نارضایتی از شرایط زندگی و بسیاری از مسائل مرتبط با آن را می توان در ناتوانی شهر در تأمین نیازهای اولیه ساکنانش جست وجو کرد. یکی از مؤلفه های اساسی رفاه مردم، امکان پذیری دسترسی شهروندان به خدمات شهری در مقیاس محله است. در این پژوهش تلاش شده است که میزان دسترسی گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف نسبت به خدمات شهری شناسایی شود. مسئله تحقیق بر این موضوع تأکید دارد که آیا منابع خدمات شهری به طور عادلانه در میان گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف توزیع شده است؟ این موضوع به ویژه برای کشورهای در حال توسعه با شهرنشینی سریع مانند ایران که در آن نابرابری دسترسی به خدمات شهری در حال رشد است، مرتبط است. این پژوهش بررسی می کند که آیا و تا چه حد توزیع خدمات شهری عادلانه است؟ در این راستا، روش های مختلفی برای تحلیل هم بستگی دسترسی به خدمات و فقر شهری و تهیه اطلاعات مکانی مورد نیاز برای تصمیم گیری بهتر آمیخته شده است. برای ترسیم فقر شهری از 24 شاخص اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در سطح بلوک های آماری استفاده شده است. همچنین برای ترسیم دسترسی به خدمات شهری از ظرفیت خدمات شهری (فضاهای سبز، آموزشی، مذهبی، درمانی و ورزشی)، تراکم جمعیت، فاصله از خدمات و هم پوشانی نواحی خدمات شهری استفاده شده است. نتایج نشان دهنده هم بستگی منفی بین دسترسی به خدمات و فقر شهری در شهر ارومیه است. بیشترین هم بستگی مربوط به خدمات آموزشی با مقدار 231/0- است که با افزایش فقر مناطق از میزان دسترسی به خدمات آموزشی کاسته می شود. این وضعیت با اهداف توسعه پایدار و دسترسی عادلانه به خدمات شهری سازگار نیست. در این مقاله مناطقی از شهر که نیاز به توجه دارند بر روی نقشه مشخص شده است که در برنامه ریزی و توسعه آتی شهر مفید خواهد بود.