازوکارهای زیربنایی رسیدن به موفقیت شناسایی شدند. نتیجه گیری: والدین برای فراهم کردن زمینه های تربیت موفق در فرزندان، لازم است به اصول و روش های مورد نظر در تربیت و مقتضیات آن توجه کرده و بر طبق آن ها به امر مهم تربیت فرزندان بپردازند.
۸.

اثربخشی برنامه آموزش نظامدار فرزندپروری کارآمد بر استرس والدگری، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی مادران پسران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس والدگری انعطاف پذیری شناختی تنظیم هیجان فرزندپروری کارآمد مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۳۴۶
هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی برنامه آموزش نظامدار فرزندپروری (استپ) کارآمد بر استرس والدگری، تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی مادران نوجوان پسر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 133 مادر دارای نوجوان پسر 12 تا 18 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره یارستان شهر اصفهان در سال 1398 بود. ابتدا مادران به پرسشنامه استرس والدگری آبیدین (1983) پاسخ دادند. 87 مادر دارای استرس بالای والدگری تشخیص داده شدند. از بین آن ها 40 مادر که واجد ملاک های ورود بودند به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند و پرسشنامه های استرس والدگری آبیدین (1990)، دشواری نظم دهی هیجانی گارنفسکی (2001) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) را در سه مرحله تکمیل کردند. آموزش نظامدار فرزندپروری کارآمد بر استرس والدگری آدلر-درایکورس (2004) به گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته ارائه و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر برنامه آموزش والدین بر استرس والدگری (87/9 =F، 003/0=P)، تنظیم هیجانی (39/9 =F، 004/0=P) و انعطاف پذیری شناختی (68/9 =F، 004/0=P) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجایی که آموزش این برنامه با اصلاح روابط مادران با پسران نوجوان شان، استرس والدگری را کاهش و تنظیم هیجانی و انعطاف پذیری شناختی آن ها را ارتقاء می دهد، بنابراین برای پیشگیری و یا رفع تعارض بین والدین و پسران نوجوان می توان از آن استفاده کرد.
۹.

اثربخشی بسته مشاوره تربیتی بومی بر کیفیت روابط والد- فرزندی و خودکارآمدی والدگری بر مادران دارای پسر نوجوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مشاوره تربیتی کیفیت رابطه والد-فرزندی خودکارآمدی والدگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۳۹۱
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش بسته تربیتی بومی بر کیفیت روابط والد-فرزندی و خودکارامدی والدگری بر مادران دارای پسر نوجوان بود. روش : روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش مادران دارای نوجوان پسر 12 تا 18 سال شهر اصفهان در سال 1398 به تعداد 78 نفر بودند که از بین آن ها 40 مادر که روابط والد-فرزندی و خودکارآمدی والدگری پایین تری داشتند به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بسته مشاوره تربیتی بومی (محقق ساخته) را دریافت کردند و گروه گواه در طول پژوهش هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه رابطه والد-فرزندی پیانتا (1994) و خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران (1996) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر برنامه بسته مشاوره تربیتی بومی بر افزایش رابطه والد-فرزندی (003/0 =P) و خودکارآمدی والدگری مثبت (024/0 =P) و کاهش خودکارآمدی والدگری منفی (033/0 =P) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش این برنامه برای پیشگیری و اصلاح روابط هر یک از والدین با پسران نوجوان خود موجب کاهش خودکارآمدی والدگری منفی و بهبود رابطه والد- فرزندی شده تا کمتر شاهد تعارض بین والدین و پسران نوجوان جامعه باشیم؛ این پژوهش می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره نوجوان و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین مفید باشد.
۱۰.

بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش استرس ادراک شده و مشکلات ارتباطی زنان دارای همسر معتاد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاب آوری استرس ادراک شده مشکلات ارتباطی همسر معتادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۱۴
هدف: جایگاه زنان دارای همسر معت اد، با توجه به مسائل فردی آن ان و نقش هایی ک ه در براب ر همس ر، فرزن دان و جامع ه دارن د، از حساسیت خاصی برخوردار است و توجه ویژه به این گروه ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش استرس ادراک شده و مشکلات ارتباطی در زنان دارای همسر معتاد در حال ترک، بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 2 ماه بوده است. انتخاب نمونه از بین زنان دارای همسر معتاد در حال ترک که از خدمات مرکز ترک اعتیاد توحید اصفهان در تابستان 1396 بهره برده بودند، صورت گرفت. از بین 78 زن دارای همسر معتاد، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بود. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله تاب آوری باعث کاهش نمره های استرس ادراک شده و مشکلات ارتباطی در گروه آزمایش شد. یافته ها بعد از دو ماه نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش تاب آوری یک روش مؤثر است که می تواند استرس و مشکلات ارتباطی را در این زنان کاهش دهد .
۱۲.

اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری آسیب محور بر سازش یافتگی پس از طلاق زنان مطلقه ساکن شهر تهران

کلید واژه ها: آسیب محور سازش یافتگی شناختی رفتاری طلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۵۲۱
طلاق و ازهم پاشیدگی کانون خانواده معضلی اجتماعی است که پیامدهای آن از مشکلات اساسی جوامع کنونی به شمار می رود. بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری آسیب محور در سازش یافتگی پس از طلاق زنان مطلقه ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری این پژوهش 49 زن مطلقه ای بودند که در بازه زمانی مهر تا آبان ماه 1396 به مرکز خدمات مشاوره مهرآور واقع در جمال زاده تهران به علت مشکلات سازش یافتگی و روان شناختی ناشی از طلاق مراجعه کرده بودند. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که پس از طی مراحل اولیه ارزیابی از بین 49 مراجعه کننده که کمترین میانگین را در نمره مقیاس سازش یافتگی پس از طلاق فیشر (1976) کسب کرده بودند 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 زن) و کنترل (15 زن) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نمره کل ساز پس از طلاق (68/10= F ، 003/0= p ) در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد. نتایج نشان می دهد که مداخله درمان شناختی-رفتاری آسیب محور منجر به بهبود سازش یافتگی پس از طلاق در زنان مطلقه می شود. ازاین رو توصیه می شود درمانگران ازاین روش درمانی در جهت بهبود سازگاری، روابط بین فردی و ارتقاء سطح کیفی زندگی پس از طلاق در زنان مطلقه استفاده کنند.
۱۳.

اثربخشی غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس نظریه انتخاب بر کیفیت روابط زناشویی و صمیمیت زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زناشویی صمیمیت کیفیت روابط نظریه انتخاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۵ تعداد دانلود : ۴۳۴
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان تأثیر غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس نظریه انتخاب بر کیفیت روابط زناشویی و صمیمیت زوج ها بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. از بین 89 زوجی که در بازه زمانی مهر الی دی ماه 1395 به مرکز مشاوره یارستان شهر اصفهان مراجعه کرده بودند؛ 33 زوج که نمره های بالا را بر اساس نقطه برش نمره 50، در پرسشنامه وضعیت زندگی زناشویی گلمبوک-راست (1988) و نمره های پایین را بر اساس نقطه برش نمره 60، در پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) کسب کرده بودند؛ 15 زوج انتخاب و به شکل تصادفی 7 زوج در گروه آزمایش و 8 زوج در گروه گواه جایگزین شدند. زوج های گروه آزمایش مداخله هفتگی به شیوه غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس نظریه انتخاب دوبا، گراهام، بریتزمن و میناترا (2009) را به شکل گروهی در سه مرحله در 6 جلسه ای 60 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در کیفیت روابط زناشویی (72/7=F، 008/0=P) و صمیمیت زناشویی (49/27=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پس از یک ماه پیگیری نشان داد. ن تیجه گیری : با توجه به این که میزان صمیمیت به شکل گسترده ای بر کیفیت روابط زناشویی زوج ها اثرگذار است، مداخله غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس نظریه انتخاب با اصلاح و افزایش تعامل ها بین زوج ها باعث افزایش صمیمیت و بهبود کیفیت روابط زناشویی آن ها می شود. ازاین رو توصیه می شود زوج درمانگران از این روش درمانی استفاده کنند.
۱۴.

بررسی تأثیر آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزت نفس زنان آزاردیده عاطفی متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تحلیل رفتار متقابل خودشفقتی عزت نفس زنان آزاردیده عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۳۴۸
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزت نفس زنان آزاردیده عاطفی متقاضی طلاق انجام شده است.روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه مجتمع قضائی خانواده 2 ونک در تابستان 1395 بودند. پس از جلب رضایت و اطمینان از محرمانه بودن نتایج پژوهش از آن ها درخواست شد که به پرسشنامه های آزار عاطفی، خودشفقتی (نف، 2003) و عزت نفس (کوپر-اسمیت) پاسخ دهند پس از جمع آوری و تجزیه وتحلیل پرسشنامه های پر شده 48 نفر نمره آزار عاطفی بالا و خودشفقتی و عزت نفس پایین گزارش نمودند. پس از تماس با زنان واجد شرایط ورود به پژوهش، تنها 24 نفر به مرکز مهرآور مراجعه و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری آزمایش و گواه کاربندی شدند. پیش از شروع درمان هر دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون به پرسشنامه های خودشفقتی و عزت نفس پاسخ دادند و سپس گروه آزمایش 8 جلسه به مدت 90 دقیقه تحت آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند و گروه گواه هیچ نوع درمانی را در این مدت دریافت نکردند؛ پس از پایان درمان مجدداً هر دو گروه آزمایش و گواه به پرسشنامه های خودشفقتی و عزت نفس پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که آموزش گروهی روان درمانی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون اثر داشته است (001/0 P=، 73/14F=). همچنین این آموزش میزان عزت نفس (003/0 P=، 19/11F=) را نیز به طور معناداری افزایش داده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که آموزش گروهی روان درمانی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزت نفس زنان گرفتار آزار عاطفی مؤثر است.
۱۵.

اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران کودکان ناتوان آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مادران مداخلات روان درمانی پذیرش و تعهد کیفیت زندگی خود-شفقتی کودکان ناتوان آموزش پذیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی سایر اختلالات
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
تعداد بازدید : ۱۰۸۷ تعداد دانلود : ۶۴۱
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیّفیت زندگی و خود شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر بود. پژوهش نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 45 روزه انجام شد. بدین منظور از بین مراکز نگهداری کودکان ناتوان آموزش پذیر ذهنی و جسمی- حرکتی، دو مرکز (شمیم و سعادت) انتخاب و از بین مادران این کودکان که نمره پایین تری (طبق معیار نقطه برش) در مقیاس های کیّفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و خود- شفقتی (نف) کسب کرده اند، به شیوه نمونه گیری هدفمند به حجم 30 نفر در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به دفعات 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی، پرسشنامه ها مجدداً در هر دو گروه اجرا و داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها به واسطه تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بین نمره های دو گروه آزمایش و کنترل و پایداری نتایج در مرحله پیگیری در متغیرهای کیّفیت زندگی و خود- شفقتی تفاوت معناداری را نشان دادند. با توجه به نتایج پژوهش می توان روش آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، مؤثر و کارآمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر به کار برد.
۱۶.

نقش هویت، خودشناسی و تاب آوری در ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: هویت خودشناسی تاب آوری نیازهای بنیادی روان شناختی نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۳۷۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت، خودشناسی و تاب آوری در ارضای نیازهای روان شناختی نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 480 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه در رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه هویت، خودشناسی انسجامی، تاب آوری و ارضای نیازهای روان شناختی بوده است. داده های به دست آمده با روش های آماری T مستقل برای مقایسه دو گروه، ماتریس همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودشناسی و هویت رابطه مثبت و بین تاب آوری و ارضای نیازهای بنیادی با هویت رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین ارضای نیازهای بنیادی با خودشناسی و تاب آوری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. بین خرده مقیاس خودمختاری، شایستگی و ارتباط با خودشناسی و تاب آوری رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هویت، خودشناسی و تاب آوری واریانس نسبتاً خوبی از ارضای نیازهای بنیادی (18/0 = R2) را تبیین می کنند. همچنین بین هویت، خودشناسی، تاب آوری و ارضای نیازهای بنیادی در نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از پیش بینی هویت و خودشناسی در تاب آوری و نیازهای بنیادی روان شناختی در نوجوانان است.
۱۷.

نقش آزاردیدگی دوران کودکی بر تصویر بدنی و عملکرد جنسی در زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: زنان تصویر بدنی آزاردیدگی عملکرد جنسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره کودکی اول
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات جنسی اختلال های هویت جنسی
تعداد بازدید : ۱۳۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۹۶
مقدمه: کودک آزاری علاوه بر پیامدهای کوتاه مدت مخربی که بر روی کودک به جای می گذارد پیامدهای بلندمدتی را هم به دنبال خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آزاردیدگی دوران کودکی بر تصویر بدنی و عملکرد جنسی در زنان متاهل شهر اصفهان انجام شده است.\nروش کار: این پژوهش مقطعی-تحلیلی در سال 1393 بر روی 150 زن متاهل شهر اصفهان، با روش نمونه گیری در دسترس، انجام شد. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های خود گزارش کودک آزاری (CASRS)، ترس از تصویر بدن (BICI) و عملکرد جنسی زنان (FSFI) استفاده شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 21 و آزمون های توصیفی، ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.\nیافته ها: عملکرد جنسی با نمره ی کل آزاردیدگی (01/0>P) و با خرده مقیاس های غفلت، آزار جسمی و آزار جنسی، رابطه ی منفی معنی دار دارد (01/0>P). تصویر بدنی با نمره ی کل آزاردیدگی (01/0>P) و با خرده مقیاس های آزار عاطفی (01/0>P)، غفلت (01/0>P) و آزار جنسی (05/0>P) رابطه ی منفی معنی داری دارد. تصویر بدنی و عملکرد جنسی نیز رابطه ی مثبت معنی داری دارند (01/0>P). غفلت (22/0- =β، 003/0>P)، آزار جسمی (26/0=β، 01/0>P) و آزار عاطفی (24/0- =β، 01/0>P) توان پیش بینی معنی داری برای تصویر بدنی و هم چنین غفلت (42/0- =β، 01/0>P)، آزار جنسی (18/0- =β، 02/0>P) و آزار عاطفی (19/0=β، 03/0>P) توان پیش بینی معنی داری برای عملکرد جنسی در زنان مورد مطالعه داشته اند.\nنتیجه گیری: تجربه ی آزاردیدگی در دوران کودکی در زنان متاهل با اختلال در عملکرد جنسی همراه است و منجر به تصویر ذهنی منفی از خود و کاهش عملکرد جنسی می شود.
۱۸.

