آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

مطالعاتی که تلاش دارند بر مبنای متون دینی وارد نظریه پردازی در حوزه علوم اجتماعی شوند، در ظاهر هویتی دوگانه دارند که حضور نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی در آنها پررنگ است. مسئله اصلی این نوشتار، بررسی چگونگی تعامل مطالعات دینی، به محوریت قرآن، با نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی است. برای دستیابی به این امر، دو نمونه از آثار تحقیقی به مثابه دو شیوه از کاربست نظریه های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی بررسی و ارزیابی می شود. این امر، نیازمند یک روش تحلیلی قیاسی استقرایی مقایسه ای است که با تکیه بر الگوی نظریه سازی در علوم اجتماعی انجام می شود. نتیجه ارزیابی نمونه ها نشان می دهد مهم ترین کاربست مثبت رجوع به نظریه های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی، غنی سازی پرسش های تحقیق و کمک به استنطاق از قرآن در راستای ارائه نظریه های بنیادین قرآنی است. همچنین مهم ترین آسیب، تحمیل آرای بیرونی بر قرآن و متون دینی است.

تبلیغات