آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

چکیده گفت وگو از دیر باز نیاز انسان اجتماعى بوده، و امروزه راه‏کارى شایسته براى بررسى و چاره‏جویى دشوارى‏هاى موجود به‏شمار مى‏رود . مقاله حاضر پژوهشى در تبیین بستر و زیرساخت‏هاى گفت و گو بین دو دین اسلام و مسیحیت است که بیشتر بر ایجاد راه‏کارهاى عملى براى برقرارى روابط سالم اجتماعى و هم‏زیستى مشترک و پایدار میان مسلمانان و مسیحیان بر اساس بازگشت‏به اصول ناب و بى آلایش دو دین، تاکید مى‏کند . نویسنده مقاله که از استادان ممتاز دانشگاه لبنان و از فعالان برجسته بین المللى در زمینه گفت و گوى ادیان و تمدن‏هاست، در این مقاله، ادیان آسمانى را سرچشمه زلال آزادى، برابرى و برادرى انسان‏ها و الهام بخش اصلاحات فراگیر جوامع بشرى دانسته است .

متن

ایمان، عقیده است که تبلور آن در گفتار و کردار است; به عبارت رساتر مى‏توان گفت که ایمان اندیشه، گفتار و کردار است . در این زمینه، دیدگاه اسلام و مسیحیت و نیز آیین‏هاى دیگر پیش از آنها، اعم از یکتاپرستى و مانند آن، یکسان است .
چون این سه رکن ایمان، پایه مشترک ادیان و از بعد فلسفى، اجزاى هستى انسانى را تشکیل مى‏دهند، پس لازم است‏به عنوان محور اعتقادات دینى و پایه‏هاى ایدئولوژى قلمداد شوند . بدین جهت، تفاوت ادیان و ایدئولوژى‏ها را از یکدیگر باید با محتواى در بر گیرنده این سه رکن و کارکرد این سه در عرصه زندگى مرتبط دانست .
از این رو، محتوا و کارکرد - با توجه به مطلق بودن تعالیم الهى و نفى نسبیت‏بشرى از آن - با راهبردهاى محیطى هر دین و ایدئولوژى پس از گسترش و نفوذ در جهان، الگو مى‏پذیرد .
محتوا که حقایق ایمانى پایدارى را در بر مى‏گیرد، در فرم‏هاى گوناگونى که با شرایط نزول وحى و یا شرایط تحول بشرى متناسب است، پدیدار مى‏شود . بدین سان، فرستادگان خدا براى هدایت مردم فزونى یافتند، و به گفته قرآن: «و رسولان را فرستاد که نیکان را بشارت دهند و بدان را بترسانند تا آن‏که پس از فرستادن این همه رسولان، مردم را بر خدا حجتى نباشد» . (3) در مقوله قرآنى عبرت‏آمیز دیگرى آمده است: «ما بر هر قومى شریعت و طریقه‏اى مقرر داشتیم و اگر خدا مى‏خواست همه را یک امت مى‏گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامى که در کتاب خود فرستاده بیازماید، پس شما به کارهاى نیک سبقت گیرید که بازگشت همه شما به سوى خداست و در آنچه اختلاف مى‏نمایید، شما را آگاه خواهد ساخت‏» . (4)
این اختلاف که ناشى از فلسفه آفرینش، قانون تحول و نیازمندى‏هاى محیط است، در عصر حاضر منجر به ایجاد دو جریان مخالف هم شد: یکى معتقد به گشودن دفترى تازه از روابط مثبت میان فرقه‏هاى مسیحى به‏ویژه میان کلیساى کاتولیک و دیگر ادیان است . چندین سند از اسناد کنگره دوم واتیکان که این شیوه را پى‏ریزى کرد بر ضرورت برقرارى این‏گونه روابط تاکید کرد، و سند ویژه‏اى موسوم به بیانیه Nostea Aetate] » را که به ایجاد رابطه میان کلیساى کاتولیک و دیگر ادیان پرداخته، اختصاص داد که پس از این به رویکردها و دیدگاهایش خواهیم پرداخت . اما جریان دیگر، بنیادگرایى است که در این دوران گاه تندروى و گاه میانه روى پیشه مى‏کرد، تا جایى که مناطق وسیعى از خاور نزدیک، میانه و دور را در برگرفت و تاثیرات شگرفى بر شمال آفریقا و آفریقاى سیاه برجاى گذاشت . این در حوزه دین اسلام . اما در حوزه مسیحیت همانند این جریانى که بازگشت‏به بنیادها و ریشه‏ها را تبلیغ مى‏کرد نیز پدید آمد، به‏ویژه در ایالات متحده آمریکا که در آن‏جا هم مانند بنیادگرایى اسلامى، دعوت دینى، چهره سیاسى به خود گرفت، هر چند تفاوت‏هایى بین این دو از نظر خاستگاه‏ها و انگیزه‏ها وجود داشته است .
