از جمله موضوعات بسیار مهم و جذاب در پهنه ایران شناسی و مطالعات ایرانی، گاهشماری است که از آغاز سده هجدهم میلادی تا کنون ادبیات چشمگیری پیرامون آن پدیدآمده است. بحث در باره ابعاد موضوع گسترش یافت و مقولاتی چون: منشأ تقویم و تأثیرپذیری آن از تقویم مصری، همچنین تحولات و اصلاحاتی که گاهشمار ایرانی از روزگار هخامنشی تا به امروز از سرگذرانده است، بارها بررسی و از زوایای گوناگون پژوهش شده اند. یکی از بحث های مهم تقویم ایرانی، وجود یا عدم وجود کبیسه در آن و نیز چگونگی کبیسه گرفتن ایرانیان بوده است. تا به امروز نظرات مختلفی در این باره ارائه شده است و اغلب به وجود دو سال شمار ثابت و سیار در ایران و وجود فرایند کبیسه گیری هر 116- 120 سال یک ماه، اشاره کرده اند. گفتار پیش رو بر آن است تا با برداشتی متفاوت از مفهوم بهیزک در گاهشمار ایرانی، از نگاهی دیگر به موضوع کبیسه گیری در گاهشمار ایرانی بپردازد.