آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

انقلاب اسلامی ایران به عنوان ظهور و بروز یک تحول گفتمانی در جامعه ایران قابل شناسایی ا ست. این انقلاب نه تنها در وضعیت جامعه ایران بیان گر تحولی گفتمانی و معنایی بود، بلکه در چارچوب گفتمان های جهانی نیز توانست ایجاد یک پیوند نشانه و معنای جدیدی را به منصه ظهور گذارد؛ بدین گونه است که فوکو نیز از این انقلاب به منزله «روح یک جهان بی روح» نام می برد. پژوهش حاضر در راستای شناخت مشخصه های این تحول گفتمانی، به مطالعه مؤثرترین نظریه پرداز آن، یعنی امام خمینی(ره)، بنیان گذار انقلاب اسلامی، اقدام کرده است. با توجه به لزوم ایجاد حدود و ثغور برای مطالعه تحلیل گفتمان، یکی از نظم های پر مناقشه گفتمانی، یعنی نظم گفتمانی هویت زنانه، برای مطالعه در این گفتمان انتخاب شد. در ادامه، با توجه به دید کلان نگر و ایجاد نقشه های انتزاعی از مفصل بندی های گفتمانی، توسط رویکرد لاکلا و موف، این نظریه و روش برای تحلیل گفتمان سخنان امام خمینی(ره) انتخاب شد. طبق یافته های به دست آمده، دال مرکزی این گفتمان «حفظ عفت و دینداری» ا ست و با وجود همسانیِ نشانه ایِ بعضی از دال های این گفتمان با گفتمان های هژمونیک شده در دنیای غرب، مانند «فعالیت اجتماعی» و «آزادی»، اما همین دال ها نیز در حول محوریت «حفظ عفت و دینداری» در این گفتمان تعریف می شود و معنایی دیگر و متفاوت با گفتمان های رقیب از آن ها خلق می شود. این گفتمان، که در نزاعی آشکار با گفتمان پهلوی دوم ظهور پیدا می کند، به شکل جدی به واسازی گفتمان متخاصم خود می پردازد. گفتمانِ امام خمینی(ره)، گفتمان پهلوی را با «خارجی بودن»، «قائل به شیء بودن زنان»، «موافقت با فحشا» و بالاخص به عنوان گفتمانی که «عفت و دینداری زن را در حاشیه قرار داده»، معرفی می کند و معتقد است گفتمان پهلوی با طرح شعارهایی چون «حرکت به سوی ترقی و پیشرفت»، «طرفداری از آزادی زنان»، «احترام برای زنان»، «برابری زنان و مردان» و «تمدن مدار بودن» تلاش دارد زنان را سوژه گفتمان خود کند.

Imam Khomeini and the construction of a female identity in the Islamic Revolution

The Islamic Revolution of Iran can be identified as the emergence of a discursive transformation in Iranian society. This revolution, not only was indicative of a discursive and semantic transformation in the context of the Iranian society, but also it was able to create a new sign and a new meaning within the context of global discourses; thus, Foucault also mentioned this revolution as "the soul of a world repulsions." The present study for understanding the characteristics of this discursive evolution, aimed to study its most influential theorist, Imam Khomeini, the founder of the Islamic Revolution. Given the necessity of creating boundaries for the study of discourse analysis, one of the most controversial discourse disciplines, that is, the discursive order of female identity, was chosen for study in this discourse. At the next phase, according to the macro view and the abstract mapping of discursive articulation, using Laclau and Mouffe's approach, this theory and method was chosen for analyzing the discourse of Imam Khomeini's speeches. According to the findings, the central sign of this discourse is "preservation of chastity and religiosity" and despite the conformity of some of the signs of this discourse with hegemonic discourses in the Western world, such as "social activity" and "freedom," all this is defined around "The preservation of chastity and religiosity" in this discourse, and a meaning different from other discourses is created. This discourse, which emerges in the apparent controversy with the second Pahlavi’s discourse, is also seriously deconstructing its hostile discourse-especially in the case of removing the shame from society- and attempts to marginalize it. Among epistemes that these two conflicting discourses have used to marginalize their rival discourse, are " being foreign", "seeing women as objects", "ignorance", " negligence" and " "approval of prostitution."  On the contrary, the well-known fundamental epistemes that these two discourses have used for their hegemony in the Discursive Order of feminine identity include: "belief in progress", "support of freedom", "respect for women", "belief in equality of women and men" and "being civilized".

تبلیغات