آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

متن

یکى از محورهایى که در دو دهه گذشته مورد بحث و گفتگوى فراوان قرار گرفته است مناسبات و روابط علوم انسانى و معارف دینى (اسلام) است; بویژه بحثهاى دامنه‏دارى پیرامون «علم انسانى اسلامى‏» میان صاحبنظران در گرفته، و تاکنون تداوم یافته است. در این زمینه توجه به چند نکته سودمند است:
1. سنجش مناسبات معرفت دینى با معرفتهاى فلسفى، عرفانى و علمى از پیشینه ممتد تاریخى برخوردار است. میزان ارتباط، کیفیت تلاقى و تماس معرفت دینى، که از مبدا الهى و آسمانى نشات یافته، با هر یک از معرفتهایى که ریشه در اندیشه و عقل مستقل بشر دارد، همواره مورد اهتمام متفکران و بویژه عالمان دینى بوده، بخصوص هنگامى که تعارض و ناسازگارى مشهود بوده است.
اگر نیک بنگریم در تاریخ تفکر اسلامى فصل مهمى از مباحثات به این گونه مسائل اختصاص یافته است:
در اندیشه فیلسوفان و متکلمان مسلمان مسئله هماهنگى عقل و دین مولد آراءو نظریات گوناگونى بوده است. از آغاز انتقال فلسفه یونانى بحث‏سازگارى و ناسازگارى برخى از مفاهیم و قواعد فلسفى با معارف دینى، مانند قاعده الواحد گفتگوهاى فراوانى برانگیخت. کوششهاى فیلسوفانى مانند فارابى، بوعلى سینا، شیخ اشراق، و بویژه صدرالمتالهین بر تقریب و هماهنگ سازى تمرکز یافت. از سوى دیگر اندیشمندانى مانند غزالى در تهافت الفلاسفه درصدد برآمدند تا ناسازگارى را نشان داده، نارسایى معرفت فلسفى را در برابر وحى به اثبات رسانند.
در علم اصول نیز به عنوان منطق اجتهاد و استنباط از متون، مباحث دامنه دارى پیرامون حجیت عقل در مدرکات عملى و سهم آن در استنباط احکام دینى و اندازه و حد و حدود دخالت عقل در استنباط، مشاهده مى‏شود. اختلاف و نزاع اخبارى و اصولى یک فصل از این روند تاریخى است. همچنانکه مبحث تعارض و ناسازگارى قواعد عملى عقلى با نصوص و ظواهر مورد اهتمام اصولیان نیز قرار گرفته و مجتهد و اصولى برجسته‏اى مانند شیخ انصارى و پیروان وى به بخش عمده‏اى از زوایاى این گونه مباحث پرداخته‏اند.
در تاریخ عرفان تفسیر و حدیث نیز به مواردى از این دست‏برمى‏خوریم که اینک از آن مى‏گذریم. اما در مورد علم و دین این مبحث از حساسیت و اعتبار کمترى برخوردار بوده و سر آن نیز واضح است.
آنچه گذشت نگاهى بود از منظر کلان به پیشینه این مبحث، اما بررسى تحولات، فراز و نشیبها، تطور دیدگاهها و پیدایش نحله‏هاى گوناگون فلسفى، کلامى، حدیثى، اصولى، اخبارى و مانند آن، در این باب نیازمند تحقیق جامع و مبسوط است، همانگونه که اشارت به سیر تحول آن در مسیحیت و غرب قرون وسطى مجالى دیگر مى‏طلبد.
2. پس از عصر نوزائى و تحولاتى که در عرصه اندیشه فلسفى و گسترش علوم و فنون به مفهوم نوین، پدیدار شد، مناسبات کتاب مقدس و متون دینى با معرفتهاى نوپیداى بشرى دغدعه‏هاى جدى و جدیدى آفرید و پرسشهاى مهمى فراروى اندیشمندان و عالمان قرار داد. این حوادث و اوضاع و احوال در عقلانیت غربى، حوزه‏هاى مکاتب فلسفى و تئوریهاى علمى بویژه در قلمرو علوم انسانى منشا تحولات شگرفى در معرفت دینى شد. به دلائل گوناگون تاریخى و اجتماعى و پاره‏اى از کاستیهاى چشمگیر در زمینه معرفت دینى در عالم مسیحیت، بطور روزافزون و مستمر عرصه بر معرفت دینى و ساحت دین تنگتر شد. مهمترین ویژگیهاى دین‏پژوهى در این دوره عبارتند از: نگاه درجه دوم به دین، نسبیت معرفت دینى و گرایش به دین‏اقلى و محدودسازى قلمرو دین.
3. این تحول و واقعه جدید بتدریج‏به جهان اسلام انتقال یافت. همان دغدغه‏ها و پرسشها برخى از متفکران و عالمان دینى را در جاى جاى جهان اسلام به سمت تحقیق و بررسى و پاسخگوئى سوق داد. در معرکه‏آرائى که در شرق پدید آمد گروهى از عالمان آگاه وارد گود شده، با تکیه بر منابع اسلامى که وضعیت متفاوتى با غرب و مسیحیت دارد به تحقیق در زمینه‏هاى گوناگون و حل مسائل مهم از جمله در حوزه مناسبات علم و دین پرداختند. در حوزه‏هاى علمى شیعه بزرگانى مانند علامه طباطبایى، شهید صدر، شهید مطهرى و... اندیشه‏ها و آثار ارزشمندى آفریدند و از ساحت اسلام، شمول و فراگیرى آن و نیز انعطاف و پاسخگویى آن، با روشن‏بینى به دفاع پرداختند. بسى روشن است که این راه و مسیر همچنان نیازمند گره گشائى و اندیشه ورزى بیشتر و برتر است.
