اسماعیل بنی اردلان

اسماعیل بنی اردلان

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه هنر تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۲ مورد.
۲۲.

نمودهای زیبایی شناسی در اندیشه ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن مسکویه تجربه زیبایی شناختی زیبایی هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۱۴
نمی توان ادعا کرد که ابن مسکویه فیلسوف قرن چهارم هجری، به طور نظام مند در آثار خود به موضوعات اساسی زیبایی شناسی و فلسفه هنر پرداخته است. با وجود این، او موضوع تجربه زیبایی شناختی و زیبایی را به عنوان یک مسئله در نظر می گیرد و معتقد است که ویژگی های اساسی تجربه زیبایی شناختی، با وحدت مرتبط هستند. وحدت، ویژگی وجود الهی است و هدف از هماهنگی، تناسب و ریتم موجود در جهان جسمانی، نزدیک شدن به این وحدت است. از نظر او، زیبایی یک مفهوم عینی است و «زیبا»، در مثلث نفس طبیعت ماده تعیین می شود. چیزی که باعث زیبایی یک شیء می شود، هماهنگی موجود بین نفسی است که منعکس کننده وجود الهی است با ماده ای که قادر به دریافت آن است. زمانی که هنرمند آنچه را که متناسب با نفس است در ماده اعمال می کند، کمال به وجود می آید. کمال همچنین محصول رابطه موجود میان نظریه و عمل است که دو حوزه مکمل به شمار می روند. ابن مسکویه در آثار خود به بررسی موسیقی و شعر نیز می پردازد. از نظر او، موسیقی نزدیک ترین تجربه به دریافت وجود الهی است. تجربه ای که از طریق موسیقی کسب می شود، نسبت به هنرهای دیگر تأثیر بیشتری بر روح دارد. از نظر او، بین موسیقی و وحدت و نظم کیهانی ارتباط وجود دارد. با وجود این، او فاصله خود را با شعر حفظ می کند؛ زیرا معتقد است که در شعر، ترفندهایی برای برانگیختن نفس به کار می رود.
۲۳.

نماد عرفانی رنگ و نور در نقاشی و معماری دوره گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نور رنگ گوتیک معماری نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۲۶
عرفان عبارت است از علم به حضرت حق از حیث اسماء و صفات و مظاهرش، همه اسماء الهی به نوعی با هنر و زیبایی همپیوندد مانند جمیل، بدیع، مصور وغیره. نماد تجلی کثرت در وحدت را می توان رنگ دانست از آنجا که نور، که خود نماد کامل وحدت است، ذات مجردش با رنگ تجسم می یابد و رنگ عاملی برای تجلی و ظهور نور می شود. در هنر، رنگ ها جنبه تمثیلی داشته و هر رنگ معنا و مفهومی را در بر می گیرد. به طور مثال: رنگ سبز حالت عرفانی داشته و رنگ سفید نماد وجود مطلق است. معماری گوتیک با هدف ایجاد فضاهای وهم آلود و عجیب و غریب با ترکیبی از نورها و سایه ها و رنگ های درخشان سعی در ایجاد فضاهای مرموز نموده تا گویی حضور عنصر مقدس را در آن مکان بتوان احساس نمود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی و کارکرد بازتاب وجود رنگ و نور در معماری و نقاشی گوتیک است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بوده و با استدلال استقرایی و روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معماری و نقاشی دوره گوتیک با مفاهیم مذهبی سعی دارد تا حضور خداوند را لابلای فضاهای مرموز با ترکیبی از نورها و رنگ ها در صورت متجلی سازد.
۲۴.

