تفکر سیاسى در قرآن (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
قرآن کریم صد و چهارده سوره دارد. طبق آمارى که از روایات ترتیب نزول سوره ها به دست آمده است, هشتاد و شش سوره مکى و بیست و هشت سوره مدنى است.(1) در اینکه به چه سوره اى مکى و به چه سوره اى مدنى گفته مى شود, اختلاف نظر است. معیار زمان, معیار مکان, معیار خطاب و محتوا و معیار سماع و نص, از جمله معیارهایى است که توسط پژوهشگران علوم قرآنى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.(2) در این مکتوب معیار زمان مورد پذیرش قرار گرفته است; یعنى آیاتى که قبل از هجرت پیامبر(ص) به مدینه نازل شده است, مکى و آیات نازل شده پس از هجرت, مدنى است.(3)
پرسشهاى مختلفى درباره سیاست و جایگاه آن در قرآن وجود دارد. پرسش هایى از قبیل:
آیا به مسایل مربوط به زندگى سیاسى در قرآن توجه شده است؟ مباحثى از قبیل دولت, قدرت, حاکمیت, سلطه, آزادى, عدالت, مشروعیت, مشارکت, مشورت, بیعت, نظارت بر قدرت سیاسى, تمرکز و یا توزیع قدرت سیاسى, روابط بین دولتها و ملتها, حقوق عمومى, معاهدات, جنگ و صلح و سایر مفاهیم و قضایاى سیاسى از چه جایگاهى در قرآن بر خوردار است؟ بر فرض پرداختن قرآن به مفاهیم و قضایاى سیاسى, چه بخشهایى از قرآن بیشتر به مسایل سیاسى پرداخته است؟ آیات و سوره هاى مکى یا مدنى؟ آیا ادعاى برخى از مستشرقین مبنى بر این که آیات مکى, آیات غیر سیاسى است و پیامبر اسلام(ص) در مکه به سیاست توجه نداشته است و تنها در آیات مدنى است که به سیاست توجه شده است و این هم به خاطر مقتضیات زمانى است که شرایط جدیدى را براى پیامبر(ص) به وجود آورد, ادعایى معتبر است؟(4) براى پاسخگویى به پرسشهاى مذکور و نیز ارائه گزارش از مکتوباتى که به موضوع ((سیاست در قرآن)) پرداخته اند, مباحث این یاد داشت آمده است.
1 ـ موضوعات سیاسى در قرآن
در این مطلب که قرآن مباحث سیاسى را نادیده نگرفته است, مى توان گفت که تقریبا اجماع نظر وجود دارد. اگر اختلافى هست, که هست, در این مطلب است که آیا آیات مکى هم به سیاست پرداخته اند یا خیر؟ در قسمت دوم بحث به پاسخ این پرسش اشاره خواهد شد.
باید اذعان کرد که مفسرین قرآن تا کنون توجه شایسته و بایسته اى به موضوع سیاست در قرآن نداشته اند. در میان تفاسیر موجود, آنها که به مباحث سیاسى توجه کرده اند, بسیار نادرند.
المیزان (علامه محمد حسین طباطبایى), التفسیر المنیر فى العقیده و الشریعه و المنهج (دکتر وهبه الزحیلى, 16 مجلد ـ 31 جزء), من وحى القرآن (سید محمد حسین فضل الله ), تفسیر راهنما (زیر نظر آیه الله هاشمى رفسنجانى) و تفسیر پیام قرآن (جلد دهم با عنوان قرآن مجید و حکومت اسلامى, زیر نظر آیه الله مکارم شیرازى) از جمله تفاسیرى هستند که تا حدى به موضوع مورد بحث پرداخته اند.
یکى از کارهاى خوبى که درباره قرآن انجام شده است, تهیه معجم معنایى قرآن است. در اینجا با استفاده از اثر مهم ((المعجم المفهرس لمعانى القرآن العزیز)) به برخى از موضوعات سیاسى که در قرآن درباره آنها صحبت شده است, اشاره مى شود. علاقه مندان براى مطالعه این موضوعات و یافتن آیات مربوطه, لازم است به منبع مذکور مراجعه نمایند.(5)
الف ـ اجل الإمم, الاختلاف: رفعه بتحکیم شرع الله , الاخوه الانسانیه, الاخوه الایمانیه, الاخوه الشیطانیه, الاراده الانسانیه, الإرض: استخلاف الانسان فیها, الإرض: اعمارها, الإرض: تسخیرها للإنسان, الارض: النهى عن الإفساد فیها, الارض: وراثه الصالحین لها, الاستقامه, الاستکبار, الإصلاح, الاعراض عن المشرکین, الاعراض عن المنافقین, الاعراض عن الیهود, الامام, امه, الإمر بالمعروف, الإمم: آجالها, الامم: اختلافها, الامم: ارسال الرسل الیها, الامم: استخلافها, الامم: ظلمها, الامم: هدایتها, الامم هلاکها, الامم: وحده اصلها, الإمن, الإمن فى البیت الحرام, الإنسان, الانسان: استخلافه و الإیمان: ثمراته: السعاده;
ب ـ البغى, البیعه و بیعه الرضوان;
ت ـ التبعیه المحموده, التبعیه المذمومه, التقلید الاعمى: ذمه, التقوى: تفاضل البشر بها و التنازع.
ج ـ الجهاد: اسبابه: حمایه الدین, رفع الظلم و صد العدوان;
ح ـ حدود الله , الحدید, الحذر من العدو, الحرب, حریه العقیده, حزب الله , حزب الشیطان, الحزبیه, الحق, الحق: وجوب اتباعه, الحکم بالعدل: وجوبه و الحکم بغیر ما انزل الله : ذمه;
خ ـ الخیر و انواعه, الخیریه: معیارها العرقى: ذمه;
د ـ داود: استخلافه فى الارض, الدعوه الى الله : فرضیتها, الدعوه الى الباطل: ذمها, الدفاع عن الباطل: ذمه, الدفاع عن الحق;
ر ـ الرإى, الرسل: وجوب طاعتهم;
ز ـ الزعامه, الزکاه;
س ـ السجن, السعاده, السعى, السعى فى الخیر, السعى فى الفساد, السقوط, السلاح, السلطه, سلیمان: ملکه, سنه الله : ثباتها, سنه الله فى التغییر, سنه الله فى نصر المومنین;
ش ـ الشده, الشر, شرح الصدر, الشهاده فى سبیل الله , الشورى;
ص ـ الصبر, الصفح, صلاه الجمعه, الصلاح, صلح الحدیبیه, الصلح مع العدو;
ط ـ الطاعه: انواعها: طاعه الله , طاعه الرسل و طاعه اولى الامر; الطاعه: حقیقتها تنفیذ الإمر, طاعه الشیطان: النهى عنها, طاعه الکافرین: النهى عنها, الطاغوت, الطغیان;
ظ ـ الظلم: انواعه: الافترإ على الله , اکل اموال الناس بالباطل, اکل اموال الیتامى, الصدعن سبیل الله , ظلم الانسان لنفسه, الشرک بالله , التکذیب بآیات الله , مخالفه إوامر الله ; الظلم: تنزیه الله عنه, الظلم: النهى عن موالاه الظالمین, ظهور الحق, ظهور الفساد;
ع ـ العداوه, عداوه الشیطان للإنسان, العدل, العدل: اقامته مع الخصوم, العدل: الإمر به, العقل: ذم تعطیله, العلم: وجوب اتباعه, علو الحق, علو الطغیان: النهى عنه, عماره الإرض, العمل: حریه الانسان فیه, العمل الصالح, العهد: رعایته, العهد مع المشرکین, العهد: الوفإ به, العهد: نقضه, العون على الباطل: ذمه, العون على الخیر: الحث علیه؟
غ ـ الغزو, الغلبه;
ف ـ الفتح, الفتح المادى, الفتنه, الفدیه, فرعون: استعباده للرعیه, فرعون: استکباره, فرعون: افساده, الفرقه, الفساد, الفساد و الملوک, الفسق: محاربته, فعل الخیر: الإمر به, الفقر: علاجه, الفلاح, الفىء, الفئه;
ق ـ قتال الکافرین, القبیله, قتل, القدر الالهى و المشیئه, قدره الانسان, قدره الانسان: محدودیتها, القرى: انذار اهلها, القرى: اهلاک اهلها, القرى: خرابها, القرى: خیراتها, القرى: ظلم اهلها, القرى: فساد اهلها, القسط, القسمه الجائره, القصاص, قصص تاریخیه: اصحاب الفیل, قصص تاریخیه: ذوالقرنین, قصص تاریخیه: مملکه سبإ, القضإ و القدر, قطع الإشجار, قطع دابر الکافرین, القعود عن القتال, القعود مع الظالمین: النهى عنه, القلب و المسوولیه, قله علم الانسان, القهر, القوه, القوه: الاخذ بها, القوه: زوالها, القوه و الإمانه, القوه: وظائفها: ارهاب العدو, القوه: وظائفها: حراسه الدعوه, القوه: وظائفها: الدفاع, القیام بالعدل, القیام لله;
ک ـ الکثره, الکثره والقوه, الکفر, الکفر: صفات الکافرین (الاعراض عن الحق, الافساد, البخل, الترف, التفرق, التکبر, الجهل, حب الدنیا, الخسران, الخیانه, الذل, السخریه, شر البریه, الشقإ, الضلال, الطغیان, الظلم, العداوه, العناد, الغرور, الغفله, الغیظ, الفجور, الفسق, کتمان العلم, الکذب, کره الحق, الکید, معصیه الله , المکر, منع الخیر, نقص العهود, نکران النعم, النمیمه, الهزیمه) صوره, الکفر: النهى عن مداهنه الکافرین, الکفر: النهى عن الکفر: موالاه الکافرین, الکمال;
ل ـ اللباس الحربى, الکسان: اختلاف الإلسنه, لعنه الله : وقوعها على الظالمین و المنافقین و الکافرین و..., اللون: اختلافه;
م ـ المال, المال و الملک, المتابعه (بمعنى الالحاق), المدینه, المدینه المنوره, المرإه, المرإه: حسن تدبیرها, المرإه: حریتها فى الاعتقاد, المرإه: حقوقها و..., المرإه: مسوولیتها, المرإه: مشارکتها الاجتماعیه, المصیبه, المعروف, المعیشه, المکر, الملإ, الملک, الملک: ایتاوه من الله , الملک: تفرد الله به, الملک الدائم, ملک سلیمان, المله الضاله, ملک فرعون, الملک و العلم, الملک و القوه, الملک و الفساد, الملک و المال, الملکیه, المیزان: الوفإ به;
ن ـ نارالحرب: اطفاوها, الناس, الناس: احوالهم, الناس: اصلهم امه واحده, الناس: اصنافهم (:الجاهلون, السفهإ, الشاکرون, الغافلون, الفاسقون, الکافرون, المریدون للدنیا, المریدون للدنیا و الاخره, المضلون, المفسدون, المنافقون, المومنون و...) الناس: تبادل المنافع بینهم, الناس: تکلیفهم باتباع الاسلام, الناس: حریه اعتقادهم, الناس: الحکم بینهم بالعدل, النبوه, النصارى, النصح, النصر, النعمه, النفاق, النفاق: صفات المنافقین (:استبطان الکفر, البخل, البغضإ, التذبذب, التظاهر بالایمان, الخصام, الذل, الریإ, الضلال, الطغیان, الغیظ, الغرور, الفسق, الکذب, الکسل فى العبادات, مرض القلب), النفاق: صوره (:الامر بالمنکر, الافساد, الاستهزإ, التخلف عن الجماعه, تحکیم غیر الله , التخلف عن الجهاد, التکبر, الخداع, الخروج عن الطاعه, الظلم, موالاه الکافرین, النهى عن المعروف), النفس: الاستکبار فیها, النفع, نقض العهود, النهى;
ه'ـ الهجره, الهجره: اسبابها (:حریه العباده, الظلم, نصره الدین), الهدایه, الهلاک: اسبابها;
و ـ وراثه الإرض, الوزیر, الوطن, وضع المیزان, الوعد, الوعید, الولایه, ولایه الله , ولایه الله : ثمارها, ولایه الله, ثوابها, ولایه الله : حرمان الظالمین منها, ولایه الله : حرمان الکافرین منها, ولایه الله : شروطها, ولایه الله : للملائکه, ولایه الشیطان, ولایه الظالمین لبعضهم, الولایه على السفیه, الولایه فى القصاص, ولایه القرابه, ولایه الکافرین لبعضهم, الولایه لله وحده, الولایه من دون الله : بطلانها, ولایه المومنین لبعضهم;
ى ـ الید: بمعنى السلطان, الید: بمعنى القدره, الید: بمعنى القوه, الیإس, الیسر,الیهود, الیهود: اشعالهم للحروب, یوسف مع الملک.
