مطالعاتى در قلمرو مشترک دین و روانشناسى
آرشیو
چکیده
دین و دیندارى چه تأثیراتى بر سلامت روان آدمى دارد و کدام شواهد تجربى نقش مثبت دین و دیندارى بر سلامت و بهداشت روانى را مدلل مىسازد؟ مؤلف براى پاسخ به سؤالات فوق به چند طبقه از تحقیقات انجام شده با عناوین و نتایج زیر اشاره مىکند: الف) دیندارى و خودکشى؛ بین تعداد کسانى که به کلیسا مىروند و میزان خودکشى رابطه معکوس وجود دارد. ب) دیندارى و بزهکارى؛ بین میزان رفتن به کلیسا و بزهکارى رابطه منفى وجود دارد. ج) دیندارى و اعتیاد؛ افراد مذهبى کمتر به استفاده از مواد مخدر روى مىآورند. د) دیندارى و رضایتمندى از ازدواج؛ مهمترین عامل رضایتمندى در ازدواجهاى پایدار، مذهب تلقى مىشود. ه ) دیندارى و افسردگى؛ میزان افسردگى بیمارانى که داراى باورهاى مذهبى قوىترى هستند از سایر گروهها کمتر است. و) دیندارى و فشار روانى؛ افراد مذهبى کمتر به مشکلات روانى دچار مىشوند. ز) افزایش صله رحم موجب سازگارى اجتماعى بیشترى مىشود، و بالاخره توکل به خدا سبب کاهش اضطراب مىگردد.متن
مقدمه
سؤالاتى که در جامعه فعلى در خصوص روانشناسى اسلامى مطرح مىشود عمدتا به مناسبات دین و روان برمىگردد. بسیارى از روانشناسان به طور سلبى یا ایجابى به این سؤالات پاسخ مىدهند. عدهاى روانشناسى را از مقوله علوم تجربى و آزمایشى مىدانند که از فلسفه جدا شده و مسیرى را که علوم تجربى طى کرده است، مىپیماید و براى آزمون فرضیههایش از روشها و متدهاى آزمایشگاهى استفاده مىکند، در حالى که دیندارى افراد هنوز بحث ماوراءالطبیعه است و تن به تحقیقات تجربى نمىدهد. برخى دیگر از روانشناسان، مطالعات روانشناختى دین را بسیار مهم تلقى مىکنند و اعتقاد دارند که براى آموزش مفاهیم دینى به افراد بایستى از روانشناسى سود جست و حتى دیندارى افراد را در تعامل با شخصیت آنان دانست. دیندارى یک فرد سالم و خودشکوفا با دیندارى یک فرد دچار توهمات ذهنى و مشکلات روانى هرگز نمىتواند برابرى کند و یا نتیجه یکسان داشته باشد. به علاوه «دین» و «دیندارى» تأثیراتى که در روان آدمى مىگذارد هم از نظر تئوریکى و هم از نظر تحقیقاتى انکارناپذیر است. دیندارى و نوع آن در تأمین سلامت روانى افراد مؤثر است. در زیر به برخى از این تحقیقات مىپردازیم و پس از آن الگوى نظرى را که معناکننده این تحقیقات است بررسى مىکنیم. تحقیقات انجام شده در زمینه دیندارى و سلامت روان را در شش طبقه مجزا مىآوریم.
دیندارى و خودکشى
کامستاک(2) و پاتریچ(3) در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در بین افرادى که به کلیسا نمىروند چهار برابر بیشتر از افرادى است که به کلیسا مىروند. در دوازده پژوهش دیگرى که توسط گارتنر(4) و همکاران (1991) انجام گرفت بین اعتقادات مذهبى و خودکشى، همبستگى منفى مشاهده شد. نتایج شمارى از دیگر بررسىها نشان مىدهد که با کاهش تعداد افرادى که در آمریکا به کلیسا مىروند، آمار خودکشى بالا رفته است (استاک،(5) دویل،(6) و راشینگ،(7) 1983). مطالعات همچنین نشان مىدهد افراد مذهبى کمتر به خودکشى وسوسه شدهاند (ماینر(8) و براش،(9) 1981). استاک معتقد است که افراد مذهبى به دلیل بالا بودن عزت نفس آنان و احساس مسؤولیت، دست به خودکشى نمىزنند، در حالى که این ویژگىها در افراد غیر مذهبى دیده نمىشود.