پدیدارشناسی مکان های مقدس با تکیه بر معماری ایرانی- اسلامی (نمونه موردی: مسجد تاریخی شیخ لطف الله اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسجد شیخ لطف الله پدیدار شناسی معماری ایرانی– اسلامی نور و رنگ فرم و ترکیب عناصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۹۸
معماری مسجد باید نیروی تعقل، خرد انسان سازنده، هوش و ذکاوت او را در قالب های معمارانه دربرگیرد به طوری که بنای مسجد بتواند اعتلای روح و سیر عرفانی به سوی کمال و ظرافت و خشوع عبادی را در عمق وجود انسان مسلمان پرورش دهد. عناصر وجودی مسجد از جمله طرح و نقشه، کاشی کاری ها، رنگ و نور، اشکال، خطوط و... در بردارنده رسالت دینی و اجتماعی است و در واقع مساجد هر دوره تاریخی همچون آینه ای تمام نما هستند که شرایط اجتماعی عصر خود را منعکس می کنند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی مکان های مقدس با تکیه بر معماری ایرانی- اسلامی (نمونه موردی: مسجد شیخ لطف الله) با رویکرد پدیدارشناسی است. مبنای کار هدف موجود در این پژوهش، بر اساس دو رویکرد رلف و یوهانی پالاسما بوده، بر مبنای مهم ترین جنبه های حس مکان در مسجد شیخ لطف الله، سیر از ظاهر به باطن و به اتحاد مثلثی عناصر کالبدی (ورودی مسجد، راهروهای ورودی، دیوار، سقف، محراب و گنبد) با نور و معانی است که موجب شکل گیری ارتباط عمیق درونی و دیالکتیکی بین مسجد شیخ لطف الله و ناظر و شاهد آن در بالاترین سطح حس مکان می گردد.
۲۵.

The Historical study and gradual change of Art with the emphasis on theory of End of Art in Hegel's Thought(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: absolute beauty dialectic philosophy Art Hegel

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۱۷۲
In Hegel's view art is not just an artistic creation. Art is an introduction to liberation. Today, Hegel's philosophy is a substitute for many challenging issues, and also an obsolete for past points, Hegel interprets works of art with key elements of his philosophy such as "absolute", "freedom" and "consciousness." Hegel divides the history of the transformation of art into three periods of symbolic, classical, and romanticism. But Hegel also mentions classical architecture and romantic architecture, which in fact transforms architecture into an artistic service which come from other types and are not considered independent. This paper examines art and architecture in Hegelian thought and explains the types of art and architecture and their meanings in the eyes of this philosopher. Absolutely undergoes three steps in the process of self-consciousness-art, religion, and philosophy. Art, as the first step of this Trinity, brings absolute liberty directly into the sensible thing. This is a logical necessity and opens the way for ultimate self-awareness of the soul. Hence, epistemic beauty is worthwhile. This view towards beauty or a beautiful issue is an epistemological phenomenon and unmatched in the history of philosophy. The beauty of value is equal to consciousness. Or at least as a prerequisite for knowledge.
۲۶.

مطالعه تطبیقی ارتباط امر والای کانت با نقاشی های مرتبط با تصاویر حضرت مریم و مسیح در دوران بیزانس و گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر والا کانت نقاشی گوتیک نقاشی بیزانس هنر مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۴۲۹
یکی از مباحث ارزنده ای که در فلسفه کانت به آن پرداخته شده، امر «والا در نقد قوه حکم» است. به زعم کانت والا بر تصورات نامحدود و نامتناهی چون زمان، مرگ، فضا و عالم روحانی اشاره دارد، والا اشاره بر عظمتی داردکه برتر از هر مقایسه ای و ماورای هر قیاسی است. این عظمت شگفت انگیز می تواند قابل اطلاق بر عملی اخلاقی، عظمت اندیشه ای ناب و یا اشاره بر عظمت اعیان طبیعی مانند طوفانی سهمگین یا اقیانوسی بی کران و حتی عظمت اثری هنری باشد. پژوهش مبتنی بر روش توصیفی _ تحلیلی با استدلال استقرایی بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بهترین نمونه امروالا را می توان هنر مذهبی کلیسا دانست که والایی را به بهترین شکل به ظهور می رساند و نقاشی دوره گوتیک در مقایسه با نقاشی دوران بیزانس، نمونه ای از این هنر است که جایگاه ذهنی امر والای کانت به وضوح در آن دیده می شود.
۲۷.

