آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

 از آغاز دهه 1990 میلادی به این سو در  محافل و نهادهای ملی و بین المللی توسعه ای و ادبیات جهانی توسعه،  گفتمان حکمرانی خوب به گفتمانی کانونی مبدل شده است،  به گونه ای که هیچ تامل جدی درباره توسعه  نمی تواند آن را نادیده انگارد. با این حال،  همه کسانی که در کسوت هواخواه یا در جایگاه منتقد  به  بیان دیدگاه پیرامون مبانی  و مولفه ها و شاخص های این اندیشه اهتمام ورزیده اند  برداشتی یکسان و یگانه از آن عرضه نمی دارند؛  بلکه هر یک به اعتبار بنیان های اندیشگی، پیش ا نگاره های فکری و یا تجربه های عملی و  سیاستی خود سیمایی متفاوت از حکمرانی خوب ترسیم می نمایند. درنگ در نظام دلالت معنایی گفتمان حکمرانی خوب بیانگر ترکیب چندگانه ای از لایه های معنایی نا همسان است که دست کم سه خوانش یا رویکرد متمایز را بازتاب می دهند:خوانش سیاستگذارانه تکنوکراتیک، خوانش معطوف به سیاست ورزی دموکراتیک و خوانش انتقادی شالوده شکنانه. در حالی که خوانش های دوگانه تکنوکراتیک و دموکراتیک به عنوان مولفه های اصلی سازنده جریان اصلی اندیشه ورزی درباره حکمرانی خوب برآنند تا این اندیشه را در کسوت گونه ای چارچوب مرجع فکری و سیاستی جهانشمول کاربردپذیر در همه جوامع عرضه نمایند، خوانش انتقادی مترصد است تا پیش فرض ها و دلالت های خاص ایدئولوژیک آن  را افشا نماید.  در نوشتار پیش رو کوشش خواهد شد تا با بهره گیری از تمهیدات برگرفته از روش های کیفی پژوهش  به ویژه روش تحلیل گفتمان انتقادی مفروضات،  سازمایه ها و نشانگرهای همبسته با خوانش های سه گانه حکمرانی خوب مورد واکاوی قرار گیرد.

تبلیغات