مقالات
حوزه های تخصصی:
شهر رقه، به عنوان یکی از مهمترین مراکز هنری سوریه، در قرون 12 و 13 میلادی، نقطه عطفی در هنر دوره ایوبی به شمار می رود. مطالعه مجموعه های موسوم به رقه، در موزه های سراسر دنیا، ویژگیهای منحصر به فرد و تکامل یافته ای را در نحوه ترسیم نقوش نشان می دهد. بویژه که در نحوه ترسیم نقوش جانوری، نگرش طبیعت گرایانه تری نسبت به گذشته (نقوش آثار یافت شده در تل مینیس)یافته اند. هنرمندان سوری با بهره گیری از اصول بازنمایی نقوش، سعی بر به کارگیری تمهیدات بصری کارآمدی جهت ترسیم پویاتر نقوش، داشته اند. ترسیم جانوران و نقوش به نحوی که عامل حرکت را به مخاطب القا کند به عنوان شاخص ترین ویژگی این آثار است. که خود نشان از مطالعه، شناخت و تسلط کامل هنرمندان سوری در نمایش موجودات است. لذا در این مقاله سعی شده است، رویکرد نوین هنرمندان سوری در نمایش نقوش مطمح نظر قرار گیرد. رویکرد این پژوهش توصیفی تحلیلی است،گردآوری اطلاعات آن به شیوه اسنادی و با تکیه بر مطالعه نمونه های بی شماری که در گزاراین پژوهش بر اساس مطالعات اسنادی کتب تاریخی و آرشیو موزه های مختلف دنیا از جمله موزه متروپولیتن، موزه ویکتوریا آلبرت، موزه لوور، موزه فیتزویلیام، موزه اسمیتسونیان(گالری هنری فریر)، موزه ملی دمشق، موزه هنر سینسیناتی، موزه بروکلین، موزه آشمولین، موزه کلیولند، موزه هنری والترز بالتیمور، مجموعه دیوید و ... انجام شده است، لازم به ذکر است به جهت درک بهتر حالات و حرکات نقوش، تصاویر نمونه ها با نرم افزار (Corel DRAW Graphics Suite X7) خطی شده و نقوش جانوری از سایر نقوش زمینه جدا شده است، و نقوش برای مطالعه تحلیلی ویژگیهای بصری، مهیا شده استشات باستان شناسی و مجموعه های موجود در موزه ها، محفوظ می باشد، انجام شده است.
بازتاب نقش پنج ضلعی منتظم در نقوش هندسی معماری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان اساسی معماری و تزئینات دوره ی اسلامی، استفاده از الگوهای هندسی در قالب سطوح تزیینی تحت عنوان "تزیینات هندسی" (گره ها) به منظور پوشش و فضاسازیِ بناهای اسلامی، طی قرون مختلف می باشد که بدون توجه به علم هندسه، اعداد و ریاضیات، ترسیم چنین گره هایی مقدور نمی باشد. یکی از این اعداد مقدس که نماد شکوفایی و زندگی بوده و همچنین به واسطه ی مفهوم و هندسه ی خویش، نقش مهمی در ساخت گره ها داشته است، عدد پنج می باشد. از این رو، مقاله ی حاضر، درصدد بررسی مفهوم هندسه، کاربرد و ارتباط آن، با اعداد و ریاضیات است. تا پس از بررسی عدد مقدس پنج، گره هایی را که به واسطه ی پنج ضلعی منتظم قابل ترسیم می باشند، شناسایی کرده و نحوه ی قرارگیری و میزان حضور آلت های تزیینی دیگر را در این گره ها بیابد. در انتها، با بررسی آثار موجود در بناهای اسلامی ایران، سعی در، یافت نمونه های موردی موفق از آن گره ها می باشد. لذا باتوجه به هدف نهایی، این مقاله به واسطه ی بررسی های کتابخانه ای و به کمک منابع متعدد و مطالعه ی اسناد خطی-تاریخی، با روش توصیفی-تحلیلی، سعی در بازتاب هندسه و عدد پنج در نقوش هندسی اسلامی را دارد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مجموعاً حداقل 10 نوع گره دارای آلت پنج ضلعی منتظم وجود دارد. که این آلت به دلیل زوایای کند خود، در هیچ یک از "گره های تند" حضور ندارد. بر خلاف زوایای کند پنج ضلعی منتظم، شاهد حضور آلت شمسه ی تند 10، در دوگره، در کنار پنج ضلعی منتظم می باشیم و در "گره تند و کند گیوه (موریانه)"، آلت شمسه ی تند و شمسه ی کند، بر خلاف عدم هماهنگی زوایای داخلی، به صورت همزمان در یک زمینه، قرار گرفته اند.