روایت ایرانی و تقلید از روایت غربی درسینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی روایت ایرانی روایت غربی سینمای ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۷ تعداد دانلود : ۵۶۷
بیان مسئله:روایت شناسی و رویکردهای متنوع آن در چند دهه اخیر و گسترش بلامنازع این دانش جدید به هنرهای نمایشی و تصویری لزوم پرداختن به آرا و افکار صاحب نظران غرب در این زمینه را از یک سو و جستجو در سنن و مواریث روایت در آثار و ادبیات کهن ایرانی را از سوی دیگر ایجاب می کند. مقایسه این دو مقوله از حیث نگاه به ساحت و موجودیت انسان و هستی شناسی آنها در حکمت ایرانی و جهان بینی غربی به مثابه ارکان و زیربنای این دو نوع روایت پردازی ضرورت می یابد. لذا با توجه به اهمیت و وسعت این مقوله در روایت های تصویری به ویژه سینمای ایران، در این مقاله به طرح این موضوع و چند وچون آن می پردازیم، زیرا برای آنکه سینمایی ریشه دار و اصیل و خاص داشته باشیم، بهتر آن است که به مقوله روایت ایرانی که پیشینه ای کهن و غنی دارد، تسلط داشته باشیم.<br /> هدف:آیا آنچه به عنوان روایت داستانی بر پرده سینمای ایران به نمایش درمی آید، نمایانگر حکمت و هستی شناسی ایرانی در روایت است و یا روایت های سینمای ایران تقلیدی از شیوه های روایت گری و الگوهای سینمای غرب است؟ با طرح این پرسش به چالش های انسان شناختی و هستی شناختی موجود در این دو نوع روایت می پردازیم و با قیاس ضمنی دو نوع روایت ایرانی و روایت غربی برای پیدا کردن تفاوت ها و تقابل ها و در مرحله بعد رسیدن به تعاریفی از روایت ایرانی و تعیین جایگاه آن در مقوله روایت شناسی می رسیم و این مهم را به عنوان مقدمه و پیش درآمد روایت شناسی ایرانی مطرح می کنیم.<br /> روش تحقیق:این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی نگاشته شده و از مستندات نظری بهره گرفته است.<br /> نتیجه گیری:بخشی از نتایجی که در این مقاله به آن اشاره می شود، این است که به نظر می رسد آنچه بر پرده سینمای ایران در قالب روایت های تصویری می بینیم، اغلب تقلید از روایت ادبی و تصویری غرب است و جز معدودی از سینماگران، اغلب فیلم سازان ایرانی از سنن، الگوها و شیوه روایت ایرانی مبتنی بر روح و حکمت روایت ایرانی غافل مانده اند. بنابراین بهتر است که سنن و مواریث ادبی و روایی خود را بازشناسی کنیم تا بتوانیم سینمایی را با تکیه بر هستی شناسی ایرانی که از حکمت دیرینه ایرانی اسلامی نشئت گرفته به منصه ظهور برسانیم.
۲۸.

تقابل سکون / حرکت در سینمای عباس کیارستمی بر مبنای نظریه زیبایی شناسی سکون لورا مالوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لورا مالوی عباس کیارستمی سکون حرکت نگاه خیره لاکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۱
لورا مالوی به عنوان منتقد روش سینمای کلاسیک هالیوود در بازنمایی تصویر زن، لحظه توقف زمان در فیلم و ثابت شدن تصویر سینمایی را بسیار مهم می داند. او در کتاب مرگ ۲۴ بار در ثانیه: سکون و تصویر متحرک به تحلیل حضور همزمان و متناقض سکون و حرکت در سینما می پردازد. سینمای عباس کیارستمی مطالعه موردی مالوی در این زمینه است و از آن به عنوان سینمای عدم قطعیت یاد می کند. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که مالوی چگونه سینمای کیارستمی را به عنوان سینمای تأخیر و سکون معرفی می کند، در حالی که استفاده از نماهایی از اتومبیلِ در حال حرکت ویژگی سبک شناختی سینمای کیارستمی است. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی است و رویکرد اصلی نیز تحلیل روان کاوانه بر مبنای نظریات ژاک لاکان است. نقد روانکاوانه لاکانی تحلیل روش های متجلی شدن امیال ناخودآگاه شخصیت یا نویسنده نیست بلکه تحلیل خود متن و رابطه متن باخواننده است. در تحلیل تقابل سکون و حرکت در آثار کیارستمی ، مفاهیم تکرار و بازگشت و تأثیر آنها بر خاطره تماشاگر و همچنین نگاه خیره دوربین بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگاه دوربین کیارستمی در داخل اتومبیل حس اقامت گزیدن در حرکت و در نتیجه حضور چندوجهی در فضا و زمان را به بیننده منتقل می کند.
۲۹.

