مقدمه: هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری مشارکتی فرماندهان و مدیران در یک واحد نظامی است. به این منظور پس از مطالعه و بررسی تحقیقات پیشین و مبانی نظری، تاثیر هر یک از ابعاد هوش عاطفی بر سبک رهبری مشارکتی سنجیده شده است. روش: از نظر ماهیت و روش این تحقیق یک تحقیق توصیفی (همبستگی) به شمار می آید. جامعه آماری این تحقیق را مدیران و فرماندهان یک دانشگاه افسری با تعداد 258 نفر تشکیل داده اند که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برابر 155 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش رگرسیون چند متغیره و همبستگی استفاده شده است. نتایج: یافته ها نشان داد بین هوش عاطفی و سبک مشارکتی (با ضریب همبستگی 0/784 و سطح معناداری کمتر از 0/001) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین با توجه به ضریب همبستگی 0/82و ضریب تبیین 0/68؛ متغیرهای مدیریت روابط، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و خودمدیریتی بر روی هم قادر به تبیین 68 درصد از تغییرات سبک رهبری مشارکتی در فرماندهان هستند. بحث: هر چه میزان هوش عاطفی افراد بیشتر باشد، تمایل آنها نسبت به انتخاب سبک مشارکتی نیز افزایش می یابد. از بین ابعاد هوش عاطفی (مدیریت روابط، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و خودمدیریتی) بعدهای خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و خودمدیریتی بر سبک رهبری مشارکتی فرماندهان موثر بوده است.