بزهکارى و دیندارى
در ارتباط با مذهبى بودن و بزهکارى، بررسىها نشان مىدهد که رفتارهاى بزهکارانه در افراد مذهبى کمتر از افراد غیر مذهبى است. برخى تحقیقات نشان مىدهد که نگرشهاى مذهبى نمىتواند بزهکار بودن و یا بزهکار نبودن را پیشبینى کند ولى رفتارهاى مذهبى مىتواند این دو را از یکدیگر متمایز کند. (گارتنر، لارسون(10) و آلن،(11) 1991). به عبارت دیگر شرکت در مراسم مذهبى و رفتن به کلیسا عاملى است که با بزهکارى رابطهاى منفى دارد، و این امر در پنج مقاله از شش مقالهاى که توسط ارگیل(12) و بیتهلاهمى(13) مورد بررسى قرار گرفته، گزارش شده است.
دیندارى و استفاده از مواد مخدر
در زمینه استفاده از مواد مخدر نیز نتیجه بررسىهاى انجام شده مانند نتیجه خودکشى است. براى نمونه گورساچ(14) و باتلر(15) (1976) بعد از بررسى بیست تحقیق تجربى به این نتیجه رسیدند که به وسیله اعتقادات مذهبى مىتوان پیشبینى کرد که در آینده چه کسى از مواد مخدر استفاده خواهد کرد. گروهى از پژوهشگران در تأیید نظریات گورساچ و باتلر، با قاطعیت اظهار داشتند که افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمىکنند (ادلف(16) و اسمارت، 1985، اوتار،(17) 1979، دیویدز،(18) 1982).
در یازده پژوهش از دوازده پژوهشى که توسط گارتنر (1991) بررسى شده است این نتیجه به دست آمد که داشتن اعتقادات مذهبى سبب کاهش استفاده از مواد مخدر مىشود. لوچ(19) و هوگز(20) (1985) نیز بعد از بررسى نظرات 14000 جوان به این نتیجه رسیدند که بیشترین افرادى که از مواد مخدر استفاده مىکنند افراد غیر مذهبىاند و در درجه دوم استفاده، لیبرال مذهبىها قرار دارند و کمترین کسانى که به این مواد روى مىآورند افراد مذهبى اصولگرا هستند. از دیگر یافتههاى این پژوهش آن بود که هر اندازه اعتقادات مذهبى فرد قوىتر باشد به همان اندازه احتمال استفاده از مواد مخدر در او کمتر است.
رضایتمندى از ازدواج و دیندارى
بررسىهاى انجام شده نشان مىدهد که انجام اعمال مذهبى (از جمله رفتن به کلیسا) بیش از دیگر متغیرهاى مورد بررسى، رضایتمندى از ازدواج را پیشبینى مىکند. (گلین(21) و وپوز، 1988) همچنین اسپروسکى(22) و هاگستون(23) (1978) نشان دادهاند افرادى که براى مدت طولانى با هم زندگى مىکنند مذهب را به عنوان مهمترین عامل رضایتمندى در ازدواج تلقى مىکنند. جریگان(24) و ناک(25) بعد از بررسى تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مذهب مهمترین عامل ثبات و پایدارى در ازدواج است. مىدانیم که پایدار بودن کانون خانواده و کاهش یافتن احتمال طلاق، خود عامل بسیار مهمى در بهداشت روانى خانوادهها به شمار مىرود. تحقیقات نشان داده است، مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شدهاند، ده بار بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارىهاى روانى هستند. همچنین زنانى که طلاق گرفتهاند و یا از همسرانشان جدا شدهاند، خطر دچار شدن به بیمارىهاى روانى در آنان پنج برابر بیشتر از زنانى است که طلاق نگرفتهاند.
رابطه دیندارى و افسردگى
پرسمن(26) و همکاران (1990) سى زن سالمند (65 سال به بالا) را که در بیمارستان، جراحى لگن انجام داده و بهبود یافته بودند مورد آزمایش قرار دادند. این افراد تاریخچه بیمارى قبلى نداشتند و در زمان آزمایش از نظر هوشى داراى مشکلى نبودند. نخستین آزمون 48 ساعت پس از جراحى یاد شده و آزمون بعدى تقریبا 24 ساعت پیش از مرخص شدن آنان از بیمارستان صورت گرفت. زمانى که این افراد از بیمارستان مرخص مىشدند، سه آزمون به شرح زیر از ایشان به عمل آمد.