تحلیل نشانه شناسانه ی آثار نقاشی خط حسین زنده رودی(بر اساس دیدگاه پیرس)

تعداد بازدید : ۱۳۸۷ تعداد دانلود : ۷۷۹
در این مقاله تحلیل نشانه شناسانه آثاری از حسین زنده رودی در مکتب سقاخانه ارایه شده است که ابتدا به معرفی هنرمند و بعد به تعریف علم نشانه شناسی و نظریه پیرس و در انتها به بررسی و تحلیل آثار انتخاب شده از هنرمند با استفاده از الگوی نشانه شناسی پیرس پرداخته شده است. این پژوهش نشان می دهد که هنرمند در خلق اثار آگاهانه و خردمندانه از نشانه ها و نماد های ایرانی بهره جسته است. حضور انبوه نماد ها و نشانه ها اعم از طلسمات، اسطرلاب، قفل، کلید و کرات در آثار زنده رودی که هنرمندانه فرم گرفته اند اصلا تصادفی نیستند بلکه منشا دینی دارند و حامل پیام های آسمانی هستند. بسیاری از نماد هایی که او بکار می گیرد و نقش می زند. از اسطوره های باستانی و ایین های تمدن های ایران در طول دوران هاست. همین امر باعث شده است تا ارتباطی عمیق و عاطفی بر اساس عقاید و باور های مخاطبین اش شکل گیرد و آوازه هنر او از مرز های ایران فراتر رود. این پژوهش بر آن است تا با توجه به روابط درون متنی و بین متنی نشانه ها و نظام های رمزگون آثار را کشف و تحلیل نماید .
۳۱.

مؤلفه های ادبیات تعلیمی و تربیتی رضوی در سینمای مستند ایران مورد کاوی: مستند رضای رضوان، اثر مجید مجیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعلیم وتربیت رضوی فیلم مستند امید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۸
با توجه به اهمیت مفهوم تعلیم وتربیت رضوی و لزوم ایجاد و نشر آن در جامعه، هدف این پژوهش، بررسی این مفاهیم در سینمای مستند «رضای رضوان» بوده است. روش این تحقیق، ترکیبی (کمّی و کیفی) است. مهم ترین مؤلفه ها و مصادیق تعلیم وتربیت رضوی در فیلم «رضای رضوان» عبارتند از: 1. امید به خدا؛ 2. تلاش برای رسیدن به اهداف؛ 3. دوری از آرزوهای خیالی؛ 4. امید به گذشت از خطا؛ 5. تمرکز بر واقع بینی و پذیرش حقایق؛ 6. امید به آینده. یافته ها بیانگر این است که نشر آموزه های رضوی در جامعه، وجود نظام تعلیمی و تربیتی، تغییر در محتوای فیلم های تعلیمی با اندیشه رضوی، استفاده از اندیشه های رضوی در امور جامعه، ایجاد محیط امن و فضای سالم و وجود مدیران دولتی و غیردولتی متخصص و آشنا به ادبیات تعلیمی رضوی، به افزایش روحیه تعلیمی و تربیتی رضوی بین مردم خصوصاً جوانان خواهد انجامید.
۳۲.

ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی و نظریه اِبصار ابن هیثم

تعداد بازدید : ۲۹۵۷ تعداد دانلود : ۶۰۷۸
آشناییِ نقاشان دوره رنسانس با نظریه ابن هیثم پیرامون بینایی از جنبه طبیعی، منجر به شکل گیری پرسپکتیو خطی و ترسیم وقایع بر اساس نقطه تمرکز دید ناظر شد. این مطلب در نقطه مقابل ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی و غیاب آن از چشم ناظر فرضی قرار دارد. در این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی مسئله اصلی یافتن نقاط اشتراک میان نظریه اِبصار ابن هیثم و ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی است. یافته ها گویای این هستند که شیوه سنتی آموزش نقاشی در ایران، از نظر عملی بر اساس اصول هفت گانه ای قرار دارد که محدود کننده ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی بوده اند؛ و در نتیجه ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی تابع اصول و قواعدی از پیش تعیین شده است که بر اساس آنها همه عناصر بصری در روشنگرترین حالت ترسیم می شوند، و از این جهت با نظریه ابن هیثم پیرامون ادراک فاصله متعادل که یکی از شروط واضح دیدن عناصر مرئی است، نقاط اشتراک دارد.
۳۳.

بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه از نگاه محیی الدین ابن عربی و تطبیق آن با فضای نگارگری ایران(قرن 9 و10 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشبیه و تنزیه قرآن و فرقان اسم ظاهر و باطن نگارگری ایرانی _ اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۴۹۳
مبانی نظری حاکم بر نگارگری ایرانی به واسطه اندیشه اسلامی و تسلیم شدن در برابر شریعت الهی، مشروط به تعبیر خاصی از سنت تصویری بر پایه تجلیات معنوی گردیده است. بدین علت نگارگر مسلمان در خلق نگاره هایش در نگرشی تنزیهی، هیچ گاه وجود حقّ را قصر نمی کند، بلکه با نگاهی تشبیهی، عالم نگاره را مجلایی از مجال الهی و مظهری از مظاهر حقّ سبحانه می داند. لذا انگیزه این نوشتار؛ بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه در شیوه مصورسازی نگارگر ایرانی، با تأکید بر نگرش محیی الدین ابن عربی در خصوص معرفت شناسی این دو واژه است. بر پایه یافته های تحقیق اعتقاد ابن عربی بر این اصل مهم پی ریزی شده که معرفت راستین بر پایه جمع میان تشبیه و تنزیه شکل می گیرد، همچنین سرّ تنزیه روی در اسم باطن حقّ دارد و سرّ تشبیه از احکام اسم ظاهر حقّ سبحانه است، بنابراین زوال حقّ از باطن و صورت های عالم، امکان پذیر نیست و این مفهوم به شیوا ترین بیان در قرآن آمده است و از آن جایی که هنرمند مسلمان به تأسی از مفاهیم معنوی شریعت اسلامی و قرآن دست به آفرینش اثر هنری می زند، و در نگاه ابن عربی قرآن و نگرش اسلامی حاصل اجتماع مفاهیم تشبیهی و تنزیهی است؛ لذا می توان نتیجه گرفت: عناصر تصویری موجود در نگارگری ایرانی _ اسلامی نیز، به گونه ای خاص زبان حقیقتی هستند که در عرصه عمل هنرمند، مبدل به بیانی جهت مصورسازی عالم دو بعدی در هیئت نور واحد می شوند؛ که صفات و نسبت های حقّ را به دور از هر گونه اندیشه برابری کردن با آفرینش الهی؛ به عرصه ظهور می رساند. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی _ تحلیلی بوده، همچنین ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات در بردارنده جستجوی کتابخانه ای است.
۳۴.

تبیین ویژگی های نقش مایه بته با توجه به نظریات و آراء پژوهشگران در باب اصل و منشأ آن در هنر اسلامی و نقدی بر نظرگاه درخت سرو به عنوان منشأ این نقش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بته بوته بته جقه درخت سرو هنر اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۵۷۷
نقش مایه بته در میان نقوش هنر اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. تنوع شکل و گستره حضور این نقش مایه پژوهشگران بسیاری را بر آن داشته است که طی سده اخیر در خصوص چیستی آن مطالعه و پژوهش نمایند. این پژوهش ها هنوز هم ادامه داشته و محققان هنر اسلامی هر از چند گاهی شاهد ارائه نظریه جدید درباره سرچشمه و اصل این نقش هستند. دلیل این تشتت آراء و ظهور فرضیه های جدید در خصوص این نقش را می توان جامع و قابل تعمیم نبودن آن ها به همه نقوشی دانست که تحت عنوان نامی واحد بته قرار گرفته اند. پرسش های پژوهش حاضر عبارت اند از: 1 علت پراکندگی و عدم جامعیت آراء در خصوص منشأ و چیستی بته چیست؟ 2 ویژگی های متمایزکننده نقش بته از سایر نقوش مشابه کدام اند؟ 3 چه شواهد تاریخی، فرهنگی و هنری در دست هست که بتوان درخت سرو را منشأ و اصل این نقش مایه دانست؟ روش تحقیق تاریخی تحلیلی بوده و شیوه گردآوری داده ها، به روش مطالعه کتابخانه ای و جستجوی میدانی و اینترنتی بوده است. بررسی اجمالی مهمترین آراء پژوهشگران حوزه مطالعات هنر اسلامی و طبقه بندی آن ها در سه گروه گیاهی، جانوری و غیر این دو نشان دهنده آن است نقوشی با منشأهای گوناگون تنها به جهت مشابهت در صورت کلی، یکسان پنداشته شده اند. ویژگی هایی از قبیل شکل کلی مخروطی، گیاهی بودن، جهت دار بودن، مستقل بودن و ... بته را از سایر نقوش مشابه متمایز می نماید. همچنین بررسی منابع مزدیسنایی، آثار هنری، تاریخی و ... پیش از اسلام نشان دهنده آن است که دلیل محکمی که نشانده قداست درخت سرو در اندیشه ایرانیان باستان باشد وجود ندارد.
۳۵.

افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنای هنر هنر سنتی هنر مدرن کوماراسوامی هنر برای هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۱ تعداد دانلود : ۵۴۵
بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیله ای برای ادراک حقیقت می دانند و مجرایی برای رسیدن به عالی ترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دست یابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه هم رأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّت گرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشته های خود موردبحث قرار داده است. آموزه ی «هنر برای هنر»، یکی از مهم ترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانه ی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزه ی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و به مثابه ی وسیله ا ست که این امر را تسهیل می نماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند و آن را در سیطره ی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی می شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بی معنا می کند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایت مند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
۳۶.

حقیقت قدسی و نسبت آن با نقاشی قهوه خانه ای بر مبنای آرای کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت هنر سنتی حقیقتِ قدسی یا صورت های مثالی آرای کوماراسوامی نقاشی قهوه خانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۹
بیان مسئله : حقیقت از منشاء واحدی سرچشمه دارد و در تمام مراتب هستی گسترانیده شده است. ذات و حقیقتِ قدسی، مبدأ سنّت است و سنّت از حقیقتِ قدسی منفک نیست. یکی از سنّت های هنری گذشته که حاصل و ثمره حدود یازده قرن تکوین تدریجی آداب سوگواری تشیّع به شمار می رود نقاشی قهوه خانه ای است که در قرن چهاردهم هجری قمری نمود عینی پیدا کرد. در مواجهه با رواج مکاتب هنری دوران تجدّد در ایران، آثار نقاشی قهوه خانه ای همواره در تداوم سنت نگارگری قرار دارند و هنرشان راهی برای تحقّق حقیقتِ قدسی است. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّات اثر است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت رمز و تمثیل برملا کرده است. در این میان، آنچه مسئله است براساس قرابت آرای آناندا کوماراسوامی (از اندیشمندان سنّت گرا) در حیطه تعریف و کارکرد هنر سنتی با این آثار، نسبتی میان آثار نقاشی قهوه خانه ای با حقیقت قدسی یا همان صورت های مثالی وجود دارد که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. هدف : این مقاله در نظر دارد حقیقتِ قدسی اثر هنری را بر مبنای آرای آناندا کوماراسوامی تبیین و نسبت آن را با نقاشی قهوه خانه ای به مثابه هنر سنّتی مشخص کند. روش تحقیق : روش تحقیق در این مقاله به صورت نظری و کیفی است و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی صورت پذیرفته است. در این راستا، دو نمونه موردی از آثار نقاشی قهوه خانه ای (یکی «عزیمت مسلم ابن عقیل به کوفه» اثر «محمد مدّبر» و دیگری پرده درویشی «صحنه نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صُدیف» اثر محمّد فراهانی) به صورت تصادفی انتخاب شده و بر مبنای آرای کوماراسوامی، به تبیین مفهوم حقیقت قدسی و نسبت آن با آثار پرداخته شده است. نتیجه گیری : حقیقتِ قدسی، همان منشاء ملکوتی است که یاد آن صورتِ نوعیِ ازلی را درون ما زنده می کند. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند که ابتدا ساحت رهایی (مشاهده دریافتِ حقایقِ ازلی) را تجربه می کند و سپس در بخشیدن کالبدی مادّی به ایده، به ساحت اسارت قدم می گذارد. بر مبنای آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوه خانه ای تجلّی گاه حقیقتِ قدسی و آن صورت های مثالی است که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید می آورد. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّاتِ اثر و آن حقیقتی است که هنرمند به واسطه آن در قالبی جسمانی به صورت تمثیلی و نمادین ابراز کرده است. نقاشی قهوه خانه ای، یک مهارت و هنر ناشیانه نیست؛ بلکه بر مبنای دانش و قواعدی تکوین یافته است که منبع الهام و دلیل روش و خاستگاه آن از روان منفرد و مستقل بشری بسی فراتر است و در این هنر، هنرمند فقط محمل و مجرای رحمتی است که از عالم معنا منبعث شده است.
۳۷.

افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنای هنر هنر سنتی هنر مدرن کوماراسوامی هنر برای هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۴۲۸
بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیله ای برای ادراک حقیقت می دانند و مجرایی برای رسیدن به عالی ترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دست یابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه هم رأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّت گرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشته های خود موردبحث قرار داده است. آموزه ی «هنر برای هنر»، یکی از مهم ترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانه ی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزه ی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و به مثابه ی وسیله ا ست که این امر را تسهیل می نماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند و آن را در سیطره ی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی می شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بی معنا می کند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایت مند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
۳۸.

روایت تضاد سنت و تجدد با نگاهی به نام من سرخ اثر اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت تجدد تضاد بینامتنیت نام من سرخ اورهان پاموک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۹ تعداد دانلود : ۸۸۲
اورهان پاموک نویسندة اهل ترکیه در رمان خود باعنوان نام من سرخضمن روایت داستانی شبه تاریخی از برهه ای از تاریخ تحولات فرهنگی و هنری کشورش، تقابل هنر سنتی و هنر غربی را در قالب روایتی بلند از نقاشان دربار عثمانی در مواجهه با نقاشی ونیزی (غربی) نمایانده است. او با رجوع به گذشته ای دور و نقل داستان و داستانک هایی که در تاریخ، افسانه و رؤیا ریشه دارند، به گونه ای مسائل امروز جامعة خود و در نگاهی وسیع تر، یکی از معضلات جهان امروز را بازسازی می کند. این بازسازی هوشمندانه که با نوعی بینامتنیت در نقاشی و ادبیات همراه است، در برخورد با مخاطب خود این پرسش را در ذهن او تداعی می کند که نویسنده از پس این متن، درپی بیان چه چیزی است و مقصود خود را چگونه بازنمایی می کند. از یافته های پژوهش به این شرح است که این داستان درنهایت تفسیرِ تضاد یا پارادوکس تاریخی- فرهنگی سنت و تجدد در ترکیه ای است که دست کم از پنج قرن پیش تاکنون همچنان درگیر این ماجراست. به همین منظور، در این پژوهش وجوه هنری و ادبی رمان نام من سرخرا بررسی و تحلیل می کنیم. روش این مقاله توصیفی- تحلیلی، و شیوة گردآوری اطلاعات اسنادی/ کتابخانه ای است.
۳۹.