2 ـ سیاست در آیات مکى
در این باره از کتاب ((اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى)), از تإلیفات دکتر عبدالقادر حامد التیجانى یاد کرده, درباره آن صحبت مى کنیم.
انگیزه اساسى آقاى دکتر تیجانى در نگارش کتاب مورد بحث; یعنى: ((اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى)), این مسإله بوده است که توسط برخى مستشرقان و پژوهشگران تاریخ اندیشه سیاسى در اسلام, نسبت به وجود مباحث سیاسى در آیات نازل شده بر پیامبر اسلام(ص), قبل از هجرت به مدینه (تعریف پذیرفته شده از سوى مولف درباره آیات مکى) اظهار تردید و بعضا انکار شده است. آقاى تیجانى سعى نموده است تا نشان دهد که بنیادهاى تفکر سیاسى در اسلام در آیات مکى مورد توجه قرار گرفته است.
((مونتگمرى وات)) و ((گولدزیهر)) از کسانى هستند که ادعاى مذکور را بیش از دیگران بسط داده اند. بنابه نظر اینان, در آیات مکى فقط به مسإله آخرت توجه شده است و نکته اى در باب سیاست و مسایل مربوط به تدبیر دنیایى و یا تشکیل حکومت اسلامى و امثال آن نیامده است. اینان زمینه کشت بذر نظام علمانى و سکولاریستى را در عالم اسلامى فراهم آورده اند. عقیده فوق در میان بسیارى از مسلمانان نیز به عنوان یک اصل بدیهى رواج یافته است.
استدلالهاى نویسنده, عمدتا مقایسه اى است. به نظر وى, همان طور که نظریات افلاطون, ارسطو, هگل, فویر باخ, کارل مارکس و سایر متفکران غربى درباره انسان و جهان, تإثیر مستقیمى بر اندیشه هاى سیاسى داشته است, نظریه توحید و یکتاپرستى در اسلام نیز تإثیر اساسى در شکل دهى اندیشه سیاسى اسلام داشته است; چنانکه دیدگاههاى اسلام درباره انسان و جهان و خالق جهان ـ که تماما در مکه ارائه شده است ـ در واقع سیاست اسلامى را شکل داده است. به نظر دکتر تیجانى, حتى اصل حکومت و ضرورت آن نیز در آیات مکى مورد توجه قرار گرفته است. وى از جمله به آیه هشتاد سوره الاسرإ استناد کرده است. آیه مذکور چنین است:
((و قل رب إدخلنى مدخل صدق و إخرجنى مخرج صدق واجعل لى من لدنک سلطانا نصیرا. ))
آنچه مورد استشهاد تیجانى است, بخش پایانى آیه است. ((سلطانا نصیرا)) یک بار در قرآن آمده است و آن هم در همین آیه است. به نظر تیجانى, ((سلطان نصیر)) مساوى و هم معنى با دولت و نظام سیاسى است. البته در مواردى, تعبیر ((سلطان)) و یا ((سلطان مبین)) در آیات به کار رفته است که مراد, ((دلیل)) و ((بینه)) و ((برهان)) است. در آیه اى که آمد, پیامبر(ص) به دستور خداوند باید از خدا تقاضایى بکند. این تقاضا چیزى نیست جز توفیق تشکیل یک نظام سیاسى که با قدرت خویش پشتیبان فعالیتهاى تبلیغى و رسالت پیامبر(ص) باشد.
بخش اصلى کتاب تیجانى به تجزیه و تحلیل آیات سوره اعراف, که سوره اى مکى است, اختصاص دارد. به نظر وى, در سوره اعراف, تمام چیزهایى که براى بنیاد تفکر و عمل سیاسى لازم بوده, آمده است. وى آیات سوره اعراف را از این منظر, در سه گروه طبقه بندى کرده است.
الف ـ آیاتى که به توصیف انسان مى پردازد. بر طبق این آیات, انسان مخلوق خدا و نیز مإمور از سوى خدا است. زمین در تسخیر انسان قرار داده شده و انسان موظف است زندگى خود را از آن, تإمین کند. نیز انبیا از سوى خدا آمده اند تا وظایف انسان را به او گوشزد کنند. در ادامه آیات, به نتایجى که بر مإموریت انبیا متفرع شده, اشاره شده است.
ب ـ تجارب انبیاى الهى; از جمله: نوح, هود, صالح, لوط, شعیب و موسى از مواردى است که در آیات سوره اعراف بر آنها تإکید شده است. همه این انبیا در جهت تشکیل یک جامعه متشکل انسانى حرکت کرده اند; اما در عمل با مخالفت جمعى از انسانها بر خورد نموده اند. گروهى به یارى آنها بر خواستند و متقابلا, گروهى آنان را تکذیب کرده اند. این حقیقت و واقعیت در سراسر تاریخ انبیا جارى است.
ج ـ در این گروه از آیات, مکیان مخاطب قرار گرفته اند و به آنها توصیه شده است که از این تاریخ پرفراز و نشیب درس بگیرند و به تکذیب پیامبر اسلام(ص) نپردازند. از او حمایت کرده و در جهت تشکیل یک امت اسلامى, تلاش لازم را به عمل آورند.
تیجانى سعى کرده است دیگر آیات مربوط به هر یک از گروههاى مذکور را نیز مورد توجه قرار دهد. بر همین اساس, در بخش ملحقات کتاب خویش این آیات را فهرست کرده است.
در مجموع, آنچه تیجانى ارائه نموده, از نادرترین و ارزشمندترین کارهایى است که تا کنون در موضوع ((سیاست در قرآن)); در اختیار ارباب معرفت و اندیشه سیاسى قرار گرفته است. ضمن بشارت به خوانندگان محترم که به زودى ترجمه بخشهایى از کتاب حاضر, منتشر خواهد شد, آرزو مى کنیم که شاهد آثار علمى قوىترى در این حوزه باشیم.