ـ مقیاس افسردگى پیران؛
ـ مقیاس مذهبى بودن؛
ـ ارزیابى توانایى راه رفتن.
نتایج نشان داد بیمارانى که باورهاى مذهبى قوىترى داشتند و اعمال مذهبى را انجام مىدادند نسبت به گروه دیگر کمتر افسردگى داشتند و پس از ترخیص از بیمارستان راه طولانىترى را پیاده طى کردند.
رابطه دیندارى با تحمل فشارهاى روانى
در برخى از بررسىهاى انجام شده، موثر بودن مداخلات مذهبى در کاهش اضطراب و فشارهاى روانى مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج دو بررسى نشان داد که افراد معتقد و پاىبند به اصول مذهب، اضطراب و ناراحتىهاى روانى کمترى دارند (لیندنتهال(27) و همکاران، 1970؛ استارک،(28) 1971). گارتنر و همکارانش (1991) در زمینه سلامت روانى و اعتقادات مذهبى، شش مقاله را بررسى کردهاند و در تمام این مقالات بین اعتقادات مذهبى و سلامت روانى رابطه مثبتى ملاحظه شده است.
رابطه بین دیندارى و خلق و خوى مذهبى
تحقیقاتى نیز در ارتباط با اخلاقیات مذهبى در افراد (اخلاق عملى) با شاخصهاى سلامتى صورت گرفته است که به برخى از آنها اشاره مىشود.
در پژوهشى که توسط غبارى و محمد وند (1377) در مورد «بررسى رابطه بین رفتار بخشایشگرى (عفو و گذشت) با میزان اضطراب والدین دانشآموزان عقبمانده ذهنى و عادى انجام گرفت این نتیجه به دست آمد که هر چه میزان عفو و گذشت در بین والدین بالا رود از میزان اضطراب آنان کاسته مىشود.
ضریب همبستگى بین میزان عفو و گذشت و اضطراب در والدین کودکان عادى چنین است:
p <0/01) -0/33 وr=0/33
و ضریب همبستگى در والدین کودکان عقبمانده ذهنى عبارت است از:
p <0/01) -0/4 وr=0/4
علاوه بر آن یافتهها نشان مىدهد که والدین هرچه مذهبىتر باشند میزان عفو و گذشت آنان نیز بیشتر است. این یافتهها بسیار مهم تلقى مىشود، چون از یک طرف ارتباط بین مذهبى بودن و میزان عفو و گذشت را در والدین نشان مىدهد و دلالت بر این دارد که افراد مذهبى بیشتر از افراد دیگر خطاى دیگران را مىبخشند و از طرف دیگر نشان مىدهد که بین سلامت روان و داشتن اخلاق اسلامى ارتباط وجود دارد؛ یعنى افرادى که داراى اخلاق حسنه مذهبى هستند و به جاى انتقام یا کینهجویى و قهر، از گناهان دیگران مىگذرند، اضطراب آنها از دیگران کمتر است و از سلامت روان بیشترى برخوردار هستند.
در پژوهش دیگرى غبارى و پیشاهنگ (1378) رابطه صله رحم با سازگارى اجتماعى را مورد مطالعه قرار دادند که مهمترین سؤالات در این پژوهش به قرار زیر بود:
1. آیا رابطهاى بین میزان صله رحم در نوجوانان (14 تا 18 ساله) دختر و سازگارى اجتماعى آنان وجود دارد؟
2. آیا کیفیت صله رحم اثر بخشى آن را افزایش مىدهد؟
3. آیا ارایه حمایتهاى اجتماعى در برقرارى و صله رحم بیشتر موجب سازگارى اجتماعى مىگردد یا دریافت اینگونه حمایتها؟
با استفاده از مصاحبههاى طولانى از نوجوانان، مقیاسى که صله رحم را اندازه بگیرد ساخته و ویژگىهاى روانسنجى آن با استفاده از روشهاى آمارى برآورد شد. ضریب آنها که نشاندهنده میزان همسانى درونى آزمون است برابر با 78% شد که نشان دهنده اعتبار بالاى این آزمون است. اعتبار آزمون سازگارى اجتماعى که توسط پژوهشگران به دست آمد در حدود 67% بوده است. تحلیل دادهها نشان داد که بین صله رحم و سازگارى اجتماعى در حدود 3% بوده است که در سطح خطاى کمتر از 001/0 (p<0/01) معنىدار است. یعنى افرادى که صله رحم مىکنند و یا صله رحم دریافت مىدارند از سازگارى اجتماعى بالاترى برخوردارند.