نگرشی بر رویکردهای متافیزیکی تعلیم و تربیت در زایش تراژدی نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعلیم و تربیت متافیزیک نیچه تراژدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۶۶
فردریش نیچه ، جان تازه ای به تراژدی مدرن - به ویژه با در نظر گرفتن تراژدی کهن یونان- بخشید. به یمن وجود وی، تراژدی همزمان ندایی در گوش مدرنیته و شاخصه ای طنین انداز برای تبیین ادعاها و نگرشهای دنیای مدرن در مقابل پیشینه کلاسیک به شمار می رود. او از دل زایش تراژدی به مقوله ی متافیزیک به عنوان حقیقتی محتوم و تمامیت یافته می پردازد و با تحلیل نقش تراژدی و بهره گیری از نظریه های متعدد از جمله اراده ی معطوف به قدرت، برخی اندیشه های مرتبط با تعلیم و تربیت را شکل میدهد. این مقاله جستاری است برنگرش متافیزیکی نیچه، که تلاش می کند تا با توجه به تجربه بنیادینی که تفکر نیچه به مقوله متافیزیک داشته به تعمق برخیزد. در این مسیر، با رویکردی استنتاجی، با بررسی بن مایه های فلسفه ی نیچه و مبتنی بر مفاهیم مستخرج از آن، دلالتهای تربیتی مستنتج از آن ارایه می گردند و فلسفه وی در زایش تراژدی از منظر تعلیم و تربیت تفسیر می گردد. بر این اساس، با بهره گیری از آرای وی در زایش تراژدی، به تفسیر متافیزیک نیچه پرداخته، دیدگاه های ابراز شده از سوی وی در حوزه تعلیم و تربیت بررسی می گردد. آنچه حاصل می آید این است که از منظر نیچه هدف غایی تربیت، احراز مقام انسان برتر بوده و در این راستا ضمن تعارض با مفاهیم تربیتی حاصل از اخلاق مسیحیت، انسان را در مقام خلق معنا می شناسد و زندگی را زمینی می شناسد.
۴۰.

بررسی تطبیقی تولیدات سینمای دفاع مقدس حوزة هنری در دهه 60 با نظریه های سید مرتضی آوینی (جستاری در مدیریت سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینمای جنگ حوزة هنری آوینی نظریه پردازی سینما دهه 60 شمسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات مدیریت در تولید
تعداد بازدید : ۱۳۷۲ تعداد دانلود : ۶۷۵
امروز با گذشت نزدیک به چهل سال از انقلاب اسلامی، اختلاف دو تهیه کننده اصلی سینمای ایران؛ یعنی حوزة هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ را باید «پاشنه آشیل سینمای ایران» دانست. حوزة هنری در وضعیت متضادی که داعیه دار سینمای فاخر و ارزشی است، تولیدات و مجوزهای صادره وزارت ارشاد را رد می کند. به نظر بسیاری آثار تولیدی این ارگان با تعریف اثر فاخر همسانی ندارد. جداکردن صفت ابدی از ناهنجاری مذکور، قبل از آنکه قهر مسئول با سینما به قهر تماشاگر از سینما دامن بزند و جذابیت های سینمای بیگانه، ابتکار عمل را به طورکل از ما بگیرد؛ الزامی است. در این مقاله با گزینش درون سازمانی ارکان مقاله (شامل آثار، کارگردانان و مبانی نظری) از بطن حوزة هنری، به دنبال تبیین وضعیتی هستیم که در آن نتایج صریح و الزاماً مورد قبول امروز قطب منتقد قرار گیرد. دفاع مقدس تنها بستر مقبولی است که می تواند در این تنگنا راه گشا باشد. آثار حاتمی کیا و ملاقلی پور به مثابه اسطوره های فیلم ساز دفاع مقدس، شهریار بحرانی به منظور طلایه دار سینمای فاخر، ردپایی بر شن و چشم شیشه ای هم به منزلة آثار صاحب سبک در دهه شصت از تولیدات حوزه گزینش شده اند. آوینی دراصل از زمان شروع به کارش در اداره تلویزیون و سپس با تأسیس مجله سوره در حوزة هنری شروع به تدوین جدی آرای خود کرد. اگر در بحث تطبیقی مقاله تردیدی وجود نداشته باشد، این مقاله باید نقطه پایانی بر شکست های قبلی و آغاز نگاه جدید به تعریف اخلاق و ارزش در سینما شود. نتایج مقاله نشان می دهد که آثار تولیدی حوزة هنری با آرای آوینی هماهنگی غیرقابل ملاحظه ای دارد. مهاجر، ردپایی برشن و چشم شیشه ای به طور قابل ملاحظه ای با آرای آوینی تطبیق دارد و در مقابل سه اثر هراس، گذرگاه و بلمی به سوی ساحل؛ دیدگاه های شهید آوینی ناهماهنگ هستند. بنابراین، بررسی تطبیقی حاضر نشان می دهد که تضاد درون سازمانی مذکور اثبات شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان