در سده های نخستین دوره اسلامی آثاری شایان توجه در باره عطرها نوشته شده اند. از این میان شباهت های ساختاری و محتوایی کتاب الطیب منسوب به محمد بن الحسن بن ابراهیم الخازن، مختصر فی الطیب منسوب به سهلان بن کیسان و رساله فی اصول الطیب و مرکبات العطریه منسوب به احمد بن محمد بن مندویه چندان است که می توان آنها را سه روایت از اثری واحد به شمار آورد. پزشکانی که رساله ای در عطرشناسی نوشته اند عموماً به خواص دارویی و طبیعت آنها نیز توجه داشته اند اما نویسنده این رساله کمترین توجهی به این گونه مباحث نداشته است. این نکته را می توان نشانه پزشک نبودن نویسنده دانست، حال آنکه ابن مندویه و ابن کیسان هر دو پزشک بوده اند و از سویی اشاره نویسنده به نوشتن کتاب برای به کارگیری در خزاین ملوک یادآور لقب خازن است که در پی نام محمد بن الحسن آمده است. همچنین مقایسه ضبط های مشترک دستنویس های سه روایت نشان می دهد که این دستنویس ها اصل مشترکی دارند؛ شواهد نسخه شناختی نشان از آن دارد که همگی آنها مستقیم یا با واسطه به دست نویسی به خط خود خازن نسب می برند و اگر چنین باشد انتساب آن به دو تن دیگر را باید تصرف کاتبان به شمار آورد.