در عصر مغول ها با توجه به دین ستیزی آن ها ابتدا هنرهایی چون موسیقی و نقاشی و به خصوص مجسمه سازی رونق گرفت و کارهای ارزنده و باشکوهی را به وجود آوردند؛ اما پس از تسلط اسلام و گرویدن سلاطین مغول به دین جدید، هنر نیز چون سایر مظاهر جامعه دستخوش تغییر و تحول گردید و بالاجبار در راهی افتاد که اسلام پیشنهاد می کرد. هنرهایی مثل موسیقی، مجسمه سازی که با اسلام مغایرت داشتند به فراموشی سپرده شدند و به جای آن معماری به جلو آمد و متعاقب آن نقاشی، کاشی کاری، آجرکاری، گچ بری و خوشنویسی فعال شد. از آن پس سلاطین ایلخانی، برای نمایاندن شوکت و جلال خود، از هنر سود می جستند و برای ساختن شاهکارهای هنری، هنرمندان را به خدمت می گرفتند. یکی از این سلاطین، سلطان محمد خدابنده اولجایتو میباشد که حامی و مشوق هنر بوده است. از جمله هنرهای متداول در این دوره، رشتههای هنری چون معماری، نقاشی و خوشنویسی است که مورد توجه و عنایت ویژهای سلطان ایلخانی قرار گرفته شده که در نتیجهی آن باعث رونق و گسترش آن ها گردیده است. در این پژوهش سعی بر آن است که ضمن بررسی جایگاه هنر و معماری در دوره سلطان محمد اولجایتو به بحث در باب وجوه مختلف هنر این دوران و اینکه سلطان ایلخانی نسبت به هنر چه نوع رویکردی داشته، با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانهای، پرداخته شود.