اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهش های جامعه شناسی پزشکی در دو دهه اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینه ها و علل اعتماد به این طب ها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال به اقسام طب های مکمل و جایگزین تجربه می شود که در خور پژوهش های جامعه شناسانه است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش روایت پژوهی و انجام بیست و نه مصاحبه روایی با بیمارانی که تجربه درمان با طب های جایگزین را داشته اند، به این سؤال پاسخ می دهد که در روایت تجربه بیماری، اعتماد به نظام درمانی جایگزین چگونه شکل می گیرد و چه سنخ هایی از آن قابل شناسایی است. بدین منظور با بهره گیری از آرای گیدنز، چالش اعتماد به طب مدرن به مثابه نظام کارشناسی و بازسازی اعتماد به نظام درمانی جایگزین مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، با تحلیل تماتیک یافته های پژوهش، پنج سنخِ «اعتماد تدریجی»، «اعتماد نهادی»، «اعتماد مبتنی بر درمانگر»، «اعتماد معرفت شناختی»، و «اعتماد مبتنی بر تجربه زیسته دیگران» از یکدیگر متمایز شده است. همچنین برساخت طب جایگزین به مثابه «طب بی آسیب» و «طب آسان» به عنوان زمینه های مؤید اعتماد به طب مکمل و جایگزین مورد توجه قرار گرفته است.