آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

متن

علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشه‏ورزى و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است. دامنه این مباحث‏بسى گسترده است و منظرهاى گفتگو گاه بسى متباعد و ناسازگار، درک و دریافت ارباب این مباحث از علم و دین و ماهیت و محتواى هریک چندان از یکدیگر فاصله دارد که گاه موضع نزاع را مغشوش و راه تفاهم را مسدود مى‏کند. بنابراین، باید بحث از ماهیت هریک از «علم‏» و «دین‏» و تحلیل مبانى، ساختار، غایات، آمال و فعلیتهاى هریک از این دو را مدخل ضرورى ورود به مباحث علم و دین شمرد. نگاهى به دامنه وسیع موضوعات مربوط به این بحث ضرورى بودن پرداختن به این مدخل را آشکارتر مى‏سازد. بحث درباره تعارض علم و دین شاید یکى از آشناترین و در عین حال حساس‏ترین مباحثى باشد که مطرح بوده و هست. تعارض علم و دین خود عنوان فراخ دامنى است که از تعارض گزاره‏هاى دینى و علمى تا تعارض دین با فرهنگ و تمدن برآمده از علم و نگرش علمى را دربرمى‏گیرد. طرح تعارضات گوناگون میان علم و دین به همان میزان از شناخت طراحان نسبت‏به ماهیت علم و دین رنگ مى‏گیرد که مساعى کوشندگان براى رفع و دفع تعارض. در کنار گفتگو از تعارض علم و دین از تعاطى و تعاون علم و دین نیز بسیار سخن رفته است. سخن از تعارض و یا سازگارى و تعاطى و تعاون علم و دین گاه ریشه در نگرشهایى خام نسبت‏به علم و دین و چیستى آن دو داشته است و گاه ناشى از ژرف‏نگریهایى نسبت‏به دین و قلمرو آن و علم و کاستیها و ناتوانى‏هاى آن بوده است و به هر روى، شناخت‏خاصى از علم و دین راهبر مدعیان تعاطى و تعاون است و از هر منظرى چنین ادعایى قابل طرح نیست. علم دینى با همه صورتهاى قابل تصور و ادعاى آن یکى از شیوه‏هایى است که از رهگذر آن تعاطى و تعاون علم و دین به تصویر کشیده مى‏شود. التزام به صورتهاى مختلف این مدعا مستلزم مقدمات و پیشفرضهاى مختص و مشترکى است. دسته‏اى از این پیشفرضها به دین مربوط است. مباحثى همچون قلمرو دین و زبان دین از جمله مهمترین این پیشفرضهاست. اگر قلمرو دین امور مادى و دنیوى را شامل نباشد ساحت‏سخنان دینى از ساحت گزاره‏هاى علمى جدا خواهد بود و آنگاه وام گرفتن از دین به اتکاى راست گفتارى خداوند و اولیاء معصوم دین مقدر نخواهد بود. همچنین اگر کسى زبان دین را به‏هیچوجه زبان واقعگویى و اخبار نداند و یا گزاره‏هاى دینى را انشائیات محض بشناسد، آنگاه به دشوارى مى‏تواند از گزاره‏هاى دینى موادى براى معرفت علمى از واقعیت‏خارجى فراهم آورد. با چنین موضعى در خصوص زبان دین حداکثر مى‏توان در قلمرو برخى علوم کاربردى مجالى براى حضور دین فراهم آورد که آن هم البته از منظر روش‏شناسى این علوم خالى از ابهام و اشکال نخواهد بود. از دیگر پیشفرضهاى مهم در طراحى صور مختلف علم دینى «معرفت دینى‏» است. باید نخست چگونگى تحصیل معرفت نسبت‏به آموزه‏هاى یک دین معلوم شود و رتبه یقینى بودن معرفت ما به دین و آموزه‏هاى آن آشکار شود و چون مبداء وثوق به آن آموزه‏ها را چیزى برتر و فراتر از روشهاى متعارف بشرى دانستیم، آنگاه قادر خواهیم بود وحى را واسطه‏اى استوار براى تحصیل معرفت نسبت‏به انسان و طبیعت‏بشماریم. کسانى که معرفت دینى را همچون دیگر معارف محروم از یقین و رنجور از ظن و گمان مى‏شناسند، نه‏تنها معرفت دینى و دیگر شیوه‏هاى معرفتى را هم‏ارز مى‏یابند و در عرض هم مى‏نشانند، بلکه دیگر معارف را مقدم و تعین بخش به معرفت