براى سنجش اینکه چه مؤلفههایى از صله رحم (کیفیت، کمیت، ارایه و دریافت) به طور معنىدارى سازگارى اجتماعى نوجوانان را پیشبینى مىکند از تحلیل رگرسیون چند متغیر استفاده شد. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که دریافت صله رحم در سطح کمتر از 001/0 سازگارى اجتماعى را پیشبینى مىکند (p<0/01) و (t=3/56). با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون مقادیر ضریب (B)مىتوان معادله خطى زیر را براى این پیشبینى نوشت:
(دریافت صله رحم) x 26/0+91/22 = (سازگارى اجتماعى) y
براى اینکه علاوه بر فراوانى و میزان صله رحم غناى آن را نیز مورد توجه قرار دهیم، در ساختن پرسشنامه گزارههایى را باید گنجاند که کیفیت صله رحم را از نظر غنا و عمق مورد سنجش قرار دهد تحلیل رگرسیون چند متغیر نشان داد که کیفیت صله رحم ارتباط بالایى با سازگارى اجتماعى دارد و به تنهایى در حدود 7% از تغییرات (واریانس) سازگارى اجتماعى را پیشبینى مىکرده است. تحلیل ضریب پیشبینى (B) نشان داد که ضریب پیشبینى با مقدار 27/0 (267/0 = Beta) در سطح خطایى کمتر از 01/0 معنادار بوده است.
با ملاحظه این دادهها رگرسیون را مىتوان به صورت زیر نشان داد:
(کیفیت صله رحم) × 27/0 + 75/21 = (سازگارى اجتماعى) Y
همانطور که در معادله فوق دیده مىشود مقدار ثابت (عرض نقطه) در حدود 75/21 شده است و مقدار ضریب پیشبینى (B) 27/0 است که ضریب نسبتا بالایى است.
اگر یافتههاى فوق را در مورد تحقیق مربوط به صله رحم خلاصه کنیم، مىتوان نتیجه گرفت که اولاً صله رحم با سازگارى نوجوانان، همبستگى معنادارى دارد. یعنى هر اندازه صله رحم در بین آنان و اعضاى خانواده بیشتر باشد، سازگارى آنان بیشتر است و ثانیا دریافت کردن صله رحم (یعنى فردى که مورد بازدید قرار مىگیرد، به عیادتش مىروند، از او احوالپرسى مىکنند، به دیدار او مىروند ...) سازگارى اجتماعىاش بیشتر است. علاوه بر این کیفیت «صله رحم» ارزش بالاترى از مقدار و میزان آن دارد. یعنى صله رحمهایى بیشتر در سازگارى نوجوانان اثر مىگذارد که داراى کیفیت بالایى بوده و رضایت دو طرفه در این دید و بازدیدها و تعاملات اجتماعى حاصل شود.
در پژوهش دیگرى که غبارى و همکاران (1379) در مورد دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده رابطه بین توکل به خدا و اضطراب مورد مطالعه قرار گرفته است.
در این پژوهش تعداد 513 نفر از دانشجویان دوره کارشناسى از دانشکدههاى مختلف با روش تصادفى خوشهاى انتخاب شدند و بر روى آنها پرسشنامههاى «راهیابى در حوادث و رخدادهاى زندگى» و «اضطراب خصیصهاى اسپیلبرگر» اجرا شد. تحلیل دادهها نشان داد که بین گروههاى دانشجویى با «توکل بالا» و «توکل پایین» تفاوت معنىدارى از لحاظ اضطراب خصیصهاى ملاحظه مىشود. یعنى دانشجویانى که میزان توکل آنها بالاتر بود از میزان اضطراب پایینترى برخوردار بودند و برعکس دانشجویانى که میزان توکل آنها پایینتر بود از میزان اضطراب بالاترى برخوردار بودند.
همچنین تحلیل دادهها نشان داد که در دانشجویان همبستگى مثبت و معنىدارى بین توکل به خدا و امیدوارى و همچنین توکل به خدا و صبر و تحمل وجود دارد.
علاوه بر این، استفاده از روشهاى مقابلهاى مذهبى مثل توکل، رضا، تسلیم، صبر و تحمل و اجرا کردن اخلاق دین در روابط بین فردى مثل صله رحم و بخشش، گذشت اجتماعى را بالا مىبرد.
