هدف: اطلاعات عملکردی باید با حداقل خطای اندازه گیری جمع آوری شود. در حال حاضر از مبنای تعهدی برای ارائه گزارش های عملکردی استفاده می شود؛ اما تاکنون مدلی از اقلام تعهدی ارائه نشده است که بتواند نقش اقلام تعهدی را در اندازه گیری عملکرد نشان دهد و ساختاری برای تفکیک خطای حسابداری موجود در عملکرد و بیان کیفیت حسابداری ارائه دهد. هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل نیکلوف به منظور تحلیل نقش اقلام تعهدی در اندازه گیری عملکرد و کیفیت حسابداری است.
روش: جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که از میان آنها 104 شرکت (1664 سال شرکت) در بازه زمانی 1381 تا 1396 برای نمونه انتخاب شده است. در تخمین پارامترهای مدل نیکلوف، از شرط های گشتاوری مبتنی بر واریانس و کوواریانس سری های زمانی سود حسابداری، جریان نقد عملیاتی و اقلام تعهدی و همچنین برای آزمون فرضیه های پژوهش، از مقایسه آماری میانگین دو نمونه ای، تحلیل رگرسیون چندگانه برای داده های مقطعی و ترکیبی استفاده شده است.
یافته ها: میانگین انحراف معیار مؤلفه عملکرد اقلام تعهدی از میانگین انحراف معیار خطای حسابداری بزرگ تر و از نظر آماری معنادار است. رابطه بین مؤلفه عملکرد اقتصادی و عملکرد اقلام تعهدی با خطای حسابداری از لحاظ آماری مثبت و معنادار بوده و واریانس مشترک بین مؤلفه ها اندک است. همچنین با کنترل نوسان پذیری عملیاتی، جهت ارتباط معیار کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دایچو (2002) با ارزش شرکت تغییر می کند، در حالی که در مدل نیکلوف (2018) تغییر محسوسی حاصل نمی شود.
نتیجه گیری: اقلام تعهدی به هدف اصلی خود مبنی بر تسهیل اندازه گیری عملکرد دست یافته اند. واریانس مشترک اندک بین مؤلفه های مدل نیکلوف، حاکی از اعتبار تشخیصی این مدل است و با افزایش نوسان پذیری عملیاتی، خطای حسابداری افزایش می یابد. همچنین معیار کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دایچو قادر به تبیین صحیح ارزش شرکت نیست، اما معیار کیفیت مدل نیکلوف، به دلیل تفکیک خطای حسابداری از نوسان پذیری عملیاتی، می تواند ارزش شرکت را تبیین کند.