در این‏جا مى‏توان به مباحثى که پژوهش‏گران این جریان، همچون رابرت نیبت (Nisbet Rabert) و ویلیام شامبرا ,( William A.Schambra) (سیاست‏مدار) و دیگران مطرح کردند، اشاره کرد . (5)
اینک که موضوع این تلاش، بررسى آغاز دوره‏اى از روابط خوب میان ادیان، به‏ویژه بین مسیحیت و اسلام بوده، بهتر آن است کلامم را درباره راه‏هاى امکان‏پذیر ایجاد روابط میان این دو، با بازگشت‏به پایه‏هاى گفت وگوى مورد تاکید دو دین متمرکز کنم . سعى مى‏کنم به اندازه توان دورنمایى از روش اولیه این گفت و گو را ترسیم کنم .
بستر و زیرساخت‏هاى گفت و گو
مفهوم گفت و گو میان ادیان به عنوان پایه و اساس در کلیساى کاتولیک بر اساس نامه فراگیر، (Ecclesiam Suam) پاپ پل ششم که در 6 آگوست‏سال 1964 منتشر کرد، در نظر گرفته شد . در پى آن، استعمال این اصطلاح گسترش و در خلال کنگره، کاربرد فراوانى یافت . سپس در چهارچوب امور و روابط کلیسا و مسائل دینى و نیز دنیوى و براى نشان دادن روابط مثبتى که باید میان مردم، اعم از افراد و گروه‏هاى پیرو ادیان مختلف و ایدئولوژى‏هاى متفاوت، حاکم باشد، بهره‏بردارى شد .
مفهوم گفت و گو که اندک اندک به جنبشى پویا بدل شد و اجراى تئوریک و عملى آن به عهده مؤسسه‏اى که پاپ پل ششم در چهارچوب کنگره دوم واتیکان بنیان نهاد و نام دبیرخانه امور غیر مسیحیان به خود گرفت، در سال 1964 و در عید یادبود نزول روح القدس بر شاگردان حضرت مسیح که پنجاه روز پس از عید پاک است، متبلور شد . از دلایل اهتمام ورزیدن پاپ فقید به این مؤسسه، اعطاى شخصیت معنوى و عملى و مستقل از جامعه مقدس مسیحى به این مؤسسه براى تبلیغ دین مسیحیت‏به دیگر ملل بود . قانون کلیسا (Regimini Ecclesiae) ماموریت این مؤسسه را این گونه ذکر مى‏کند: «بحث درباره روش‏ها و ابزارى که منجر به گشایش گفتمان با غیر مسیحیان و کوشش جدى براى شناخت دقیق ادیان غیر مسیحى و ارج نهادن به آنها تا این‏که غیر مسیحیان به طور شایسته به اعتقادات، زندگانى و ارج و منزلت مسیحیت پى ببرند» . (6) در این‏جا به هیاتى که از سوى مجمع جهانى کلیساها براى گفت و گو با ملت‏هاى داراى عقاید و ایدئولوژى‏هاى زنده و در راستاى تبلیغ و دعوت به انجیل تاسیس شده، اشاره مى‏شود . این دو هیات براى صلاح و رستگارى انسان همکارى کردند . اما کلیسا چگونه به اجراى اصل گفت وگوى عمومى بر پایه دوران نوین روابط نگریست، روابطى که خود خواستار برقرارى آن بین مسیحیت و اسلام و از خلال رابطه مورد نظر بین این دو بود .
کنگره گفت و گو - اگر این نام‏گذارى مناسب باشد - بر آنچه دو طرف را بر پایه ایمان به یگانگى الهى در صورت‏هاى گوناگونش گرد هم مى‏آورد و گشودن فصلى تازه از روابط و نیز تلاش مشترک در نگاهداشت ارزش‏هاى اخلاقى و اجتماعى، تاکید کرد .
در بخشى از بیانیه کنگره آمده است:
کلیسا به دیده ستایش به مسلمانان مى‏نگرد که خداى یگانه را مى‏پرستند، خداى زنده و بى‏مانند، بخشنده و مهربان و توانا، شکافنده آسمان‏ها و زمین که گفتارش را به بشر پرتو افکند . آنها با همه وجودشان در تلاشند فرمانبردار دستورهاى خداوند باشند، اگر چه درک آن از دید ما پنهان است . همان‏گونه که ابراهیم بندگى مى‏کرد که اصولا دین اسلام به او برمى‏گردد .
مسلمانان، مسیح را به عنوان پیامبر، گرامى مى‏دارند، هر چند که به مقام الوهیتش معتقد نیستند، و نیز مادر مقدسش مریم را ارج مى‏نهند و گاه او را الگوى تقوا مى‏دانند . آنها در انتظار روز رستاخیزند که خداوند به همه مردم که از نو زنده مى‏شوند، رسیدگى مى‏کند . و همین‏طور پاسداریشان از ارزش‏هاى اخلاقى و بندگیشان به بارگاه خداوند بزرگ، به ویژه نماز، زکات و روزه . و اگرچه اختلافات فراوان و دشمنى‏ها در طول قرن‏ها، روابط مسیحیت و اسلام را به بن بست کشانده است، این کنگره همگان را به نادیده انگاشتى گذشته و کوشش در برقرارى تفاهم دو جانبه و تلاش دو سویه براى پیش‏برد ارزش‏هاى عدالت اجتماعى و اخلاق و صلح و آزادى و گسترش آن که همه مردم را در بر گیرد، ترغیب مى‏کند . (7)
دیگر کلیساها نیز، گفته‏هاى کلیساى کاتولیک را تایید کردند .
