امکان و چگونگى علم دینى 1
آرشیو
چکیده
متن
در ادامه اقتراح علم دینى، در این شماره پاسخهاى دانشوران ذیل ارائه شده است; که به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: احمد احمدى (استاد دانشگاه تهران)، محمدحسین تمدنجهرمى (استاد دانشگاه تهران) و غلامرضا مصباحى (استاد حوزه و دانشگاه)
1. تعریف شما از علم (Science) و دین (Religion) چیست ؟
تعریف واژگان به اختیار کسى نیست اگر به فرهنگ وبستر مراجعه شود مىبینیم که واژه Science که معانى مختلفى دارد ریشه لاتینى آن Scientia به همان معناى Knowledge است و در مورد علوم انسانى حتى همان علم دینى - و علوم تجربى هم به کار مىرود، از این رو، باید دید که اگر مراد مطلق معناى Science باشد شامل علم دینى هم خواهد بود، اما در اینجا ظاهرا مراد علوم تجربى - شامل فیزیک، شیمى، طب و... و برخى رشیههاى علوم انسانى مانند اقتصاد، مدیریت، جامعهشناسى، سیاست و حقوق و است.
لاتین، به معناى احترام، پارسایى شاید هم از religiare به معنى گره زدن و محکم بستن باشد. عبادت خداوند یا خدائى ( از خدایان) برابر دستورهاى آسمانى به ویژه آن چنان که در نوشتههاى مقدس پذیرفته شده، یافت مىشود، طریقه زندگى که بر مؤمنان راستین لازم شمرده مىشود، آگاهى یا ایمان شخصى به وجود موجودى متعالى یا قواى فوق طبیعى یا تاثیرات حاکم بر شخص یا انسانیت».
در لسان العرب هم، دین به معناى جزا و پاداش، پارسایى، فرمانبردارى آمده است و قرآن کریم مىفرماید: «ان الدین عند الله الاسلام» یعنى التسلیم لما نزل من عندالله، که همان اعتقاد به خدا و رسالت و عمل به احکام الهى است و به تعبیرى: دین مجموعه اعتقادات و دستورهائى است که از طریق وحى به پیامبران القا شده است و با تعاریف وبستر کمابیش منطبق است.
2. تعریف شما از علم دینى (Religious Science) چیست؟ آیا تعاریف دیگرى وجود دارد؟
بر اساس بیان فوق مىتوان رابطه religion و Science را مشابه رابطه دو دایره زیر دانست:
علوم تجربى تنها علم و دین دین تنها
پیداست که علوم تجربى تنها بخش ناچیزى از ماسوى الله را شناسائى مىکند و دین در آن جهت و از آن حیث نظرى ندارد، ریاضیات و منطق هم که جنبه ابزارى دارند در همین حوزهاند. بخشى از ماسوى هم که غیب نامیده مىشود، به علاوه ذات پاک خداوند، تنها حوزه دین و وحى است و علوم تجربى را در آنجا راه نیست. بخشى هم میان دین و علم (علوم انسانى) مشترک است، مانند حقوق، جامعهشناسى، روانشناسى نظرى، سیاست و.... اینها را مىتوان علوم دینى نامید، یعنى دین درباره آنها نظر دارد، البته در باب علوم تجربى و ریاضى و منطق هم دین مىخواهد که براى اهداف و غایات درستبه کار برده شود.
3. تفاوت علم دینى با علوم متعارف چیست؟تفاوت در روش گردآورى و داورى اهداف و غایات، اصول موضوعه، موضوعات، کاربردها و...
گمان مىکنم جواب تا حدى از بندهاى دیگر به دست آید.
4. آیا داشتن علم دینى لزومى دارد؟ چرا؟
علم اگر دینى باشد ضرورتا باید آن را پذیرفت; چون از جانب خداوند است و اطاعت از فرمان خدا واجب است. حقوق اسلامى علم دینى است و حقوق غیر اسلامى، در آنجا که با حقوق اسلامى برخورد داشته باشد، غیر دینى است، پیداست که عمل به اولى لازم است. اما اگر مراد از سئوال این باشد که آیا سراغ دینى کردن علوم رایجبرویم؟ جواب این است که این به اختیار ما نیست، اگر واقعا دین در جائى به هر نحو، نظرى داشته باشد باید آن نظر را اعمال کرد.
5. اگر بین علم دینى و علوم متعارف تعارض پیش آید چه باید کرد؟
مىتوان گفت فرض تعارض از چهار جهتبیرون نیست:
الف - تعارض بین علم غیرقطعى با تعالیم قطعى دین ب - میان علم قطعى با تعالیم غیرقطعى دین ج بین علم غیر قطعى با تعالیم غیرقطعى دین د میان علم قطعى و تعالیم قطعى دین. در دو صورت اول تکلیف روشن است; یعنى امر قطعى بر غیرقطعى رجحان دارد. در صورت سوم، مىتوان توقف کرد تا دلیل مقتضى بر ترجیح یکى از دو طرف بر دیگرى به دست آید، اما صورت چهارمى وجود ندارد; یعنى علم قطعى خدشهناپذیر با تعالیم قطعى الصدور صریح تاویلناپذیر دین تعارض نخواهد داشت. البته پیداست که این بحث در باب قضایاى خبرى علم و دین است و قضایاى انشائى و احکام، از این حوزه بیرون است.
6. آیا تاکنون کوششى جهت پدید آوردن علم دینى در جهان صورت گرفته است؟
از سایر کشورها آگاهى ندارم، اما در کشور خودمان پس از انقلاب، بر اساس آنچه در بند 2 گفته شد، کوششهایى به عمل آمده است. طبیعى است که فیزیک و شیمى اسلامى و غیراسلامى ندارد جز به لحاظ اهداف و غایات مترتب بر آنها. پزشکى هم تنها در مواردى - مانند کالبدشکافى، تجدید نسل و... - با حکم و دستورى دینى( و نه با قضیهاى خبرى از دین) برخورد داشته که تکلیف روشن شده است، در حوزه علوم انسانى هم تنها در پارهاى از رشتهها مانند حقوق، سیاست، جامعهشناسى، روانشناسى، اقتصاد آن هم در بخش نظرى آنها که اسلام در آنجا نظر دارد، نظر اسلام تا آنجا که ممکن بوده مستدل بیان شده است و نظرهاى دیگر هم ارائه شده، پیداست که این نظرها را نمىتوان تغییر ماهیت داد و اسلامى کرد بلکه در کنار نظر اسلامى عرضه مىشوند.
7. دلایل موفقیتیا ناکامى تلاش براى علم دینى را چه مىدانید؟
اصل کوشش براى هماهنگ سازى علوم و نتایج آنها - به بیانى که گذشت - با ساختار نظام دینى ضرورت دارد و در کشور ما هم تا حدود زیادى موفق بوده است، هرجا هم توفیق کافى نداشتهایم مولود فقدان صاحبنظر کامل و به تعداد کافى و یا نیروى اجرائى پیگیر و توانمند بوده است نه مولود اصل طرح.