آرمان علم رها از ارزش های غیرعلمی، در چند دهه اخیر در کانون فلسفه علم و معرفت شناسی قرار گرفته است و طرف داران آن با هشدار درباره پیامدهای ناگوار این تأثیر، استدلال هایی بر لزوم پیراستگی ساحت علم از ارزش های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و... ارائه کرده اند. در مقابل، عده ای این آرمان را دست نایافتنی یا نادرست شمرده و در برابر آن، پیامدهای ناگوار عدم ارزش باری علم را بازگو کرده اند. استدلال ریسک استقرایی، با برجسته کردن پیامدهای احتمالی حاصل از خطای معرفتی استقرا - که روش رایج در علم شمرده می شود - ارزش های غیرعلمی را معیاری برای سنجش پیامدهای عملی می داند تا بتوان شواهد و قراین موجود را در جهت گریز از پیامدهای احتمالی وزن دهی کرد. در نتیجه از آنجاکه کارایی علم در مقام عمل است، فرایند توجیه معطوف به پیامدهای عملی خواهد بود و مسئولیت اخلاقی و حرفه ای دانشمند، او را ملزم به دخالت دادن ارزش های غیرعلمی برای گریز از پیامدهای ناگوار احتمالی خواهد کرد. چالش مهم این استدلال، فراتر بردن گستره نظریات و فرضیات از علم و عینیت آن و کشاندن معیارهای عملی و ارادی به درون علم است. پیوند جنبه کاربری علم با واقع نما بودن آن، خلط بین دو ساحت علمی و عملی است که راه را برای ورود نسبیت به علم فراهم می کند. درپیش گرفتن برخی مبانی، مانند عینیت ارزش یا نسبیت علم، بر قوت این استدلال می افزاید.