3 ـ دیگر آثار سیاسى قرآنى
الف: آیت الله مکارم شیرازى, جلد دهم از تفسیر موضوعى پیام قرآن را به موضوع حکومت اسلامى در قرآن اختصاص داده است. در این تفسیر مباحث زیر مطرح شده است: پیوند امامت و حکومت, ضرورت حکومت, انواع حکومت, اهداف حکومت اسلامى, ماهیت حکومت اسلامى, اخبارى بودن ولایت یا انشایى بودن آن, ولایت یا وکالت, رابطه دین و حکومت در قرآن, پایه هاى حکومت اسلامى, نظام قانون گذارى اسلام, مجلس شورا و انتخاب نمایندگان, چگونگى انطباق مجلس شورا بر موازین مشورت اسلامى, نظام اجرایى حکومت اسلامى در عصر پیامبر(ص), صفات و شرایط مسوولان اجرایى, شرایط کارگزاران حکومت اسلامى, ترکیب نظام اجرایى, فرهنگ حاکم بر حکومت اسلامى, چگونگى انتخاب رئیس نظام اجرایى, نظام قضایى در حکومت اسلامى, حدود و تعزیرات در اسلام, احکام زندان در اسلام, فلسفه و اقسام زندانها, رفتار با زندانیان, اداره حسبه و امر به معروف و نهى از منکر, تعلیم و تربیت در حکومت اسلامى, نقش مطبوعات در حکومت اسلامى, نیروهاى دفاعى و قواى مسلح, جهاد, انواع جهاد, آداب جهاد, صلح, اسیران جنگى, رابطه مسلمانان و غیر مسلمانان, اقلیتهاى مذهبى در حکومت اسلامى و حکومت اسلامى و سازمانهاى اطلاعاتى.(6)
ب: ابوالاعلى مودودى (متوفاى 1979 م.) در کتاب الاسلام فى مواجهه التحدیات المعاصره(7) طرح نظام اسلامى خود را که نتیجه ضرورى نظریه انقلاب اسلامى اوست, از آیات قرآنى استخراج کرده است. این آیات که تمامى آن در سوره اسرإ آمده است, از این قرار است:
((وقضى ربک إلا تعبدوا الا ایاه و بالولدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر إحدهما إو کلاهما فلاتقل لهماإف و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما(23) واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا(24) ربکم إعلم بما فى نفوسکم إن تکونوا صالحین فانه کان للإوبین غفورا(25) و ءات ذاالقربى حقه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذر تبذیرا(26) إن المبذرین کانوا إخوان الشیاطین و کان الشیطن لربه کفورا(27) و اما تعرضن عنهم ابتغإ رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا(28) و لاتجعل یدک مغلوله الى عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا(29) ان ربک یبسط الرزق لمن یشإ و یقدر انه کان بعباده خبیرا بصیرا(30) و لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطا کبیرا(31) و لاتقربوا الزنى انه کان فاحشه و سإ سبیلا(32) و لاتقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلایسرف فى القتل انه کان منصورا(33) و لاتقربوا مال الیتیم الا بالتى هى إحسن حتى یبلغ اشده و إوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا(34) و إوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و إحسن تإویلا(35) و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل إولئک کان عنه مسئولا(36) و لاتمش فى الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا(37) کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروها(38) ذلک مما إوحى إلیک ربک من الحکمه و لاتجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فى جهنم ملوما مدحورا(39)))
ترجمه: ((و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید; و به پدر و مادر نیکى کنید. هرگاه یکى از آن دو, یا هر دوى آنها, نزد تو به سن پیرى رسند, کمترین اهانتى به آنها روا مدار; و بر آنها فریاد مزن; و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو(23) و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف, در برابر آنان فرود آر; و بگو: ((پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند, مشمول رحمتشان قرار ده.))(24) پروردگار شما از درون دلهایتان آگاه تر است; (اگر لغزشى در این زمینه داشتید) هرگاه صالح باشید (و جبران کنید) او باز گشت کنندگان را مى بخشد.(25) و حق نزدیکان را بپرداز, و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را; و هرگز اسراف و تبذیر مکن,(26) چرا که تبذیر کنندگان, برادران شیاطینند, و شیطان در برابر پروردگارش, بسیار ناسپاس بود.(27) و هرگاه از آنان[ مستمندان] روى برتابى, و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى), با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو.(28) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن, (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشاى, که مورد سرزنش قرارگیرى و از کار فرومانى. (29) به یقین پروردگارت, روزى را براى هر کس بخواهد, گشاده یا تنگ مى دارد; او نسبت به بندگانش, آگاه و بیناست.(30) و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید; ما آنها و شما را روزى مى دهیم; مسلما کشتن آنها گناه بزرگى است;(31) و نزدیک زنا نشوید, که کار بسیار زشت, و بد راهى است!(32) و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده, نکشید, جز به حق. و آن کس که مظلوم کشته شده, براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند, چرا که او مورد حمایت است.(33), به مال یتیم, جز به بهترین راه نزدیک نشوید, تا به سر حد بلوغ رسد. و به عهد (خود) وفا کنید, که از عهد سوال مى شود.(34) و هنگامى که پیمانه مى کنید, حق پیمانه را ادا نمایید, و با ترازوى درست وزن کنید. این براى شما, بهتر و عاقبتش نیکوتر است.(35) از آنچه به آن آگاهى ندارى, پیروى مکن; چرا که گوش و چشم و دل, همه مسوولند.(36) و روى زمین, با تکبر راه مرو; تو نمى توانى زمین را بشکافى, و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد.(37) همه اینها, گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (38) این (احکام), از حکمتهایى است که پرورگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده, که در جهنم افکنده مى شوى, در حالى که سرزنش شده, و رانده (درگاه خدا) خواهى بود.(39)(8)
وى, همان گونه که حمید عنایت نیز به درستى اشاره کرده است(9), در پروراندن اندیشه نظام اسلامى اش, فقط این آیات را ذکر کرده است و اشاره یا استنادى به احادیث یا سایر منابع ندارد. این آیات, مدنى بوده و احکام مربوط به نهادهاى اخلاقى, اجتماعى, اقتصادى, سیاسى و فرهنگى حکومت و جامعه نوپاى اسلامى را تبیین کرده اند.
قواعد و اصول قابل استخراج از آیات مذکور, از این قرار است:
1 ـ حکومت اسلامى مبتنى بر فکر توحیدى است و بنابراین, قواعد رفتار بشر و مبانى حکومت از سوى خدا و در انحصار خداست.
2 ـ خانواده, مقام مهمى در نظام اجتماعى دارد و احترام به پدر و مادر, یک وظیفه شرعى بوده و بنابراین, از مهمترین وظایف حکومت اسلامى آن است که تدبیرهایى در جهت استحکام روابط خانوادگى اتخاذ نماید.
3 ـ مردم در حکومت اسلامى, لازم است از روحیه تعاون و ایثار برخوردار باشند و با پرهیز از اسراف, دادن صدقات واجب (خمس و زکات) و مستحب (انفاق), وقف و امثال آن, به همنوعان خود کمک نمایند. بنابراین, مردم در قبال یکدیگر مسوولند.
4 ـ مشى زندگى باید معتدلانه باشد. افراط و تفریط در فقر و غنا چیز مطلوبى نیست.
5 ـ کنترل جمعیت از طریق ((کشتن فرزندان و سقط جنین)) جنایت است.
6 ـ اعمال منافى عفت; از قبیل: زنا و تمامى علل و عواملى که منجر به چنین اعمالى شود, ممنوع است و لازم است حکومت اسلامى در این جهت اهتمام لازم را بنماید.
7 ـ هیچ انسانى را حکومت اسلامى نمى کشد, مگر به دلایل قانونى و معتبر شرعى که عبارتند از: قتل, دشمنى و جنگ با مسلمانان, اقدام در جهت براندازى نظام اسلامى, زناى محصنه و ارتداد(یا خیانت بزرگ); اجراى مجازات براى گروههاى مذکور, صرفا در اختیار حکومت است, آن هم بدون افراط و تفریط. و افراد یا نهادهاى خارج از حکومت اسلامى مجاز به هیچ نوع خشونتى نیستند.
8 ـ حقوق یتیمان و مستمندان باید رعایت شود.
9 ـ به قول و وعده و پیمان باید عمل شود. همچنین, قرار دادهاى تجارى باید محترم شمرده شود.
10 ـ هیچ کس را به صرف سوء ظن و شک و تردید, نمى توان توقیف, شکنجه یا زندانى کرد. نظارت و رفتار مإموران امنیتى باید مبتنى بر شواهد محکم باشد.
11 ـ لازم است رفتار مسلمانان از هر گونه شائبه تکبر و خودنمایى خالى باشد.
12 ـ امور مذکور در روابط بین المللى نیز همچون روابط داخلى, حاکم است.(10)
ج: قدرت, کلیدىترین مفهوم در دانش سیاسى است; به طورى که برخى از عالمان علم سیاست موضوع این علم را قدرت دانسته اند.(11) این مفهوم اخیرا توسط یکى از پژوهشگران رشته مدیریت, از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه مورد پژوهش قرار گرفته است. براى آشنایى با بررسى مفهومى در آیات قرآن, مراجعه به منبع مذکور مفید است.
قدرت داراى چهره هاى مختلفى است.(12) از یک نگاه مى توانیم از قدرتهاى تنبیه, پاداش, منتسب (کاریزماتیک) و تخصصى یاد کنیم. در قرآن, تمامى چهره هاى مذکور از قدرت, که مورد توجه جدى متفکران علم سیاست, فلسفه سیاسى, جامعه شناسى سیاسى و مدیریت است, مورد توجه قرار گرفته و براى هر یک, ترتیب, جایگاه, و کار برد خاصى در نظر گرفته شده است. براى نمونه به برخى از آیات اشاره مى شود:
اول: قدرت تنبیه: از این قدرت بانامهاى مختلفى از قبیل: قدرت زور, قدرت قهریه و قدرت اجبار یاد مى شود. ((این قدرت, اصولا بر ترس متکى است و عکس العمل شخص در برابر این قدرت, به خاطر ترس از پیامدهاى منفى حاصل از مطیع نبودن شخص است.)) این قدرت شامل آزار رساندن, ایجاد نقص عضو, کشتن و امثال آن است. در قرآن, این قدرت به رسمیت شناخته شده و تمامى آیات مربوط به عذاب و جهنم و هلاکت امتهاى ظالم در همین بخش قرار مى گیرد.
((و لقد إهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبینات و ماکانوا لیومنوا کذلک نجزى القوم المجرمین.))(13)
((و ما اقوام و ملتهاى قبل از شما را هنگامى که ستم کردند و پیامبرانشان بادلایل روشن به نزد آنها رفتند و آنان ایمان نیاوردند, هلاک کردیم. این گونه تبهکاران را کیفر مى دهیم.))
((من یشاقق الله و رسوله فان الله شدید العقاب))(14) ((هر کس با خدا و رسولش مخالفت ورزد پس (بترسد که) همانا عذاب خداوند شدید و سخت است.))
دوم: قدرت پاداش: این قدرت بستگى دارد به در اختیار داشتن امکان توزیع و تقسیم یک چیز ارزشمند. اعطاى پاداشهاى دنیوى و اخروى و بویژه بهشت, تقرب به خدا و امثال آن, از جمله پاداشهایى است که مورد توجه آیات الهى است.
((امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر.))(15)
((به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خداوند شما را در آن جانشین قرار داده, انفاق کنید. پس کسانى از شما که ایمان آورده و انفاق کنند, براى ایشان پاداش بزرگى است,)) ((تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم.))(16)
((اینها حدود (مرزهاى) خداست و هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند (خداوند) او را در بهشت هایى وارد مى کند که از زیر (درختان) آنها, نهرها جارى است و آنان در آن جاودانه اند و این است کامیابى بزرگ.))
