تغییرات در حوزه منابع انسانی در دهه اخیر با هدف افزایش پویایی و انعطاف پذیری از تمرکز صِرف بر ارائه راهبرد ها به سمت شناسایی علل عدم موفقیت کارکردهای راهبردی منابع انسانی تغییر جهت داده است، به طوری که واکاوی عواملی غیر از علل صِرف منابع انسانی، منجر به شناخت ریشه های ایجاد کننده اختلال مرتبط با توسعه منابع انسانی شده است. یکی از رویکردهایی ایجاد کننده اختلال در زمینه توسعه شایستگی های منابع انسانی، وجودِ لایه های قدرت ساختاری هژمونیک است؛ ساختارهایی که با هدف توسعه تسلط گرایی در کارکردهای قدرت در سازمان، باعثِ انحطاط توسعه شایستگی های منابع انسانی شده است. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی تفسیرگرایانه افولِ شایستگی منابع انسانی براساس وجودِ لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک برپایه فرایند تحلیل ( ) است. در این پژوهش به منظور شناسایی مؤلفه ها (شایستگی منابع انسانی) و گزاره های پژوهش (لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک) از تحلیل فراترکیب استفاده شد و با مشارکت ۱۴ نفر از خبرگان رشته مدیریت منابع انسانی در سطح دانشگاهی صورت پذیرفت و در بخش کمی مؤلفه ها و گزاره های شناسایی شده درقالب پرسشنامه های ماتریسی توسط ۲۵ نفر از مدیران با سابقه سازمان های مشمول اصل ۴۴ قانون، مورد ارزیابی تحلیل تفسیری قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، گزاره هژمونی قدرت برمبنای سیاست « » به عنوان تأثیرگذاترین لایه های قدرت در سازمان های موردبررسی محسوب می شود که باعث افول دو شایستگی: مشارکتی « » و خودرهبری « » می شود. این نتیجه نشان می دهد وجودِ لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک به ویژه قدرت سیاسی باعث می شود تا سطح شایستگی های منابع انسانی کارکردهای اثربخش خود را ازدست بدهند و این موضوع، بهره وری سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.