هدف این پژوهش، بررسی و استخراج اصول تربیت توحیدی در هفت سال نخست زندگی فرد است. در این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و استنتاجی به واکاوی متون اسلامی در رابطه با تربیت توحیدی در هفت سال نخست زندگی که در تعالیم دینی از آن با عنوان «دوره سیادت» نام برده می شود، پرداخته شد. ازآنجاکه بنابر اعتقاد بسیاری از روان شناسان و علمای تعلیم وتربیت، این دوره در بنیان گذاری شخصیت فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نیز اولین مواجهه فکری و عاطفی انسان با خدا در این مرحله از حیات وی صورت می گیرد، پرواضح است که کیفیت این مواجهه و رابطه نخستین و نیز چگونگی گذران این دوره طلایی تربیت، از چه اهمیت اساسی و تأثیر شگرفی در سراسر زندگانی آدمی و جهت گیری نهایی او برخوردار خواهد بود. در این پژوهش، با هدف بسترسازی و ایجاد آمادگی روحی و روانی در کودک به منظور ایجاد مبنایی برای استقرار و بنیان نهادن نگرش توحیدی در مراحل دیگر رشد، تربیت توحیدی در سه بعد شناختی، عاطفی و ارادی (عمل) مورد بررسی قرار گرفت که از مهم ترین یافته های آن می توان به آموزش توحید به عنوان اولین آموزش رسمی در اسلام، تصحیح تفکر خام کودکان در رابطه با خدا، معرفی اسماء و صفات خداوند به جای تلاش درجهت اثبات وجود خدا، اجتناب از ارائه توضیحات ناقص و گمراه کننده، استفاده از زبان و ادبیات متناسب با فهم کودک، تقلید و الگوگیری از والدین، تربیت بر مدار محبت، ترسیم چهره صمیمی و مهربان از خدا در ذهن کودک، پرورش گرایشات ویژه درونی ازجمله کنجکاوی و زیبایی شناسی، تناسب فعالیت های عملی با امیال و آزادی کودک و به کار گیری اصول سهل گیری و تکرار در تربیت اشاره کرد.
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آزاداندیشی دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه انجام گرفته است. این پژوهش، یک مطالعه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه موردمطالعه، کل دانشجویان مقطع کارشناسی رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد کرمانشاه به تعداد 54 نفر در سال 1395 هستند. شرکت کنندگان با استفاده از روش تصادفی ساده به دو گروه 27 نفره تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی از فرم ب، آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا بود که روایی پرسشنامه های مذکور توسط استاد راهنما و چند تن از کارشناسان تأیید شد و پایایی پرسشنامه مذکور نیز براساس فرمول 20 کودر ریچاردسون 71/0 69/0 محاسبه شده است. برای تمام دانشجویان در هر دو گروه، درباره روش انجام مطالعه، توضیحات لازم داده شد و همه آنها پرسشنامه ای را به صورت پیش آزمون تکمیل کردند. یافته های پژوهش، نشان داد که بین عملکرد فراگیران آموزش دیده براساس آموزش آزاداندیشی دینی و طرح رایج، تفاوت معنی داری وجود دارد و فراگیرانی که با استفاده از این روش آموزش دیده اند، نسبت به فراگیرانی که از طرح رایج آموزش دیده اند، موفق تر عمل کردند. نتایج حاصل از پژوهش، تأثیرپذیری تمام مؤلفه های موردبررسی تفکر انتقادی را از درس مذکور، مورد تأیید قرار داد.