((و الذین آمنوا و عملواالصالحات اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون))(17)
((و کسانى که ایمان آورند و اعمال نیک و صالح انجام دهند, ایشان اصحاب بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.))
سوم: قدرت تخصص: قدرت تخصص از دانش و مهارت خاص سرچشمه مى گیرد.
((قالوا یا موسى اما ان تلقى و اما ان نکون نحن الملقین. قال القوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاوا بسحر عظیم. و اوحینا الى موسى ان الق عصاک فاذا هى تلقف ما یإفکون. فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون. فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین. و القى السحره ساجدین. قالوا امنا برب العالمین. ))(18)
(((ساحران) گفتند: اى موسى! آیا تو (عصایت را) مى اندازى یا ما بیندازیم؟ گفت: شما بیندازید. پس وقتى انداختند, دیدگان مردمان را سحر کردند و آنها را ترساندند و جادویى بزرگ آوردند (نشان دادند) و ما به موسى وحى کردیم که عصایت را بینداز. پس ناگهان فرو برد آنچه که (ساحران) به دروغ آوردند. پس حق واقع شد و باطل گشت آنچه (ساحران) مى کردند. پس شکست خوردند و در حالى که سرافکنده بودند, باز گشتند. و ساحران به سجده افتادند و گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار جهانیان)).
((إم یقولون افتریه قل فإتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. فان لم یستجیبوا لکم فاعملوا انما انزل بعلم الله و ان لااله الا هو فهل انتم مسلمون.))(19)
((آیا کافران مى گویند این قرآن, وحى الهى نیست و خود او به هم بافته است و به خدا نسبت مى دهد. بگو اگر راست مى گویید, هر کس را مى توانید دعوت کنید(و با کمک هم) ده سوره مانند آن بیاورید. پس اگر (کافران) به شما جواب ندادند, پس بدانید که هر آینه این قرآن به علم خداوند نازل شده است و خدایى جز او نیست. پس آیا(شما مردم) تسلیم (امر خدا و رسول) خواهید شد.))
چهارم: قدرت منتسب: از این قدرت, بهReferent power , قدرت الگویى و قدرت مرجعیت نیز تعبیر شده است. همچنین اصطلاح قدرت کاریزماتیکcharismatic power تعبیر دیگرى از همین مفهوم است که در فارسى به قدرت فره نیز موسوم است. منشإ این قدرت, ویژگیهاى شخصى است. مریدان رهبر را دوست دارند و به او عشق مى ورزند و بنابراین, مى خواهند او را اسوه و مرجع و الگوى خود قرار دهند و دستورات او را بدون چون و چرا بپذیرند.
نویسنده کتاب قدرت در مدیریت اسلامى, در این بخش, به آیاتى استناد کرده است که عمده متضمن اسمإ الله و توصیف خداوند متعال است از قبیل:
((هو الله الذى لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.))
((اوست خداوند یکتایى که غیر او خدایى نیست, سلطان, پاک (از هر نقص و پاکى) سلامت (از هر عیب), ایمنى بخش, نگهبان (جهان و جهانیان), غالب و قاهر, با جبروت و عظمت, بزرگى کننده, پاک و منزه است از هر آنچه بر او شریک پندارند.))
به نظر مى رسد که نویسنده محترم در توضیح و توصیف این چهره از قدرت آن طور که باید, موفق نبوده است. به هر حال در اصل این مطلب که قدرت کاریزماتیک نیز در قرآن مدنظر قرار گرفته است, تردیدى نیست.(20)
د: یکى از مفاهیم کلیدى حکمت عملى و سیاست مدن, ((عدالت)) است. محور اساسى تفکر فیلسوفان سیاسى کلاسیک, عدالت بوده است. در جهان اسلام نیز بر عدالت تإکید زیادى شده است. از رساله هاى پرارزش در حوزه تفکر سیاسى در قرآن, رساله آیات الظالمین آیت الله العظمى سید عبد الحسین لارى (1264 ـ 1342 ه'..ق) است. از آیت الله لارى رساله هاى سیاسى متعددى به یادگار مانده است; از جمله: رساله قانون مشروطه مشروعه, قانون اتحاد ملت و دولت, قانون اداره بلدیه, احکام جهاد, بیانیه دفاعیه در جنگ بین الملل اول, رساله سوال و جواب از مصرف اجناس خارجى, ولایه الفقیه, تعلیقه على رساله التقیه للشیخ الانصارى, تعلیقه على رساله العداله للشیخ الإنصارى را مى توان نام برد.(21) اما رساله آیات الظالمین, جایگاه خاصى در میان رسائل مذکور دارد. در این رساله, تمامى آیاتى که به نظر مولف بر حرمت و قبح ظلم دلالت داشته اند, یکجا جمع آورى شده اند. به نظر سید لارى, سرچشمه تمامى خیرات عدل است, چنان که تمامى بدبختیها و شرارتها از ظلم برمى خیزد.
((مقتضاى تمام ادله قطعیه و مستقلات عقلیه محکمات و کتاب و سنن نبویه, این است که تمام کائنات عالم از جمادات و نباتات و حیوانات, من یعقل و غیر من یعقل, تمام آنچه هستى و نیستى دارند, از ترقیات و تنزلات و سعادت و شقاوات و خیرات و شرورات و حلویات و مرورات, تماما و کمالا به واسطه قرب و بعد حصولى و تکوینى, یا تحصیلى و تکلیفى که به مبدإ و خیر و شر و نور و ظلمت و حسن و قبح و نقص و کمال دارند. و چنانچه تمام ترقیات و سعادات و خیرات و حلاوات تمام اشیا ناشى از قرب حصولى یا تحصیلى به مبدإ خیر و نور و حسن و عدل است, همچنین تمام آن منشآت خیریه و نوریه و حسنیه و عدلیه, منتهى و راجع به مرکز خیر و حسن و عدل و کمال است, که فوز به حیات ابدى و جنات سرمدى است. و چنانچه تمام تنزلات و شقاوات و شرورات و مرورات ناشى از قرب حصولى یا تحصیلى به مبدإ شر و ظلمت و قبیح و نقص است, همچنین تمام آن منشآت شریه و ظلمانیه و قبیحه و نقصیه, منتهى و راجع به مرکز شر و ظلمت و قبیح و نقص[ است] که خلو در حجیم و عذاب الیم است.))(22)
برخى از آیات مورد بحث از این قرار است:
1 ـ و لاترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار(23)
2 ـ فلاتقعد بعد الذکرى مع القوم الظالمین(24)
3 ـ و الله لایحب الظالمین.(25)
4 ـ و تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الإثم و العدوان.(26)
5 ـ و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون.(27)
6 ـ و لاتبخسوا الناس اشیإ هم و لاتعثوا فى الإرض مفسدین.(28)
پى نوشت ها:
1. محمد هادى معرفت, تاریخ قرآن, سمت, تهران, 1375, ص 49.
2. همان, صص 49 ـ 56.
3. عبدالقادر حامد التیجانى, اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى, المعهد العالمى للفکر الاسلامى, (عمان, 1416 ه'..) ص19.
4. همان, دکتر تیجانى به نظر گولدزیهر و دیگران, در همین زمینه اشاره کرده است. ر,ک,به: صفحات 23 ـ 24.
5. این معجم با اشراف محمد عدنان سالم و همکارى محمد بسام رشدى الزین فراهم آمده و به همراه کتاب التفسیر الوجیز منتشر شده است. مشخصات کامل اثر از این قرار است: الاستاذ الدکتور وهبه الزحیلى, التفسیر الوجیز و معجم معانى القرآن العزیز, الطبعه الاولى, دار الفکر و دارالفکر المعاصر, سوریه, دمشق, 1416 ه'..
6. آیت الله ناصر مکارم شیرازى, با همکارى جمعى از دانشمندان, پیام قرآن, جلد دهم: قرآن مجید و حکومت اسلامى (قم: مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع), 1375).
7. ابوالاعلى مودودى, الاسلام فى مواجهه التحدیات المعاصره, (کویت: 1391 ش , 1971م) صص 229 ـ 240. حمید عنایت اندیشه سیاسى در اسلام معاصر, چاپ دوم, ترجمه بهإ الدین خرمشاهى, (تهران: شرکت سهامى انتشارات خوارزمى,) صص180 ـ 200.
8. اسرإ, 22 ـ 39.
9. عنایت, پیشین, ص 189.
10. اصول و قواعد مذکور توسط حمید عنایت نیز استخراج شده است. بنگرید به, عنایت, پیشین, صص 189 ـ 191. نگارنده از مإخذ مذکور استفاده کرده است.
براى مطالعه بیشتر درباره اندیشه سیاسى مودودى ر.ک. به: الاسلام الیوم, کویت, 1973. مسإله ملکیه الارض فى الاسلام, کویت, 1969. ماهى القادیانیه, کویت, 1967. مفاهیم اسلامیه حول الدین و الدوله, کویت, 1974.
11. براى مطالعه بیشتر ر.ک. به: عبدالرحمن عالم, بنیادهاى علم سیاست, (چاپ دوم, تهران, نشر نى, 1378) و موریس دو ورژه, جامعه شناسى سیاسى, ترجمه ابوالفضل قاضى.
12. براى مطالعه چهره هاى قدرت ر.ک. به: محمد رضا تاجیک, فرامدرنیسم و تحلیل گفتمان, (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1378) صص 35 ـ 64.
13. یونس, 13.
14. انفال, 13.
15. حدید, 7.
16. نسإ, 13.
17. بقره, 82.
18. اعراف, 115 ـ 121.
19. هود, 13 ـ 14.
20. براى مطالعه تفصیلى ر.ک. به: محمد مهدى نادرى قمى, قدرت در مدیریت اسلامى (قم: موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره, 1378).
21. مجموعه رسائل سید لارى توسط آقاى سید على میر شریفى در سه جلد منتشر شده است. آیت الله العظمى سید عبد الحسین لارى, رسائل سید لارى, تحقیق: سید على میر شریفى, چاپ اول, (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تابستان 1377). رساله آیات الظالمین در جلد اول مجموعه حاضر منتشر شده است.