سیاست های فرهنگی، هنری و تجاری قالی ایرانی دوران قاجاریه (1329تا 1344)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران قاجاریه پس از اینکه آرامش نسبی در زمان پادشاهی فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار برقرار شد، بستری برای تولید فرش های نفیس ایرانی مهیا شد. در این عصر سیاحان اروپایی توجه تاجران و مردم اروپا و آمریکا را به فرش دستباف ایران جلب کردند. در اواسط قرن 19م/13ق تحولی در تولید قالی ایرانی در جهت تامین بازار جهانی رخ داد و شرکت های خارجی به سرمایه گذاری در تولید و تجارت قالی ایران علاقه مند شدند. در پی این تحولات بود که برخی از کشورهایی که در صنعت فرش دستباف دارای مزیت بودند به فکر توسعه این صنعت افتاده و به عرصه رقابت در تجارت بین المللی آن وارد شدند. این رقابت در بازار جهانی بعد از جنگ بین الملل اول شدت یافت و همواره تولید کنندگان بزرگ فرش در تصاحب بازارهای جهانی به خصوص بازار اروپا و آمریکا در رقابت با یکدیگر قرار داشتند. با مطالعه اخبار، مطالب و تبلیغات رسانه ای در ادوار گذشته متوجه می شویم در دوره قاجاریه به ویژه در دوره احمدشاه و محمدعلی شاه صدور فرش ایران در مقایسه با کشورهای رقیب نسبتا چشمگیر و رو به افزایش بوده است. مروری بر مطبوعات این زمان موید آن است که بخشی از مطبوعات اقدام به معرفی و کمک به رفع مشکلات پیش روی قالی ایران کرده اند. نگاه حاکمیتی و موضوعاتی که روزنامه نگاران آن دوره بر آن صحه می گذاشتند قابل تأمل است. به همین دلیل در این پژوهش مساله این است که محتوای تبلیغات، اخبار و فرایند ارایه این تبلیغات و گزارش ها به چه نحوی بوده است و اینکه موضوعات مطرح و مورد بحث و احیانا راهکارهای پیش روی در آن دوره چگونه بوده تا بتوان با استفاده از آن اطلاعات نسبت به تدوین یک برنامه راهبردی چه در حوزه رسانه و چه در حوزه اجرایی پیرامون قالی کشور اقدام کرد.
افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیله ای برای ادراک حقیقت می دانند و مجرایی برای رسیدن به عالی ترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دست یابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه هم رأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّت گرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشته های خود موردبحث قرار داده است. آموزه ی «هنر برای هنر»، یکی از مهم ترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانه ی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزه ی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و به مثابه ی وسیله ا ست که این امر را تسهیل می نماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی می داند و آن را در سیطره ی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی می شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بی معنا می کند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایت مند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
بررسی طرح و نقش قالی های شاهسون بغدادی(نواحی مرکزی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهسون ها یکی از ایلات بزرگ عشایری ایران هستند که در مناطق مرکزی ایران (ایل بغدادی) و مناطق جنوبی ایران (ایل اینالو و بهارلوی فارس) و شمال غرب ایران (شاهسون) و منطقه قفقاز ساکنند. این ایل تولید کننده قالی های متنوعی می باشد و دربرخی موارد مشابهت های زیادی دربین تولیدات هر منطقه دیده می شود. مناطق روستایی ساوه، قزوین و شهرستان های غرب استان تهران؛اشتهارد، شهریار مورد مطالعه قرارگرفته و جامعه آماری به شکل هدفمند و براساس فراوانی انتخاب شده است. رویکرد بکار رفته برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، کیفی بوده و نمونه های به دست آمده از اطلاعات میدانی (برای ایل بغدادی) و نمونه های بررسی شده از مناطق دیگر در برخی موارد اندک با رجوع به منابع کتابخانه ای، تحلیل یافته اند. نتایج نشان می دهد که با توجه به پراکندگی شاهسون ها در مناطق مختلف ایران از جمله ایل بغدادی واقع در مناطق مرکزی،هنوزحضور ریشه های مشترکی ازفرهنگ وهنر این ایل را می توان بکارگیری نقشمایه های هندسی، گیاهی و جانوری این ایل یافت.
معرفی و طبقه بندی مضامین رایج در آرایه های معماری دوره قاجار، با تاکید بر شناسایی آن ها در نقاشی های دیواری و حجاری های نقشپردازانه قلعه چالشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مضامین مشابه به کار رفته درآرایه های معماری دوره قاجار به تبعبت آنها از ایده های مشترکی برمی گردد که معلول مسائل اجتماعی و سیاسی دوره خود بوده اند.مقاله حاضر با محور قردادن این مضامین مشترک و تجلیات آنها را در آرایه های قلعه چالشتر ، در صدد معرفی حجاری های نقش پردازانه و نقاشی های دیواری موجود در "قلعه چالشتر" نیز می باشد. این بنای مسکونی- نظامی که متعلق به خوانین چهارمحالی در دوره قاجار بوده از دو خانه به هم چسبیده، به نام محمودخان (خدارحم خان یا دیوان خانه)واحمد خان(ستوده) تشکیل شده است. پژوهش حاضر از حیث تمرکز بر آرایه های این قلعه در نوع خود اولین نمونه کار تحقیقاتی ارائه شده است .پژوهش پیش روی به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و ترکیبی از مطالعات میدانی و تحقیقات کتابخانه ای را با تکیه بر مشاهدات مستقیم نگارنده ارائه می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این اشتراکات بر اساس پیوند های هنر و سیاست ،مضامین مشترک متاثر از روایات داستانی ،بر اساس تاثیر پذیری ازآثار غربی و الگوهای منطبق بر جریان به هم پیوسته هنر از دوره صفویه تا قاجار شکل گرفته اند.