بخش های زیادی از جهان به طور فزاینده با کمبود آب و سپس تبدیل آن به بحران مواجه هستند. بحران آب یک مسئله مدیریتی و حاکمیتی است و به عبارتی پدیده انسان ساخت می باشد. انسان همواره بر فضای جغرافیایی تأثیر می گذارد که کم و کیف آن اغلب تحت تأثیر نوع تفکر و اندیشه او می باشد. در سطح حکومتی از اندیشه جمعی و غالب انسانها که در برخورد با همه پدیده ها و عرصه ها ملاک عمل قرار می گیرد، به تفکر سیاسی و ایدئولوژی تعبیر می شود. نئولیبرالیسم یک ایدئولوژی است که در اواخر قرن بیستم و بیشتر در عرصه اقتصاد مطرح شده است. پژوهش حاضر در چهارچوب مبحث کلان سیاست و فضا، از دیدگاه تئوریک به د نبال بررسی تأثیر سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیستی بر بروز یا تشدید بحران آب می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برخی از مؤلفه های کلان نئولیبرالیسم نظیر خصوصی سازی، تولید غیرمتمرکز، مقررات زدایی و بی توجهی به نفع عمومی در قالب طیف وسیعی از اقدامات، سیاست ها و استراتژی ها می توانند در بروز بحران آب به ویژه در کشورهای در حال توسعه ایفای نقش نمایند. این در حالی است که اتخاذ همین سیاست ها در کشورهای توسعه یافته منجر به عدم مواجهه آنها با بحران آب می شود چرا که در چهارچوب این ایدئولوژی تلاش می کنند تا ترجیحاً بخش آب بَر و ضد محیط زیستی فرایندهای تولید و فعالیتهای اقتصادی خود را به خارج از کشور و فضاهایی که از نظر مقررات محیط زیستی و ... ضعیف هستند، منتقل کنند.