22. سید لارى, پیشین, ج 1, ص 250.
23. هود, 113.
24. انعام, 68.
25. آل عمران, 57.
26. مائده, 2.
27. مائده, 45.
28. هود, 102.
پرسشهاى مختلفى درباره سیاست و جایگاه آن در قرآن وجود دارد. پرسش هایى از قبیل:
آیا به مسایل مربوط به زندگى سیاسى در قرآن توجه شده است؟ مباحثى از قبیل دولت, قدرت, حاکمیت, سلطه, آزادى, عدالت, مشروعیت, مشارکت, مشورت, بیعت, نظارت بر قدرت سیاسى, تمرکز و یا توزیع قدرت سیاسى, روابط بین دولتها و ملتها, حقوق عمومى, معاهدات, جنگ و صلح و سایر مفاهیم و قضایاى سیاسى از چه جایگاهى در قرآن بر خوردار است؟ بر فرض پرداختن قرآن به مفاهیم و قضایاى سیاسى, چه بخشهایى از قرآن بیشتر به مسایل سیاسى پرداخته است؟ آیات و سوره هاى مکى یا مدنى؟ آیا ادعاى برخى از مستشرقین مبنى بر این که آیات مکى, آیات غیر سیاسى است و پیامبر اسلام(ص) در مکه به سیاست توجه نداشته است و تنها در آیات مدنى است که به سیاست توجه شده است و این هم به خاطر مقتضیات زمانى است که شرایط جدیدى را براى پیامبر(ص) به وجود آورد, ادعایى معتبر است؟(4) براى پاسخگویى به پرسشهاى مذکور و نیز ارائه گزارش از مکتوباتى که به موضوع ((سیاست در قرآن)) پرداخته اند, مباحث این یاد داشت آمده است.
1 ـ موضوعات سیاسى در قرآن
در این مطلب که قرآن مباحث سیاسى را نادیده نگرفته است, مى توان گفت که تقریبا اجماع نظر وجود دارد. اگر اختلافى هست, که هست, در این مطلب است که آیا آیات مکى هم به سیاست پرداخته اند یا خیر؟ در قسمت دوم بحث به پاسخ این پرسش اشاره خواهد شد.
باید اذعان کرد که مفسرین قرآن تا کنون توجه شایسته و بایسته اى به موضوع سیاست در قرآن نداشته اند. در میان تفاسیر موجود, آنها که به مباحث سیاسى توجه کرده اند, بسیار نادرند.
المیزان (علامه محمد حسین طباطبایى), التفسیر المنیر فى العقیده و الشریعه و المنهج (دکتر وهبه الزحیلى, 16 مجلد ـ 31 جزء), من وحى القرآن (سید محمد حسین فضل الله ), تفسیر راهنما (زیر نظر آیه الله هاشمى رفسنجانى) و تفسیر پیام قرآن (جلد دهم با عنوان قرآن مجید و حکومت اسلامى, زیر نظر آیه الله مکارم شیرازى) از جمله تفاسیرى هستند که تا حدى به موضوع مورد بحث پرداخته اند.
یکى از کارهاى خوبى که درباره قرآن انجام شده است, تهیه معجم معنایى قرآن است. در اینجا با استفاده از اثر مهم ((المعجم المفهرس لمعانى القرآن العزیز)) به برخى از موضوعات سیاسى که در قرآن درباره آنها صحبت شده است, اشاره مى شود. علاقه مندان براى مطالعه این موضوعات و یافتن آیات مربوطه, لازم است به منبع مذکور مراجعه نمایند.(5)
الف ـ اجل الإمم, الاختلاف: رفعه بتحکیم شرع الله , الاخوه الانسانیه, الاخوه الایمانیه, الاخوه الشیطانیه, الاراده الانسانیه, الإرض: استخلاف الانسان فیها, الإرض: اعمارها, الإرض: تسخیرها للإنسان, الارض: النهى عن الإفساد فیها, الارض: وراثه الصالحین لها, الاستقامه, الاستکبار, الإصلاح, الاعراض عن المشرکین, الاعراض عن المنافقین, الاعراض عن الیهود, الامام, امه, الإمر بالمعروف, الإمم: آجالها, الامم: اختلافها, الامم: ارسال الرسل الیها, الامم: استخلافها, الامم: ظلمها, الامم: هدایتها, الامم هلاکها, الامم: وحده اصلها, الإمن, الإمن فى البیت الحرام, الإنسان, الانسان: استخلافه و الإیمان: ثمراته: السعاده;
ب ـ البغى, البیعه و بیعه الرضوان;
ت ـ التبعیه المحموده, التبعیه المذمومه, التقلید الاعمى: ذمه, التقوى: تفاضل البشر بها و التنازع.
ج ـ الجهاد: اسبابه: حمایه الدین, رفع الظلم و صد العدوان;
ح ـ حدود الله , الحدید, الحذر من العدو, الحرب, حریه العقیده, حزب الله , حزب الشیطان, الحزبیه, الحق, الحق: وجوب اتباعه, الحکم بالعدل: وجوبه و الحکم بغیر ما انزل الله : ذمه;
خ ـ الخیر و انواعه, الخیریه: معیارها العرقى: ذمه;
د ـ داود: استخلافه فى الارض, الدعوه الى الله : فرضیتها, الدعوه الى الباطل: ذمها, الدفاع عن الباطل: ذمه, الدفاع عن الحق;
ر ـ الرإى, الرسل: وجوب طاعتهم;
ز ـ الزعامه, الزکاه;
س ـ السجن, السعاده, السعى, السعى فى الخیر, السعى فى الفساد, السقوط, السلاح, السلطه, سلیمان: ملکه, سنه الله : ثباتها, سنه الله فى التغییر, سنه الله فى نصر المومنین;
ش ـ الشده, الشر, شرح الصدر, الشهاده فى سبیل الله , الشورى;
ص ـ الصبر, الصفح, صلاه الجمعه, الصلاح, صلح الحدیبیه, الصلح مع العدو;
ط ـ الطاعه: انواعها: طاعه الله , طاعه الرسل و طاعه اولى الامر; الطاعه: حقیقتها تنفیذ الإمر, طاعه الشیطان: النهى عنها, طاعه الکافرین: النهى عنها, الطاغوت, الطغیان;
ظ ـ الظلم: انواعه: الافترإ على الله , اکل اموال الناس بالباطل, اکل اموال الیتامى, الصدعن سبیل الله , ظلم الانسان لنفسه, الشرک بالله , التکذیب بآیات الله , مخالفه إوامر الله ; الظلم: تنزیه الله عنه, الظلم: النهى عن موالاه الظالمین, ظهور الحق, ظهور الفساد;
ع ـ العداوه, عداوه الشیطان للإنسان, العدل, العدل: اقامته مع الخصوم, العدل: الإمر به, العقل: ذم تعطیله, العلم: وجوب اتباعه, علو الحق, علو الطغیان: النهى عنه, عماره الإرض, العمل: حریه الانسان فیه, العمل الصالح, العهد: رعایته, العهد مع المشرکین, العهد: الوفإ به, العهد: نقضه, العون على الباطل: ذمه, العون على الخیر: الحث علیه؟
غ ـ الغزو, الغلبه;
ف ـ الفتح, الفتح المادى, الفتنه, الفدیه, فرعون: استعباده للرعیه, فرعون: استکباره, فرعون: افساده, الفرقه, الفساد, الفساد و الملوک, الفسق: محاربته, فعل الخیر: الإمر به, الفقر: علاجه, الفلاح, الفىء, الفئه;
ق ـ قتال الکافرین, القبیله, قتل, القدر الالهى و المشیئه, قدره الانسان, قدره الانسان: محدودیتها, القرى: انذار اهلها, القرى: اهلاک اهلها, القرى: خرابها, القرى: خیراتها, القرى: ظلم اهلها, القرى: فساد اهلها, القسط, القسمه الجائره, القصاص, قصص تاریخیه: اصحاب الفیل, قصص تاریخیه: ذوالقرنین, قصص تاریخیه: مملکه سبإ, القضإ و القدر, قطع الإشجار, قطع دابر الکافرین, القعود عن القتال, القعود مع الظالمین: النهى عنه, القلب و المسوولیه, قله علم الانسان, القهر, القوه, القوه: الاخذ بها, القوه: زوالها, القوه و الإمانه, القوه: وظائفها: ارهاب العدو, القوه: وظائفها: حراسه الدعوه, القوه: وظائفها: الدفاع, القیام بالعدل, القیام لله;
ک ـ الکثره, الکثره والقوه, الکفر, الکفر: صفات الکافرین (الاعراض عن الحق, الافساد, البخل, الترف, التفرق, التکبر, الجهل, حب الدنیا, الخسران, الخیانه, الذل, السخریه, شر البریه, الشقإ, الضلال, الطغیان, الظلم, العداوه, العناد, الغرور, الغفله, الغیظ, الفجور, الفسق, کتمان العلم, الکذب, کره الحق, الکید, معصیه الله , المکر, منع الخیر, نقص العهود, نکران النعم, النمیمه, الهزیمه) صوره, الکفر: النهى عن مداهنه الکافرین, الکفر: النهى عن الکفر: موالاه الکافرین, الکمال;
ل ـ اللباس الحربى, الکسان: اختلاف الإلسنه, لعنه الله : وقوعها على الظالمین و المنافقین و الکافرین و..., اللون: اختلافه;
م ـ المال, المال و الملک, المتابعه (بمعنى الالحاق), المدینه, المدینه المنوره, المرإه, المرإه: حسن تدبیرها, المرإه: حریتها فى الاعتقاد, المرإه: حقوقها و..., المرإه: مسوولیتها, المرإه: مشارکتها الاجتماعیه, المصیبه, المعروف, المعیشه, المکر, الملإ, الملک, الملک: ایتاوه من الله , الملک: تفرد الله به, الملک الدائم, ملک سلیمان, المله الضاله, ملک فرعون, الملک و العلم, الملک و القوه, الملک و الفساد, الملک و المال, الملکیه, المیزان: الوفإ به;
ن ـ نارالحرب: اطفاوها, الناس, الناس: احوالهم, الناس: اصلهم امه واحده, الناس: اصنافهم (:الجاهلون, السفهإ, الشاکرون, الغافلون, الفاسقون, الکافرون, المریدون للدنیا, المریدون للدنیا و الاخره, المضلون, المفسدون, المنافقون, المومنون و...) الناس: تبادل المنافع بینهم, الناس: تکلیفهم باتباع الاسلام, الناس: حریه اعتقادهم, الناس: الحکم بینهم بالعدل, النبوه, النصارى, النصح, النصر, النعمه, النفاق, النفاق: صفات المنافقین (:استبطان الکفر, البخل, البغضإ, التذبذب, التظاهر بالایمان, الخصام, الذل, الریإ, الضلال, الطغیان, الغیظ, الغرور, الفسق, الکذب, الکسل فى العبادات, مرض القلب), النفاق: صوره (:الامر بالمنکر, الافساد, الاستهزإ, التخلف عن الجماعه, تحکیم غیر الله , التخلف عن الجهاد, التکبر, الخداع, الخروج عن الطاعه, الظلم, موالاه الکافرین, النهى عن المعروف), النفس: الاستکبار فیها, النفع, نقض العهود, النهى;
ه'ـ الهجره, الهجره: اسبابها (:حریه العباده, الظلم, نصره الدین), الهدایه, الهلاک: اسبابها;
و ـ وراثه الإرض, الوزیر, الوطن, وضع المیزان, الوعد, الوعید, الولایه, ولایه الله , ولایه الله : ثمارها, ولایه الله, ثوابها, ولایه الله : حرمان الظالمین منها, ولایه الله : حرمان الکافرین منها, ولایه الله : شروطها, ولایه الله : للملائکه, ولایه الشیطان, ولایه الظالمین لبعضهم, الولایه على السفیه, الولایه فى القصاص, ولایه القرابه, ولایه الکافرین لبعضهم, الولایه لله وحده, الولایه من دون الله : بطلانها, ولایه المومنین لبعضهم;
ى ـ الید: بمعنى السلطان, الید: بمعنى القدره, الید: بمعنى القوه, الیإس, الیسر,الیهود, الیهود: اشعالهم للحروب, یوسف مع الملک.