چگونه مىتوان این یافتهها را توجیه و تبیین کرد؟ در توجیه این یافتهها مىتوان به مدلهاى مختلفى از جمله «نقش معنادهى» مذهب اشاره کرد. این معنا بخشیدن یعنى پاسخ دادن به سؤالات مهمى چون از کجا آمدهایم؟ براى چه آمدهایم؟ و به کجا مىرویم؟ همان سؤالات مهمى که یکى را خیام کرد، دیگرى را حافظ، سومى را مولوى و چهارمى را ابوالعلاى معرّى. یکى دم غنیمتى شد. دیگرى رند، سومى طربناک، و چهارمى غمناک. این معنا بخشیدن یعنى از رنج هستى رستن، در صورت نبود این معنا به قول ویکتور فرانکل آدمها به خودکشى، مواد مخدر و افیون، الکل و بزهکارى روى مىآوردند تا دمى را از رنج هستى وارهند.
دین یکى از کارکردهایش دادن معنا به زندگى و آشتى دادن انسان با زندگى است. انسان دیندار به زور و تکلف دست به رضا و تسلیم نمىزند. او چون جهان را معنادار مىبیند، تسلیم و رضا و توکل به صورت طبیعى به او دست مىدهد، و مثل سعدى مىگوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
او جهان را داراى صاحب مىبیند که به دعوت او و براى هدفى به این جهان پا گذاشته است و در این جهان میهمانِ صاحب خانه (خدا) است. و این فکر او را نه تنها براى تحمل تمام سختىها آماده مىکند، بلکه ناگوارىها را براى او شیرین و گوارا مىسازد. او مولوىوار مىگوید:
من که صلحم دائما با این پدر این جهان چون جنّتستم در نظر
(مثنوى، دفتر چهارم، بیت 3263)
چقدر زیباست وقتى انسان این معنا دادن به زندگى را از زبان بزرگترین روانپزشکان عالم، ویکتور فرانکل بشنود و بداند که چرا یافتن معنا هسته اصلى لوگوتراپى به وسیله ویکتور فرانکل شد.
او صحنهها را در نوشته خود ترسیم مىکند تا به آن جا مىرسد که مىگوید افسران آلمانى از ما خواستند که همه چیز را از جواهرات گرفته تا دفترچه تسلیم آنها کنیم. من که نوشتههاى نخستین کتابم را با خود داشتم و نمىخواستم آنها را از دست بدهم، نگرانى خود را با زندانى دیگرى در میان گذاشتم او حرفى به من زد که مدتها گیج بودم و به عمق حقارتم پى بردم و از گذشته خود وداع نمودم. در این لحظه بود که از خود پرسیدم آیا زندگى باز هم معنایى دارد؟ پرسش این پاسخ خود را همین ساعت یافتم. در جیب لباسى که به من داده بودند بپوشم و متعلق به زندانى مردهاى بود تکه کاغذى یافتم که بر روى آن نوشته بود: «خدایت را با تمام قلبت، با تمام روحت و با تمام قدرتت دوست بدار.»
در نظر فرانکل این دعا معناى بسیار عمیقى داشت که بایستى پاسخ مثبت به زندگى داد، علیرغم رنج و درد و ناراحتى که در آن وجود دارد، چون این پاسخ مثبت یک دستور است.
فرانکل تصمیم مىگیرد که خداى خودش و درنتیجه خود و زندگىاش را طبق دستور مذهبى دوست بدارد و دوباره در آن دردها و رنجها، معنایى را جستوجو کند (شولتز، 1379).
علاوه بر این، معنا دادن به زندگى، خود موجب التیام آلام و دردها و رنجهاى زندگى مىشود. روشهاى برخورد یک فرد مذهبى با مشکلات با برخورد افراد دیگر بسیار متفاوت است. فرد مذهبى در مقابل مشکلات، توکل و صبر را پیشه مىکند که اثر سازندگى و التیامبخشى آن واضح است در حالى که افراد غیرمذهبى به روشهاى اجتنابى و تخریبى مثل پناه بردن به مواد مخدر خود را التیام مىبخشند.
نتیجهگیرى
هرچند که حجم نوشته بیش از این اجازه بسط مطلب را نمىدهد، در خاتمه لازم است به این نکته اشاره کنم که تحقیقات روانشناختى در زمینه مذهب چه در داخل ایران و چه در کشورهاى دیگر بسیار تشویق کننده است.
