هدف این پژوهش، بررسی اهمیت متغیرهای اساسی صورت های مالی در پیش بینی بازده سهام به وسیله ی استراتژی تحلیل بنیادی است. یازده علامت بنیادی بر اساس توانایی شان در پیش بینی بازده شامل موجودی کالا، حساب های دریافتنی، سرمایه گذاری ها، حاشیه سود ناخالص، بازده دارایی ها،تغییرات بازده دارایی ها، جریان وجوه نقد، اقلام تعهدی، تغییرات اهرم مالی، تغییرات نقدینگی و تغییرات گردش دارایی ها در محاسبه نمره بنیادی شرکت ها منظور شده است و شرکت ها با توجه به نمره بنیادی به دو پرتفوی با نمره بالا و پایین تقسیم می شوند و بازده آن ها از ابتدای ماه پنجم سال بعد تا 15 ماه بعد از آن محاسبه شده است.جامعه ی آماری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1378-1389 هستند. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد نمره بنیادی رابطه مثبت و معنا داری در سطح 1 درصد با بازده سهام دارد. متغییرهای موجودی کالا و تغییرات گردش دارایی ها رابطه مثبت معنادار و سرمایه گذاری ها دارای رابطه منفی معنادار در سطح 1 درصد با بازده بودند. آزمون تی -استیودنت نیز نشان داد، میانگین بازده پرتفوی با نمره بنیادی بالا(26/49درصد)، بزرگ تر از پرتفوی با نمره بنیادی پایین(57/25) است و در نتیجه با استفاده از استراتژی تحلیل بنیادی، می توان بازده مثبتی به دست آورد.