2 ـ سیاست در آیات مکى
در این باره از کتاب ((اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى)), از تإلیفات دکتر عبدالقادر حامد التیجانى یاد کرده, درباره آن صحبت مى کنیم.
انگیزه اساسى آقاى دکتر تیجانى در نگارش کتاب مورد بحث; یعنى: ((اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى)), این مسإله بوده است که توسط برخى مستشرقان و پژوهشگران تاریخ اندیشه سیاسى در اسلام, نسبت به وجود مباحث سیاسى در آیات نازل شده بر پیامبر اسلام(ص), قبل از هجرت به مدینه (تعریف پذیرفته شده از سوى مولف درباره آیات مکى) اظهار تردید و بعضا انکار شده است. آقاى تیجانى سعى نموده است تا نشان دهد که بنیادهاى تفکر سیاسى در اسلام در آیات مکى مورد توجه قرار گرفته است.
((مونتگمرى وات)) و ((گولدزیهر)) از کسانى هستند که ادعاى مذکور را بیش از دیگران بسط داده اند. بنابه نظر اینان, در آیات مکى فقط به مسإله آخرت توجه شده است و نکته اى در باب سیاست و مسایل مربوط به تدبیر دنیایى و یا تشکیل حکومت اسلامى و امثال آن نیامده است. اینان زمینه کشت بذر نظام علمانى و سکولاریستى را در عالم اسلامى فراهم آورده اند. عقیده فوق در میان بسیارى از مسلمانان نیز به عنوان یک اصل بدیهى رواج یافته است.
استدلالهاى نویسنده, عمدتا مقایسه اى است. به نظر وى, همان طور که نظریات افلاطون, ارسطو, هگل, فویر باخ, کارل مارکس و سایر متفکران غربى درباره انسان و جهان, تإثیر مستقیمى بر اندیشه هاى سیاسى داشته است, نظریه توحید و یکتاپرستى در اسلام نیز تإثیر اساسى در شکل دهى اندیشه سیاسى اسلام داشته است; چنانکه دیدگاههاى اسلام درباره انسان و جهان و خالق جهان ـ که تماما در مکه ارائه شده است ـ در واقع سیاست اسلامى را شکل داده است. به نظر دکتر تیجانى, حتى اصل حکومت و ضرورت آن نیز در آیات مکى مورد توجه قرار گرفته است. وى از جمله به آیه هشتاد سوره الاسرإ استناد کرده است. آیه مذکور چنین است:
((و قل رب إدخلنى مدخل صدق و إخرجنى مخرج صدق واجعل لى من لدنک سلطانا نصیرا. ))
آنچه مورد استشهاد تیجانى است, بخش پایانى آیه است. ((سلطانا نصیرا)) یک بار در قرآن آمده است و آن هم در همین آیه است. به نظر تیجانى, ((سلطان نصیر)) مساوى و هم معنى با دولت و نظام سیاسى است. البته در مواردى, تعبیر ((سلطان)) و یا ((سلطان مبین)) در آیات به کار رفته است که مراد, ((دلیل)) و ((بینه)) و ((برهان)) است. در آیه اى که آمد, پیامبر(ص) به دستور خداوند باید از خدا تقاضایى بکند. این تقاضا چیزى نیست جز توفیق تشکیل یک نظام سیاسى که با قدرت خویش پشتیبان فعالیتهاى تبلیغى و رسالت پیامبر(ص) باشد.
بخش اصلى کتاب تیجانى به تجزیه و تحلیل آیات سوره اعراف, که سوره اى مکى است, اختصاص دارد. به نظر وى, در سوره اعراف, تمام چیزهایى که براى بنیاد تفکر و عمل سیاسى لازم بوده, آمده است. وى آیات سوره اعراف را از این منظر, در سه گروه طبقه بندى کرده است.
الف ـ آیاتى که به توصیف انسان مى پردازد. بر طبق این آیات, انسان مخلوق خدا و نیز مإمور از سوى خدا است. زمین در تسخیر انسان قرار داده شده و انسان موظف است زندگى خود را از آن, تإمین کند. نیز انبیا از سوى خدا آمده اند تا وظایف انسان را به او گوشزد کنند. در ادامه آیات, به نتایجى که بر مإموریت انبیا متفرع شده, اشاره شده است.
ب ـ تجارب انبیاى الهى; از جمله: نوح, هود, صالح, لوط, شعیب و موسى از مواردى است که در آیات سوره اعراف بر آنها تإکید شده است. همه این انبیا در جهت تشکیل یک جامعه متشکل انسانى حرکت کرده اند; اما در عمل با مخالفت جمعى از انسانها بر خورد نموده اند. گروهى به یارى آنها بر خواستند و متقابلا, گروهى آنان را تکذیب کرده اند. این حقیقت و واقعیت در سراسر تاریخ انبیا جارى است.
ج ـ در این گروه از آیات, مکیان مخاطب قرار گرفته اند و به آنها توصیه شده است که از این تاریخ پرفراز و نشیب درس بگیرند و به تکذیب پیامبر اسلام(ص) نپردازند. از او حمایت کرده و در جهت تشکیل یک امت اسلامى, تلاش لازم را به عمل آورند.
تیجانى سعى کرده است دیگر آیات مربوط به هر یک از گروههاى مذکور را نیز مورد توجه قرار دهد. بر همین اساس, در بخش ملحقات کتاب خویش این آیات را فهرست کرده است.
در مجموع, آنچه تیجانى ارائه نموده, از نادرترین و ارزشمندترین کارهایى است که تا کنون در موضوع ((سیاست در قرآن)); در اختیار ارباب معرفت و اندیشه سیاسى قرار گرفته است. ضمن بشارت به خوانندگان محترم که به زودى ترجمه بخشهایى از کتاب حاضر, منتشر خواهد شد, آرزو مى کنیم که شاهد آثار علمى قوىترى در این حوزه باشیم.
