آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

اولین مطالعات در حوزه دین و رسانه را می توان در دهه های 70 و 80 میلادی پیگیری کرد. اما تا قبل از دهه 90 میلادی این حوزه مطالعاتی به طور جدی در کانون توجه اندیشمندان قرار نگرفته بود. تأثیرپذیری مطالعات رسانه از مطالعات فرهنگی و دین گریزی به عنوان خصلت مهم ادبیات مطالعات فرهنگی یکی از عوامل مهم دوری دین از فضای مطالعات رسانه در آن سال ها بود. همچنین، اندیشمندان علوم دینی رسانه های جمعی را عامل تضعیف دین می دانستند و به همین خاطر، کم تر توجهی به مطالعات رسانه داشتند. با این حال، تأکید رویکردهای فرهنگی بر فرایندهای معناسازی در جامعه و اهمیت دین در مقام یکی از مهم ترین مولفه ها در فرایند معناسازی عاملیت انسانی موجب شد تا توجهات به سمت دین معطوف گردد. از همین روی، از دهه 90 میلادی شاهد رشد ادبیات حوزه مطالعاتی دین و رسانه هستیم. مطالعاتی که با تلاش های اندیشمندانی چون کلیفورد گیرتز و جیمز کری آغاز شد و تا به امروز ادامه داشته و به واسطه نفوذ گسترده رسانه های نوین و ویژگی های منحصربفرد آنها در سطح جامعه، افزایش نیز یافته است. بررسی عملکرد گروه های دینی، رویکرد مخاطب محور، بررسی پوشش خبری دین، تحلیل محتوای مضامین دینی، سیاست گذاری و تحلیل محتوای انتقادی از جمله عرصه های مطالعاتی حوزه دین و رسانه در این سال ها بوده اند. اما، مهم ترین رویکردهای این عرصه مطالعاتی نوظهور را می توان در «جبرگرایی تکنولوژیک» مارشال مک لوهان، «رسانه ای شدن دین» استیگ هاروارد، «وساطت معنا» استوارت هوور، «وساطت گونه های مقدس» جی. لینچ و «ساخت اجتماعی دینی فن آوری» هیدی کمبل جستجو کرد.

تبلیغات