دینى مى‏دانسته. نمى‏توانند علم دینى را بنیان نهند; چرا که از این منظر روشنگرى چراغ وحى چندان نخواهد بود که بتوان آن را بر میکروسکوپ و تلسکوپ و سنجشهاى آمارى ترجیح داد. علم‏شناسى نظریه‏پردازان نیز در طراحى و قضاوت درباره علم دینى بسیار موثر است. اگر هنوز کسى روش علمى را پدید آورنده معرفت‏یقینى به طبیعت‏بداند و دیگر روشها را عقیم از معرفت‏زایى ارزیابى کند نمى‏تواند از علم دینى سخن بگوید، ولى اگر آنگونه که امروزه از مسلمات علم بشمار مى‏آید، قطعیت معرفت علم از این حد فروتر باشد و دخالت پیشفرضهاى ما بعد الطبیعى و دیگر عناصر غیرعلمى در تکوین علم به رسمیت‏شناخته شود و امکان علمهاى رقیب پذیرفته شود آنگاه راه بر تصویر کردن علم دینى باز مى‏شود، هرچند که راه تا تحقق آن بسیار باشد. یکى از مباحث مهمى که در ارزیابى صور مختلف علم دینى موثر است روش‏شناسى علم دینى است. گفتنى است که همه صورتهاى علم دینى روش واحدى را براى داورى پیشنهاد نمى‏کنند. برخى از آنها روش داورى دوگانه‏اى را لازم مى‏دانند و معتقدند پاره‏اى از اجزاء علم دینى بر دینى بودن متکى هستند و وثاقت‏خود را از اتکاء بر دین وام مى‏گیرند و پاره‏اى دیگر از اجزاء علم دینى از روش تجربى تایید و امضاء مى‏گیرند. روش‏شناسى چنین تصویرى از علم دینى تلفیقى است و به طور همزمان از تجربه و روش‏شناسى علوم دینى بهره مى‏گیرد. برخى دیگر از صور علم دینى وحدت روش را پیشنهاد مى‏کنند. این روش واحد در برخى پیشنهادها روش علوم دینى است. مثلا آن صورت از علم دینى که پیشنهاد مى‏کند روش فقهى متبع در کتابهاى فقه سنتى الگوى پى‏ریزى علم دینى باشد بر روش دینى تکیه مى‏کنند و داور نهایى را دین و روش دینى مى‏شمارند، هرچند نظرورزیهاى عقلى و تجربى را قراین و وسایطى براى تفسیر متون دینى بشناسند، در نهایت تایید گزاره‏هاى علم دینى را برعهده روش تفسیر متون دینى مى‏گمارند. روش واحد پیشنهادى در صورتهاى دیگرى از علم دینى روش تجربى است. از این صورت علم دینى انتظار مى‏رود که علمى تجربى فراهم آورد، علمى که از روشهاى علوم تجربى استفاده مى‏کند و مدعى است‏با تکیه بر دین، علم تجربى رقیبى را تولید خواهد کرد که سمت و سو و احیانا ساختارى متفاوت از علوم تجربى موجود خواهد داشت و چهره عالم را به گونه‏اى متناسب با اهداف دین ترسیم خواهد نمود. این صورت نیز خود چهره‏هاى گوناگونى مى‏تواند داشت. عده‏اى به جا به جا کردن پیشفرضهاى متافیزیکى دلبسته‏اند و عده‏اى رجوع به آموزه‏هاى دینى را روشى براى نظام‏مند کردن مقام مى‏دانند و در مقام داورى (Context of Justification) به روش تجربى تکیه مى‏کنند و از این راه کارآمدى محصول علمى خود را مى‏جویند. هریک از صور علم دینى با ابهامها و پرسشهایى روبرویند برخى از این پرسشها با تحلیل درست مدعا پاسخى قطعى خواهد یافت و برخى دیگر نیازمند زمان و در انتظار ره‏آورد عملى مدعاى علم دینى است. مقالاتى که در این شماره از فصلنامه «حوزه و دانشگاه‏» تقدیم خوانندگان گرامى مى‏شود عمدتا (مستقیم یا غیر مستقیم) مربوط است‏به پیشفرضهاى علم دینى و چند و چون علم‏شناسانه و دین‏شناسانه مدعاى علم دینى. بى‏شک «علم دینى‏» نیازمند بحثهاى نظرى بیشترى است، افزون بر آنکه مدعیان نباید از آزمودن مدعاى خود در میدان عمل غفلت کنند. امید مى‏رود انتشار این مجموعه به گرم کردن مباحث مربوط به این موضوع یارى دهد و در شماره‏هاى آینده شاهد بالندگى بیشتر نظرپردازى در این قلمرو باشیم.

 

تبلیغات