4. مناسبات معرفت‏بشرى با معرفت وحیانى و دینى را مى‏توان به محورهاى عمده و مهم ذیل تقسیم نمود:
4.1- مناسبات عقل و دین. در این بخش مباحث مربوط به نسبت معرفت عقلى و دینى و تطبیق دستاوردهاى آن دو و کیفیت همخوانى و ناهمخوانى آن دو پرداخته مى‏شود.
4.2- مناسبات عرفان و دین. در این قسمت مباحث پیرامون ارتباط معرفت‏شهودى و دینى مورد توجه قرار مى‏گیرد.
4.3- مناسبات علم و دین. در این مبحث مسائل مربوط به نسبت معرفت علمى و تجربى با معرفت دینى ، مورد مداقه قرار مى‏گیرد. این بخش حداقل به دو فصل انشعاب مى‏یابد:
الف. دین و علم در حوزه علوم طبیعى و زیستى
ب. دین و علم در حوزه علوم انسانى و اجتماعى
بررسى هر کدام از این فصول، ضمن آن که مقدمات و زمینه‏هاى مشترک دارد، به مبانى و مبادى ویژه هر ساحت ربط وثیقى دارد.
5. نسبت معرفت‏بشرى و معرفت دینى بویژه در حوزه علوم انسانى و اجتماعى، حداقل از دو لحاظ قابل بررسى و مداقه است:
5.1- از جهت روش، با این پرسش که روش دستیابى به شناخت علمى و معرفت دینى متباین‏اند یا احیانا ساحتهاى مشترکى دارند.
5.2- از جهت قلمرو علم و دین و عناوین زیر مجموعه هرکدام چند تصویر محتمل است:
الف) تباین: این دیدگاه معتقد به جدائى و ناهمپوشى تقریبا کامل گزاره‏هاى دینى و علمى، بر اساس فقدان موضوعات مشترک، مى‏باشد. این راى مورد تاکید پاره‏اى از فیلسوفان دین و متکلمان دوره جدید در غرب بوده و بر نگرش «حداقلى کامل‏» در دین مبتنى است. آبشخور این نگرش پیشفرضهاى ویژه‏اى در انتظار از دین، زبان دین و قلمرو آن مى‏باشد.
ب) تساوى کامل: در صورتى مى‏توان تصویرى از راى همپوشى کامل ارائه داد که به کمک قواعد ویژه‏اى یافته‏هاى علمى، در درون دین جاى بگیرد و همه دستاوردها و معارف دینى را على الاصول تجربه‏پذیر و علمى بدانیم. البته این امر به سادگى قابل اثبات نیست.
ج) احاطه و شمول کامل دین به گزاره‏هاى علمى: این راى بر اثبات دین‏اکثرى است. ادعا دارد که همه گزاره‏هاى علم على‏الاصول قابل جستجو و بازیافت در متون دینى است. این دیدگاه بر این فرض استوار است که همه گزاره‏هاى علمى با عناوین اولیه و یا ثانویه «صبغه دینى‏» مى‏یابند.
د) فرض معکوس بند (ج): که سستى آن بسى روشن است.
ح) داشتن ساحتهاى مشترک: به این معنا که هر یک از علم و دین على‏الاصول، قلمروهاى ویژه خود را دارند، اما در مواردى - که میزان آن اندک نیست - این دو از جهت موضوعات همپوشى دارند.
این راى بر پیشفرضها و اصول واقع‏بینانه‏ترى در باب دین و بویژه اسلام مبتنى است و منطقا قابل دفاعتر است.
6. بنابر تصویر اخیر در قلمرو موضوعات مشترک، محمول مسئله و گزاره‏ها در علم و دین واجد یکى از وضعیتهاى ذیل خواهند بود:
الف) توافق دو گزاره از حیث‏حکم و محمول.
ب) تغایر دو حکم به گونه‏اى سازگار و قابل جمع و نتیجتا با نقش تکمیلى نسبت‏به یکدیگر.
ج) تغایر به گونه‏اى که گمان تعارض برود.
7. این سرآغاز راهى بس دراز است. در اینجا تنها سیماى کلى مباحث‏به اجمال تصویر شد. اتخاذ موضع در هر یک از این مباحث مبتنى بر دو دسته پیشفرض در ناحیه علم و در مورد دین است. امیدواریم این پیشفرضها را در فرصتى دیگر به بحث و ایضاح بنشینیم.
در این شماره، مباحث علم و دین و علم دینى سهم بسزایى دارد. فصلنامه همواره در انتظار تحقیقات نوین و نقادى و اندیشه‏ورزى عالمان و اساتید حوزه و دانشگاه در این مباحث است. همین عنوان براى گردهمایى‏27 آذر سال‏1379 برگزیده شده است و در همین جا عزیزان خواننده را به همکارى دعوت مى‏نماییم.
مدیر مسئول

 

تبلیغات