روش شناخت حقیقت، به عنوان یکی از شاخه های مهم فلسفه می تواند دیدگاه های متنوع و گوناگونی را در برابر طراحان برنامه درسی قرار دهد. این پژوهش که با استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی لورنس باردن انجام شده، بر هدف بررسی روش شناخت حقیقت از دیدگاه ملاصدرا و تبیین دلالت های آن برای برنامه درسی مبتنی است. طبق نتایج به دست آمده، در حوزه طبیعت و ماهیت شناخت، ملاصدرا علم را به حضوری و حصولی تقسیم می کند. در حوزه قلمرو شناخت، باتوجه به انواع عوالم، از سه و به تعبیری، چهار نوع ادراک سخن می گوید. روش شناخت را نیز از دو جنبه سلبی و ایجابی، مورد مطالعه قرار داده است. منابع و ابزار شناخت را همراهی عقل با شهود حسی و شهود وحیانی قلمداد می کند. همچنین طراحی برنامه درسی براساس دیدگاه ملاصدرا مبتنی بر مهم ترین عناصر برنامه درسی که عبارتند از: هدف (کسب معرفت حصولی به منظور تحقق معرفت حضوری)؛ اصول حاکم بر محتوای برنامه درسی (گزینش محتوا براساس سلسله مراتب دانش از امور محسوس به سمت امور عقلی شهودی)؛ و اصول حاکم بر روش های آموزش و یادگیری (روش برهانی شهودی و رویکرد متعالیه میان رشته ای)، حاصل این پژوهش بود.
یکی از راه های اشاعه فرهنگ اقتصاد مقاومتی در جامعه، آموزش اقتصاد مقاومتی است و آموزش اقتصاد مقاومتی می تواند درزمره آموزش های ضروری نظام آموزش رسمی و عمومی قرار گیرد. ازاین رو، پژوهش حاضر درپی شناسایی اهداف (شایستگی ها) یادگیری آموزش اقتصاد مقاومتی متناسب با نظام آموزش رسمی و عمومی ایران بوده است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است که برای انجام آن از روش های مطالعه کتابخانه ای، تحلیل محتوا، پیمایشی و جستار نظرورزانه استفاده شده است. جامعه پژوهشی شامل دو جامعه منابع مطالعاتی و صاحب نظران اقتصاد و برنامه ریزی درسی بوده که نمونه موردنظر از آنها با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده نیز با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. یافته های پژوهش شامل 13 هدف کلی یا شایستگی یادگیری است که ازمنظر منابع مطالعاتی و دیدگاه صاحب نظران در نظام آموزش رسمی و عمومی قابل پیگیری هستند تا محتوا و فرصت های یادگیری مناسبی برای آنها پیش بینی شود.
با توجه به اهمیت مفهوم تعلیم وتربیت رضوی و لزوم ایجاد و نشر آن در جامعه، هدف این پژوهش، بررسی این مفاهیم در سینمای مستند «رضای رضوان» بوده است. روش این تحقیق، ترکیبی (کمّی و کیفی) است. مهم ترین مؤلفه ها و مصادیق تعلیم وتربیت رضوی در فیلم «رضای رضوان» عبارتند از: 1. امید به خدا؛ 2. تلاش برای رسیدن به اهداف؛ 3. دوری از آرزوهای خیالی؛ 4. امید به گذشت از خطا؛ 5. تمرکز بر واقع بینی و پذیرش حقایق؛ 6. امید به آینده. یافته ها بیانگر این است که نشر آموزه های رضوی در جامعه، وجود نظام تعلیمی و تربیتی، تغییر در محتوای فیلم های تعلیمی با اندیشه رضوی، استفاده از اندیشه های رضوی در امور جامعه، ایجاد محیط امن و فضای سالم و وجود مدیران دولتی و غیردولتی متخصص و آشنا به ادبیات تعلیمی رضوی، به افزایش روحیه تعلیمی و تربیتی رضوی بین مردم خصوصاً جوانان خواهد انجامید.
پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های تربیت سیاسی شامل: آگاهی، خودشناسی، استقلال، آزادی و عدالت در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 95 94 صورت گرفته است. روش پژوهش مورداستناد، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. واحد تحلیل، نوشته ها، تصاویر و تمرین های کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی است که درمجموع، 402 صفحه را دربر گرفته است. جامعه و نمونه آماری پژوهش، کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بوده است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد که مؤلفه خودشناسی 96 مرتبه، مؤلفه آگاهی 91 مرتبه، مؤلفه استقلال 83 مرتبه، مؤلفه عدالت 35 مرتبه و مؤلفه آزادی 21 مرتبه، مورد توجه قرار گرفته است. همان طورکه مشخص است به مؤلفه خودشناسی بیش از سایر مؤلفه ها توجه شده است و کم ترین میزان توجه و اهمیت، مربوط به مؤلفه آزادی بوده است.