3 ـ دیگر آثار سیاسى قرآنى
الف: آیت الله مکارم شیرازى, جلد دهم از تفسیر موضوعى پیام قرآن را به موضوع حکومت اسلامى در قرآن اختصاص داده است. در این تفسیر مباحث زیر مطرح شده است: پیوند امامت و حکومت, ضرورت حکومت, انواع حکومت, اهداف حکومت اسلامى, ماهیت حکومت اسلامى, اخبارى بودن ولایت یا انشایى بودن آن, ولایت یا وکالت, رابطه دین و حکومت در قرآن, پایه هاى حکومت اسلامى, نظام قانون گذارى اسلام, مجلس شورا و انتخاب نمایندگان, چگونگى انطباق مجلس شورا بر موازین مشورت اسلامى, نظام اجرایى حکومت اسلامى در عصر پیامبر(ص), صفات و شرایط مسوولان اجرایى, شرایط کارگزاران حکومت اسلامى, ترکیب نظام اجرایى, فرهنگ حاکم بر حکومت اسلامى, چگونگى انتخاب رئیس نظام اجرایى, نظام قضایى در حکومت اسلامى, حدود و تعزیرات در اسلام, احکام زندان در اسلام, فلسفه و اقسام زندانها, رفتار با زندانیان, اداره حسبه و امر به معروف و نهى از منکر, تعلیم و تربیت در حکومت اسلامى, نقش مطبوعات در حکومت اسلامى, نیروهاى دفاعى و قواى مسلح, جهاد, انواع جهاد, آداب جهاد, صلح, اسیران جنگى, رابطه مسلمانان و غیر مسلمانان, اقلیتهاى مذهبى در حکومت اسلامى و حکومت اسلامى و سازمانهاى اطلاعاتى.(6)
ب: ابوالاعلى مودودى (متوفاى 1979 م.) در کتاب الاسلام فى مواجهه التحدیات المعاصره(7) طرح نظام اسلامى خود را که نتیجه ضرورى نظریه انقلاب اسلامى اوست, از آیات قرآنى استخراج کرده است. این آیات که تمامى آن در سوره اسرإ آمده است, از این قرار است:
((وقضى ربک إلا تعبدوا الا ایاه و بالولدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر إحدهما إو کلاهما فلاتقل لهماإف و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما(23) واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا(24) ربکم إعلم بما فى نفوسکم إن تکونوا صالحین فانه کان للإوبین غفورا(25) و ءات ذاالقربى حقه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذر تبذیرا(26) إن المبذرین کانوا إخوان الشیاطین و کان الشیطن لربه کفورا(27) و اما تعرضن عنهم ابتغإ رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا(28) و لاتجعل یدک مغلوله الى عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا(29) ان ربک یبسط الرزق لمن یشإ و یقدر انه کان بعباده خبیرا بصیرا(30) و لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطا کبیرا(31) و لاتقربوا الزنى انه کان فاحشه و سإ سبیلا(32) و لاتقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلایسرف فى القتل انه کان منصورا(33) و لاتقربوا مال الیتیم الا بالتى هى إحسن حتى یبلغ اشده و إوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا(34) و إوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و إحسن تإویلا(35) و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل إولئک کان عنه مسئولا(36) و لاتمش فى الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا(37) کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروها(38) ذلک مما إوحى إلیک ربک من الحکمه و لاتجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فى جهنم ملوما مدحورا(39)))
ترجمه: ((و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید; و به پدر و مادر نیکى کنید. هرگاه یکى از آن دو, یا هر دوى آنها, نزد تو به سن پیرى رسند, کمترین اهانتى به آنها روا مدار; و بر آنها فریاد مزن; و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو(23) و بالهاى تواضع خویش را از محبت و لطف, در برابر آنان فرود آر; و بگو: ((پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند, مشمول رحمتشان قرار ده.))(24) پروردگار شما از درون دلهایتان آگاه تر است; (اگر لغزشى در این زمینه داشتید) هرگاه صالح باشید (و جبران کنید) او باز گشت کنندگان را مى بخشد.(25) و حق نزدیکان را بپرداز, و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را; و هرگز اسراف و تبذیر مکن,(26) چرا که تبذیر کنندگان, برادران شیاطینند, و شیطان در برابر پروردگارش, بسیار ناسپاس بود.(27) و هرگاه از آنان[ مستمندان] روى برتابى, و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى), با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو.(28) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن, (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشاى, که مورد سرزنش قرارگیرى و از کار فرومانى. (29) به یقین پروردگارت, روزى را براى هر کس بخواهد, گشاده یا تنگ مى دارد; او نسبت به بندگانش, آگاه و بیناست.(30) و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید; ما آنها و شما را روزى مى دهیم; مسلما کشتن آنها گناه بزرگى است;(31) و نزدیک زنا نشوید, که کار بسیار زشت, و بد راهى است!(32) و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده, نکشید, جز به حق. و آن کس که مظلوم کشته شده, براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند, چرا که او مورد حمایت است.(33), به مال یتیم, جز به بهترین راه نزدیک نشوید, تا به سر حد بلوغ رسد. و به عهد (خود) وفا کنید, که از عهد سوال مى شود.(34) و هنگامى که پیمانه مى کنید, حق پیمانه را ادا نمایید, و با ترازوى درست وزن کنید. این براى شما, بهتر و عاقبتش نیکوتر است.(35) از آنچه به آن آگاهى ندارى, پیروى مکن; چرا که گوش و چشم و دل, همه مسوولند.(36) و روى زمین, با تکبر راه مرو; تو نمى توانى زمین را بشکافى, و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد.(37) همه اینها, گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (38) این (احکام), از حکمتهایى است که پرورگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده, که در جهنم افکنده مى شوى, در حالى که سرزنش شده, و رانده (درگاه خدا) خواهى بود.(39)(8)
وى, همان گونه که حمید عنایت نیز به درستى اشاره کرده است(9), در پروراندن اندیشه نظام اسلامى اش, فقط این آیات را ذکر کرده است و اشاره یا استنادى به احادیث یا سایر منابع ندارد. این آیات, مدنى بوده و احکام مربوط به نهادهاى اخلاقى, اجتماعى, اقتصادى, سیاسى و فرهنگى حکومت و جامعه نوپاى اسلامى را تبیین کرده اند.
قواعد و اصول قابل استخراج از آیات مذکور, از این قرار است:
1 ـ حکومت اسلامى مبتنى بر فکر توحیدى است و بنابراین, قواعد رفتار بشر و مبانى حکومت از سوى خدا و در انحصار خداست.
2 ـ خانواده, مقام مهمى در نظام اجتماعى دارد و احترام به پدر و مادر, یک وظیفه شرعى بوده و بنابراین, از مهمترین وظایف حکومت اسلامى آن است که تدبیرهایى در جهت استحکام روابط خانوادگى اتخاذ نماید.
3 ـ مردم در حکومت اسلامى, لازم است از روحیه تعاون و ایثار برخوردار باشند و با پرهیز از اسراف, دادن صدقات واجب (خمس و زکات) و مستحب (انفاق), وقف و امثال آن, به همنوعان خود کمک نمایند. بنابراین, مردم در قبال یکدیگر مسوولند.
4 ـ مشى زندگى باید معتدلانه باشد. افراط و تفریط در فقر و غنا چیز مطلوبى نیست.
5 ـ کنترل جمعیت از طریق ((کشتن فرزندان و سقط جنین)) جنایت است.
6 ـ اعمال منافى عفت; از قبیل: زنا و تمامى علل و عواملى که منجر به چنین اعمالى شود, ممنوع است و لازم است حکومت اسلامى در این جهت اهتمام لازم را بنماید.
7 ـ هیچ انسانى را حکومت اسلامى نمى کشد, مگر به دلایل قانونى و معتبر شرعى که عبارتند از: قتل, دشمنى و جنگ با مسلمانان, اقدام در جهت براندازى نظام اسلامى, زناى محصنه و ارتداد(یا خیانت بزرگ); اجراى مجازات براى گروههاى مذکور, صرفا در اختیار حکومت است, آن هم بدون افراط و تفریط. و افراد یا نهادهاى خارج از حکومت اسلامى مجاز به هیچ نوع خشونتى نیستند.
8 ـ حقوق یتیمان و مستمندان باید رعایت شود.
9 ـ به قول و وعده و پیمان باید عمل شود. همچنین, قرار دادهاى تجارى باید محترم شمرده شود.
10 ـ هیچ کس را به صرف سوء ظن و شک و تردید, نمى توان توقیف, شکنجه یا زندانى کرد. نظارت و رفتار مإموران امنیتى باید مبتنى بر شواهد محکم باشد.
11 ـ لازم است رفتار مسلمانان از هر گونه شائبه تکبر و خودنمایى خالى باشد.
12 ـ امور مذکور در روابط بین المللى نیز همچون روابط داخلى, حاکم است.(10)
ج: قدرت, کلیدىترین مفهوم در دانش سیاسى است; به طورى که برخى از عالمان علم سیاست موضوع این علم را قدرت دانسته اند.(11) این مفهوم اخیرا توسط یکى از پژوهشگران رشته مدیریت, از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه مورد پژوهش قرار گرفته است. براى آشنایى با بررسى مفهومى در آیات قرآن, مراجعه به منبع مذکور مفید است.
قدرت داراى چهره هاى مختلفى است.(12) از یک نگاه مى توانیم از قدرتهاى تنبیه, پاداش, منتسب (کاریزماتیک) و تخصصى یاد کنیم. در قرآن, تمامى چهره هاى مذکور از قدرت, که مورد توجه جدى متفکران علم سیاست, فلسفه سیاسى, جامعه شناسى سیاسى و مدیریت است, مورد توجه قرار گرفته و براى هر یک, ترتیب, جایگاه, و کار برد خاصى در نظر گرفته شده است. براى نمونه به برخى از آیات اشاره مى شود:
اول: قدرت تنبیه: از این قدرت بانامهاى مختلفى از قبیل: قدرت زور, قدرت قهریه و قدرت اجبار یاد مى شود. ((این قدرت, اصولا بر ترس متکى است و عکس العمل شخص در برابر این قدرت, به خاطر ترس از پیامدهاى منفى حاصل از مطیع نبودن شخص است.)) این قدرت شامل آزار رساندن, ایجاد نقص عضو, کشتن و امثال آن است. در قرآن, این قدرت به رسمیت شناخته شده و تمامى آیات مربوط به عذاب و جهنم و هلاکت امتهاى ظالم در همین بخش قرار مى گیرد.
((و لقد إهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبینات و ماکانوا لیومنوا کذلک نجزى القوم المجرمین.))(13)
((و ما اقوام و ملتهاى قبل از شما را هنگامى که ستم کردند و پیامبرانشان بادلایل روشن به نزد آنها رفتند و آنان ایمان نیاوردند, هلاک کردیم. این گونه تبهکاران را کیفر مى دهیم.))
((من یشاقق الله و رسوله فان الله شدید العقاب))(14) ((هر کس با خدا و رسولش مخالفت ورزد پس (بترسد که) همانا عذاب خداوند شدید و سخت است.))
دوم: قدرت پاداش: این قدرت بستگى دارد به در اختیار داشتن امکان توزیع و تقسیم یک چیز ارزشمند. اعطاى پاداشهاى دنیوى و اخروى و بویژه بهشت, تقرب به خدا و امثال آن, از جمله پاداشهایى است که مورد توجه آیات الهى است.
((امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر.))(15)
((به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خداوند شما را در آن جانشین قرار داده, انفاق کنید. پس کسانى از شما که ایمان آورده و انفاق کنند, براى ایشان پاداش بزرگى است,)) ((تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم.))(16)
((اینها حدود (مرزهاى) خداست و هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند (خداوند) او را در بهشت هایى وارد مى کند که از زیر (درختان) آنها, نهرها جارى است و آنان در آن جاودانه اند و این است کامیابى بزرگ.))
((و الذین آمنوا و عملواالصالحات اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون))(17)
((و کسانى که ایمان آورند و اعمال نیک و صالح انجام دهند, ایشان اصحاب بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.))
