براعت استهلال سابقه ای به دیرپایی ادب فارسی دارد و در زبان پهلوی نیز شواهدی از آن وجود دارد، بلاغیون برای این صنعت تعاریف گوناگونی ذکر کرده اند، و از میان آنها عناصر مشترک زیر را می توان مشخص کرد: قرار گرفتن در ابتدای نوشته یا اثر، تناسب بین محتوای براعت استهلال با موضوع اثر، بیان موضوع یا محتوای اثر و مجمل و مختصر بودن. جوینی در تاریخ جهانگشا سعی کرده است با استفاده از صنایع گوناگون، زبانی شاعرانه داشته باشد و از قطب روایت به سوی توصیف حرکت کند. نویسندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستند که براعت استهلال چه بسامدی در جهانگشای جوینی دارد و چقدر نویسنده در آن، ظرافت شاعرانه به کار برده است. نتیجه پژوهش مشخص کرد که جوینی در ابتدای هجده داستان به وسیله تصاویری که برای توصیف صبح آورده است، خواننده را در جریان محتوای داستان مورد نظر قرار می دهد. هر چند همه این براعت استهلال ها مربوط به تصاویر خورشید است، اما جوینی با ذهن خلّاق و ذوق شاعرانه خود هر بار تصویری متفاوت از خورشید ارائه کرده که تصاویر او گاه سیاه است و گاه سپید.