آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

مسأله زنان، از مسائل اساسی جامعه معاصر است که راه حل های متفاوتی را تجربه نموده است. درحالی که فمینیست های موج اول بر حقوق برابر با مردان تأکید می کردند و فمینیست های موج دوم بر تمایز و تفاوت زنان از مردان اصرار داشتند؛ فمینیست های نسل سوم تلاش نمودند هر دو سوی معمّای دو وجهی برابری- تفاوت را حفظ نمایند. یکی از نظریه پردازان موج سوم فمینیستی آیریس مایون یانگ است که نظریه شهروندی متمایز را ارائه نمود. یانگ با بهره گیری از نظریه دمکراسی مشورتی هابرماس و نظریه فوکو درباره گروه های حاشیه ای و سرکوب شده، تلاش نمود گونه ای دمکراسی ارتباطی- مشارکتی را طرح کند که در آن زنان و سایر گروه های ستمدیده و محروم ضمن حفظ تفاوت های خود در عرصه عمومی، امکان مشارکت کامل و برابر با سایرین را بیابند. بر همین اساس، مقاله حاضر نظریه شهروندی متمایز یانگ را مورد بررسی و نقد قرار می دهد تا نشان دهد که این نظریه تا چه اندازه در ارائه یک راه حل بدیل برای مسأله زنان و گروه های اجتماعی محروم و حاشیه ای موفق بوده است.

Gender Equality in Iris Marion Young’s Theory of Differentiated Citizenship

Women’s issues are among basic issues of contemporary society which have been offered different solutions. While the first- wave feminists would insist on the gender equality, the second wave would emphasize that women differ from men. The third wave tried to hold on to both sides of the conundrum: equality and difference. Iris Marion Young is one of the theorists of the third wave of feminism who presented the theory of Differentiated Citizenship. Through Consultative Democracy theory of Habermas and Foucault’s theory of Marginalized and Oppressed Groups she tried to plan a type of communicative-participatory democracy in order for women and other oppressed and deprived groups to fully and equally participate with others while maintaining their differences in public areas. On this very basis, the present research analyses Young’s Theory of Differentiated Citizenship to show the extent of success of the theory in offering an alternative solution to the issues of women and deprived social groups.

تبلیغات