بررسی رابطه تأخیر در ازدواج با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تأخیر در ازدواج خودشناسی بهوشیاری سلامت روان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۴۴۰
هدف: از پژوهش حاضر بررسی علل تأخیر در ازدواج و رابطه آن با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان مجرد بالای 30 سال دانشگاه های تهران تشکیل می دادند که نمونه ای به حجم 537 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تأخیر در ازدواج، خودشناسی انسجامی، به هوشیاری و فهرست نشانگان هاپکینز پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی با تأخیر در ازدواج جوانان رابطه مثبت معناداری دارد. به هوشیاری و اضطراب با علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی رابطه مثبت معناداری به دست آمد. افسردگی و جسمانی سازی با به هوشیاری رابطه مثبت و با خودشناسی انسجامی رابطه منفی معناداری دارد. حساسیت بین فردی نیز با علل اقتصادی رابطه منفی و با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت دارد. علل تحصیلی توانست تنها حساسیت بین فردی (002/0=P) را پیش بینی نماید و علل فرهنگی – اجتماعی نیز قادر به پیش بینی خودشناسی انسجامی (03/0P=)، به هوشیاری (02/0P=) و حساسیت بین فردی (02/0P=) می باشد. بین علل اقتصادی (17/2t=)، علل تحصیلی (52/3 t=) و علل فرهنگی – اجتماعی (76/2 t=) دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری به دست آمد. همچنین بین بهوشیاری (08/3t=)، اضطراب (86/1 t=) و وسواس (83/1t=) در دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد به هوشیاری بودن فرد نسبت به توانایی ها و خواسته ها و انتظاراتش در خودشناسی او در جهت انتخاب صحیح شریک زندگی اش تأثیرگذار است و از طرفی به هوشیاری بودن بر سلامت روان او می تواند تأثیر گذارد.
۱۹.

رابطه ی بین تجربه ی آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: طرح واره کودکی آزاردیدگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال انطباقی
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۱۳۹۴ تعداد دانلود : ۷۱۵
مقدمه: کودک آزاری علاوه بر پیامدهای کوتاه مدت مخربی که بر کودک به جای می گذارد پیامدهای بلندمدتی هم به دنبال خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی تجربه آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه بود. روش کار: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، جهت انتخاب نمونه ها، از بین مراکز مشاوره ی غرب تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای 6 مرکز مشاوره انتخاب و سپس از مراکز مشاوره به صورت در دسترس نمونه ای به حجم 318 نفر (192 نفر زن و 126 نفر مرد) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس های خودگزارشی کودک آزاری (CASRS)، طرح واره ی یانگ (YSQ) و شیوه های مقابله ی بلینگز و موس بوده و داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و آزمون تی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: شیوه های حل مسئله و جلب حمایت اجتماعی با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی منفی (01/0= P) و با شیوه های ارزیابی شناختی و مهار هیجانی، رابطه ی مثبت معنی داری دارند (01/0=P). نمره ی کل طرح واره های ناسازگار اولیه نیز با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی مثبت معنی داری دارد (01/0=P). خرده مقیاس آزار جسمی و آزار عاطفی و خرده مقیاس شیوه های حل مسئله و مهار هیجانی و طرح واره های ناسازگار در زنان و مردان تفاوت معنی داری نشان می دهد. هم چنین خرده مقیاس های آزار عاطفی و غفلت، توانستند طرح واره های ناسازگار اولیه و شیوه های مقابله با تنش را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: تجربه ی آزاردیدگی در کودکی می تواند در شکل گیری طرح واره های ناسازگار اولیه و پاسخ های هیجان مدارانه نقش اساسی داشته باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان