آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هسته مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و به ویژه بحث سیاست گذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئله مندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گسترده ای در دیدگاه ها، مواضع و راهبردهای سیاستی به شمار می رود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاست های مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهه مادران شاغل با این سیاست ها به عنوان اصلی ترین گروه مرتبط با آن هاست. این پژوهش با شیوه پدیدارشناختی مبتنی بر جمع آوری داده ها از نمونه مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاه های شهر اصفهان انتخاب شده اند، قصد درک معنا و تجربه مادران شاغل از سیاست های ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل داده ها مبتنی بر رویکرد هفت مرحله ای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاست ها»، «ارزیابی نحوه اجرای سیاست ها»، «متغیرهای واسطه ای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربه زیسته گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، به ویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آن ها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویه های جنسیتی و حمایت گرانه در زمینه های فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، داده ها نشان داد که متغیرهای واسطه ای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهه آن ها با سیاست های مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغال اند.

Mothers' Experiences of Childcare Policy in Iran: A Phenomenological Study

One of the most important issues in social service patterns, as the central place in status of gender in the welfare state, is the situation of women in the labor market, and in particular is the policy of childcare for working mothers. This is problematic topic in various aspects of the family and society and, therefore, is the basis for creating wide disagreements in the views, positions and policy strategies. One of the most important ways of understanding the deficiencies and strategies for improving childcare policies is to study the experiences of working mothers of these policies. They are the most relevant group with these policies. This research is based on the phenomenological method and the data have been collected from a sample of mothers working with children under the age of seven. They have been selected based on purposeful sampling to focusing on employees in the universities of Isfahan. The intention is to understand the meaning and experience of the mothers working on Iran's policies in childcare. Therefore, these data can show policy strategies to improve policy making in this sphere. The data analysis based on the seven-level approach delivered five main themes including policy evaluation, intermediate variables, effects and outcomes, and strategies. According to the results of this study, the analysis of working mothers experiences show the childcare policies in Iran from different aspects particularly lack of flexibility in the rules and their implementation in relation to maternal/child conditions and also lack of gender and advocacy in the intellectual domain of the executives and employers. This is not sufficient to provide the peace of working mothers. The results have indicated that various mediating variables such as family circumstances, financial status, work, personality, and awareness of mothers on how they perceive and deal with child care policies have an influence on the different effects of maternal/child/occupational status.

تبلیغات