ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی و نظریه اِبصار ابن هیثم
آشناییِ نقاشان دوره رنسانس با نظریه ابن هیثم پیرامون بینایی از جنبه طبیعی، منجر به شکل گیری پرسپکتیو خطی و ترسیم وقایع بر اساس نقطه تمرکز دید ناظر شد. این مطلب در نقطه مقابل ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی و غیاب آن از چشم ناظر فرضی قرار دارد. در این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی مسئله اصلی یافتن نقاط اشتراک میان نظریه اِبصار ابن هیثم و ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی است. یافته ها گویای این هستند که شیوه سنتی آموزش نقاشی در ایران، از نظر عملی بر اساس اصول هفت گانه ای قرار دارد که محدود کننده ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی بوده اند؛ و در نتیجه ساختار پرسپکتیو در نگارگری ایرانی تابع اصول و قواعدی از پیش تعیین شده است که بر اساس آنها همه عناصر بصری در روشنگرترین حالت ترسیم می شوند، و از این جهت با نظریه ابن هیثم پیرامون ادراک فاصله متعادل که یکی از شروط واضح دیدن عناصر مرئی است، نقاط اشتراک دارد.