آداب و اخلاق گفت و گو
اگر چه کنگره دوم واتیکان، گفت و گو را آغاز تازه‏اى براى ارتباط میان ادیان و ایدئولوژى‏ها قرار داد و مؤسسه‏اى را براى پى‏گیرى آن ایجاد کرد تا این اندیشه، تنها مفهومى ذهنى و شعارى ایدئولوژیک باقى نماند، بى‏تردید، این فکر برخاسته از اصول نهادینه هر دو دین است که مى‏توان در عقیده توحید و پاى‏بندى به برادرى انسانى - که جلوه‏اى خداوندى است - و هدف صلح جهانى براى همه انسان‏ها، گرد آورد . این اصول، آداب و اخلاقى دارد که در پى توضیح آنیم .
از نظر روابط انسانى، انجیل به چیزى گسترده‏تر از تسامح و فراتر از گفت و گو دعوت کرد، آن‏جا که مى‏آموزد:
اما من به شما مى‏گویم به کسى که به تو بدى مى‏کند بدى نکن . و اگر کسى بر گونه راست تو سیلى مى‏زند گونه دیگر خود را به طرف او بگردان . هر گاه کسى تو را براى گرفتن پیراهنت‏به دادگاه بکشاند، رداى خود را هم به او ببخش . . . شنیده‏اید که: نزدیکان خود را دوست‏بدارید و با دشمن خویش دشمنى کنید . اما من به شما مى‏گویم: دشمنان خود را دوست‏بدارید، نفرین کنندگان شما را دعا کنید و به کسانى که به شما کینه ورزى مى‏کنند، نیکى کنید . به این وسیله شما فرزندان پدر آسمانى خود خواهید شد . چون او آفتاب خود را بر بدان و نیکان یکسان مى‏تاباند، و باران خود را بر درستکاران و بدکاران مى‏باراند . اگر فقط کسانى را وست‏بدارید که شما را دوست مى‏دارند، پس چه اجرى دارید؟ . (8)
این آموزش‏ها، گذار از خودخواهى و نفس بدخواه، و براى بر قرارى روابط اجتماعى و انسانى باارزش است . نمونه آن در چهارچوب دعوت به حق در قرآن از یک سو، این‏گونه آمده است:
«خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کن و با بهترین طریق مناظره کن که البته خدا (عاقبت‏حال) کسى که از راه او گمراه شده و آن‏که هدایت‏یافته بهتر مى‏داند» . (9) این معناى دیگرى نیز دارد و آن نبستن باب گفت و گو و متهم نکردن دیگران به گمراهى است . در انجیل نیز مانند این آمده است: «دیگران را محکوم نکنید تا مورد محاکمه قرار نگیرید» . (10)
از سوى دیگر، قرآن، آداب گفت و گو با اهل کتاب را ترسیم کرده، بیان مى‏کند که توحید، مسلمانان و اهل کتاب را به هم نزدیک مى‏کند و این یکى از پایه‏هاى گفت و گو است . در سوره عنکبوت مى‏خوانیم:
و شما مسلمانان با اهل کتاب جز به نیکوترین طریق، بحث و مجادله مکنید، مگر با ستمکاران از آنها و با اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانى قرآن بر ما نازل شده و به کتاب آسمانى شما به همه ایمان آورده‏ایم و خداى ما و شما یکى است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم . (11)
براى این‏که قرآن کریم این شور و گرمى دعوت جدید را سامان بخشد و مؤمنان را به دلیل دعوت به خدا از نادیده گرفتن آزادى دیگران بر حذر بدارد، پیامبر خود را به عنوان یاد آورنده مخاطب ساخت، و این‏که او نمى‏تواند هرکس را که خواست‏به راه خدا هدایت کند، بلکه فقط زمینه آماده سازى بندگان خدا را براى هدایت فراهم مى‏آورد:
چنین که هر کس را بخواهى هدایت توانى کرد، لیکن خدا هر که را خواهد هدایت مى‏کند و او به حال آنان که قابل هدایتند، آگاه‏تر است . (12)
زمینه گفت و گو
هر چند کلیسا تلاش کرد تا از گفت و گو، خاستگاهى براى همکارى میان مسیحیت و اسلام بسازد، به نظر ما، دیدگاه دو دین از لحاظ به کارگیرى اعتقادات دینى براى انجام اعمالى نیک در زندگى اجتماعى و دمیدن روح انجیل و قرآن در زندگى مطابقت دارد .
