افراد مبتلا به افسردگی در کارکردهای شناختی و علائم روان شناختی افسردگی، دچار اختلال هستند. افسردگی با سوگیری منفی در جنبه های مختلف پردازش اطلاعات مشخص می شود که با آسیب پذیری در گسترش، سطوح بالاتر علائم افسردگی، ماندگاری و حتی عود افسردگی مرتبط است. روان شناسان بر این باور هستند که حافظه شالوده روان شناسی شناختی است. حافظه از مهم ترین مشکلات شناختی در بیماران مبتلا به افسردگی محسوب می شود که اختلال در آن باعث تشدید ناتوانی آنان در انجام عملکرد های روزانه می شود. حافظه شرح حال بخشی از حافظه است. پژوهش ها نشان داده اند که رابطه ای قوی بین علائم روان شناختی و سوگیری در حافظه شرح حال وجود دارد. افسردگی باعث اختلال در این حافظه می شود به نحوی که افراد افسرده دچار دشواری در بازیابی خاطرات اختصاصی می شوند. به عبارت دیگر بیش کلی گرایی حافظه شرح حال در آن ها رخ می دهد. با توجه به اهمیت این موضوع در دو دهه گذشته، تحقیقات گسترده ای در راستای ارتباط بین افسردگی و حافظه و درمان های افسردگی مبتنی بر حافظه انجام شده است که بعضا نتایج متناقضی به همراه داشته اند. با وجود درمان های گسترده دارویی و روانی برای افسردگی در جامعیت و کارآیی این درمان ها محدودیت وجود دارد که این امر حاکی از نیاز به تحقیقات بیش تر در مورد مداخلات مرتبط با افسردگی است. پژوهش حاضر از نوع مقالات مروری سیستماتیک است که از طریق مطالعه کامل45 مقاله در زمینه ی هر یک از مداخلات مطرح شده در طول مقاله، حافظه شرح حال و افسردگی اساسی گردآوری شده است. هدف از این مطالعه مروری بر مداخلات آموزش محور مبتنی بر حافظه شرح حال رویدادی برای بیماران مبتلا به افسردگی است تا بستری برای پژوهش های گسترده تری در رابطه با هر یک از این مداخلات فراهم شود. در مجموع بررسی های انجام شده در این مطالعه حاکی از این امر بودند که مداخلات آموزش-محور حافظه شرح حال رویدادی بر روند بهبودی و علائم افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیرات چشمگیری دارند.