این پژوهش با هدف دستیابی به مبانی رویکرد برساخت گرایی اجتماعی صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی است. برای رسیدن به این هدف، نخست به تعریف برساخت گرایی اجتماعی، تفاوت آن با سازنده گرایی، انواع برساخت گرایی و مشخصه ها و سرچشمه های آن پرداخته شد. سپس تحلیل مبانی این رویکرد مدنظر قرار گرفت. یافته ها نشانگر آن است که گرچه برساخت گرایی در زمینه هستی شناسی واقع گراست، امّا باور دارد که به محض سخن گفتن درباره واقعیت، آن به امری برساخته مبدل می شود. در نتیجه، موضعی انتقادی و تکثرگرایانه نسبت به واقعیت اتخاذ می کند. در این رویکرد، معرفت امری برساخته و محصول تعاملات اجتماعی است. در حوزه اخلاق و ارزش ها، به احترام برای ارزش های سایر فرهنگ ها (نسبیت گروی فرهنگی) و مدارا کردن با آنها باور دارد. ازاین رو، برساخت گرایی اجتماعی مبتنی بر یک هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی نسبی گرا و تکثرگراست. برساخت گرایی اجتماعی در زمینه انسان شناسی ضد ذات باور و ضد فرد باور می باشد. دست آخر اینکه در این رویکرد فرد و جامعه هر دو منشأ اثر هستند.