در انجیل آمده است:
نه هر کسى که مرا: خداوندا، خداوندا، خطاب کند به ملکوت آسمان وارد خواهد شد، بلکه آن کسى که اراده پدر آسمانى مرا به انجام برساند . (13)
قرآن نیز مى‏آموزد:
نیکوکارى این نیست که روى به سمت مشرق یا مغرب کنید، چه این چیز بى اثرى است، لیکن نیکوکار کسى است که به خداى عالم و روز قیامت و فرشتگان آسمان و کتاب آسمانى و پیغمبران ایمان آرد و دارایى خود را در راه دوستى خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحق برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار و سختى‏ها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند، کسانى که بدین اوصاف آراسته‏اند آنها به حقیقت راست‏گویان عالم و آنها پرهیز کارانند . (14)
پس باید گفت وگوى ما، گفت و گویى بر پایه عمل و اجرا باشد، چرا که هر دو دین، ما را به این‏که دین را در رفتار و کردارمان زنده سازیم و نه فقط با بیان آموزه‏هاى آن، فرا مى‏خوانند .
شایان ذکر است که مسیحیت و اسلام هر دو، اصل آزادى عقیده را اعلام کرده و گفته‏اند که همه مردم، هر عقیده‏اى را که مى‏خواهند برگزینند، آزادند . اگر چه اختلاف نظر در تفسیر آیه قرآنى «لا اکراه فى الدین‏» و آیه «و من یتبع غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه‏» که به ظاهر با آیه قبل مغایرت دارد، بسیار است، و با این‏که شیخ محمد عبده (1849- 1905م) و شیخ محمد رشید رضا (1865- 1935م) این دو آیه و آیه‏هاى دیگر را با در نظر گرفتن اسباب نزول، در راستاى اثبات آزادى تفسیر کردند، اما آیه هایى را که آورده‏ام - آیه 48 سوره مائده، آیه‏هاى 44- 46 از انجیل متى - این مورد را به وضوح نشان مى‏دهد .
اما درباره گفتار هر دین مبنى بر این‏که راه نجات تنها به پیروى از همان دین است و لاغیر، که در آیه قرآنى (هر کس که دینى جز اسلام داشته باشد از او پذیرفته نیست) و آیین مسیحیت (بیرون از کلیسا، نجاتى نیست)، تبلور یافته است، باید گفت که مواضع کنگره دوم واتیکان در این خصوص و آموزه‏هاى امام غزالى، برگى نو از پذیرش عملى متقابل در جزئیات مى‏گشاید و آموزه‏هاى سنتى کلى را پشت‏سر مى‏گذارد .
امام ابو حامد غزالى (450- 505 ه) که اهل سنت او را حجة الاسلام لقب دادند و برخى از بزرگ‏ترین مجتهدان اسلام درباره کتاب احیاء علوم الدین او گفته‏اند که احیاء چیزى نزدیک به قرآن است . وى در کتاب فیصل التفرقة (15) خود آورده است که غیر مسلمانان هم مى‏توانند رستگار شوند، چنانچه شرایط راست‏گویى و اخلاص حقیقى در آنها فراهم شده باشد . گفته این پیشواى اهل سنت و دو تن از علماى اسلامى معاصر، یعنى شیخ محمد عبده و شیخ محمد رشید رضا در تفسیر المنار (16) نظر اجتهادى منحصر به فرد نیست، بلکه از نص صریح آیه ذیل که به صورت‏هاى گوناگون در قرآن و در سه آیه از سوره بقره (17) و یک آیه از سوره مائده (18) آمده است، سرچشمه مى‏گیرد:
هر مسلمان و یهود و نصارا و ستاره‏پرست که از حقیقت، به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکارى پیشه کند، البته از خدا پاداش نیک یابد و هیچ‏گاه (در دنیا و عقبى) بیمناک و اندوهگین نخواهد بود . (19)
در راستاى موضع شجاعانه غزالى - با توجه به شرایط زمانه خود - موضع کنگره دوم واتیکان قرار دارد که به آن استناد کردیم و در مورد ایمان و نجات مسلمانان با غزالى هم‏عقیده است .
افزون بر این، و در همین راستا، رویکرد امام غزالى به آموزه‏هاى حضرت مسیح و استفاده از گفته‏ها و رهنمون‏هاى ایشان، به ویژه در فلسفه اخلاقیش قابل توجه و نشان دهنده راه و روش نمونه و یگانه غزالى است . این را در میراث فرهنگى شیعه، چه در روى آوردن به آموزه‏ها و راه روش حضرت مسیح و چه در گفت و گویى که به صورت مناظراتى میان دانشمندان مسیحى و دانشمندان و پیشوایان شیعه صورت مى‏گرفته، متجلى مى‏بینیم .
گفتنى است که در این زمینه، نوشته‏هاى علماى شیعه، به ویژه دوازده امامى‏هاى در استفاده فراوان از سخنان و اندرزهاى حضرت مسیح و تجلیل از روش زندگى او چشم‏گیر بوده است .
