آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی راهبرد آموزش معکوس بر بهبود جهت گیری هدف و مولفه های آن در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در درس زبان انگلیسی انجام شد. روش: روش ﭘﮋوﻫﺶ نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آ زمون با یک گروه گواه بود؛ که جامعه ی آماری آن کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم تجربی دوره ی دوم متوسطه شهر کلیبر در سال تحصیلی96-95 می باشد؛ که از میان آن ها نمونه ای به حجم 34 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، 18 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر در گواه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی جهت گیری هدف میدگلی و همکاران(1998) استفاده شد. در ابتدا پرسشنامه به عنوان پیش آزمون بر روی هر دوگروه(آزمایش و گواه) اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت راهبرد آموزش معکوس؛ و گروه گواه طبق معمول تحت روش سنتی(مستقیم) در درس زبان انگلیسی قرار گرفتند. بعد از اتمام جلسات آموزشی، بر روی هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی(تحلیل کوواریانس چندمتغیری) تحلیل شدند. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند، راهبرد آموزش معکوس بر جهت گیری هدف دانش آموزان موثر بوده است(05/0p <)؛ همچنین براساس نتایج، آموزش معکوس برمولفه های اهداف تبحری(001/0p < ،996/27F=) و عملکردی(001/0p < ،550/36F=) تاثیر معنی دار، ولی بر روی اهداف اجتنابی(314/0P= ،048/1F=) تاثیر معنی داری نداشت. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از آن است که آموزش معکوس باعث بهبود جهت گیری هدف در یادگیری می شود. بنابراین مطالعه پیگیری برای بررسی بیشتر کاربرد آموزش معکوس در دانش آموزان مختلف و روش های آموزشی ضروری است.

تبلیغات