ارتباط تنگاتنگ مذهب و سلامت روان از تحقیقات انجام شده به خوبى استنباط مىشود. پژوهشگران آینده لازم است که اولاً تئورى خود را براى مطالعات روانشناسى شکل دهند تا با سرعت و دقت و یکپارچگى و انسجام پیشرفت کنند و ثانیا ابزارهاى دقیق و روشهاى معتبرى را براى مطالعات انتخاب کنند. مشاوران و رواندرمانگران نیز در حرفه خود نبایستى از نقش مؤثر مذهب در سلامت روان غافل شوند.
منابع فارسى
ـ شولتز، د. (1379)، روانشناسى کمال؛ الگوهاى شخصیت سالم، ترجمه گیتى خوشدل، تهران: نشر پیکان.
ـ غبارى بناب، ب، محمدى وند، ح، 1377؛ بررسى رابطه رفتار بخشایشگرى با میزان اضطراب، زیر چاپ.
ـ غبارى بناب، ب، پیشاهنگ، م، 1378؛ رابطه صله رحم با سازگارى اجتماعى نوجوانان، زیر چاپ.
ـ غبارى بناب، ب، خدایارى فرد، شکوهى یکتا، م، فقیهى، ع، 1379؛ توکل به خدا عنوان روش مقابلهاى، مجله دانشکده روانشناسى و علوم تربیتى، زیر چاپ.
منابع انگلیسى
Adalf, E.M.& Smart, R. G. (1985). Drug Use and Rse and Religious affiliation, feelings, and behawior, British journal of Addiction,
Argyele, M. & Beit-Hallahmi B. (1975). The Scientific Psychologf of Religion, London: Routledge & kegan Paul.
Autars. (1979). Religious Involvement and anti-social behavior. Perceptual and Motor Skills, 48, 1157-1158.
Comstock, G. W. & patridge, K. B. (1972). Church attendance. and Health. Journal of Chronic Disease, 25. 665-672.
Davids, L. (1982). ethnicidentity, religio sity, and youthful deviance: The toronto computer dating project. Adolesconce 17. 673-684.
Gartner, j. Iarson, D. B. & allen, G. (1991). Religious Commitments and mental health: A reviwe of the empirical literature, journal of psychology and theology, 19, 6-26.
Glenn, N. D, & weaver, C. N. (1987). multivariate, multisurvey study of happiness. journal of marrtiage and family, 40, 267-282.
Gorsuch, R. L, & butler, M. c. (1967). Initial drug abuse: A rview of predisposing socialpsychological factors. psychological Bulletin, 3, 120-137.
Lindenthal. J. J. Meyers, T. K. pepper, M, P. & stern, M. s. (1970). Mental status and religious behavior. journal. For The Scientific Study of Religion, 143-149.
Loch. B. R. & hughes, R. H. (1985). Religious and youth substance use.
Jornal Of Religion and Health, 24, 197-208.
Minear, J, D. & brush, C. R. (1981). The correlates of attitudes toward with death anxiety, religiosity and personal closeness to suicide.
Omega journal Of Death and Dying. 11, 317-327.
Pressman, P. Lyons, j, S, Larsin, D. B. and Stranin, j. j. (1990). Religious belief, depression, and a mbulation status in elderly women with broken hips. Americal journal Of Psychiatry, 147, 758-766.
Sporawski, M. J. & houghson M. J. (1978). preceriptons for happy marriage adjustment and satisfaction of couples married 50 or more years. Family Coordirtator, 27, 321, 327.
Stacks. s (1983). the effect of decline in institutionalized religion on suicide. Journal For The Scientific Study Of Religion, 22, 239-252.
Satrk, R. (1971). psychopathlogy and religious commitment. Review Of Religious Research, 12, 165-176.
________________________________________
1 استادیار دانشکده روانشناسى و علوم تربیتى دانشگاه تهران
2. Comstak.
3. partridge.
4. Gartner.
5. Stack.
6. Doyle.
7. Rushing.
8. Minear.
9. Brush.
10. Larson.
11. Laaen.
12. Argyle.
13. Beit - Hallahmi.
14. Gorsuch.
15. Butler.
16. Adlaf.
17. Autar.
18. Davids.
19. Loch.
20. Hughes.
21. Glenn.
22. Sparawski.
23. Houghston.
24. Jerrigan.
25. Nack.
26. Pressman.
27. Lindenthal.
28. Stark.