بر فراز این گونه ادبیات دینى، گفتار امام على بن ابى طالب علیه السلام درباره پیغمبران قرار دارد که در مورد حضرت مسیح گفته است:
و اگر خواهى از عیسى بن مریم علیه السلام گویم که سنگ را بالین مى‏کرد و جامه درشت‏به تن داشت و خوراک ناگوار مى‏خورد . و نانخورش او گرسنگى بود، و میوه و ریحان او آنچه زمین براى چهارپایان رویاند از گیاه . زنى نداشت تا او را فریفته خود سازد، فرزندى نداشت تا غم وى را خورد، و نه مالى که او را مشغول کند . و نه طمعى که او را به خوارى در اندازد . مرکب او دو پایش بود و خدمتگزار وى دست‏هایش . (20)
در زمینه گفت و گوها یا مناظرات، دانشمند معروف شیعى محمد بن على بن بابویه قمى (در گذشته به سال 280 ه) چهار مناظره میان پیشواى بزرگ مسیحیان در مرتبه «جاثلیق‏» (21) و پیشوایان شیعه یا روحانیان بزرگ و یا متکلمان آنها آورده است . نخستین مبحث از این دست میان جاثلیق و امام على بن ابى طالب علیه السلام تقریبا پس از گذشت چهار دهه از هجرت پیامبر انجام شده است . اما این‏گونه مباحث که صورت مناظره به خود گرفت، در قرن دوم هجرى (قرن هشتم میلادى) میان جاثلیق و امام جعفر صادق علیه السلام و سپس امام على بن موسى الرضا علیه السلام به اوج خود رسید . (22)
دومین موضوعى که در این زمینه باید ملاحظه شود، این است که نویسندگان شیعه از گفتار حضرت مسیح و راه و روش زندگانیش بسیار اقتباس کرده‏اند .
اگر گفته‏هاى امام ابوحامد غزالى را به کنارى نهیم، در صحاح اهل سنت، روایتى از مسیح نمى‏یابیم، در حالى که این مورد در کتاب‏هاى شیعیان فراوان است . در اندرزى از امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب مى‏بینیم که به آیاتى از انجیل متاى پیغمبر استناد شده است . این اقتباس در قرن چهارم هجرى (دهم میلادى) در کتاب مشهورى به نام تحف العقول عن آل الرسول از نویسنده نامدار شیعى، ابومحمد الحسن بن على بن الحسین بن شعبة الحرانى (در گذشته به سال 381 ه) فراوان به چشم مى‏خورد . این کتاب لبریز از راز و نیازها، پند و اندرزها گفته‏هاى حضرت مسیح است .
این مطلب و مطالب دیگرى که به اختصار ذکر کردیم، زمینه خوبى را براى گفت و گویى سازنده و تفاهم عقلانى و روحانى آزادى میان مسیحیان و مسلمانان فراهم مى‏آورد تا آنان را به اصول دینى ناب و زلال نهفته در متن این دو دین بازگرداند .
راه و روش گفت و گو
این گشت و گذار کوتاه در مقوله گفت و گو که مى‏توان آن را بسترى تاریخى و بنیادین در روابط میان ادیان، به ویژه میان مسیحیت و اسلام، و نیز نقطه عطفى تاریخى در روند ارتباطات ملت‏ها و به تبع آن آینده بشریت دانست، ما را به ایجاد شیوه‏اى آشکار و روشى روشن رهنمون مى‏سازد که نه تنها با پژوهش‏هایى در کتب آسمانى متکامل مى‏شود، بلکه بر پایه شناخت گسترده زندگى دینى ما مى‏توان بدان دست‏یافت .
بهتر آن است که بکوشیم کلیاتى را براى این روند ترسیم کنیم، تا این‏که اندک اندک و به مرور زمان تکامل یابد . این کلیات مى‏تواند موارد ذیل باشد:
الف) موضع اصولى گفت و گو;
ب) زمینه‏هاى گفت و گو; امکانات، دشوارى‏ها و ابزارهایش;
ج) بیان فواید و نتایج گفت و گو .
نگاهى گذار به این گستره پهناور که تنها برجستگى‏هایش به چشم مى‏خورد، نکات زیر را برایم نمایان مى‏سازد:
الف) موضع اصولى گفت و گو
در این زمینه آموزه‏هاى والاى مسیحیت و اسلام و نیز موضع کلیسا در کنگره دوم واتیکان را بیان کردیم . در این‏جا اشاره مى‏کنیم که این دعوت از سوى مراجع دینى کشورهاى اسلامى پاسخى درخور یافت . در این باره گفتنى است که هیاتى اسلامى از عربستان سعودى که در راس مقدس‏ترین اماکن مقدس جهان اسلام است، از واتیکان دیدن کرد و این نخستین ارتباط رسمى میان کعبه مسلمانان در مکه مکرمه و پایگاه جاودان مسیحیت در رم بود .
