با وجود اهمیت حفظ مشتریان وفادار و سودآور برای برندها، پیچیدگی های مربوط به این مفهوم توافق بر عوامل ایجادکننده آن را دشوار می سازد. این پژوهش، روابط کامل بین متغیرهای نگرشی مرتبط با تبلیغات نقطه خرید در صنعت خرده فروشی کالاهای مصرفی (برندهای فروشگاه زنجیره ای) را به روش پیمایشی مورد بررسی قرار می دهد. لذا با هدف بررسی میزان تأثیر پاسخ عاطفی و پاسخ شناختی به تبلیغات نقطه خرید بر وفاداری نگرشی و رفتاری مشتریان با در نظر گرفتن نقش میانجی خود پنداره مشتری سعی شده تا مدلی ارائه شود که بتواند نحوه شکل گیری وفاداری در مشتریان را تبیین نماید. بدین منظور، داده های مربوط به 357 مشتری متعلق به پنج برند فروشگاه زنجیره ای واقع در شهر اردبیل جهت تجزیه وتحلیل مدل معادلات ساختاری به شیوه حداکثر درستنمایی بکار برده شد. یافته ها نشان داد، واکنش به تبلیغات نقطه خرید (اعم از عاطفی و شناختی) رابطه مستقیم و معناداری با ابعاد وفاداری (نگرشی و رفتاری) دارد. همچنین نقش میانجی خود پنداره مشتری در رابطه میان پاسخ عاطفی و شناختی به تبلیغات نقطه خرید روی ابعاد وفاداری، معنادار بود. این نتایج می تواند به مدیران برندها کمک کند تا اثربخشی طراحی تبلیغات نقطه خرید را افزایش داده و از طریق افزایش وفاداری مشتریان، سودآوری را بهبود بخشند.