تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: نتایج پژوهش های اخیر، این دیدگاه را تأیید می کنند که شرکت ها برای تأمین مالی پرداخت های نیروی کار خود، به سرمایه خارجی نیاز دارند و اصطکاک های تأمین مالی، بر سرمایه گذاری نیروی کار اثرگذار است. هموارسازی سود، از طریق فعالیت های واقعی، می تواند بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق تأثیر آن بر اصطکاک های بازار ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و تأمین کنندگان منابع سرمایه خارجی، تأثیر بگذارد. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار است. روش: از آنجا که نتایج پژوهش می تواند در فرایند تصمیم گیری استفاده شود، مطالعه حاضر از شاخه پژوهش های کاربردی محسوب می شود و چون داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند، از نوع پس رویدادی است. همچنین این پژوهش، از لحاظ ماهیت توصیفی هم بستگی است. هدف این گونه پژوهش ها، مطالعه و بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش است. برای اندازه گیری متغیر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار، از رویکرد پینوک و لیلیس (۲۰۰۷) استفاده شده است. متغیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن، بر اساس مدل های پیاده سازی شده در پژوهش تاکر و زاروین (۲۰۰۶) و روشی که دوو، هوپ و توماس (۲۰۱۳) برای تفکیک مؤلفه های هموارسازی سود استفاده کرده اند، اندازه گیری شده است. بر اساس شرایط و محدودیت های اعمال شده، جامعه آماری غربال شده، متشکل از ۱۰۶ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران بود که با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره آزمون شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها نیز افزایش پیدا می کند. این نتیجه برای مؤلفه اطلاعاتی هموارسازی سود نیز صادق است و اثر مثبت و معناداری بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار دارد؛ اما تأثیر مؤلفه گیج کننده بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار تأیید نشد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیان می کند که مدیران از هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، برای انتقال اطلاعات پنهانی استفاده می کنند که نشان دهنده چشم انداز آتی شرکت است و با هموارسازی سود در طی سال های متوالی، چشم اندازی روشن و مثبت از آینده شرکت را در اختیار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار می دهند. در واقع مدیران با استفاده از ابزار علامت دهی عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهند و این موضوع سبب می شود که برای سرمایه گذاری های خود روی نیروی کار، منابع مالی کافی در اختیار داشته باشند و تصمیم های کارایی بگیرند. به طور کلی بر اساس دیدگاه علامت دهی اطلاعات خصوصی، می توان نتیجه گیری کرد که هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، اطلاعات خصوصی مدیران را در رابطه با درآمدهای آتی شرکت منتقل می کند. در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و تأمین کنندگان، سرمایه خارجی را کاهش می دهد و از این طریق موجب کارایی سرمایه گذاری نیروی کار خواهد شد. در خصوص مؤلفه فرصت طلبانه هموارسازی سود نیز با توجه به رد فرضیه تأثیر آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، می توان نتیجه گیری کرد که عوامل احتمالی مختلفی از جمله ناآگاهی یا گمراهی برخی از فعالان بازار، وجود رفتارهای غیرمنطقی و اعتقاد به ثبات عملکردی و همچنین تأثیر بیش از حد مؤلفه اطلاعاتی، می تواند این اثر را خنثی کرده باشد. در نهایت، علاوه بر برجسته کردن نقش مثبت هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی در افزایش کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، با توجه به اهمیت این موضوع و همچنین عدم تشخیص قصد مدیریت از هموارسازی سود، این پژوهش پیشنهاد می کند که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام پذیرد.The Impact of Earning Smoothing through Real Activities and its Components on Labor Force Investment Efficiency
Objective
Recent research confirms the view that companies need foreign capital to finance their labor payments and financing frictions can affect labor investment. Real earnings smoothing can affect labor investment efficiency through its effect on market frictions caused by information asymmetry between managers and suppliers of external capital sources. The purpose of the current research is to investigate the effect of real earnings smoothing and its components on labor investment efficiency.
Methods
Since the results of the research can be used in the decision-making process, the present study falls within the domain of applied research, and since the data were collected based on the real information of the past, it qualifies as an ex-post facto. Furthermore, this research adopts a descriptive-correlational approach, aiming to explore and analyze the relationships between variables under study. The Labor Investment Efficiency is measured according to the framework proposed by Pinnock and Lillis (2007), while the variable of earnings smoothing through real activities and its components is assessed based on the methodologies outlined in the research of Tucker and Zarowin (2006). Additionally, the approach employed by Dou, Hope, and Thomas (2013) to isolate the components of earnings smoothing has been utilized in this study. Given the conditions and constraints applied to the statistical population of the study, a sample comprising 106 companies listed on the Tehran Stock Exchange was selected. This sample was then subjected to analysis using multivariate regression models.
Results
The findings indicate that as the degree of real earnings smoothing rises, there is a corresponding increase in labor investment efficiency. This relationship holds for the informational component of real earnings smoothing as well, demonstrating a positive and significant association with labor investment efficiency. However, the influence of the garbling component on labor investment efficiency was not found to be significant.
Conclusion
According to the obtained results, it appears that managers employ real earnings smoothing as a means to communicate concealed information regarding the company's prospects. By smoothing earnings across consecutive periods, they aim to provide investors and creditors with a coherent and optimistic outlook on the company's future trajectory. Managers reduce information asymmetry by using signaling tools, which causes them to have the necessary financial resources for their investments in labor and make efficient decisions about that. In general, based on the private information signaling perspective, it can be concluded that real earnings smoothing serves as a mechanism for managers to convey their private insights into the company's future earnings. This practice helps mitigate information asymmetry between companies and foreign capital suppliers, consequently enhancing labor investment efficiency. Regarding the garbling component of real earnings smoothing and considering the rejection of the hypothesis of its effect on the efficiency of labor investment, it can be concluded that several potential factors could potentially neutralize this effect. These may include the ignorance or misdirection of certain market participants, the prevalence of irrational behaviors, a steadfast belief in stability, and an excessive emphasis on the informational component. Finally, in addition to highlighting the positive role of real earnings smoothing in increasing the efficiency of labor investment, considering the importance of this issue and also the lack of recognition of the management's intention of real earnings smoothing, this study suggests the need for further exploration in this field.