پیش از آن در سال 1964 کاردینال فرانتس کونینگ رئیس اسقف‏هاى وین در اتریش از دانشگاه الازهر که بزرگ‏ترین مرجع دینى سنى در جهان است، دیدن کرد و در برابر گروه دو هزار نفرى از دانشجویان و استادان و دانشمندان، سخنانى برخاسته از توصیه‏هاى کنگره دوم واتیکان با عنوان «توحید در جهان معاصر» ایراد کرد . این سخنان مهم سهم بسزایى در پیوند قلب‏ها و دور کردن نگرانى‏ها ایفا کرد . در مقابل، شیخ حسن مامون مقدم رهبر کلیسا را گرامى داشت و با ذکر این آیه قرآنى سرشار از عاطفه، سخنان خود را پایان بخشید:
و با محبت‏تر از همه کس با اهل ایمان آنان را خواهى یافت که گویند ما نصرانى هستیم این دوستى نصارى نسبت‏به مسلمین بدین سبب است که برخى از آنها دانشمند و پارسا هستند و آنها تکبر و گردن کشى بر حکم خدا نمى‏کنند . (23)
ب) زمینه‏هاى گفت و گو; امکانات، دشوارى‏ها و ابزارهایش
1 . به عنوان سر آغاز این مرحله و به دنبال اعلامیه کنگره دوم واتیکان، ما خواهان اعلام پیمان صلح میان ادیان هستیم . فراخوان این چنین پیمانى، آنانى که دین را در خدمت‏سیاست گرفته‏اند و به عنوان سلاحى نیرومند به کار مى‏برند تا حدودى ناکام مى‏سازد .
2 . در پى آن، نوبت‏به اعلام پایان جدال میان پیروان ادیان و نیز میان پیروان فرقه‏ها و مذاهب در هر دینى به صورت جداگانه مى‏رسد، چرا که جدال متافیزیکى یا کلامى از مهم‏ترین موانع گفت و گو و از عوامل نابودى عاطفه دینى و سردکننده گرماى ایمان ناب است . ما در این‏جا مثال مشهور جدال بیزانسیان را یاد مى‏کنیم که در حالى که آنها مشغول جدال درباره جنس فرشتگان بودند، سپاهیان عثمانى به دروازه‏هاى قسطنطنیه رسیده بودند . براى تبیین نتایج وخیم جدال، نظر امام غزالى در رد جدال و انتخاب نام احیاء علوم الدین براى کتاب تعیین کننده‏اش در تاریخ ایمان اسلامى را یادآورى مى‏کنیم . وى با استعانت از نیروى روحانى احیاگرانه، تلاش کرد تا اعتقاداتى که با جدال تضعیف شده بود، پر بار کند . بدین جهت علیه انتشار علم کلام در میان غیر متخصصان حمله کرد و گفتار مشهورش را در کتاب الجام العوام عن علم الکلام منعکس ساخت .
3 . بر شمردن اشتراکات و اختلافات عقیده و اصول و ویژگى‏هاى خاص هر دینى .
4 . بررسى نقاط اشتراک و اختلاف و علل آنها، با:
- مطالعه اصول عقاید و شریعت‏ها و شرایط ظهور یا نزول آنها،
- مطالعه رابطه تاریخى میان ادیان، و رابطه تاریخى میان ادیان‏وایدئولوژى‏ها .
5- بحث درباره امکان نزدیکى میان عقاید و شریعت‏ها در ادیان مختلف و میان مذاهب هر دینى به طور جداگانه; به عنوان مثال در این‏جا به تلاشى که میان اهل سنت و شیعه امامیه در تشکیل «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامى‏» که مرکز آن در قاهره و سال‏هاى متمادى ریاست آن را برعهده علامه محمد تقى قمى بوده، اشاره مى‏کنیم .
اوج فعالیت این جمعیت در آغاز دهه شصت‏بوده و مجلات مصرى و ایرانى (مانند مجله الاخاء که در سال‏هاى 1960- 1963، و سپس در سال‏هاى 1976- 1979 ریاست و سردبیریش را برعهده داشتم) خبر مى‏دادند، و نیز در مجله «البینة‏» که شادروان علال فاسى در مغرب آن را منتشر مى‏کرد .
6 . ترجمه میراث فرهنگى مسیحیت - علاوه بر انجیل - به زبان عربى و گسترش ترجمه فرهنگ اسلامى به زبان‏هاى جهانى و به‏کارگیرى رسانه‏هاى گروهى براى بیان ناشناخته‏هاى هر دو دین و تشویق مؤمنان به شناخت ندانستنى‏هاى خود .
7 . تشویق همایش‏ها و گردهمایى‏هایى که مجمع کلیساهاى جهان و مجامع کلیساهاى منطقه‏اى بر پا مى‏کنند . این عالیت‏بسیارى از تضادها و دوگانگى‏هاى ضدیت‏برانگیز را برطرف کرد و به سوى اشتراک در نماز و مراسم دینى و جز آن راهبرى کرد . اینها گام‏هایى در راستاى ایجاد نزدیکى و پیمودن راه دراز همبستگى است .