سوم: قدرت تخصص: قدرت تخصص از دانش و مهارت خاص سرچشمه مى گیرد.
((قالوا یا موسى اما ان تلقى و اما ان نکون نحن الملقین. قال القوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاوا بسحر عظیم. و اوحینا الى موسى ان الق عصاک فاذا هى تلقف ما یإفکون. فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون. فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین. و القى السحره ساجدین. قالوا امنا برب العالمین. ))(18)
(((ساحران) گفتند: اى موسى! آیا تو (عصایت را) مى اندازى یا ما بیندازیم؟ گفت: شما بیندازید. پس وقتى انداختند, دیدگان مردمان را سحر کردند و آنها را ترساندند و جادویى بزرگ آوردند (نشان دادند) و ما به موسى وحى کردیم که عصایت را بینداز. پس ناگهان فرو برد آنچه که (ساحران) به دروغ آوردند. پس حق واقع شد و باطل گشت آنچه (ساحران) مى کردند. پس شکست خوردند و در حالى که سرافکنده بودند, باز گشتند. و ساحران به سجده افتادند و گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار جهانیان)).
((إم یقولون افتریه قل فإتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. فان لم یستجیبوا لکم فاعملوا انما انزل بعلم الله و ان لااله الا هو فهل انتم مسلمون.))(19)
((آیا کافران مى گویند این قرآن, وحى الهى نیست و خود او به هم بافته است و به خدا نسبت مى دهد. بگو اگر راست مى گویید, هر کس را مى توانید دعوت کنید(و با کمک هم) ده سوره مانند آن بیاورید. پس اگر (کافران) به شما جواب ندادند, پس بدانید که هر آینه این قرآن به علم خداوند نازل شده است و خدایى جز او نیست. پس آیا(شما مردم) تسلیم (امر خدا و رسول) خواهید شد.))
چهارم: قدرت منتسب: از این قدرت, بهReferent power , قدرت الگویى و قدرت مرجعیت نیز تعبیر شده است. همچنین اصطلاح قدرت کاریزماتیکcharismatic power تعبیر دیگرى از همین مفهوم است که در فارسى به قدرت فره نیز موسوم است. منشإ این قدرت, ویژگیهاى شخصى است. مریدان رهبر را دوست دارند و به او عشق مى ورزند و بنابراین, مى خواهند او را اسوه و مرجع و الگوى خود قرار دهند و دستورات او را بدون چون و چرا بپذیرند.
نویسنده کتاب قدرت در مدیریت اسلامى, در این بخش, به آیاتى استناد کرده است که عمده متضمن اسمإ الله و توصیف خداوند متعال است از قبیل:
((هو الله الذى لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.))
((اوست خداوند یکتایى که غیر او خدایى نیست, سلطان, پاک (از هر نقص و پاکى) سلامت (از هر عیب), ایمنى بخش, نگهبان (جهان و جهانیان), غالب و قاهر, با جبروت و عظمت, بزرگى کننده, پاک و منزه است از هر آنچه بر او شریک پندارند.))
به نظر مى رسد که نویسنده محترم در توضیح و توصیف این چهره از قدرت آن طور که باید, موفق نبوده است. به هر حال در اصل این مطلب که قدرت کاریزماتیک نیز در قرآن مدنظر قرار گرفته است, تردیدى نیست.(20)
د: یکى از مفاهیم کلیدى حکمت عملى و سیاست مدن, ((عدالت)) است. محور اساسى تفکر فیلسوفان سیاسى کلاسیک, عدالت بوده است. در جهان اسلام نیز بر عدالت تإکید زیادى شده است. از رساله هاى پرارزش در حوزه تفکر سیاسى در قرآن, رساله آیات الظالمین آیت الله العظمى سید عبد الحسین لارى (1264 ـ 1342 ه'..ق) است. از آیت الله لارى رساله هاى سیاسى متعددى به یادگار مانده است; از جمله: رساله قانون مشروطه مشروعه, قانون اتحاد ملت و دولت, قانون اداره بلدیه, احکام جهاد, بیانیه دفاعیه در جنگ بین الملل اول, رساله سوال و جواب از مصرف اجناس خارجى, ولایه الفقیه, تعلیقه على رساله التقیه للشیخ الانصارى, تعلیقه على رساله العداله للشیخ الإنصارى را مى توان نام برد.(21) اما رساله آیات الظالمین, جایگاه خاصى در میان رسائل مذکور دارد. در این رساله, تمامى آیاتى که به نظر مولف بر حرمت و قبح ظلم دلالت داشته اند, یکجا جمع آورى شده اند. به نظر سید لارى, سرچشمه تمامى خیرات عدل است, چنان که تمامى بدبختیها و شرارتها از ظلم برمى خیزد.
((مقتضاى تمام ادله قطعیه و مستقلات عقلیه محکمات و کتاب و سنن نبویه, این است که تمام کائنات عالم از جمادات و نباتات و حیوانات, من یعقل و غیر من یعقل, تمام آنچه هستى و نیستى دارند, از ترقیات و تنزلات و سعادت و شقاوات و خیرات و شرورات و حلویات و مرورات, تماما و کمالا به واسطه قرب و بعد حصولى و تکوینى, یا تحصیلى و تکلیفى که به مبدإ و خیر و شر و نور و ظلمت و حسن و قبح و نقص و کمال دارند. و چنانچه تمام ترقیات و سعادات و خیرات و حلاوات تمام اشیا ناشى از قرب حصولى یا تحصیلى به مبدإ خیر و نور و حسن و عدل است, همچنین تمام آن منشآت خیریه و نوریه و حسنیه و عدلیه, منتهى و راجع به مرکز خیر و حسن و عدل و کمال است, که فوز به حیات ابدى و جنات سرمدى است. و چنانچه تمام تنزلات و شقاوات و شرورات و مرورات ناشى از قرب حصولى یا تحصیلى به مبدإ شر و ظلمت و قبیح و نقص است, همچنین تمام آن منشآت شریه و ظلمانیه و قبیحه و نقصیه, منتهى و راجع به مرکز شر و ظلمت و قبیح و نقص[ است] که خلو در حجیم و عذاب الیم است.))(22)
برخى از آیات مورد بحث از این قرار است:
1 ـ و لاترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار(23)
2 ـ فلاتقعد بعد الذکرى مع القوم الظالمین(24)
3 ـ و الله لایحب الظالمین.(25)
4 ـ و تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الإثم و العدوان.(26)
5 ـ و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون.(27)
6 ـ و لاتبخسوا الناس اشیإ هم و لاتعثوا فى الإرض مفسدین.(28)
پى نوشت ها:
1. محمد هادى معرفت, تاریخ قرآن, سمت, تهران, 1375, ص 49.
2. همان, صص 49 ـ 56.
3. عبدالقادر حامد التیجانى, اصول الفکر السیاسى فى القرآن المکى, المعهد العالمى للفکر الاسلامى, (عمان, 1416 ه'..) ص19.
4. همان, دکتر تیجانى به نظر گولدزیهر و دیگران, در همین زمینه اشاره کرده است. ر,ک,به: صفحات 23 ـ 24.
5. این معجم با اشراف محمد عدنان سالم و همکارى محمد بسام رشدى الزین فراهم آمده و به همراه کتاب التفسیر الوجیز منتشر شده است. مشخصات کامل اثر از این قرار است: الاستاذ الدکتور وهبه الزحیلى, التفسیر الوجیز و معجم معانى القرآن العزیز, الطبعه الاولى, دار الفکر و دارالفکر المعاصر, سوریه, دمشق, 1416 ه'..
6. آیت الله ناصر مکارم شیرازى, با همکارى جمعى از دانشمندان, پیام قرآن, جلد دهم: قرآن مجید و حکومت اسلامى (قم: مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع), 1375).
7. ابوالاعلى مودودى, الاسلام فى مواجهه التحدیات المعاصره, (کویت: 1391 ش , 1971م) صص 229 ـ 240. حمید عنایت اندیشه سیاسى در اسلام معاصر, چاپ دوم, ترجمه بهإ الدین خرمشاهى, (تهران: شرکت سهامى انتشارات خوارزمى,) صص180 ـ 200.
8. اسرإ, 22 ـ 39.
9. عنایت, پیشین, ص 189.
10. اصول و قواعد مذکور توسط حمید عنایت نیز استخراج شده است. بنگرید به, عنایت, پیشین, صص 189 ـ 191. نگارنده از مإخذ مذکور استفاده کرده است.
براى مطالعه بیشتر درباره اندیشه سیاسى مودودى ر.ک. به: الاسلام الیوم, کویت, 1973. مسإله ملکیه الارض فى الاسلام, کویت, 1969. ماهى القادیانیه, کویت, 1967. مفاهیم اسلامیه حول الدین و الدوله, کویت, 1974.
11. براى مطالعه بیشتر ر.ک. به: عبدالرحمن عالم, بنیادهاى علم سیاست, (چاپ دوم, تهران, نشر نى, 1378) و موریس دو ورژه, جامعه شناسى سیاسى, ترجمه ابوالفضل قاضى.
12. براى مطالعه چهره هاى قدرت ر.ک. به: محمد رضا تاجیک, فرامدرنیسم و تحلیل گفتمان, (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1378) صص 35 ـ 64.
13. یونس, 13.
14. انفال, 13.
15. حدید, 7.
16. نسإ, 13.
17. بقره, 82.
18. اعراف, 115 ـ 121.
19. هود, 13 ـ 14.
20. براى مطالعه تفصیلى ر.ک. به: محمد مهدى نادرى قمى, قدرت در مدیریت اسلامى (قم: موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره, 1378).
21. مجموعه رسائل سید لارى توسط آقاى سید على میر شریفى در سه جلد منتشر شده است. آیت الله العظمى سید عبد الحسین لارى, رسائل سید لارى, تحقیق: سید على میر شریفى, چاپ اول, (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تابستان 1377). رساله آیات الظالمین در جلد اول مجموعه حاضر منتشر شده است.
22. سید لارى, پیشین, ج 1, ص 250.
23. هود, 113.
24. انعام, 68.
25. آل عمران, 57.
26. مائده, 2.
27. مائده, 45.
28. هود, 102.