آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۲

چکیده

این مقاله در پی بررسی مفهوم زنانه شدن فقر از خلال تجربه های مراجعان به خیریه های شهر اصفهان و فهم تأثیر این گونه انجمن ها یا سازمان ها در بازتولید این مفهوم در جامعه است. با استفاده از نظریه زمینه ای مورد نظر چارمز در روش شناسی کیفی، سعی برآن بوده تحلیلی پیرامون این سؤال به دست آید که چگونه خیریه ها در بازتولید فقر زنانه مؤثرند؟ اطلاعات این پژوهش، که از طریق انجام دادن 20 مصاحبه عمیق با زنان سرپرست خانوار یا زنان نیازمند کمک جوان و تنها که برای درخواست کمک به خیریه های شهر اصفهان مراجعه کرده اند گرد آمده است، در مرحله اول با رویکردی تفسیرگرایانه از تجارب مراجعه زنان نیازمند کمک به خیریه ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشیِ روش نظریه زمینه ای، 6 مفهوم اولیه، 2 مقوله مرکزی و نهایتاً یک مقوله هسته ای استخراج شد که مؤید مقولات عمده «اصرار بر تسلط اقتصادی» و «ابقای انفعال اجتماعی» از سوی خیریه ها بر زنان بود. در مرحله دوم، با نگاه نقادانه فمنیستی برآمده از دیدگاه هاردینگ، هریک از مفاهیم و مقولات به طور جداگانه و در تحلیلی نهایی بررسی شد. درنهایت، در مدل نظری ای که برآمده از یافته های تحقیق بود، مکانیسم «نابرابری مضاعف» از واکاوی روابط بین مقولات به دست آمده در توضیح سؤال اولیه به دست آمد. همچنین، بخشی یا هریک از مفاهیم اولیه به دست آمده در جریان کدگذاری ها به عنوان «متعین های زمینه ای، مقوم، پشتیبان و تأثیرگذار» بازشناسایی شدند که در تولید، تداوم و بازتولید فقر زنانه از طریق فعالیت های مبتنی بر خیریه و امور خیر نقش دارند. براساس این پژوهش، می توان مدعی شد که فعالیت های مبتنی بر کمک رسانی در خیریه ها نه تنها بر بنیانی مردسالارانه وضع شده اند، بلکه با قراردادن زنان نیازمند کمک در وضعیت نابرابری مضاعف، شرایط فقیرتر شدن این زنان و تداوم چنین وضعیتی و درنهایت بازتولید فقر در زنان را فراهم می کنند. در واقع، طبق یافته ها می توان بدین نظر رسید که خیریه ها برای زنان در جامعه طبق الگوی کمک رسانیِ فعلی خود، «بازتولید انقیاد» می کنند.

The role of charities in the production and continuation of women's poverty

The purpose of this present study is to analyze subjective meaning of Isfahanian Philanthropists on their indifferences toward health centers for women. These centers have been recently founded by legislation of the council of ministers to investigate the women prone to drug abuse and prostitution (direct or indirect). While these centers demand financial resources, they are rejected or ignored by the philanthropists. Many researchers and officials on this domain believe that financial needs is one important reason that people in need move toward deviations. For this purpose, through qualitative approach and phenomenal methodology the present study is analyzed to gain an emphatic understanding on the participants` attitude taking part in this study. Data have been collected through 10 profound interviews within a seven-level method named Colaizzi. The findings of this research have revealed that not only Isfahanian Philanthropists completely disagreed with the think to help the women dealing with drug and prostitution, but they also attempted to enforce  the violence to prevent them from taking responsibility. It can be claimed that they are faced with the thoughts “not having trust to people and officials” and “assigning the responsibility of organizing them to that government” codes. In this approach, “patriarchal attitudes toward hurt women and women in charge of them” is highly obvious. About hostile disagreement, not only we are faced with divesting their responsibilities but also we witnessed violent opinions and ask for enforcing punishment for these women.

تبلیغات