8 . اذعان به محال بودن نزدیکى میان برخى اعتقادات و اصول و به تبع آن بسیارى از جزئیاتى که مسیحیت را از اسلام جدا مى‏کند; براى نمونه الوهیت مسیح و عقیده سه گانگى است . در این‏جا لازم است‏به اعتقادات احترام گذاشت و از وارد شدن به میدان مجادله درباره آن پرهیز و باید به سوى مشترکات حرکت کرد .
9 . تلاش در فعال کردن علم کلام یا الهیات - همان‏گونه که ایرانیان و ترک‏ها آن را مى‏نامند - و پویایى اجتهاد، زیرا جامد ماندن این علوم اسلامى، جلوى تحرک و دگرگونى اجتماعى مسلمانان را مى‏گیرد و روزنه ارتباطى این علوم را با علوم همانند آن در مسیحیت، تنگ مى‏سازد .
10 . بررسى تاثیر پذیرى برخى اعتقادات گوناگون از محیط، زمان و عقاید کهن در پرتو روشن‏گرى دانش‏هایى که در بند پیشین بدان اشاره شد، در راستاى آمادگى براى انجام قرائتى نو از انجیل و قرآن و پایه ریزى دیدگاه‏هایى تازه در دانش‏هایى که به فهم آنها مى‏انجامد .
اگر در پرتو این دعوت، از مشکل سه‏گانگى مسیحى و رد آن از سوى قرآن بحث کنیم، و آن را در چهارچوب جغرافیایى و مکان تاریخیش قرار دهیم، برایمان روشن مى‏شود که گروهى از مسیحیان در شبه جزیره عرب (حجاز) در دوره‏اى پیش از اسلام راز سه گانه پرستى را از رهگذر سه گانگى آمیخته با شرکى که در جنوب شبه جزیره و بر پایه مفهومى فلکى استوار بوده، دریافته بودند . خلاصه مسئله این‏که گروهى از عرب‏هاى جنوب، سه‏گانگى فلکى را که بر پایه عقیده خداى (ماه) و همسرش (آفتاب) و پسرشان (زهره) (24) استوار بوده، باور داشتند . بدین‏سان، گروهى از مسیحیان عرب، سه گانه پرستى مسیحى را از عقیده پیشین خود دریافته بودند . قابل توجه در این خصوص این‏که در آیه‏اى که سه گانه پرستان را کافر شمرده، نامى از مسیحیان به میان نیامده، بلکه گروهى را به طور کلى کافر خوانده است: (البته کسانى که سه خدا قائل شدند، کافر گردیدند). (25)
11 . تدریس درس دینى در مدارس با روحیه‏اى دگر اندیشانه، سپس تاکید بر ارزش‏ها و اعتقادات مشترک میان مسیحیت و اسلام در مرحله درک فکرى .
12 . پرورش نسلى از گفت و گو گران متخصص با گنجاندن مطالعات تطبیقى ادیان در برنامه‏هاى درسى، به‏ویژه درس گفت و گو میان ادیان در دانشکده‏هاى ادیان، الهیات و فلسفه، و دادن گواهى و مدرک تحصیلى مستقلى در این زمینه .
ج) فواید گفت و گو
1 . بحث درباره ابزار گفت‏و گو، ما را به تبیین فواید آن در جوامع گوناگون انسانى به اعتبار محیط، تاریخ و عوامل پدید آورنده آن و نیز مسئله دین رهنمون مى‏سازد . اگر ما با کمک همه ابزار امروزى اقدام به برپایى گردهمایى دوره‏اى در جاهاى مختلف جهان به منظور ایجاد جوى مناسب براى گفت و گو، تفاهم و آن‏گاه همکارى کنیم، مى‏توانیم به تدریج، گوشه‏گیرى و پراکندگى را به کنارى نهیم، زیرا اینها در طول قرن‏هاى طولانى دشمنى، در اندیشه، سنت‏ها و آداب و رسوم مردم رسوب کرده است . در آغاز، تحقق این ارتباط، خود به تنهایى پیروزى براى ایمان به حق است .
2 . از فواید این تلاش این است که ما را به بررسى همه جانبه دین و مطالعه هم‏زمان ادیان دیگر باز مى‏گرداند، و در ما انگیزه فهم، عبادت و روشن بینى در آموزه‏هاى دینى و دانش‏هاى وابسته را بیدار مى‏کند، و جنبش علمى را که به تبادل افکار و تجارب براى دست‏یابى به خیر و مصلحت‏بشریت در تمامى این کره خاکى منجر مى‏شود، بر مى‏انگیزاند .
3 . اذعان به وجود اختلاف و پذیرش آن - علاوه بر پذیرش مشترکات - باعث تهذیب شخصیت انسانى و نیرومندى آن در سایه همکارى با کسانى که با ما اختلاف دارند، مى‏شود و سرانجام، راهى به سوى صلح میان انسان‏ها و جوامع و کشورهاست . و صلح از اهداف اصلى ادیان است .
4 . اگر چه رفع همه مشکلات انسانى به صورت قاطع، امرى دشوار است، گفت و گو مى‏تواند بار این مشکلات را کاهش دهد و بر خشونت آن‏که باعث تزلزل کشورها و جوامع و به تبع آن تشنج در روابط انسانى و سرانجام، برافروخته شدن آتش جنگ مى‏شود، مهار مى‏زند . چه این‏که جهان به دلیل وسایل ارتباطى مدرن، از قانون مشهور علمى (به هم پیوستن مایعات) پیروى مى‏کند و هر تکانى در این‏جا، در همه جاى جهان، توفانى بر پا مى‏کند . اگر دین در جامعه حضورى زنده داشته باشد و این حضور وجودى تلقینى و یا مراسمى موروثى نباشد، آن را - همان‏گونه که هست - به عنوان وسیله‏اى براى تحقق زندگانى برتر براى مردم در این دنیا که مقدمه‏اى براى آخرت است، به کار بریم، و نه تنها به عنوان وسیله‏اى براى آخرت که در هنگام نزول بلا و یا مصیبت و یا ناراحتى در جان و تن بدان دست‏یازیم، که گویى طلسمى جادویى است که جز در سختى‏ها بدان پناه نمى‏بریم .
پى‏نوشت‏ها:
1) ویکتور الکک، اسس و آفاق لحوار مسیحى - اسلامى، بیروت، دارالسلام، 1996.
2) استاد ممتاز و رئیس مرکز زبان و ادبیات فارسى در دانشگاه لبنان.
3) رسلا مبشرین ومنذرین لالا یکون للناس على الله حجة بعد الرسل‏» (نساء (4) آیه 165.)
4) لکل جعلنا منکم شرعة ومنهاجا ولو شاء الله لجعلکم امة واحدة ولکن لیبلوکم فی ما آتاکم فاستبقوا الخیرات الى الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون‏» (مائده (5) آیه 48.)
5) نک: "The Public Interest", No.80, Summer 1985.
6) نک: دیدگاه کلیسا نسبت‏به پیروان دیگر ادیان، واتیکان، دبیرخانه غیر مسیحیان، 1984.
7) همان.
8) انجیل متى 5: 39- 46.
9) ادع الى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هى احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله وهو اعلم بالمهتدین‏» نحل (16) آیه 125.)
10) انجیل لوقا 6: 36.
11) ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هى احسن الا الذین ظلموا منهم وقولوا آمنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والهنا والهکم واحد ونحن له مسلمون ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هى احسن الا الذین ظلموا منهم وقولوا آمنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والهنا والهکم واحد ونحن له مسلمون‏» (عنکبوت (29) آیه 46.)
12) انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء وهو اعلم بالمهتدین‏» (قصص (28) آیه 56.)
13) انجیل متى 7: 21.
14) لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملائکة والکتاب والنبیین وآتى المال على حبه ذوی القربى والیتامى والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرقاب واقام الصلاة وآتى الزکاة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس اولئک الذین صدقوا واولئک هم المتقون‏» (بقره (2) آیه 177.)
15) فیصل التفرقة، چاپ قاهره، 1901 م، ص 75- 87.
16) تفسیر المنار، چاپ قاهره، 1346 ه، ج‏1، ص‏335- 336; محمدرشید رضا، مختصر تفسیر المنار، با تکمله و حاشیه شیخ محمد احمد کنعان، بیروت، المکتب الاسلامى، 1984 م، ص‏61.
17) بقره (2) آیه‏هاى 62، 111، 112.
18) مائده (5) آیه 69.
19) ان الذین آمنوا والذین هادوا والنصارى والصابئین من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون‏» (بقره (2) آیه 62.)
20) و ان شئت قلت فی عیسى بن مریم علیه السلام ، فقد کان یتوسد الحجر و یلبس الخشن و یاکل الجسب. و کان ادامه الجوع، و فاکهته و ریحانه ما تنبت الارض للبهائم. و لم تکن له زوجة تفتنه، و لا ولد یحزنه، و لا مال یلفتة، و لا طمع یذله. دابته رجلاه، و خادمه یداه‏» (نهج البلاغه، تحقیق دکتر صبحى الصالح، دارالکتاب اللبنانى، بیروت، 1967، ص‏227، خطبه 160.)
21) جاثلیق، بنابر منابع عربى اسلامى در شرح احادیث‏شیعه عبارت است از: پیشواى مسیحیان در هر زمان‏». این کلمه معرب از زبان یونانى است و به معناى پیشواى اسقف‏ها (Catholicos) و یا باتریارک. و امروزه در مورد باتریارک ارامنه ارتودکس استعمال مى‏شود.
22) کتاب التوحید، ص 182، 286، 270، 361، 417- 420، 422.
23) ولتجدن اقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا انا نصارى ذلک بان منهم قسیسین ورهبانا وانهم لا یستکبرون‏» (مائده (5) آیه 82.)
24) زهره در متون کهن عرب جنوب، مذکر و در عرب شمال و دیگر سامى‏هاى شمالى، مؤنث است.(نک: تاریخ العرب قبل الاسلام، نوشته دکتر جواد على، ج 5، ص 121.)
25) لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثة‏» (مائده (5) آیه 73.)

تبلیغات